🔹 تعبیر خوابهای بنفش
تعبیر خواب باغ و بستان در شبهای پیش از نامزدی و حین ثبتنام بر چند وجه بود:
اگر خواب دید در باغ گلابی سرگشته و حیران گشته، تعبیر آن است که بخاطر پاسپورت دوّم و قحطی تحمیلی رد صلاحیت میشود.
تا هفت روز ناشتا جیپیاس با چایی شیرین قرقره کرده و بر چهار جهت اصلی تف کند تا از سردرگمی در امان باشد.
چنانچه دید لب جوی نشسته و بدون توجه به گذر عمر، روی آب چیزی مینویسد، تعبیرش آن است که چون لیست ارائه کند، با آبروی خود بازی کرده.
پس بیدار که شد از تصمیم کبری ده بار بنویسد.
اگر دید در حین چیدن آلبالو گیلاس از بالای درخت شیرجهوار سقوط کرد، بداند که ذوق احراز صلاحیت بیشتر از کنف شدن از عدم پوشش خبری صداوسیما حین ثبت نام نیست.
پس بیدار که شد دو عدد تخته اسکی بگیرد و با آن شنای قورباغه تمرین کند.
اگر دید وسط مزرعه پنبه، کارخانه ریسندگی تاسیس کرده، بداند که حتی با احراز صلاحیت هم وجههمند نمیشود.
فردا که بیدار شد بین انگشتان شصت و اشاره را از هر دو طرف بگزد، سپس هشت بار سمت بالا تف کند و جاخالی بدهد و اگر انتخابات دید آنقدر جیغ بنفش بکشد تا خودبهخود دور شود.
🔺متین بهری🔺
طنزیم| @tanzym_ir
حقیقت اینجاست که من بخاطر اون کیک و ساندیس میرم سرجلسه کنکور وگرنه درصدهام که همیشه منفیه :)
🔺زهرا رضایی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهرم: بذار من حرف بزنم قضیه رو جمع کنم.
جمع کردنش:
🔺عارفه زراعتی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
🔸 پیشخند
🔹 ابرار
مردم ستون حکومت هستند
این ستون نباید آسیب ببیند
+ خدا رو شکر آسیب ندیده فقط به خاطر تورم و گرونی داره نشست میکنه.
«شی» به چین نرسیده بایدن او را «دیکتاتور» خطاب کرد
+ باز خوبه یادش مونده «شی» رییسجمهور چینه.
🔹 امروز
قیمت مسکن پایین نیامد
افزایش متوقف شد
+ احتمالاً زده بغل یه استراحتی بکنه بعد به افزایش ادامه بده.
🔹 سایه
استقبال از عروس و داماد با رقص مرگ
+ عزرائیل رو هم عروسی دعوت میکنین؟
🔹 شهروند
منابع دیپلماتیک غربی: صدور قطعنامه ضد ایرانی در دستور کار نیست
+ فعلا همه فکر و ذکرمون نجات اسراییله.
🔹 صمت
جای کارآفرین تنگ است
+ دلّالان عزیز! یه کم مهربونتر بشینین کارآفرین هم جا بشه.
🔺فاطمه بوجار🔺
طنزیم| @tanzym_ir
🔸 یک نکته درباره گذراندن تفریحات پاییزی سالم و بیخطر
🔹 جوجزنی عرفانی
🟥 _بخشی از متن:_
«...شمس از راه رسید و فریاد زد: ای مردم بیحیا! شرم نمیکنید که به مردی تهمت میزنید که هرگز تا بهحال از یک چراغ قرمز هم قاطر خود را عبور نداده؟! این چادر برای مشخص کردن حریم رودخانه و هشدار مسافرین برای برپایی چادر در این مکان است.
رقیب فریاد زد: این چادر برای کمپینگ است و حتماً درون چادر مرغها را درون ماست و پیاز خواباندهاند.
و چون به داخل چادر شدند و چیزی ندیدند به پای مولوی افتادند و دست و پای او را بوسیدند و متفرق شدند…»
متن کامل را از لینک زیر بخوانید:
👇🏻
🌐 https://rahrahtanz.ir/جوجزنی-عرفانی/
⚠️ چنانچه روی لینک نزنید، کلهتان بهصورت راهراه کچل میشود.
🔷 سیما شرفی تمبانویی 🔷
طنزیم| @tanzym_ir
هدایت شده از مزاح الدین
🌷 میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد 🌷
دختر مادر آب و پدر خاک رسید
گِل ما از کرمش بوده لطافت دارد
عشق در حادثهی شام بلایش مات است
او عقیله است اگر، عقل شرافت دارد
🔸زهرا آراستهنیا🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
🔸 موضوع انشا: دربارهی روز پرستار چه میدانید؟
بهنام خدا
ما یک هفته منتظر بودیم تا یکشنبه بشود و چون اسممان زینب است جایزه بگیریم. ولی هوا خراب شد و گفتند مدرسهها تعطیل میباشند. البته ما خوشحال شدهایم مدرسهها تعطیل میباشند ولی ناراحت شدهایم که جایزه نمیگیریم.
توی خانهمان هم مادرمان به ما جایزه نداد. تازه ناراحت است که چرا بابا یادش نبوده امروز را به او تبریک بگوید، ما هم گفتیم مگر اسم شما زینب است که جایزه بگیرید ولی مادرمان گفت پرستار که هست. البته مادرمان صبح تا شب خانه است ولی خودش میگوید پرستار است و بابا باید برای او جایزه بگیرد.
از مادرمان پرسیدیم چطور پرستاری است که بیمارستان ندارد. او هم گفت پرستاری بابا و بچههایش را میکند که بدون او حتی نمیتوانند جورابشان را پیدا کنند.
تازه مامان میگوید اَبَرپرستار است. چون پرستارها پول میگیرند، با لباس پرستاریشان سلفی میگیرند و استوری میکنند ولی مامان نمیتواند با بوی قرمهسبزی فالوور جمع کند. تازه آنها یکی مثل بابا هم ندارند که همیشه بگوید آی خانم پس غذای ما چه شد؟
ما از این انشا نتیجه میگیریم که مامان یک اَبَرپرستار است و روز پرستار روزی است که مامان ناراحت شود و ما جایزه نگیریم.
از خدا میخواهیم که بابا جایزهی خوبی به مامان بدهد. باز هم از خدا میخواهیم بابا برای ما هم جایزه بخرد چون اسم ما زینب است و جایزه هم خیلی دوست داریم.
این بود انشای من.
🔺فاطمه خاوری🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#روزمزه
شب به عنوان همراه مریض تو بیمارستان خواب بودم، پرستار نصف شب اومد تو اتاق، از خواب پریدم و با شَک پرسیدم: شما پرستاری؟
مظلومانه گفت: بله!
یکی نیست به من بگه آخه آدمِ عاقل! کی از خواب شبش میزنه بره کیسه سوند بدزده؟
#زحمتکشانِ_مهربون
🔺️عارفه زراعتی🔺
طنزیم| @tanzym_ir