eitaa logo
تربیت بنیادی - نگاهی متفاوت
63.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
854 ویدیو
19 فایل
#آگاهی والدین برای تربیت عمیق و ریشه‌ای #ضروریه❌🔥 ✨با #مدرس دوره‌های #تربیت بنیادی محمدمهدی الهی‌ منش همراه شوید✌️😊 ارشد #روانشناسی‌اسلامی ارتباط با ما👇 @tarbiatbonyadi وارد سایتمون بشید👈https://tarbiatbonyadi.com/ تبلیغات🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
۳.💥 علیرضــا هم که اعصابش خیــلی از دست مـامـانش خرد شده بود گفت: «برای شمــا چه فرقی داره هر نمره‌ای که گرفته باشم؟ ســـوگلی شمــا و بچهٔ بــاهوشتون زهراست دیگه. من چرا بــاید براتــون مهم باشم»... ‍
اینم از قسمت چهارم 👆 ⁉️ به نظرتون چیکار کنیم که خواهر و برادر با هم رابطه‌شون خوب بشه؟ ✅ بیاید توی گروه چالش و نظرتون رو بگین👇 https://eitaa.com/joinchat/309789668C28c359dab7
ممنونم از اعضای گروه چالش🌺 معلوم میشه همه‌تون «تربیت بنیادی» هستین و درجه یک👌 منتظر کلیپ استاد باشین که ساعت ۸ براتون ارسال می‌کنم 🎥 ‍
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 نکته‌ی کلیدی داستان چهارم 📛 دیگه اصلا به این نوجوان امید نداشته باشید که به جایی برسه ✾•┈┈نگاهی متفاوت به تربیت┈┈•✾ | @tarbiat_bonyadii |
327.1K
⁉️ چیکار کنیم رابطه‌ی بچه‌ها باهم خوب بشه؟ 🔆 به این نکته دقت کنید. 🎙 پاسخ استاد الهی منش ✾•┈نگاهی متفاوت به تربیت┈•✾ | @tarbiat_bonyadii |
سلام روز جمعه‌تون بخیر 🪴 خیلی خوبه که از داستان چالش خانواده خوشتون اومده، نکات و راهکارها هم براتون مفید بوده 👌 پس حالا این پوستر رو برای بقیه هم بفرستین تا اون‌ها هم بتونن در کنار این داستان نکات تربیتی ویژه‌ای رو یاد بگیرن 📩 👇🏻👇🏻 ‍
🌟 گاهی «کوچکترین مسائل» هم مهم‌اند اما ساده از کنارشون می‌گذریم... ♨️ «‌چالش‌های‌خانوادهٔ‌رفیعی» چالش‌های خانواده، در قالب داستان همراه با استاد الهی‌‌منش 🍃 همراه با برای بحث و تبادل نظر راجع به مباحث تربیتی 👈 زمان انتشار اولین قسمت: 🗓 دوشنبه، ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۳ در کانال «تربیت بنیادی»: https://eitaa.com/tarbiat_bonyadii 📩 به‌دست همهٔ پدرومادرای دغدغه‌مند برسونید تا از این برنامهٔ منحصر به فرد جا نمونن. ✌️🏻 ‍
داستان چالش خانواده _ قسمت پنجم 👇
۱. 💥 بعد از اون عصبانیت علیرضا توی مــاشین، دیگه کسی حرفی نزد و همـگی با سکــوت برگشتن خونه. وقتی رسیــدن خونه زهـــرا گفت: «وای چقــــدر خــــونه مرتب شـــده!» علیرضا هم با اخم رفت توی اتاقش. یهو دادِش از توی اتاق بلند شد: «مامان! چرا به وسایل من دست می زنید؟؟! اگــه مــن نخوام اتاقم مرتب باشه باید کیو ببینم؟! من توی این خونه آزادی و آرامش ندارم!» مامان هم در مقابل، صداش رو بلند کرد: «عجب دوره و زمونه‌ای شده! عوض دستت درد نکنه فقط بلده صداش رو برای مامانش بلند کنه! بشکنه این دست که نمک نداره!»
۲.🍽 بعد همه نشستن سر سفرهٔ ناهار. دوباره بـدغذایــی‌ها و گیـــر دادن‌های امیرعلـــــی شروع شد. علیرضــا هـم به زور بـا اخـــم و چهره‌ای شاکی اومد سر سفره. ناهارشون رو خوردن. بعد از ناهار، بچه‌ها رفتن توی اتاق. مامان موند و ظرفای کثیف و جمع کردن سفـــره. هیچ‌کدوم‌شون به مــامــان کمک نکردن. از اونجایی که مامان خیلی خسته بود و یه‌کم هم ســرش درد گرفته بـــود، با خـــودش گفت: «ظرفــــا رو بعـــدا می‌شورم. الان فقط برم یکم بخوابــم کــه این بچه‌ها بــرام اعصاب نذاشتــن. بعدش که سرحال شــدم کتاب رو می خونم.»... ‍
اینم از قسمت پنجم👆 اگه قسمت‌های قبل رو نخوندین بزنید روی متن‌های آبی و اونا رو هم بخونید قسمت اول‌ قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم. توی داستان امروز خوندیم: بعد از ناهار، همه رفتن توی اتاق. مامان موند و ظرفهای کثیف و جمع کردن سفره. ⁉️ به نظرتون این طبیعیه؟ یا اشکالی توی کار مادر هست؟ ✅ بیاید توی گروه چالش و نظرتون رو بگین👇 https://eitaa.com/joinchat/309789668C28c359dab7
♨️ دمتون گرم که نظرتون رو دادین👌 و حالا جواب چالش رو بشنوید👇🏻👇🏻 ‍