طراحی مذهبی و توضیحات علمی
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) : طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است ، خداوند جویندگان دانش را د
کسب علم و دانش بارها در آیات و روایات مورد تاکید قرار گرفته شده است به طوری که اولین آیه نازل شده [1] بر قلب نازنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله ) به علم آموزی تاکید نموده و می فرماید : اقْرَاْ بِسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ خَلَقَ الاْنسَانَ مِنْ عَلَق اقْرَاْ وَرَبُّکَ الاْکْرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الاْنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ، بخوان به نام پروردگارت که آفرید ، و انسان را از خون بسته اى خلق کرد بخوان که پروردگارت والاتر است ، همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت.[2] و در آیه دیگری برای نشان دادن جایگاه علم پرسشی بیان نموده و می فرماید : قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الّذینَ لایَعْلَمُونَ إنّما یَتَذَکَّرُ اُولُوا الألْبابِ. بگو: آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکر می شوند. [3]
پیامبر گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله) علم آموزی را واجب دانسته و می فرماید : طلب علم و دانش بر هر مسلمان لازم است.[4] بر همین اساس تمامی مراجع تقلید در اصول دین ( توحید ، نبوت ، معاد ، امامت ، عدل) تقلید را جایز ندانسته و می فرمایند : عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل [علم] باشد و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید [5]
البته سوالی که در اینجا پیش می آید این است که مراد از علم ، فقط علم در اصول دین است یا شامل تمامی علوم می گردد ؟ آنچه از محتوای روایت بر می آید این است که تمامی علوم و دانش های مفید مورد تائید اسلام هستند ، علامه حلی (قدس سره الشریف) علوم را به چند دسته تقسیم نموده می فرماید : فراگیری علم یا بر انسان واجب عینی است یا واجب کفایی یا مستحب است و یا حرام [6] که مراد از واجب عینی ، علم در اصول دین است و بر همه اشخاص واجب است در اصول دین به علم و یقین برسند ، مراد از واجب کفائی علوم ضروری مانند اجتهاد و طب هستند که باید به حد کفایت اشخاصی از جامعه به دنبال آن بروند ، مراد از علوم مستحب علومی هستند که تا حدی مورد نیاز جامعه است (اکثر رشته های دانشگاهی) و مراد از علم حرام هر علمی است که به سبب ضرر و آسیب مخربش از طرف خداوند حرام و باید از آن اجتناب نمود (مانند سحر و جادوگری)
پی نوشت :
[1] . بحارالانوار،ج 18،ص 206
[2] . علق آیه 1
[3] . زمر آیه 9
[4] . اصول كافى ج 1 ص 35
[5] . توضیح المسایل مراجع ،ص 13
[6] . تذکرة الفقهاء، علامه حلی ،ج 9،ص 36
مطالعه بیشتر :
http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/11225
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
رسول گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله):«کسى که ایمان به خدا (جَلّ جَلالُه عَظُمَ شَأنُه) و
نذر آن است که انسان متعهد شود برای خدا کاری از کارهای خیر را انجام دهد، یا کاری را که ترکش نیکو است، ترک نماید.[1]نذر بر دو نوع است:
1. نذر مشروط؛ نذر مشروط یا «نذر شکر» است مانند اینکه انسان میگوید: «اگر مریض من شفا یافت بر عهده من است برای خدا فلان کار را انجام دهم».
یا «نذر زجر» است مانند اینکه میگوید: «اگر مرتکب فلان کار بد شدم بر عهده من باشد برای خدا فلان کار خیر را انجام دهم».
2. نذر مطلق؛ آن است که انسان بدون هیچ قید و شرطی بگوید نذر میکنم برای خدا، - یا برای خدا است - بر عهده من باشد فلان کار خیر را انجام دهم یا فلان کار شر را ترک کنم.[2]
ارکان نذر سه چیز است؛ 1. ناذر (نذر کننده)، 2. صیغه نذر، 3. متعلق نذر (ملتزم به).[3] یعنی برای اینکه نذری منعقد شود باید نذر کنندهای باشد که شرایط نذر کردن را داشته باشد، همچنین صیغه نذر جاری شود، و نذر به انجام یا ترک کاری تعلق بگیرد که شرایط آن بیان خواهد شد.
شرایط نذر کننده :1. بلوغ 2. عقل 3. اختیار 4. قصد 5. انتفاء حجر در متعلق نذر.[4] برخی از فقها، اسلام و حریت (برده و کنیز نباشد) را نیز از شرایط نذر کننده قرار دادهاند.[5]
بنابراین، نذر بچه اگر چه ممیز باشد و به ده سال رسیده باشد، همچنین نذر دیوانه حتی اگر دیوانه ادواری باشد در زمان دیوانگیش و نذر انسان مست و یا عصبانی به گونهای که قصد از او زایل شود، همچنین نذر سفیه و محجور در امور مالی منعقد نمیشود و صحیح نیست. البته نذر محجور در آن مالی که حق طلبکارها به آن تعلق گرفته منعقد نمیشود، ولی در اموال دیگر، صحیح است.[6]
همچنین نذر عبد و کافر منعقد نمیشود، مگر اینکه در عبد، قبل از واقع شدن نذر، مولا اجازه بدهد یا عبد، قبل از انحلال عقد نذر توسط مولا، آزاد شود و همچنین اگر کافر، مسلمان شود مستحب است به نذرش وفا کند.[7]
صیغۀ نذر این چنین است: «للّه علیّ هکذا»، و منظور از هکذا آن است که: «آنچه را مىخواهد که نذر کند بعد از «للّه علیّ» بگوید.[8] مثلاً بگوید: «ان شفى اللّه مریضى فللّه على صوم یوم»؛ یعنى اگر خداوند مریض مرا شفا بدهد یک روز، روزه بر گردن و عهده من باشد.[9]
گفتنی است؛ لازم نیست صیغه نذر به عربى خوانده شود، بلکه به فارسی هم کفایت میکند، پس اگر گفته شود: «چنانچه مریض من خوب شود، براى خدا بر من است که ده تومان به فقیر بدهم یا یک روز روزه بگیرم»، نذر، صحیح است. البته باید «براى خدا»[ یا هر لفظی که در زبانهای غیر فارسی معنای «الله» را برساند]به زبان گفته شود و قصد آن در دل کافى نیست.[10]
متعلق نذر یا «ملتزم به» و شرایط آن
مراد از «متعلق نذر» یا «منذور به» یا «ملتزم به»، آن چیزی است که نذر کننده متعهد میشود آنرا برای خدا انجام دهد یا ترک نماید و شرایط آن :
1. متعلق نذر یا باید از چیزهای باشد که نیاز به قصد قربت داشته باشد؛ یعنی واجب یا مستحب باشد. و یا امر مباحی[11] باشد که دارای رجحان و برتری در دین یا دنیا باشد. بنابر این، امر حرام یا حتی مکروه نمیتواند متعلق نذر قرار گیرد.[12]
2. مقصود و مورد اراده باشد.
3. تحت قدرت نذر کننده باشد؛ یعنی متعلق نذر به گونهای باشد که بر حسب عادت و معمول، نذر کننده بتواند هنگام رسیدن وقتش آنرا انجام دهد، هر چند اگر زمان انعقاد نذر قدرت بر انجامش نداشته باشد.[12]
پی نوشت :
[1]. رسالة توضیح المسائل آیت الله مکارم ص 445
[2]. همان.
[3] . إرشاد الأذهان إلى أحکام الإیمان ج 2، ص 90،
[4]. تحریر الوسیلة، ج 2، ص 117
[5]. الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة ج 3، ص 35
[6]. تحریر الوسیلة، همان
[7]. الروضة البهیة، ج 3، ص 35 – 36.
[8]. مقامع الفضل، ج 1، ص 346
[9]. یک دوره فقه کامل فارسی، ص 172
[10]. رساله توضیح المسائل آیت الله لنکرانى، ص 483
[11]. الروضة البهیة، ج 3، ص 41 - 43.
[12]. إرشاد الأذهان إلى أحکام الإیمان، ج 2، ص 90.
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/نذر
عدّهی توّابین، چند برابر عدّهی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! بهخاطر اینکه در وقت خود نیامدند. کار را در لحظهی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند.
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
عدّهی توّابین، چند برابر عدّهی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه
ربیعالثانی یا ربیعالآخر از جمله ماهای هجری قمری است که سید ابن طاووس (رَحمَْةُ الله عَليه) برای روز اول آن دعای اللّهُمَّ أَنْتَ إِلهُ كُلِّ شَيْءٍ، وَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ مالِكُ كُلِّ شَيْءٍ وَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ .... را ذکر می نماید [1]
در ابتدای ربیع الثانی در سال 65 هجری سلیمان بن صرد خزاعى با گروهی از توابین بمنظور توبه و خونخواهی امام حسین (علیه السلام) قیام نمودند. [2]
بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) ، کوفیان از خیانت خود به خاندان رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) پشیمان شدند ، آنها کسانی بودند که با ۱۲۰۰۰ نامه [3] امام حسین (علیه السلام) را به کوفه دعوت نموده ولی نه تنها امام را یاری نکردند بلکه عده ای از آنها نیز بر امام مظلوم شمشیر کشیدند. (البته عده ای از کوفیان نیز در اثر تدابیر شدید امنیتی و دستگیری توسط ابن زیاد نتوانستند به یاری امام بشتابند)
پس از حادثه کربلا ، کوفیان دائم یکدیگر را ملامت و توبیخ می کردند و به فکر راهی برای جبران جنایت خود بودند ، بدین صورت ریشه و بنیان قیام توابین در میان مردم کوفه نهاده شد.[4] در نهایت کوفیان در منزل سلیمان بن صرد خزاعى از بزرگان شیعه اجتماع نمودند و پس از اعلام شرمساری شدید ، جویای راهی برای پاک شدن لکّه ننگ از دامان خویش شدند ، سلیمان خطاب به آنها گفتند : قیام کنید ، چرا که خداوند بر شما خشمگین شده است، به خداسوگند ، گمان نکنم خدا از شما راضى شود مگر با قاتلان آن حضرت نبرد کنید و از آنان انتقام بگیرید ، سپس ادامه داد: «از مرگ نترسید؛ چرا که هر کس از مرگ بترسد ذلیل خواهد شد و همانند قوم بنى اسرائیل باشید که به خاطر نافرمانى خداوند پیامبرشان به آنها گفت: «اِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ اَنْفُسَکُمْ» [5]؛ (شما به خویشتن ستم کردید) و ادامه داد: «فَتُوبُوا اِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ» (پس توبه کنید و به سوى خالق خود بازگردید و تن به کشتن دهید) [6] آخر الامر توابین به رهبری سلیمان رهسپار جنگ با ابن زیاد شد و در عین الورد با سپاه ابن زیاد رویارو و پس از کشتن عده زیادی از سپاه دشمن و مبارزات و جانفشانیهای فراوان ، سلیمان (سلیمان بن صرد بن الجون بن أبى الجون بن منقذ بن ربیعة بن أصرم الخزاعی ) [7] در سن 93 سالگی کشته و قیام توابین شکست خورد. [8]
یکی از دلائل اصلی شکست قیام توابین ، احساسی بودن این قیام بوده است ، آنها می خواستند با فدا کردن جان خویش مورد بخشش خداوند قرار گیرند و با بنا قرار دادن آیه ۵۴ سوره بقره چنین تصمیمی گرفتند ، سوال اینجاست آیا چنین کاری مورد تائید دین و امام عصرشان بوده است ؟ در تاریخ سندی بر تائید صریح امام سجاد (علیه السلام) یافت نشده و البته آیه مورد نظر در مورد یهود نازل شده و بار کردن آن بر مسلمانان بدون صراحت معصوم تفسیر به رای محسوب می گردد ، در هر صورت مذمتی نیز از ائمه معصوم (علیهم السلام) برای حرکت شهادت طلبانه توابین یافت نمی شود پس پذیرش یا عدم پذیرش توبه آنها مشخص نیست ، این نکته نیز باید مورد توجه قرار داد که در میان شیعیان اشخاص دیگری نیز از جمله مختار ، به دنبال قیام علیه حکومت ظالم بودند ولی از حرکت احساسی سلیمان حمایت نکرده و می گفتند : «سلیمان مى خواهد با این قیام، خود و یارانش را به کشتن دهد، او مردى است که از آیین جنگ آگاهى ندارد»[9]
پی نوشت :
[1] اقبال الاعمال ج3ص145
[2] مستدرک سفینه البحار :ج 4ص68
[3] بحار الأنوار، ج44، ص334
[4] تجارب الأمم ، مسکویه الرازى ج2 ص107
[5] سوره بقره، آيه 54.
[6] كامل ابن اثير، ج 4، ص 176
[7] الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ج2ص249
[8] قلائدالنحور :ج ربیع الثانی ص 168
[9] كامل ابن اثير، ج 4، ص 163
مطالعه بیشتر :
http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/4041
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى (روحي له الفداء)
حضرت عبدالعظيم حسنى (عليهالسلام) در روز پنج شنبه چهارم ماه ربیع الثانی سال ۱۷۳ هجری قمری ، در شهر مدینه متولد گردید [1] ایشان فرزند گرامی «عبدالله » و «فاطمه» دختر عقبة بن قیس هستند [2] حضرت عبدالظیم (علیه السلام) در مورد نسبش در نامه ای چنین می فرماید : من ابوالقاسم ، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم . [3] پس حضرت با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رسد.
ایشان از علمای عالیقدر خاندان رسالت و امامت محسوب می گردد که در مورد توان علمی و فقاهتش احادیثی فراوانی موجود می باشد ؛ مؤلف كتاب «جنة النعيم» مي نویسد : یکی از شیعیان شهر ری خدمت امام على النقى(عليهالسلام) رسيدند و از امام سوالاتی پرسیدند ، امام (علیه السلام) ضمن پاسخ به سوالات فرموند : « اى ابا حماد! (نام آن شخص) هر گاه مشكلى از امور دينى برايت پيش آمد،جواب مشكل خود را از عبدالعظيم حسنى بخواه و سلام مرا به او برسان».[4]
حدیث حاضر بدین معناست که حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) مجتهدی مسلم بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهل بیت (علیهم السلام) در اختیار او بوده است علم استخراج احکام و حدود الهی را در تمام زمینه ها داشته است تا جائی که علم ایشان مورد تأیید و تصدیق امام هادی (علیه السلام) قرارگرفته است.
در مقام و فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم حسني (عليهالسلام) همین بس که در مورد زیارتش چنین روایت شده است : مردى از اهل ري ، خدمت امام هادي(عليهالسلام) رسيد. امام از او پرسيدند ، كجا بودي؟ گفت به زيارت سيدالشهدا(عليهالسلام) رفته بودم. حضرت فرمودند: بدانكه اگر قبر عبدالعظيم حسني(عليهالسلام) را زيارت كنى گويا حسين بن علي(عليهالسلام) را زيارت كردهاي.[5]
در مورد طریقه فوت حضرت اختلاف نظر وجود دارد که می توان شهادت به طریق سم [6] و زنده به گور کردن ایشان [7] اشاره نمود و در مورد دلیل اقامت حضرت در ری باید افزود که حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می کردند و این وضع ادامه داشت تا اینکه حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود. [8]
شیخ مفید در کتاب خویش، نامه ای جامع، آموزنده و جالبی را از امام رضا (علیه السلام) خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) اورده که امام رضا (علیه السلام) می نویسد :
بسم الله الرحمن الرحیم
ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند.
و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان.و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست.
دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کردهام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سختترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.
به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داداما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد.
جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه می برم. [9]
پی نوشت:
[1]. امامزادگان رى ،ج 1،ص 78
[2]. منتقلة الطالبیه : ص 1577
[3]. رجال النجاشی : ج 2 ، ص 67
[4]. اختران فروزان ري،ص 37.
[5]. كامل الزيارات،ص 324.
[6]. م کتب و رساله ها عبدالعظیم،شریف،ص141
[7]. المنتخب،طریحی،ص77
[8]. روح و ریحان، ص 248
[9]. اختصاص، شیخ مفید، صفحه 241
مطالعه بیشتر :
http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/4040
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْهَادِيَ الْمُهْتَدِيَ
هشتم ربیع الثانی سال ۲۳۲ هجری قمری میلاد با سعادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام حسن عسکری (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) می باشد [1]
در مورد ظاهر حضرت احادیثی موجود می باشد که حاکی از جلال و زیبائی حضرت است بطوری که حتی دشمنان حضرت از ایشان به خوبی یاد می کردند ، احمد بن عبیدالله بن خانق ملعون (مامور کسب مالیات معتصم) که دشمنی عجیبی با خاندان رسالت داشت در مورد چهره امام حسن عسکری (علیه السلام) می گوید : « گندمگون ، درشت چشم ، نیکوقامت ، خوبروی و خوش اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت» [2] البته چه جای عجب از زیبائی حضرت که ایشان پدر گرامی زیباترین و خوش صورت ترین مردم [3] حضرت بقیة الله فی ارضه ، امام زمان (روحي و ارواحُ العالَمينَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) هستند ، امام زمانی که شیعیان در دعای عهد [4] با یادآوری جمالش از خداوند چنین می خواهند : «اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ؛ خدايا آن جمال با رشادت، و پيشانى ستوده را به من بنمايان، و با نگاهى از من به او ديده ام را سرمه بنه ، و در گشايش امرش شتاب كن» ، ابراهیم بن مهزیار در بیان چهره افلاکی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گوید : او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونه ها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو. گویا پیشانی اش ستاره ای درخشان بود و برگونه راستش، خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحه ای نقره ای می درخشید. بر سرش، گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود. سیمایی داشت که هیچ چشمی برازنده تر و زیباتر و با طمأنینه تر و باحیاتر از آن ندیده است.[5]
طبق مفاد تاریخی امام حسن عسکری (علیه السلام) در طول عمر پر برکت خویش دائما تحت فشار و زیر نظر حکام ظالم عصر خود بوده است که البته این فشارها نتوانست فعالیت های حضرت را محدود نماید ، کوشش های علمی ، تبیین اندیشه های ناب اسلامی ، ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان جهان در دورترین نقاط و آماده سازی آنان برای دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از فعالیت های امام حسن عسکری (علیه السلام) به شمار می آید [6] که یکی از مهم ترین آنها آماده سازی مردم برای غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد زیرا به دلیل حفظ جان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تولد ایشان به صورت مخفیانه صورت گرفت ، به همین دلیل امام حسن عسکری (علیه السلام) گهگاه در ملاقات های خصوصی [7] و عمومی [8] حضرت را به شیعیان معرفی می فرمود تا مقدمات دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مهیا نماید.
پی نوشت :
[1]. بحارالانوار، ج50، ص237
[2]. بحارالانوار، ج 50، ص 326
[3]. مکیال المکارم، ج1، ص132
[4]. المصباح، کفعمی ، ص 552
[5]. شیخ صدوق، ج 2، ص 180
[6]. سیره پیشوایان ، ص 626
[7]. کمال الدین، ج2، ص384
[8]. همان ص435.
مطالعه بیشتر :
http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/456
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
رسول گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) : «هر که از دنیا رود و میراثش دفترها و دواتها ب
بیست و هفتم آذرماه، روز شهادت عالم ربانی حضرت آیت الله مفتح (رَحمَْةُ الله عَليه) می باشد ، ایشان از پیشروان اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه بودند به همین دلیل ۲۷ آذرماه روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گذاری شده است و از طرفی چهارمين هفته آذر ماه از سوی وزارت علوم تحقيقات و فناوري هفته پژوهش و فناوری نام گذاری شده است ، از آنجا که می توان گسترش پژوهشهای علمی و بالا بردن روحیه حقیقت جوئی را از اهداف وحدت حوزه و دانشگاه به شمار آورد ، به اختصار توضیحاتی در مورد جایگاه پژوهش در اسلام آورده خواهد شد.
بنیان دین مبین اسلام بر پایه تحقیق و پژوهش استوار شده به گونه ای که لازمه پذیرش اسلام مطالعه ، تحقیق و در نهایت کسب یقین در عقاید اسلامی است ، به همین دلیل در ابتدای رساله تمام مراجع تقلید ذکر شده : عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید. [1]
قرآن کریم در آیه : الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ، آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را (به لطف خاص خود) هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند [2] تحقیق و پژوهش را عامل هدایت بشر دانسته و در آیاتی دیگر تقلید کورکورانه را نهی نموده است و می فرماید : وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ ، و زمانی که به ایشان گفته شود که آنچه را که خدا نازل کرده است پیروی کنید ، می گویند:خیر ،بلکه ما تنها آن چیزی را پیروی می کنیم که پدران خود را برآن یافتیم. [3] و همچنین در آیه وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ کُلَّ شَيْطانٍ مَريدٍ ، گروهی از مردم ، بدون هیچ علم و دانشی ، به مجادله درباره خدا برمی خیزند و از هر شیطان سرکشی پیروی می کنند. [4] بی سوادی و تقلید از شیاطین را مذمت نموده است و از طرفی در آیه قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ ، بگو: آیا آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟ منحصرا خردمندان متذکر این مطلبند. [5] مومنان را تشويق به فراگيري علم نموده است.
با توجه به آیات قرآن کریم ، انسان در جميع شئون موظف است بر اساس تحقيق و پژوهش و در نهایت کسب علم ، راه خود را از بی راهه باز یابد و احادیثی چون «لا ینفع اجتهاد بغیر تحقیقٍ.» هر تلاشی که در آن تحقیق و حقیقت جویی نیست، بهره ای ندارد. [6] و «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم » دانش را بجوئيد اگر چه در چين باشد زيرا طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. [7] نیز موید این امر می باشند.
پی نوشت :
[1] . توضیح المسایل مراجع ، ص 13
[2] . آیه 18 سوره مبارکه زمر
[3] . آیه 170 سوره مبارکه بقره
[4] . آیه 3 سوره مبارکه حج
[5] . آیه 9 سوره مبارکه زمر
[6] . معجم الفاظ غرر الحکم، ص 249
[7] . وسائل الشيعه، ج 27، ص 27
مطالعه بیشتر در :
http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/13467
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام رضا (علیه السلام) : «مَن زَارَ المَعصُومَةَ بِقُم كَمَن زَارَنى» هركس معصومه را در قم زيارت كند
حضرت فاطمه معصومه ( صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَليها ) از بانوان با فضیلت خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) میباشد. ایشان از لحاظ پدری و مادری با برادر امام خویش یعنی امام رضا (علیه السلام) مشترک است ، پدر بزرگوار ایشان ، امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان هستند و مادر گرامیشان حضرت نجمه (سلام الله علیها) نام داشت.[1]البته نام های دیگری نیز برای مادر امام رضا (علیه السلام) ذکر شده [2] که این به معنای عدم اشتراک مادر امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیست بلکه به معنای تعدد نام های حضرت نجمه (سلام الله علیها) است.
در مورد علت تشریف آوردن حضرت معصومه (سلام الله علیها) به ایران ، در تاریخ ثبت شده که يك سال بعد از تشریف فرمائی اجباری امام رضا (عليه السلام) به خراسان در سال ۲۱۰ هجری قمری ، حضرت معصومه (عليها السلام) به منظور زيارت برادر از مدينه به مقصد خراسان حركت نمود ولی متاسفانه هنگامی که با همراهانش وارد ساوه شد ، بيمار و رنجور گردید [3] در مورد علت بیماری حضرت اختلاف نظر وجود دارد ، برخی چنین بیان نموده اند : مردم ساوه [حاکم ساوه] در آن دوران از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) بودند ، به همین دلیل هنگام رسیدن حضرت معصومه (سلام الله علیها) و همراهانش به ساوه ، حمله و جنگ سختي درگرفت ، ۲۳ تن از برادران و برادرزادگان حضرت معصومه پس رشادت های بسیار به شهادت رسيدند و حضرت معصومه توانست به قم پناهنده شود ولی بر اثر دیدن شهادت عزیزان خویش به شدت غمگين گشته و بر اثر آن بيمار [4] و در دهم ربيع الثاني ۲۰۱ هجری شمسی وفات فرمودند [5]
حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) داراي شخصيتي رفيع و والا مقام است ، بگونه ای كه در روایات متعدد [حتي پيش از ولادت ایشان] از حضرت با جلالت و تكريم ياد شده است ، امام صادق (عليه السلام) در حديثي از فضيلت زيارت و مدفن او سخن مي گويد و شيعيان را به اهميت آن توجه مي دهد و مي فرمايد «شهر قم، حرم ما است و در آن زني از فرزندان من مدفون مي شود، به نام فاطمه هر كس او را زيارت كند بهشت براي او ثابت مي شود...»[6]
مرحوم آيت الله سيّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آيت اللّه سيد شهاب الدين مرعشى (ره) بسيار علاقه مند بود كه محل قبر شريف حضرت صدّيقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب كرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پايان رساندن ختم و توسّل بسيار، استراحت كرد. در عالم رؤيا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و يا امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ايشان فرمودند: «عَلَيْكَ بِكَرِيمَةِ اَهْل ِ الْبَيت ِ.»
يعنى به دامان كريمه اهل بيت چنگ بزن .
ايشان به گمان اينكه منظور امام (ع) حضرت زهرا(س) است، عرض كرد: «قربانت گردم، من اين ختم قرآن را براى دانستن محل دقيق قبر شريف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زيارتش مشرّف شوم.»امام فرمود: «منظور من، قبر شريف حضرت معصومه در قم است.» سپس افزود:«به دليل مصالحى خداوند مى خواهد محل قبر شريف حضرت زهرا(س) پنهان بماند; از اين رو قبر حضرت معصومه(س) را تجلّى گاه قبر شريف حضرت زهرا(س) قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه(س) داده است.»مرحوم مرعشى نجفى هنگامى كه از خواب برخاست، تصميم گرفت رخت سفر بر بندد و به قصد زيارت حضرت معصومه (س) رهسپار ايران شود. وى بى درنگ آماده سفر شدو همراه خانواده اش نجف اشرف را به قصد زيارت كريمه اهل بيت ترك كرد. [7]
پی نوشت :
[1] . الاحتجاج ، طبرسی ج2ص374
[2] . سیره معصومان، امین عاملی، ج6،ص142
[3] . تاریخ قم، حسن قمی ، ص 213
[4] . رياض الانساب، ص 160
[5] . بحار الانوار، ج 48، ص 290
[6] . بحار الانوار، ج 6، ص 216
[7]. زبدة التصانيف، ج 6ص 159
مطالعه بیشتر :
http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/544
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) : زمستان بهار مؤمن است،از شبهاى طولانى اش براى شب زنده دارى و از روز
آداب و رسوم طولانی ترین شب سال که شب یلدا یا شب چله نام دارد ، یادگاری ارزشمند از نیاکان ما محسوب می گردد ، یلدا از غروب آخرین روز پاییز (۳۰ آذر) آغاز و تا طلوع آفتاب یعنی اولین روز زمستان (۱ دی) ادامه دارد.
از نظر دین مبین اسلام ، آئین و رسوم گذشتگان (قبل از اسلام) اگر حاوی مصادیق اخلاقی بوده و با دستورات دینی و اخلاقی مغایرتی نداشته باشد ، مورد تائید قرار دارد.
امیرالمؤمنین امام علی (عليه الافُ التَّحيةِ والثَّناء) در مورد سنن گذشتگان به جناب مالک اشتر (رَضِیَ اللهُ عنه) می فرماید : و لاتَنْقُضْ سُنّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صدورُ هذِهِ الاُمَةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِها الاُلْفَة وَ صَلُحَتْ علیها الرعِیَّةُ وَ لاتَحْدُثَنَّ سنّةً تَضُرُّ بشیء مِنْ ماضی تلکَ السُّنَنِ فیکونُ الأجْرُ لِمَنْ سَنَّها وَالوِزْرُ علیکَ بِما نَقَضْتَ مِنها ؛ آیین پسندیده ای را بر هم مریز که بزرگان این امتْ بِدان رفتار نموده اند و به وسیله آن، مردم به هم پیوسته اند، و رعیّت با یکدیگر سازش کرده اند؛ و آیینی مگذار که چیزی از سنّت های نیک گذشته را زیان رسانَد تا پاداش از آنِ نهنده سنّت باشد و گناه شکستن آن بر تو مانَد. [1]
در نتیجه شب یلدا نیز چون حاوی رسوم ارزشمندی چون تکریم بزرگان ، صله رحم و ..... مورد تائید اسلام می باشد ، حضرت آیت الله جوادی آملی (دامَتْ بركاتُهُ) در مورد یلدا چنین می فرماید : "این واژه ، سریانی و به معنای «میلاد» است و چون شب یلدا را با تولد حضرت مسیح (سلام الله علیه) تطبیق می کردند آن را به این نام خواندند. چون ایرانیان این شب را شب تولد (میترا) مهر می دانستند آن را با تلفظ سریانی اش پذیرفتند و در واقع یلدا را با (noel) اروپایی که در ۲۵ دسامبر تثبیت شده، معادل است، بنابراین نوئل اروپایی همان شب یلدا یا شب چله ایرانی است. ![2]
از سنت های شب یلدا ،شب نشینی و دید و بازدید و صله رحم است، چنان که بهره گیری علمی از فرصت آن با طرح مسایل علمی و تاریخی ، خواندن اشعار به ویژه شعر حافظ و تفال به اشعار حافظ و ... سنت دیگر آن است. مناسب است مومنان در چنین فرصت هایی با زوایای زندگی و سیره معصومان (علیهم السلام) در جهت رشد و کمال علمی و معنوی آشنا شوند [3]
می توان از مهم ترین رسوم شب یلدا ، رسم دید و بازدید و صله رحم آن دانست ، صله رحمی که طبق دستورات اسلام واجب شرعی محسوب می گردد ، امام على عليه السلام در مورد وجوب صله رحم می فرماید : اِنَّ صِلَةَ الرحامِ لَمِن موجِباتِ السلامِ وَ اِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ اَمَرَ بِاِكرامِها وَ اِنَّهُ تَعالى يَصِلُ مَن وَصَلَها وَ يَقطَعُ مَن قَطَعَها وَ يُكرِم مَن اَكرَمَها؛ به راستى كه صله رحم از واجبات اسلام است و خداى سبحان، امر فرموده كه آن را گرامى بدارند و خداوند متعال با هر كس كه صله رحم كند، رابطه برقرار مى كند و با هر كس كه قطع رحم كند، قطع رابطه مى كند و هر كس كه صله رحم را گرامى بدارد، گرامى اش مى دارد. [4]
پی نوشت :
[1]. نامه 53 نهج البلاغه
[2]. لغت نامه دهخدا ، واژه یلدا
[3]. مفتاح حیاه ، آیت الله جوادی آملی ،ص 758
[4]. غررالحکم و دررالکلم ص405
مطالعه بیشتر در :
http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/196
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
رسول گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله): زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِ
در برخی از کتب روایی شیعه[1] و اهل سنت[2] آمده که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب»؛ یعنی مجالس خود را با یاد علی بن ابیطالب(ع)، زینت دهید. با توجه به اینکه حضرت امام علی(ع) تمام زندگی خود را وقف خدا و پیامبر و اسلام کرد و همیشه آماده جانفشانی و اهدای جان خود برای حفظ و پیشبرد اسلام بود و دائماً در جلب رضایت و محبت خدا تلاش میکرد، سراسر عمر مبارک آن حضرت، مملوّ از اقدامات زیبا و ستودنی بیمثال بود؛ به گونهای که آیات متعدد و مختلفی از قرآن، در شأن آن بزرگوار نازل شد. در این میان، میتوان به جریان «لیلة المبیت» و کشتن عمرو بن عبدود و صدقه دادن در حال رکوع، در نماز اشاره کرد. یاد کردن از این وقایع زیبا و باشکوه، و نام بردن از شخصی که آفریننده این صحنههای بیمثال بوده، موجب آراستگی مجلس مؤمنان است.
متن حدیث مورد بحث و سند آن، بر طبق یکی از منابع روایی شیعه چنین است: «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الرَّازِیِّ فِی دَرْبِ مَسْلَخْکَاهَ بِالرَّیِّ فِی ذِی الْقَعْدَةِ سَنَةَ ثَمَانَ عَشْرَةَ وَ خَمْسِمِائَةٍ إِمْلَاءً مِنْ لَفْظِهِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرٍ الْحُلْوَانِیُّ فِی دَارِهِ غُرَّةَ رَبِیعٍ الْآخِرِ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ وَ ثمانین و أَرْبَعِمِائَةٍ بِکَرْخِ بَغْدَادَ إِمْلَاءً مِنْ لَفْظِهِ قَالَ: حَدَّثَنِی الشَّرِیفُ الْأَجَلُّ الْمُرْتَضَى عَلَمُ الْهُدَى ذُو الْمَجْدَیْنِ أَبُو الْقَاسِمِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمُوسَوِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی دَارِهِ بِبَغْدَادَ فِی بِرْکَةِ زَلْزَلٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَةَ تِسْعٍ وَ عِشْرِینَ وَ أَرْبَعِمِائَةٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی الْحُسَیْنُ بْنُ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب».[3]
سند این حدیث بر طبق یکی از منابع اهل سنت چنین است: «أخبرنا أبو أحمد عبد الوهاب بن محمد بن موسى الغندجانی رحمه الله قدم علینا واسطاً، أخبرنا عبید الله بن أحمد أبو أحمد الفرضی إجازة، حدثنا محمد بن عمرو بن البختری، حدثنا ابن أبی عوف البزوری سنة خمس وستین، حدثنا کثیر بن هشام حدثنا جعفر بن برقان قال: بلغنی أن عائشة کانت تقول: زینوا مجالسکم بذکر علی علیه السلام».[4] هر چند که تمام راویان موجود در سند این روایت از افراد برجسته نیستند، ولی قرائن و شواهد موجود، موجب اطمینان به متن این احادیث میشود. از جمله این قرائن میتوان به روایتی منقول از پیامبر(ص) اشاره کرده که فرمود: «ذکر علی عبادة»؛[5] یاد کردن از علی(ع) عبادت است.
پی نوشت :
[1]. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج 2، ص 60
[2]. مناقب الإمام على بن أبى طالب(ع)، ص 199
[3]. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج 2، ص 60.
[4]. مناقب الإمام على بن أبى طالب(ع)، ص 199.
[5]. الاختصاص، ص 224
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/فضائل-امام-علی
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام): «ذکر خدا، بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب [بین الطلوعین] ، حتّى ا
«طلوع فجر صادق»، ابتدای وقت نماز صبح و «طلوع آفتاب» انتهای وقت آن است و زمان واقع در بین این دو طلوع را «بین الطلوعین» مینامند.
قرآن کریم با عبارت «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْس»[1] تسبیح خدا در این زمان را توصیه کرده و روایات فراوانی نیز در زمینه عبادت در «بین الطلوعین» وجود دارد که در برخی از آنها اذکار و عبادات ویژهای هم پیشنهاد شده است:
1. پیامبر اکرم(ص): «هر کس از طلوع صبح تا طلوع آفتاب در مصلّاى خویش بنشیند و به تعقیب نماز مشغول باشد، خداوند او را از آتش دوزخ محفوظ دارد».[2]
2. رسول خدا(ص): هر کس هنگام صبح، هفت بار این آیات را بخواند، در آن روز از بلاها محفوظ باشد: «فَاللهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ ارْحَمُ الرَّاحِمینَ،[3] انَّ وَلِیِّى اللهُ الَّذى نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحینَ،[4] فَانْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِى اللهُ لا الهَ الَّا هُوَ، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیم[5]»؛[6] پس [در هر حال] خداوند بهترین حافظ و مهربانترین مهربانان است، ولىّ و سرپرست من خدایى است که این کتاب را نازل کرده و او همه صالحان را سرپرستى میکند، پس اگر آنها [از حق] روى بگردانند [نگران مباش] بگو: خداوند مرا کفایت میکند، هیچ معبودى جز او نیست بر او توکّل کردم و او صاحب عرش بزرگ است.
3. هر کسی صبح کند و چهار نعمت خدا را یاد نکند، میترسم که این نعمتهاى خدا از او زایل گردد؛ آن چهار نعمت و سپاس بر آن، چنین است: «الْحَمْدُ للهِ الَّذى عَرَّفنى نَفْسَهُ، وَ لَمْ یَتْرُکْنى عَمْیانَ الْقَلْبِ، الْحَمْدُ للهِ الَّذى جَعَلَنى مِنْ امَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، الْحَمْدُ للهِ الَّذى جَعَل رِزْقى فى یَدَیْهِ وَ لَمْ یَجْعَلْ رِزْقى فى ایْدی النَّاسِ، الْحَمْدُ للهِ الَّذى سَتَر ذُنُوبى وَ عُیُوبى، وَ لَمْ یَفْضَحْنى بَیْنَ النَّاس»؛[7] سپاس مخصوص خداوندى است که خود را به من شناساند، و مرا کوردل به حال خود رها نکرد، سپاس مخصوص خداوندى است که مرا از پیروان محمّد -که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد- قرار داد، سپاس مخصوص خداوندى است که روزیم را در اختیار خویش قرار داد و آنرا به دست مردم نسپرد، سپاس مخصوص خداوندى است که گناهان و عیبهایم را پوشاند و در میان مردم رسوایم نساخت.
4. امیر مؤمنان على(ع): «هر کس هرکدام از سورههاى توحید و قدر و آیة الکرسى را یازده بار پیش از طلوع آفتاب بخواند، از خسارتهاى مالى محفوظ میماند».[8]
5. امیرمؤمنان علی(ع): «ذکر خدا، بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب، حتّى از مسافرت تجارتى نیز، در جلب روزى مؤثّرتر است».[9]
6. امام باقر(ع): «خواب صبح، شوم و نامیمون است؛ روزى را دور میسازد، رنگ صورت را زرد و متغیّر میکند. خداوند متعال، روزى را بین الطّلوعین تقسیم میکند، از خواب در این زمان بپرهیزید و بدانید که منّ و سلوى (دو غذاى لذیذى که براى بنیاسرائیل نازل میشد) در این ساعت بر بنیاسرائیل فرود میآمد».[10]
7. امام باقر(ع): «هر کس بعد از نماز صبح هفتاد مرتبه استغفار کند، خداوند او را بیامرزد».[11]
8. امام باقر(ع): «هر کس سوره "قدر" را پس از طلوع فجر هفت بار بخواند، هفتاد صف از فرشتگان بر او درود میفرستند و هفتاد مرتبه براى او طلب رحمت میکنند».[12]
و در پایان، هر آنچه به عنوان تعقیبات نماز صبح در روایات ذکر شده را میتوان از اعمال بین الطلوعین دانست.
پی نوشت :
[1]. طه، 130 و ق، 39.
[2]. مکارم الاخلاق، ص 305
[3] . یوسف، 84.
[4]. اعراف، 196.
[5] . توبه، 129.
[6]. بحار الانوار، ج 83، ص 298،
[7]. همان، ص 282.
[8]. الخصال، ج 2، ص 622
[9]. مکارم الاخلاق، ص 305.
[10]. تهذیب الاحکام، ج 2، ص 139
[11]. ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 165
[12]. بحار الانوار، ج 83، ص 161.
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/خواب
امام صادق (علیه السلام) : عيسى بن مريم (عَليهِمَا السَّلام) فرمودند: بيماران را طبابت كردم و به اذن خداوند آنان را درمان كردم، كورانِ مادر زاد و مبتلايان به پيسى را به اذن خداوند بهبود بخشيدم، و مردگان را به اذن خداوند زنده كردم، اما احمق را نتوانستم اصلاح كنم 📚الاختصاص ص ۲۲۱
میلاد حضرت عیسی (عَلی نَبيِنا و آلهِ و عَليهِ السلام) مبارک باد.
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام صادق (علیه السلام) : عيسى بن مريم (عَليهِمَا السَّلام) فرمودند: بيماران را طبابت كردم و به اذن
حضرت عیسی (عَلي نَبيِنا و آلهِ و عَليهِ السلام) یکی از پنج پیامبر اولوالعزم الهی می باشد ، واژه اولوالعزم در آیه فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ ..... [1] استفاده گردیده است که طبق روایات اولوالعزم بودن پیامبر به معنای صاحب شریعت بودن ایشان است ، پیامبران اولوالعزم دارای دینِ خاص و مستقل هستند که پیامبران هم زمان یا بعد از ایشان باید دین ایشان را ترویج نمایند [2] از خصوصیات پیامبران اولوالعزم همگانی و جهان شمولی دینِ ایشان برای جن و انس است.[3] و البته همگی آنها دارای کتاب آسمانی مستقل هستند.[4] پیامبران اولوالعزم به ترتیب حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی (علیهم السلام) و در نهایت خاتم الانبیاء حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) هستند. [5]
از آنجا که نبوت یکی از اصول دین است و اصل نبوت به معنای قبول نبوت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و پیامبرانی است که در قرآن یا سنت نبوی از آنها یاد شده است و البته بدلیل اینکه نام مبارک حضرت مسیح ۲۳ مرتبه با اسم عیسی، ۱۱ بار با نام مسیح و ۲ مرتبه به وصف ابن مریم آمده است ، قبول نبوت ایشان جزئی از اصول محسوب می گردد.
حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) فرزند گرامی حضرت مریم (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَليها) می باشد ، حضرت مریم بانوئی عالمه ، مکرمه و پاکدامن بودند که بدون داشتن شوهر به حضرت عیسی (علیه السلام) باردار گردید ، که خداوند در مورد خلقت حضرت مسیح چنین می فرماید : إِنَّ مَثَلَ عيسي عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ ، مَثَل عیسی در نزد خدا ، همچون آدم است که او را از خاک آفرید ، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد. ( بنابراین ، ولادت مسیح بدون پدر ، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست. ) [6]
پس از ولادت حضرت مسیح (علیه السلام) و بدلیل اتهامات که مردم به حضرت مریم (سلام الله علیها) زدند ، به قدرت الهی، حضرت عیسی در روزهای اول تولد خود زبان به سخن گشود و با مردم صحبت کرد و فرمود : قالَ إِنِّي عَبْدُ الله آتانِيَ الْکِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا ( ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و ) گفت: «من بنده خدایم او کتاب ( آسمانی ) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! [7]
در مورد مرگ یا حیات حضرت ، مسیحیت چنین اعتقاد دارد که دشمنان حضرت مسیح ، او را در روز جمعه به صلیب کشیده و او را کشتند اما پس از گذشت سه روز از مرگ حضرت عیسی، روز یکشنبه، او دوباره زنده شده و به آسمان رفته است. [8]
ولیکن قرآن مجید کشته شدن و به صلیب را رد و می فرماید : وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ؛ بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ، و گفته ایشان که: «ما مسیح ، عیسی بن مریم ، پیامبر خدا را کشتیم» ، و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند ، لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانی که در باره او اختلاف کردند ، قطعاً در مورد آن دچار شکّ شده اند و هیچ علمی بدان ندارند ، جز آنکه از گمان پیروی می کنند ، و یقیناً او را نکشتند. بلکه خدا او را به سوی خود بالا بُرد ، و خدا توانا و حکیم است. [9] و البته ایشان زنده است و طبق روایات در هنگام ظهور از یاران اصلی امام زمان ( روحي و ارواحُ العالَمينَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) خواهد بود [10]
پی نوشت :
[1] . آیه 35 سوره احقاف
[2] . اصول عقائد ، مصباح یزدی، ص 239.
[3] . بحار الانوار ج 11ص32
[4] . همان ص 35
[5] . همان
[6] . آیه 59 سوره آل عمران
[7] . آیه 30 سوره مریم
[8] . انجیل یوحنا ، باب 20 ، آیه 25
[9] . آیات 157 و 158 سوره نساء
[10] . بحارالأنوار، ج 14، ص 349.
مطالعه بیشتر در :
http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/3883
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام رضا (علیه السلام) : کمال و نهایت دین در ولایت ما [اهل بیت علیهم السلام] و برائت (بی زاری) از دش
نظام آفرینش بر جذب و دفع بنا نهاده شده است. به عبارت دیگر، موجودات عالم هستی آنچه را که با آنان سازگار باشد جذب و آنچه را که ناسازگار است، دفع میکنند. انسانها نیز از این سیر طبیعی مستثنا نبوده و به لحاظ اجتماعی هر انسان با برخی انسانهای دیگر انس و الفت دارد و با برخی نیز دشمنی و ستیز.
در اسلام، دو موضوع اعتقادی وجود دارد که از اهمیت والایی برخوردار هستند. «دوستی با دوستان خدا» و «دشمنی با دشمنان خدا». معمولاً در اصطلاح دینی به این دو «تولّی» و «تبرّی» گفته میشود که هر دو واژه برگرفته از قرآن کریم است.
از جمله آیاتی که برای لزوم «تولّی» بدان استشهاد شده، این آیه است: «سرپرست و ولیّ شما فقط خدا است و پیامبرش و مؤمنانی که نماز را بر پا داشته و در حال رکوع زکات میدهند و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند ... ».[1]
لزوم «تبرّی» نیز مانند «تولّی» ریشه در قرآن کریم دارد: «و کسانى که از پیشوایان گمراه پیروى کردند، خواهند گفت: کاش به دنیا برگشته و از آنان برائت میجستیم، چنانکه امروز در قیامت، آنان از ما برائت جستند».[2]
نقش تولی و تبری در ایمان
این دو اصل مهم نقش بسزایی در ایمان و رستگاری انسانها دارند. در همین راستا در قرآن میخوانیم: «[ای پیامبر!] هیچ گروهی که به خدا و قیامت ایمان دارند را نخواهى یافت که با دشمنان خدا و پیامبر پیمان دوستی ببندند گرچه این دشمنان، پدرها، فرزندان، برادران و یا خویشان نزدیک آنها باشند. خدا ایمان را در دل آن جماعت نگاشته ...و از آنان راضى و آنان نیز خدا راضی خواهند بود. این افراد از حزب خدایند و حزب خدا تنها رستگاران خواهند بود».[3]
این معنا، در روایات نیز تبلور بسیار دارد.
الف. امام صادق(ع) میفرماید: «از محکمترین دستگیرههای ایمان آن است که برای خدا دوست بداری، بخاطر خدا دشمن بداری، بخاطر خدا ببخشی و بخاطر خدا منع کنی».[4]
ب. شخصی به نام «زیاد الأحلام» نزد امام باقر(ع) بود. امام از او پرسید: اى زیاد! پاهایت را چه شده؟ زیاد گفت: قربانت گردم چون تمام راه را به اشتیاق دیدارتان سوار بر شتر لاغری آمدم! سپس اندکى مکث کرد و گفت: فدایت شوم گاه شیطان در خلوتم آمده و مرا به یاد گناهان گذشتهام انداخته و ناامیدی وجودم را فرامیگیرد، ولى سپس دوستی و دلبستگی با شما به یادم آمده (و امیدوار میشوم).
امام در پاسخ فرمود: «اى زیاد! مگر دین جز دوستی و دشمنی، چیز دیگرى هم هست؟!»، و بعد این آیات شریفه را قرائت فرمود: «پروردگار، شما را به ایمان علاقمند کرده و دل شما را بدان زینت داد کفر و فسق و گناه را در نظرتان زشت ساخت. چنین افرادی رستگار خواهند بود. این فضل و نعمتی از طرف خداست که او دانا و حکیم است».[5] و نیز فرمود: « و آنان کسانى که به طرفشان مهاجرت میکنند را دوست دارند».[6] همچنین فرمود: «اگر خداوند را دوست میدارید او گناهان شما را میآمرزد و خدا آمرزنده و مهربان است».[7]
تعبیر به «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُ؟» و یا «آیا دین جز دوستی است؟» در بسیاری از منابع شیعه[8] و اهل سنت[9] وجود دارد.
البته باید توجه داشت؛ اسلامی که ایمان و دین را دوستی و دشمنی میداند حب و بغضی است که محور آن خدا و برای خدا باشد، در واقع این نوع پیوند است که در تعالیم دینی ارزشمند است.[10] و در غیر این صورت که حب و بعض نسبت به خداوند یا به جهت خداوند نباشد؛ نه تنها دینداری نیست، بلکه حتی در برخی اوقات موجب بیدینی نیز میگردد. بنابراین، حبّ و بغض برای خدا اساس دین است که آدمی باید آنرا تحصیل کند و آنرا در زندگی خود نشان دهد
پی نوشت :
[1]. مائده، 55 – 56.
[2]. بقره، 167.
[3]. مجادله، 22.
[4]. تحف العقول ص 362
[5]. حجرات، 7.
[6]. حشر، 9.
[7]. تفسیر فرات ص 430،
[8]. دعائم الإسلام ج 1، ص 71
[9]. حلیة الاولیاء ج 8، ص 368
[10]. فلسفه تولی و تبری ص 6
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/taxonomy/term/7410/all