کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ نود مصطفی در سکوت، تسلیم تصمیم ابوالفضل نگاهش میکرد... و ابوال
🕌رمـــــان
#دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ نودویک
و من همه احساسم را با پرسشی پنهان کردم
_زحمتتون نمیشه؟
برای اولین بار حس کردم با چشمانش به رویم خندید..
و او هم میخواست این خنده را پنهان کند که نگاهش مقابل پایم زانو زد و لحنش غرق محبت شد
_رحمته خواهرم!
در قلبمان غوغایی شده و دیگر میترسیدیم حرفی بزنیم مبادا آهنگ
احساسمان شنیده شود...
که تا آمدن ابوالفضل🕊 هر دو در سکوتی ساده سر به زیر انداختیم.
ابوالفضل که آمد،..
از اتاق بیرونش کشیدم و التماسش کردم
_چرا میخوای من
برگردم اونجا؟
دلشوره اش را به شیرینی لبخندی😊 سپرد و دیگر حال شیطنت هم برایش نمانده بود..
که با آرامشی ساختگی پاسخ داد
_اونجا فعلاً برات امن تره!
و خواستم دوباره اصرار کنم که هر دو دستم را گرفت و حرف آخرش را زد
_چیزی نپرس عزیزم، به وقتش همه چی رو برات میگم.😊
و دیگر اجازه نداد حرفی بزنم، لباس مصطفی را تنش کرد و از بیمارستان خارج شدیم...
تا رسیدن به داریا...
سه بار اتومبیلش را با همکارانش عوض کرد،...
کل غوطه غربی دمشق را دور زد و مسیر ١٠ دقیقه ای دمشق تا داریا را یک ساعت طول داد..
تامطمئن_شود کسی دنبالمان نیاید و در حیاط_خانه اجازه داد از ماشین پیاده شوم...😟😥
حال مادرش🌷 از دیدن وضعیت مصطفی به هم خورد..😥
و ساعتی کشید تا به کمک خوش زبانی های ابوالفضل🕊 که به لهجه
خودشان صحبت میکرد، آرامَش کنیم...
صورت مصطفی به سفیدی ماه میزد،..
از شدت ضعف و درد، پیشانی اش
خیس عرق شده بود و نمیتوانست سر پا بایستد...
که تکیه به دیوار چشمانش را بست. کنار اتاقش..
ادامه دارد....
🌸نویسنده: خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
[🌸🍃]
-از وقتی فهمیدم حضرت زهرا سلام الله علیها به خواب #شهید_ابراهیمهادی اومده بودن و به شهید گفته بودن ما تو رو دوست داریم..
با خودم میگم ای کاش همه ما
یک شهید ابراهیم هادی بودیم..
تا میرفتیم تو لیستِ
مورد علاقه های حضرت زهرا(س)💔
-رفاقتتاشهادتـ
#شهیدگمنام
#شهیدابراهیم_هادی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ﺩﯾﺪﻩﺍﯼ وقتی ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ
ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ تنور ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ
ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ⁉️🫓
ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽﭼﺴﺒﺪ! ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ
ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ✨
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛ سختیهای
ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، حرارت تنور ﺍﺳﺖ. 🔥
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ را ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ
ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ،
ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ به خود ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ❕
سنگها ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺎﺷﯿﻦ
ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ و... ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ قرار ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ
ﺭﺍ ﺍﺯ تنور ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ، ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ❕
ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ در تنور ﺩﻧﯿﺎ آنقدر ﭘﺨﺘﻪ
ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽچسبد❕
🍁🍂
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاطمیه دیده بان کربلاست ...
صلی الله علیک
یا اباعبدالله الحسین
و
صلیاللهعلیکِ یا بنت رسول الله
یا فاطمه الزهرا 🖤🥀
#فاطمیه
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
مولا جانم
▪️گمان میکنم آن روزهای آخر،
میان وصیتهای پنهانی مادر،
آن زمان که علی گوشش را کنار بستر فاطمه میگذاشته،
یا آن هنگام که فاطمه زیر لب با مولایش نجوا میکرده...
صحبت از تو بوده است..
شاید از آرزوی دیدار تو میگفته
یا از اینکه چقدر چشم انتظارِ توست!
یا از آنکه
تنها با آمدن تو دلش شاد میشود
هرچه بوده من فکر میکنم ذکر لبهای مادر در واپسین روزها تنها تو بودی...
تو که آخرین امیدش در این دنیایی!
تو که عزیزکردهی زهرایی!
مهدی جان! مادر مگر غیر از ظهورِ تو چه میخواهد؟!💔🥀
بحق فاطمه ی مظلومه
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
🌹@tarigh3
#خـدای عزیز و مهربانم ,
مهربانیت همانند امواج دریا پی در پی ساحل وجودم را در بر میڪَیرد و به دستِ قدرت تو ، تمام تیرهاے بلا شکسته میشود...
تو هر زمان با من و در کنار من بودهایی ،
من در "گهوارهی" محبتت چه آسوده آرام گرفتهام...
پس ای خـــدای مهربانم...
به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظههایت ،
وجود زمینیَم را ملکوتی گَردان...
تا آنچه تو میخواهی باشم و از آنچه من هستم "رها" شوم ،
که تو... بی نیاز و من "غـــرق" نیازم.
الهی آمین🤲
نگاه رحمتت بر ماست؛ میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست؛ میدانم که میآیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست میدانم که می آیی...
صبحتون مهدوی💚💫
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج