✳️ پولش را داد به طلبهها
🔻 شهید صدر خیلی با زهد زندگی میکرد. خیلی، خیلی... یک آقایی از شیخهای عرب وقتی به رحمت خدا میخواست برود، ماشینش را بهعنوان ثلث اموالش حساب کرد، داد به شهید صدر. شهید صدر قبول نکرد. فروخت و پولش را داد به طلبهها. با تاکسی میرفتیم و میآمدیم هر جا میرفتیم. اتوبوس و درشکه هم بود دیگر...
📚 از کتاب #به_رنگ_صبر | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر)
📖 ص ۱۶۱
#⃣ #سلوک #سبک_زندگی #اخلاق
✳️ اینگونه اجتماع، اجتماع خوبی میشود!
🔻 [پدرم] میگفتند هر کس میتواند در هر مرحلهای که هست، خوبِ آن باشد. اگر عطار است خوب باشد، اگر بقال است چیز خوب بفروشد، اگر خیاط است لباسهای مردم را خوب بدوزد و اگر خانم خانهدار است مراقب باشد که سِرّ خانه را نبرد از خانه بیرون. بیرون پشتِ شوهرش باشد. مادر مهربان و دلسوز برای بچههایش باشد.
🔸 بله، همیشه ایشان میگفتند آدم در هر مرحله میتواند بهترین باشد، حتی عطار، بقال، دانشجو، معلم. [اگر] آن چیزی که واجب است، آن چیزی که باید بکند به طریقهٔ بهتر انجام دهد، اجتماع، اجتماع خوبی میشود.
📚 از کتاب #به_رنگ_صبر | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر)
📖 ص ۸۶
#⃣ #سلوک #سبک_زندگی #اخلاق
✳️ کجا رفت آن دادرس ما؟
🔻 [امام موسی صدر] یک حالت خاص و فوق العادهای در انساندوستی داشتند. اصلاً برای خودشان انگار زندگی نمیکردند. برای جامعه و برای دین و برای اسلام زندگی میکردند.
🔸 مرحوم پدرم آسید صدرالدین، ناراحتی قلب داشتند و در بیمارستان فیروزآبادی بستری شده بودند. امام موسی صدر هم در مرافقت ایشان در بیمارستان بود. شبها بعد از اینکه برنامهٔ پدرم، دوا و آمپول و قرص پدرم تمام میشد، پا میشدند سر به مریضها میزدند سید موسی. از اتاق به اتاق. آن که سِرُمش تمام شده بود، صدا میکردند میآمدند برایش سرم میگذاشتند. آن که از درد ناله میکرد، میرفتند دنبال پرستار برایش قرص مسکن میآوردند. آن که احتیاج به آبی، غذایی، چیزی داشت، برایش تهیه میکردند. پدرم نوزده شب در بیمارستان فیروزآبادی بودند. این نوزده شب همهاش کار برادرم همین بود. بعد از نوزده شب، شب بیستم که آقام از بیمارستان مرخص شدند، این مریضها میگفتند کجا رفت آن دادرس ما؟
📚 از کتاب #به_رنگ_صبر | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر)
📖 صفحات ۹۱ و ۹۲
#⃣ #اخلاق #انساندوستی
✳ با یک امیدی پیش من آمده!
🔻 ما بهخاطر برنامۀ پدرم که از آن مراجع مقید بود، خیلی با زهد و تقوا زندگی میکردیم. یک وقتهایی بود که خیلی دستوبالمان باز نبود. مثلا وقتی که فقیر میآمد و احتیاج داشت که عمل کند، احتیاج داشت دخترش را عروس کند، احتیاج داشت مثلا زغال برای زمستانش بخرد، مادرم قرض میکردند از جای دیگر و میدادند. یک روز گفتم: «بیبی آخر شما دستتان خالی است، قرض کردید از خاله، بیبی آخر شما که...» -خدا رحمتش کند- گفتند: «ننه این با یک امیدی پیش من آمده. نمیشود او را محرومش کنم. خدا به من میدهد، خدا میرساند، قرض خاله را میدهم.»
📚 از کتاب #به_رنگ_صبر | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر)
📖 ص ۶۳
#⃣ #اخلاق
پ.ن: عکس تزیینی است.
✳️ من طوری نشدم، شما طوری شدی؟!
🔻 [حضرت علی علیهالسلام] میفرمايند فرزندم، کاری نداشته باش که مردم در مقابل خوبی كردن شما چه میكنند. زیرا این کار معامله نیست که بگویی اگر جواب خوبیات را دادند، خوبی را ادامه میدهی. این هنر نیست كه در ازای خوبی مردم تو خوبی كنی؛ بايد برسی به جايی كه خوبی کردن را فوق معامله ببينی.
🔸 در شرح حال «علامه طباطبايی» (رحمت الله عليه) داريم كه يك روز در پيادهرو راه میرفتند. يك دوچرخهسوار كه در پيادهرو چرخسواری میكرده، با علامه تصادف کرد و ايشان را بر زمين زد. علامه بلند شدند و به دوچرخهسوار که خودش هم زمین خورده بود گفتند: من طوری نشدم، شما طوری شدی؟ این نوع برخوردها، آن برخوردهایی است که علامه را علامه كرده است. ممكن است تحت تأثير اين کار علامه، یک بار ما هم چنين كاری بكنيم، اما تا وقتی سازمان توجّه ما اينچنين باشد كه خوبی بخواهیم و خوبی ببینیم، نتیجه نمیگیریم.
👤 #استاد_اصغر_طاهرزاده
📚 کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱
#⃣ #اخلاق #سلوک
✳ با اخلاق خوبتان برای اهل بیت پروپاگاندا کنید!
🔻 [آیت الله شهید سید محمدباقر صدر میگفت] اگر نمیتوانید پول و مال بدهید [به مردم] با اخلاق خودتان خدمت کنید به اسلام، با اخلاق خودتان راضی کنید مردم را، با اخلاق خودتان مشکل کسی را حل کنید. این حرف امام جعفر صادق علیه السلام است که «کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ» امام صادق علیه السلام فرمودند: «باشید برای ما هدایتکننده با سکوت». یعنی با اعمالتان هدایت کنید، کمکِ ما کنید برای هدایتکردن مردم. برای ما پروپاگاندا کنید با اخلاق خوبتان. اگر که خوب عمل کنید، میگویند که بله، این شیعه است، این جعفری است. «وَ اذا حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ، قیلَ: هذا جَعْفَریٌ»؛ اینطور پیروان ما را زیادتر کنید. پیروان ما را با اخلاق ما آشنا کنید.
📚 از کتاب #به_رنگ_صبر | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر)
📖 ص ۲۲۰
#⃣ #اخلاق
📛 کلید نفوذ شیاطین!
🔻 حقیقت این است که ما #تعلقهایی داریم. این تعلقها، هم مفتاح شیاطین است، هم دستاویز دیگران است نسبت به ما و برای از پا انداختنمان. چارهای نیست جز اینکه این تعلقها را بهتدریج قطع کنیم.
‼ شیاطین و اهل دنیا از همین تعلقهای ما استفاده میکنند. در یک سری از مدارکی که آمریکاییها راجع به بعضی از رجال مطرح ایرانی پخش کرده بودند، آمده بود که فلان تاجر، فلان بازاری، فلان سرهنگ، چه غذایی را دوست دارند، به چه زنی توجه دارند، کلکسیونشان چیست و چه چیزهایی جمع میکنند، به چه چیزهایی، به چه نوع صدایی، به چه نوع رنگی علاقه دارند؛ یعنی تمام نقطهضعفها و تعلقهای اینها را در نظر گرفتهاند. اهل دنیا هم از همین تعلقهای ما استفاده میکنند، آنها میدانند که ما را باید از تعلقاتمان مفتوح کرد. مفتاح کنترل و تسخیر همۀ نفوس، تعلقهایشان است.
🔺 وقتی قوانین حاکم بر وجود ما، تعلقهای ما شناسایی شدند، بدان که مسخّر هستی؛ هم مسخّر شیطان هستی، هم مسخّر دنیا، هم مسخّر همۀ اهل دنیا. این انسان مسخّر را سمت مقاصدشان میبرند و چارهای نیست.
👤 #استاد_علی_صفایی_حائری
📚 از کتاب #خانهٔ_فریب
📖 صفحات ۱۷۸ و ۱۷۹
#⃣ #سلوک #اخلاق
صد رکعت نماز بخون، صدتا کار خوب انجام بده؛
ولی کسی نتونه باهات حرف بزنه #اخلاق نداشته باشی، به هیچ دردی نمیخوره!
مؤمن باید شاد باشه، اخلاق خوب داشته باشه!
شهید محمد هادی امینی🕊🌹
یادش با ذکر #صلوات
🇮🇷@tarigh_alhagh
☆ــــــــــــــــــــ
✳️ به همان اندازه که عزم داریم، انسانیم!
🔻 میفرمایند: درجات #انسانیت متوقف بر درجات #عزم است. انسان به همان درجهای که عزم دارد، انسانیت دارد؛ یعنی اگر عزم ضعیف است، انسانیت ضعیف است و اگر شدید و قوی است، انسانیت قوی است.
🔸 عزم متناسب با ما که به اصطلاح از عموم هستیم، این است که تصمیم بگیریم و بنا بگذاریم بر اینکه آنچه را که از #محرمات است ترک کنیم و آنچه را از #واجبات است عمل نماییم. عزم برای ما یعنی بناگذاری بر اینکه خودم را از نظر اعمالم با صاحب شریعت همسو کنم.
👤 #آیت_الله_مجتبی_تهرانی
📚 از کتاب #ادب_نبوی | ج۱
📖 صفحات ۷۲ و ۷۳
#⃣ #سلوک #اخلاق
✅ نشر حداکثری
🇮🇷@tarigh_alhagh
☆ــــــــــــــــــــ