گاهی میری یه جا مهمونی؛
دیدی غذا کم میاد!
#صاحبخونه بین اون همه جمعیت؛
میاد بهت میگه:
اگه میشه تو #غذا کم تر بخور،
بذار به دیگران برسه...
آخه تو واسه مایی...
ولی اونا غریبه ان...
وقتی واسه #امام_زمان باشی!
آقا میگه میشه کمتر بخوری!
میشه بیشتر #سختی بکشی!
بذار دیگران استفاده کنن...
آخه تو واسه مایی... !!!
بچه ها کاری کنید؛
امام زمان برنامه هاشو روی ما #پیاده کنه...
#شَـهـید
#حاج_حسین_یکتا
✔#در_آرزوــےْشهَـــــــادت
🇮🇷 @tarigh_alhagh
هدایت شده از کانال کمیل
4_6016819736506007558.mp3
8.32M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخورد سردار معروف با خانم بدحجاب در هواپیما...
با بی ادبی درست نمیشه
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
#حاج_حسین_یکتا
👇
🇮🇷 @tarigh_alhagh
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🍃 #پست_ویژه 🍃💠
🔴 #بشارت بزرگ #حاج_حسین_یکتا برای چندماه پایانی سال: امسال سالیه که حضرت امام ره فرمود راه قدس ازکربلا میگذرد وسالیه که مقام معظم رهبری فرمود سال فرصت هاست وسالی که تاسیسات سعودی به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتادوتهدیدها تبدیل به فرصت خواهدشد وسالیست که امام راحل فرمودند این جنگ مقدمه فتح فلسطین است...
#انتشار_حداکثری
#القدس_لنا
#مطیع_رهبری_باشیم
➖➖➖➖➖
۶۳/۰۸/۲۸ بود. ...رحیم صفوی با هلیکوپتر آمده بود مهاباد که به یتیمهای #آقا_مهدی تسلیت بگوید. صدایش به زور از ته سینهاش در میآمد:
- شهادت مزد مجاهدتهای آقا مهدی بود.
صدای گریهی بچهها بلندتر شد. با هر جمله داغ را بیشتر باور میکردند و نالهشان بلند میشد. نگاه مهربان آقامهدی از جلوی چشمم کنار نمیرفت. هرجا را نگاه میکردم، بود. روزی که پای ارتفاعات لری کنار رود نشست و برای مظلومیت دو نوجوانی که در بغل هم شهید شده بودند، گریه کرد. روزهایی که دلواپس بچهها تا شیخ ثله آمده بود. روزهای خیبر که گوشمان به اخبار بود و آقامهدی در مجنون جانانه میجنگید. روزی که در سخنرانیاش سیگار کشیدن را در لشکر ممنوع کرد. هرجا ما بودیم، آقامهدی هم بود؛ حتی جلوتر از ما. فرماندهای را از دست داده بودیم که مدام کنارمان بود. دلسوزمان بود. مثل برادر دوستمان داشت...
به روایت #حاج_حسین_یکتا
(به مناسبت سالروز شهادت فرمانده لشکر
۱۷ علیبنابیطالب شهید مهدی زین الدین)
🌷🌷🌷
[مهدی کاظمبابایی] یکبار در صف نماز جماعت کنار رضا ایستاده بود. رضا در رکعت دوم قبل از تشهد خواست قیام کند. کمی نیمخیز شد و دوباره نشست و تشهد را خواند. بعد از نماز مهدی خیلی جدی سمت رضا برگشت:
- داداش حضور قلب نداری کنار من نشین!
خندهمان بلند شد. رضا با خنده محکم به پهلوی مهدی زد:
- تو که حضور قلب داری از کجا فهمیدی من تشهد رو یادم رفت؟
از آن روز هر کس هر خطایی میکرد بچهها برایش دست میگرفتند:
- داداش حضور قلب نداری با ما نگرد.
به روایت #حاج_حسین_یکتا
مربعهای قرمز، ص ۳۰۸
🇮🇷 @tarigh_alhagh
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
خدا با اون عظمتش میگه: أنَا جَلیٖسُ، مَنْ جٰالَسَنِیٖ: من همنشین اون کسی هستم که با من بشینه! انگار خدا داره دنبال یه رفیقِ ناب میگرده؛ یارفیقَ من لا رفیق له! چقدر منِ حقیر رو تحویل میگیری؟!
#ماه_رجب
#حاج_حسین_یکتا
چشمان بی خواب.mp3
3.37M
📻 پادکست | چشمانِ بیخواب
#حاج_حسین_یکتا
👇
🇮🇷 @tarigh_alhagh
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄