eitaa logo
طریقه مقربین
544 دنبال‌کننده
37 عکس
51 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 اساس سیر الی الله (۳) 📌 حیاتِ معنوی 🔁 وقتی انسان معصیت و نافرمانی خدا را بالکلّیه از زندگی خود حذف و محو نمود، روحش آماده‌ی طیران در آسمان معنویت شده، و زمان آن است تا با "استغراق در یاد خدا"، از ماسوی الله منقطع گشته، دل و جانش از راه انس با محبوب، به وی متّصل شده، از شرابِ طهورِ "شهود حق" سیراب گردد. ⁉️ آیا این سخنان افسانه‌هایی به هم بافته است؟ آیا تنها الفاظی زیباست که به صورتی دلکش چیده شده‌اند؟ آیا واقعیت دارد؟ از چه کسی بپرسیم؟ از چه راهی برویم؟ چه کاری انجام بدهیم؟ به کدام مقصد رو کنیم؟ ✔️ خوشبختانه در کتاب اقیانوس علم و و معرفت می‌توانیم پاسخ علامۀ طباطبائی را به این پرسش‌های اساسی بشنویم. 🔹 سؤال: «حيات معنوی» چيست؟ حضرت علاّمه فرمودند: 🔺 «حيات معنوی» حياتي است که موت عارضش نمی‌شود. 🔺 و در اين صورت بايد به داستانی از مجاهدت دست زد که «مشاهده‌ی حقّ» عنوانش باشد. 🔺 [حيات معنوی] اين است که انسان به واسطۀ ورود در «مسير بندگی» و سير در آن، «حقيقت» را درک کند، يعنی حقّ (تبارك‌وتعالی) را مشاهده کند. 🔺 مشاهده‌ای که غفلت در آن نباشد، و اَمَد و مدّتِ او منقطع نشود. که به عبارت ديگر: حياتی است ابدی. 🔹 سؤال: «حيات ظاهری» کدام است؟ 🔺 «حيات ظاهری»؛ حيات من و شما. 〰️ ادامه دارد... 📗 منبع: اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص۲۴۰ 👈🏻 طریقۀ مقرّبین https://eitaa.com/tarighe
🔶 اساس سیر الی الله (۴) 📌 مقصدِ سالک الی الله 🔹 سؤال: مقصد چيست؟ خيلی به تفصيل بفرماييد. حضرت علاّمه فرمودند: 🔺 «خيلی تفصيل» را از کجا بياوريم بنده‌ی خدا ؟! 🔺 مقصد همان غايت وجود انسانی است، که به عبارتِ ديگر: 🔺 نشستن حقّ ـ تبارك‌وتعالی ـ است به جای عبد، و فنای عبد در او؛ حقيقتاً اين دو کلمه است. 🔺 انسان به واسطه‌ی سيروسلوک به جايی برسد که غير از حقّ، چيزی مشاهده نکند، و اين مشاهده به‌طور ابديّت، سرنوشتِ او باشد. اين کتابِ سرنوشتِ اهل کمال است ﴿کِتابٌ مَرقُومٌ يَشهَدُهُ المُقَرَّبُون﴾ [سوره مطفّفین۲۱-۲۰]. 〰️ ادامه دارد... 📗 منبع: اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص۲۴۰ 👈🏻 طریقۀ مقرّبین https://eitaa.com/tarighe
🔶 اساس سیر الی الله (۵) 📌 یگانه راهِ وصول به مقصد 🔹 سؤال: راهش چيست؟ [راهِ رسیدنِ به مقصد] حضرت علاّمه فرمودند: 🔺 بايد به «مراقبه» پرداخت، به مراقبه‌ی کامل. 🔺 و در اين مراقبه، اوّل به قسمت عالم برزخ آشنا می‌شود و انوار برزخی و کراماتِ برزخی برايش روشن می‌شود. و بعد براي طیّ مراتب، از اين مرحله پا به مرحله‌ی بالاتر گذاشته، با تجرّد و أنحاء آن آشنا می‌شود و وارد جبروت و مقامات عاليۀ عرفانی می‌شود. و البتّه اين تجرّد، فوق تجرّدِ برزخی است. 🔺 تا مرحله را طیّ کند و به طوری که عرض شد منتهی‌إليهِ امر، همان «فناء فی الله» و «بقاء بالله» است. 🔹 سؤال: نصيحتی بفرماييد. حضرت علاّمه فرمودند: 🔺 به شما عرض کنم حيف است اين حرف‌ها را عوض کنيم به حرف‌های ديگر. 🔺مراقبه را نگذاريد خلل پيدا کند. 🔺به اندازه‌ی سر مويی اختلال کند تأثير می‌کند در سيروسلوک و عقب ماندن‌ِ انسان. 🔺 و اين مراقبه، همان کمالِ دستگيرِ انسان است که انسان را به مقصد نزديک و وارد می‌کند. و السّلام عليکم و رحمة الله و برکاته 📗 منبع: اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص۲۴۱-۲۴۰ 👈🏻 طریقۀ مقرّبین https://eitaa.com/tarighe
📌 شهود ذات (۱) 🔹 شايد در قديم الايّام بوده‌اند کسانی در سلک اهل عرفان که معتقد بوده‌اند که احدی راه به معرفتِ ذاتِ خداوند متعال ندارد، و نهايتِ سيرِ سالکين، معرفتِ اسماء و صفات خداوند می‌باشد. از بزرگانی که اين معنی از او نقل شده ملاّفتحعلی سلطان‌آبادی (رحمةالله‌تعالی‌عليه) است. 🔹 اما حضرت علاّمه طباطبائی (رضوان‌الله‌سبحانه‌وتعالي‌عليه) از ذاتـيّـينِ از عرفاء بودند؛ و کتب و نوشتجات ايشان، علی الخصوص رسالۀ شريفه «الولاية» تُنادي بذلك بأعلی صوتها... [یعنی کتب و نوشتجات علاّمه، بویژه رسالۀ شریفۀ «الولایة»، با بلندترین آواز خود، به آن معنی فرامی‌خواند]. 🔹 ... و مسلّماً استاد ايشان آقای قاضی (رضوان‌الله‌سبحانه‌وتعالي‌عليه) و اساتيد و مشايخ ايشان (رضوان‌الله‌تعالي‌عليهم) نيز معتقد به شهود ذات بوده، و خود واصل به آن مقصد والا بوده‌اند. 🔺 و در شب ماه مبارک رمضان در مشهد از ايشان شنيدم که فرمودند: «ملاّحسينقلی همدانی و ملاّفتحعلی سلطان‌آبادی اختلاف داشتند در ذات». 🔹 اين ناچيز گويد: چون سابقۀ اين مطلب را داشتم که ملاّحسينقلی همدانی قائل بود به رسيدن به ذات، برخلاف ملاّفتحعلي سلطان‌آبادی، ديگر در اين باره سؤال نکردم. 🔺 مرحوم ميرزاجواد آقا ملکی تبريزی در اواخر رسالۀ موسوم به «لقاءالله» مي‌فرمايد: «فإذا تجلّی ـ جلّ‌جلاله ـ لنبيٍّ أو وليٍّ بذاته فلا يَری شيئاً غيره، حتّی نفسه و رؤيته، و فنی عن العالَم و عن نفسه و عن فنائه و بَقِيَ بربّه؛ فيُخبر عن الواقع و يقول: «ليس في الدار غيره ديّار»؛ و هذا هو آخر المقامات، و لا مطمع لأحدٍ ـ نبيّاً کان أو وليّاً، بشراً کان أو ملَکاً ـ في غيره». انتهی. [ترجمه: پس آن‌گاه که خداوند (جلّ‌جلاله) برای پیامبری یا ولیّی از اولیاء، به ذات خویش جلوه‌گری نمود، در نتیجه وی غیر از حق، هیچ چیز دیگری را نمی‌بیند حتّی خودش و بینش خودش را، و از عالَم [= ما سوای خدا] فانی گردد، و از خودش و از فناء خودش هم فانی گشته و به پروردگارش بقاء یابد. در این هنگام از واقعیّت خبر می‌دهد و می‌گوید: «در این خانه بجز حق، هیچ‌کس وجود ندارد». و این [فناء فی الله و بقاء بالله] آخرین [و بالاترین] مقامات است، و هیچ احدی ـ چه پیغمبر باشد چه ولیّ، بشر باشد یا فرشته ـ طمع در غیر این مقام ندارد [و غیر آن را نمی‌خواهد].] 🔹 اين ناچيز گويد: چقدر تفاوت است بين اين فرمايش که: «تجلّی ذات ربوبی و شهود ذات حق ـ که همان فناء في الله و بقاء بالله است ـ مقامی است که احدی از انبياء و اولياء، در غير آن طمع ندارند و جز آن را نخواهند». و بين سخن کسی که مي‌گويد: ذات حق نه مقصود هيچ پيغمبری است و نه معبود هيچ پيغمبری است و نه مشهود هيچ پيغمبری است! 📗 منبع: اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص١۴۴-١۴۳ مطلب مرتبط: ذات خدا مقصود سالکان 👈🏻 طریقۀ مقرّبین https://eitaa.com/tarighe
📌 شهود ذات (۲) 🔹 منکرين شهود ذات، نصوصی مانند «عليّ ممسوسٌ في ذات الله يا بذات الله» [علی شیفتۀ ذات خدا است] را چگونه توجيه می‌کنند! «يا من دلّ علی ذاته بذاته» [ای که به ذات خود، بر ذات خویش راه بنمودی] را چگونه معنی می‌کنند! «بك عرفتُك و أنت دللتني عليك و دعوتني إليك و لو لا أنت لم أدر ما أنت» [به ذات خودت تو را شناختم. و تویی آنکه مرا بر ذات خود راه بنمودی و به خویش دعوتم کردی. و چنانچه تو خود نبودی ندانستمی که چیستی] را چطور! 🔹 و از جمله کتب عرفانی ـ که حضرت علاّمه به اين ناچيز معرّفی فرمودند و فرمودند: «ما اين کتاب‌ها را ديده‌ايم» ـ کتاب «الإنسان‌الکاملِ» جيلی است. در آن کتاب است که عبدالکريم جيلی می‌فرمايد: دسته‌ای از اهل‌الله‌اند (که دربارۀ آنها می‌فرمايد: «الذاتيّين من أهل الله») که اين دسته کساني هستند که به مقام ﴿ثُمَّ دَنیٰ فَتَدَلّیٰ فَکـَانَ قَابَ قَوسَينِ أَو أَدنیٰ﴾ رسيده‌اند. 🔹 و معرفتِ نفس همان سيروسلوک إلی الله ـ سبحانه‌وتعالی ـ است، و کلمۀ شريفۀ «الله» اسم است برای ذات مستجمعه مر تمام صفات کماليّه. و اين مطلب بسيار واضح و روشن است که «إلی الله» يعنی «إلی الذات المستجمعة لجميع الصفات الکماليّة» 🔹و انسان که تمام حدودش برطرف می‌شود، فانی در ذات خداوند متعال می‌شود. شخص فانی ديگر رسم ندارد لذا اسم هم ندارد؛ نه اسم دارد، نه رسم دارد. نه نام دارد و نه نشان دارد. اينطور انسان، غيرمتناهی است، غيرمحدود است. و به اينطور شخص، «انسان» گفتن، به اعتبار ما کان است چنانچه مرحوم حاجی در حواشی بر «شرح‌منظومه» فرموده. و در روايت است حضرت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) می‌فرمايند: «مَن عرف اللهَ لم يُشبِه الخلق» [آنکه خدای را شناخت، دیگر شبیه خلق نیست]. 📗 منبع: اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص۱۴۵-۱۴۴ (با تلخیص) ♻️ مطالب مرتبط: ذات خدا مقصود سالکان شهود ذات۱ 👈🏻 طریقۀ مقرّبین https://eitaa.com/tarighe
28-استادپارسا.mp3
5.87M
📌یگانه‌ راهِ خدا 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا ⏯ ... یادِ خدا یگانه‌ راه است به سویِ خدا، یعنی منحصر است راهِ خدا در یادِ خدا.. آقای بهجت در مورد یاد خدا... فرمود: «این مطلب جانشین ندارد»... بین خدا و خلق حجابی نیست مگر خلق، پس اگر حجاب خلقیت برداشته شود خدا نمایان می‌شود... فنا حالتی است که به اقتضای آن حالت، غیر خدا فراموش می‌شود... مقصد فناست، راهْ یادِ خداست.. چی کار کنه ماسوا فراموش بشه؟ فقط یک راه داره: یادِ خدا... چاره‌ای ندارد سالک جز یاد خدا... هرچه هست و نیست در یادِ خداست.. غایة الغایات معلولِ ذکر است... 👈🏻 طریقۀ مقرّبین
🔸 سیر إلی اللّٰه (۶) 📌 مقصد 🔹 سؤال: مقصد چيست؟ خيلی به تفصيل بفرماييد. حضرت علّامه - رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه - فرمودند: 🔺 «خيلی تفصيل» را از کجا بياوريم بندهٔ خدا؟! مقصد همان غايت وجود انسانی است، که به عبارتِ ديگر: نشستن حقّ - تبارك وتعالیٰ - است به جای عبد، و فنای عبد در او؛ حقيقتاً اين دو کلمه است. انسان به واسطۀ سِيروسلوک به جایی برسد که غير از حقّ، چيزی مشاهده نکند، و اين مشاهده به‌طور ابديّت، سرنوشتِ او باشد. اين کتابِ سرنوشتِ اهل کمال است ﴿كِتَابٌ مَّرْقُومٌ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾ [المطففين: ۲۱-۲۰]. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۴۰ 🔹 @rahe_savab