💡 #آسیب_شناسی_حوزه_تهران*
✍ ۲۳۸ سال شمسی برابر با حدود ۸۷ هزار روز از آن روز که تهران دارالخلافه (پایتخت) شد میگذرد.
به اینکه حوزه تهران پیش از آن تاریخ یا مثلا ۳۰ سال پس از آن پدید آمده کاری ندارم، اما بدون تردید با دارالخلافه شدن تهران، عالمان آن وارد مناسبات جدیدی شدند.
مثلا آسید حسن تقوی از عالمان اهل معنای تهران که به خاطر استجابت دعایش در شفا گرفتن فتحعلیخان، آقامحمدخان قاجار با او عقد اخوت بست و از آن تاریخ خودش و نوادگانش موسوم به سادات اخوی شدند. تاریخ زیست عالمان این خانواده به قبل از پدیدار شدن حوزه رسمی تهران بازمیگردد.
بگذریم؛
در این ۲۳۸ سال چند عالم در تهران متولد شده، چند نفر وفات کرده و چند نفر به خاک سپرده شدهاند؟
چند فقیه و حکیم در مدارس تهران تدریس داشته و چند طلبه تحصیل کردهاند؟
اصلا چند مدرسه علمیه و مسجد بنا شده و چند امام جماعت در این شهر اقامه نماز داشتند؟
به تعداد همه این ۸۷ هزار روز و شب، عالمان اهل معنایی که از آنها بسیار گفته و شنیدهایم قیام و قعود و رکوع و سجود داشتهاند و واعظانی مجاهد، احکام الهی را بر فراز منابر فریاد زدهاند.
چند عالم در این شهر از خودکامگان سیلی خورده و حبس کشیدهاند و چند اهل علم، سینهشان سپر شکنجه و گلوله شده است؟
حوزه تهران را به خاطر همه این پیشینه پیچیده و پر فراز و فرودش میستایم.
حوزه تهران به همین وسعت و با همین جزئیات #هویت_تاریخی دارد.
کنش علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی امروز عالمان و طلاب این شهر میتواند تمام آن بیش از دو قرن مجاهدت را به ثمر بنشاند و سستیها و غفلتهای ما میتواند همه آنها را تباه کند.
#آمار:
یک روز در زمان #قاجار، تعداد علما و طلاب تهران نسبت به جمعیت آن بیش از ۱ درصد بود؛ آن هم با آن کمیت و کیفیت از فقها و حکما!
به گفته جعفر شهری در زمان #رضاخان که جمعیت تهران در حدود ۲۰۰ هزار نفر بود، در حوزه تهران ۱۸ مدرس و ۲۱۰ طلبه فعالیت علمی داشتند؛ یعنی حدود یک هزارم جمعیت.
اکنون که تهران بیش از ۸ میلیون جمعیت دارد، چند عالم و طلبه دارد؟
دقیق نمیدانم! نه من، به نظرم اصلا آمار درستی از این جمعیت نداریم.
#مدیریت_حوزه_تهران نهایتا آمار اساتید و طلاب خودش را داشته باشد که سال گذشته شنیدم ۸ هزار خانم و آقا هستند. (غالب این جمعیت طلبه هستند که عمدتا وارد کنشگریهای اجتماعی نشدهاند)
امور مساجد و ستاد اقامه نماز و سازمان تبلیغات هم باید آمار ائمه جماعات و وعاظ خود در مساجد و مدارس و ادارات و هیئات را بدهند و بعد موارد مشترک حذف شوند. (متأسفانه موارد مشترک کم نیستند)
بعد بر اساس آمار واقعی به تحلیل، آسیبشناسی و بعد برنامهریزی برسیم.
آیا در حوزه تهران مرکزی برای این نوع نگاهها و آمارها و بررسیهای راهبردی وجود دارد؟!
اگر نه، ممکن است در این رشد فزاینده جمعیت پایتخت و مسابقه نابرابر فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی بازنده شویم و ثمرات دو قرن حیات حوزه تهران بر باد رود.
-------------------------------
* این یادداشت پاسخی هم به اظهار نظر یکی از جامعهشناسان درباره جمعیت حوزویان در یکی از برنامههای تلویزیونی است.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran