eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ حوزه طهران
📷 نمایی از حرکت آیت‌الله حاج شیخ یحیی نوری و مردم از «مدرسه‌الشهدا» به سوی میدان شهدا برای بزرگداشت
✍ در روز پنجشنبه ۱۶ شهریور، تظاهراتی عظیم و آرام که از قبل توسط آیت‌الله حاج و دوستانشان طراحی شده بود صورت گرفت. اواخر راهپیمایی، مردم این شعار را تکرار می‌‌کردند: «فردا صبح، ۸ صبح، میدان ژاله» درحالی که چنین چیزی از سوی علامه نوری برنامه‌ریزی نشده بود و قرار بود طبق روال در مدرسه ایشان جنب جلسه صبح جمعه برگزار شود. 🔹حاج شیخ یحیی نوری در اینباره می‌گوید: «به بنده ساعت6:30 صبح جمعه 17 شهریور، با تلفن خبر دادند که در دوازده شهر حکومت نظامی اعلام شده است و من بی‌درنگ، انتظامات و افراد خود را بسیج کردم؛ چون جلسات صبح جمعه ما 8:30 شروع می‌شد و مردم ساعت 7 جمع می‌شدند. از طرف من اعلامیه‌ای تهیه شد به این مضمون: «دولت غیرقانونی برای دوازده شهر حکومت نظامی اعلام کرده و دولت در نظر دارد توطئه‌ای را پیاده کند و امروز تا اطلاع ثانوی، جلسه جمعه‌ها برقرار نیست و مردم متفرق شوند» و این امر تا ساعت 10 صبح مرتب اعلام می‌شد. بااین‌همه گروه‌های انبوه مردم از اطراف، به سوی میدان شهدا در حرکت بودند و اطراف خانه و مدرسه من، از طرف نیروهای نظامی محاصره شده بود و بیرون رفتن من به‌هیچ‌وجه میسر نبود. در ساعت 8:30 صبح بود که عده‌ای به میدان شهدا رسیدند و در همین لحظه نیروهای نظامی از اطراف آنها را محاصره کردند. آنها در این یورش، کلیه مقدمات یک کشتار را فراهم کرده بودند و حتی سربازان اسرائیلی نیز در کشتار حضور داشتند. افراد ما سربازانی را دیده بودند که به زبان انگلیسی و زبانهای خارجی صحبت می‌کردند.» 🔹آیت‌الله نوری معتقد بودند سخن «فردا صبح، ۸ صبح، میدان ژاله» توسط نفوذی‌های رژیم در بین مردم پخش شد تا برنامه جنایت خود را عملی سازند. 🌐 منبع: مصاحبه موسسه مطالعات تاریخ معاصر با آیت‌الله شیخ یحیی نوری 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷سخنرانی آیت‌الله علامه یحیی نوری در میدان شهدا در تکریم حماسه 17 شهریور و در پی اقامه نماز عید فطر/
💠 روایت آیت‌الله حاج از فاجعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ «از سالها پیش از آن دوره، ما سعی می‌کردیم تمام ابعاد اسلام را به جوانان بیاموزیم و به همین خاطر در جنب ، را دایر کردیم که در آن، کلاسهای اسلام‌شناسی و معارف اسلامی را تدریس می‌کردیم. از شب 23 ماه رمضان سال 1357، این کلاسها را ادامه دادیم تا اینکه در شب 28، رژیم به آن اقدام پلید دست زد و خاک اره آغشته به بنزین زیر پای حاضران در مجلس ــ که در حال بازگشت به خانه بودند ــ ریخت و در حین فرار و پرهیز از آتش، آنان را به گلوله بست که چند تن شهید شدند. آنان اولین شهدای میدان شهدا هستند. این بود که در روز سی‌ام اعلام کردیم: نماز عید فطر را که قبلا قرار بود در میدان وثوق اقامه شود، در اقامه خواهیم کرد و تذکر دادیم که هیچ‌کس حق ندارد از این کار جلوگیری کند؛ زیرا وقتی که برای میهمانان شاه، چندین خیابان را قرق می‌کنند، ملتی که این خیابانها متعلق به خودشان است، به‌طور طبیعی حق خواهند داشت چند ساعتی، عبادت خود را در بستر این خیابانها برقرار کنند. نماز برگزار شد و بعضی از خبرگزاریها مخابره کردند و در روزنامه کیهان دوشنبه 14 شهریورماه نوشته شد: حدود چهارصدهزار نفر در میدان شهدا نماز عید فطر را اقامه کردند. آن روز به رژیم دولت غیرقانونی اعلام کردیم که اگر می‌خواهید آرای عمومی را ببینید، من بدون کمک علمای دیگر، می‌توانم هر کجای تهران که بخواهید، هفت‌میلیون نفر را جمع کنم تا چه رسد به فرمان امام خمینی و ادامه دادم: پنجشنبه 16 شهریور، روز راهپیمایی آرام و تظاهرات است که مردم در آن شرکت خواهند کرد. به بنده ساعت6:30 صبح جمعه 17 شهریور، با تلفن خبر دادند که در دوازده شهر حکومت نظامی اعلام شده است و من بی‌درنگ، انتظامات و افراد خود را بسیج کردم؛ چون جلسات صبح جمعه ما 8:30 شروع می‌شد و مردم ساعت 7 جمع می‌شدند. از طرف من اعلامیه‌ای تهیه شد به این مضمون: «دولت غیرقانونی برای دوازده شهر حکومت نظامی اعلام کرده و دولت در نظر دارد توطئه‌ای را پیاده کند و امروز تا اطلاع ثانوی، جلسه جمعه‌ها برقرار نیست و مردم متفرق شوند» و این امر تا ساعت 10 صبح مرتب اعلام می‌شد. بااین‌همه گروه‌های انبوه مردم از اطراف، به سوی میدان شهدا در حرکت بودند و اطراف خانه و مدرسه من، از طرف نیروهای نظامی محاصره شده بود و بیرون رفتن من به‌هیچ‌وجه میسر نبود. در ساعت 8:30 صبح بود که عده‌ای به میدان شهدا رسیدند و در همین لحظه نیروهای نظامی از اطراف آنها را محاصره کردند. در این موقع اطرافیان ما، از جانب بنده پیامهایی را می‌بردند و در میدان برای مردم می‌خواندند و اعلام می‌کردند: دستگاه در نظر دارد یک کشتار انجام دهد. جالب اینجاست که در این یورش، به‌هیچ‌وجه از ماشینهای آب‌پاش و گاز‌اشک‌آور یا اخطار قبلی به مردم استفاده نکرده بودند تا مردم متفرق شوند، بلکه به محض مشاهده مردم، به کشتار آنها اقدام کردند. در حین کشتار شایع شده بود که بنده را هم کشته‌اند و این بر هیجان مردم افزوده بود. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
روایتی متفاوت از نقش آیت‌الله شیخ یحیی نوری در حوادث انقلاب اسلامی و ۱۷ شهریور ۵۷👇 🕌https://eitaa.
✍ اکبر براتی از چهره‌های مبارز دوران انقلاب در خاطرات خود درباره حوادث ۵۷ و حال و هوای مجالس آیت‌الله حاج می‌گوید: «یک روز خبر دادند که فردی (حاج شیخ یحیی نوری) در یکی از مساجد به منبر می‌رود و مجلسش حسابی گل کرده و کثرت جمعیت به حدی است که خیابان ژاله بسته می‌شود. او مجلس داغی داشت اما حرف‌هایش به درد انقلاب و اسلام نمی‌خورد، برای همین هم انتظاماتش را پلیس بر عهده گرفته بود. شب ۲۷ یا ۲۸ ماه مبارک (۹ یا ۱۰ شهریور) را برای رفتن به این مسجد انتخاب کردیم. قصد داشتیم به تنور داغ این مجلس نان بچسبانیم. به اواخر مجلس او رسیدیم. وی در قسمت پایانی سخن خود می‌گفت: "ما به دولت محترم اعلام می‌کنیم که روغن دو گاو نشان نمی‌خوریم. ما نمی‌خواهیم این‌ها مال بهایی‌هاست." او درباره این قبیل مسائل تذکرات تندی به دولت می‌داد. گویی مشکل ما فقط همین چیزهاست؛ در آخر هم گفت: "آقایان! مردم ما درد دارن، آخه چطور روغنی را که یک مسلمان یک شیعه باید بخوره، باید به دست بهایی تهیه بشه؟ ثروتش مال بهایی باشه؟" و بعد به دولت دستور اکید داد تا به این مشکل رسیدگی کند. مردم در پایان می‌گفتند: صحیح است، صحیح است، صحیح است. باید هر طوری بود به مجلس، حال و هوای تازه‌ای می‌دادیم. برای همین در بین سخنرانی او گفتم: برای سلامتی علمای اسلام صلوات! برای سلامتی مرجع عالی قدر شیعه که در تبعید به سر می‌برد صلوات! صلوات اول، دوم، سوم و بعد هم فریاد الله اکبر. انگار مردم منتظر بودند جرقه زده شود. فریادهای الله اکبر فضای مسجد را پر کرد. سخنران از پشت بلندگو در میان فریاد مردم با صدای بلند می‌گفت: "مردم به شعارهای مفسدین گوش ندهید... اینها خیر شما را نمی‌خواهند. خرابکارند... ما اعلام می‌کنیم که با این شعارها موافق نیستیم..." صدای او در میان فریاد مردم گم شد... . برای راه انداختن تظاهرات از مسجد خارج شدیم. هر شعاری را که می‌دادیم مردم جواب می‌دادند. خیابان از حضور جمعیت پر بود... از آن مجلسِ موافق نظر رژیم، مجلسی ساختیم مطابق با خواست توده مردم.» 📚جریان شناسی تاریخی حوزه تهران ص۳۳ و ۳۴ 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran