نزاع دوباره ی مدعیان تاج و تخت و افول نهایی :
هنگام مرگ شاهرخ از میان پسرانش تنها الغ بیگ میرزا در قید حیات بود، که او هم بیشتر یک محقق و عالم ریاضی بود تا یک فرمانروا. از این رو پس از یک دوره نسبی ثبات، انحطاط خاندان تیموری دوباره آغاز شد و این بار با سرعت بیشتری هم رو به تلاشی و اضمحلال رفت. کشمکش بین بازماندگان شاهرخ ده سالی به طول انجامید تا این که ابوسعید، #نواده_میرانشاه و پسر میرزا سلطانمحمد مدتی تفوق یافت، اما دیری نپایید که دوران فرمانروایی او نیز به پایان رسید بهطوریکه در یک دهه بعد، به دست میرزا یادگار محمد، نواده بایسنقر که به اردوی آق قویونلو پیوسته بود به قتل رسید. به این ترتیب با مرگ ابوسعید در رجب ۸۷۲ ه.ق / فوریه ۱۴۶۸ م، دوران فرمانروایی تیموریان بهسر آمد.
در این دوره ثبات و آرامش نسبی و رونق اقتصادی که در قلمرو تیموریان، بخصوص در شرق ایران فراهم شده بود، از میان رفت. منازعات داخلی بیشتر شد و حریفان قدرتمندی همچون #ازبکان از شمال و #قراقویونلوها و #آق_قویونلوها از غرب، حکومت #تیموریان را تهدید میکردند. شاهرخ، بر خلاف تیمور، جانشینی برای خود انتخاب نکرد. دو فرزندش، بایسنقر و جوکی میرزا در زمان حیات او درگذشته بودند و فرزند دیگرش، الغ بیگ، بیشتر اوقات در سمرقند بود و به عنوان مهمان به دربار پدر دعوت میشد و در امور سلطنت دخالتی نداشت. بجز الغ بیگ و فرزندش عبداللطیف، دیگر مدعیان جانشینی عبارت بودند از: ابراهیم سلطان، پسر دیگر شاهرخ که در زمان پدر حاکم فارس بود؛ علاءالدوله و سلطان محمد، فرزندان بایسنقر. ابتدا سلطان محمد توانست بر دیگر حریفان چیره شود و علاءالدوله را که از حمایت گوهرشادآغا برخوردار و قائم مقام شاهرخ در هرات بود، از این شهر فراری دهد.
در این دوره قلمرو تیموری به سه بخش تقسیم گردید: ۱- الغ بیگ و عبداللطیف میرزا در ماوراءالنهر، ۲- ابوالقاسم بابُر در خراسان ۳- سلطان محمد در #عراق_عجم، فارس، کرمان و خوزستان
#آذربایجان همچنان در اختیار قراقویونلوها بود. دیری نپایید که کشمکشهای خونینی میان مدعیان حکومت درگرفت. الغبیگ، پس از دو سال درگیری با پسرش، عبداللطیف، عاقبت در ۸۵۳ ه.ق به دست او کشته شد. عبداللطیف هم یک سال بعد با توطئهٔ امیرانش به قتل رسید و عبداللّه پسر ابراهیم، فرمانروای ماوراءالنهر شد ولی حکومت او هم دوامی نداشت و در ۸۵۴ ه.ق ابوسعید گورکان، نوهٔ میرانشاه، او را کشت و سرزمین او را گرفت.
در همین زمان جهانشاه قراقویونلو با بهرهگیری از درگیری امیرزادگان تیموری، همدان و قزوین را گرفت و سپس برای مقابله با سلطان محمد به اصفهان رفت، اما پیش از رسیدن به آنجا در #جُربادقان (گلپایگان) متوقف شد. با وساطت گوهرشادآغا ـ که به سبب استیلای ابوالقاسم بابر بر خراسان به سلطان محمد پناه آورده بود ـ غائله بدون جنگ خاتمه پذیرفت و حکومت سلطانیه و قزوین و همدان به جهانشاه تعلق گرفت. سلطان محمد نیز پس از توافقی ناپایدار با ابوالقاسم بابر، گرفتار برادر شد و به دستور او در ۸۵۵ ه.ق به قتل رسید.
با مرگ سلطانمحمد، قلمرو تیموریان کوچکتر شد، جهانشاه، یزد و عراق عجم و فارس را نیز گرفت و ابوالقاسم بابر به حکومت خراسان بسنده کرد. در این مرحله در خاندان تیموریان، دو مدعی جدید سر برآوردند: سلطان ابوسعید که با کمک ابوالخیرخان ازبک و حمایت نقشبندیان بر ماوراءالنهر مسلط شد و سلطان حسینِ بایقرا که در مرو حکومت تشکیل داد.
#ابوالقاسم بابر، پس از ده سال حکومت، در ۸۶۱ ه.ق درگذشت و پسر یازده سالهاش، میرزا شاه محمود، در هرات جانشین او شد اما با حملهٔ ابراهیم، پسر علاءالدوله، از آنجا گریخت. جهانشاه در ۸۶۲ ه. ق، هرات را فتح کرد و ابراهیم را فراری داد. اما حکومت او در هرات هشت ماه بیشتر دوام نیاورد و با شنیدن خبر شورش فرزندش، حسنعلی قراقویونلو، ناگزیر در ۸۶۳ ه.ق #هرات را به سلطان #ابوسعید واگذار کرد و به #آذربایجان بازگشت.
سلطان ابوسعید در ۸۶۳ ه.ق پس از غلبه بر لشکریان مشترک #علا_الدوله و ابراهیم سلطان و سنجر میرزا (نوهٔ عمرشیخ) توانست به استقلال بر #خراسان حکومت کند و با مرگِ این مدعیانِ حکومت، سلطان ابوسعید از فتنهٔ آنان آسوده شد و تا ۸۷۳ که به آذربایجان لشکر کشید، از بازماندگان خاندان تیموری، کسی قدرت مقابله با او را نداشت. با کشته شدن #جهانشاه به دست سپاهیان #اوزون حسن آق قویونلو، اقتدار سلطان ابوسعید با خطری جدّی مواجه شد. اوزون حسن، یادگارمحمد (نوهٔ بایسنقر) را اسماً در آذربایجان بر تخت نشانده بود و خود به نام او حکومت میکرد. سلطان ابوسعید در ۸۷۲ ه.ق با لشکریان بسیار و امید دریافت کمک از شروانشاه (فرخ یسار)، به آذربایجان لشکر کشید، ولی به سبب خیانت اطرافیان، اسیر اوزون حسن گردید و در ۸۷۳ ه.ق کشته شد.
☘☘☘☘☘☘
تنظیم:سرکار خانم زهرا صفرزاده
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
#فلزکاری در دورهٔ #صفوی دارای ارزش بالایی در تاریخ این #هنر است. هنر فلزکاری در این دوره به شکوفایی میرسد آثار زیبایی از فلزکاریهای دورهٔ صفوی به جای مانده است. فلزکاری یکی از شاخههای مهم #هنر دوره صفوی است.
فلزکاری دورهٔ صفوی سه ویژگی مهم دارد: نخست اینکه فلزکاری این دوره، دنبالهٔ هنر #فلزکاری در دورهٔ #تیموریان بهویژه مکتب خراسانی است؛ دوم در زمان #شاه عباس یکم دو مکتب فلزکاری در ایران وجود داشت: یکی در #خراسان و دیگری در #آذربایجان؛ سوم آنکه #مکتب خراسانی تأثیر زیادی بر مکتب سنتی ایران گذاشت، بدون اینکه این تأثیر آشکار باشد.
از نوآوریهای #دورهٔ صفوی، مجموعهٔ ظروفی است که ظاهراً برای درباریان ساخته شده است و در نهایت زیبایی و ظرافت است. نمونهای باقیمانده از این ظروف در #موزه توپقاپی ترکیه وجود دارد که پس از #جنگ چالدران و در حین غارت #تبریز به یغما رفته است.
#صفوی
#هنر
#ایران
#تمدن
#موزه
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
دومین هجوم محمود افغان (شکست گلونآباد)
در طی دو سالی که بین حمله نخست محمود افغان و یورش نهایی او، فرصت بود، دربار شاه سلطان حسین هیچ اقدام مؤثری در مهار کردن قدرت افغانها که روز به روز در حال توسعه بودند، نکرد و چارهای نیندیشید#محمود با سپاهی که تعداد آن ۱۸۰۰۰ نفر مرکب از #غلزاییها و #هزارهها و #بلوچها بودند به #سیستان و #کرمان لشکر کشید. گرچه #محمود افغان، #سیستان و #کرمان را در این بار دوم به آسانی فتح کرد، اما موفق به فتح #قلعه کرمان، نشدند.شاه سلطان حسین وقتی فهمید محمود نزدیک اصفهان میباشد به او پیشنهاد باج هنگفتی داد، اما #محمود افغان نپذیرفت و وحشت همچنان در #اصفهان مستولی بود. در این حین صاحب منصبان شاه سلطان حسین برسر چگونگی دفاع از #اصفهان با هم اختلاف نظر داشتند. در این هنگام #شاه سلطان حسین فرمانهایی خطاب به سرداران و حکام برخی ولایات فرستاد و تأکید کرد که با سپاهیان تحت فرمان خود هر چه زودتر در پایتخت حاضر شوند، اما جمعی از سرداران که در نواحی #فارس و #آذربایجان بودند، هنگامی که نزدیک #اصفهان رسیدند همین که چشم ایشان بر علامات افغانها افتاد، راه فرار پیش گرفته، هر یک به سمت ولایات خود فرار کردند. سرانجام دو سپاه روبهروی هم قرار گرفتند. #سرداران شاه سلطان حسین علیرغم تمایل خود در رأس یک سپاه ۳۰٬۰۰۰ نفری که اکثر آنها را مردان جنگ ناآزموده تشکیل میدادند، به رویارویی با دشمن حرکت کردند.
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
زنی تنها در میان آدم های بی دهان یئری
این تمام ماجرا نیست هر چه جلوتر برویم این منطقه عجایب و شگفتی های بیشتری پیش روی ما قرار می دهد. شگفتیهایی که ذهن را بیشتر و بیشتر درگیر خود می کند و باعث می شود به دنبال علت باشیم. مثلا اینکه در کنار آن همه مجسمه آدم های بیدهان مرد شکل، فقط و فقط یک #زن ایستاده! بله مجسمه یک زن اما نه بدون دهان بلکه بر عکس سایر مجسمه ها، این زن تنها که مجسمه اش در بین آن همه مجسمه مرد قرار دارد دارای دهان است! خیلی عجیب و سوال برانگیز است!!! گفته شده که تا حالا از این گونه سنگ های برافراشته یک قطعه در قپوزستان #آذربایجان و هفت قطعه هم در حکاری کردستان #ترکیه دیده شده است.
#قاب_تصویر
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j