7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈•
🍃امید به زندگی...
پیرمرد از دختر پرسید :
غمگینی ؟
نه
مطمئنی ؟
نه
چرا گریه می کنی ؟
دوستام منو دوست ندارن
چرا ؟
چون قشنگ نیستم
خودشون اینو به تو گفتن ؟
نه
ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم ، ، ،
راست میگی ؟
آره ،
از ته قلبم میگم ، ، ،
🪷دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید ، شاد شاد ، شاد . . .
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد ،
کیفش رو باز کرد ،
🥰عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت ، ، ،
امید به زندگی رو از هیچ كس نگیرید ،
حتی اگر خوبیهاش رو نمی بینید ، ، ، ، ، !
#تلنگر
#امید
ــــــــــــــــ
#تارینو(تارینو_نوایینو_ مسیرینو)
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/joinchat/1481703603C5cfc0c80a6
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❁﷽❁
🍃میلاد حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز دختر بر شما مباااااارک 🪔🍃
#نکته_ناب
#حدیث
#روز_دختر
ــــــــــــــــ
#تارینو(تارینو_نوایینو_ مسیرینو)
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/joinchat/1481703603C5cfc0c80a6
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
31.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❀✰﷽✰❀
🛑 دختران آفتابند و گرمابخش هر خانهای...🥰🥰👆👆👆
🎞 تولیدگر: سرکار خانم ستایش خضری
#حضرت_معصومه
#روز_دختر
ــــــــــــــــ
#تارینو(تارینو_نوایینو_ مسیرینو)
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/joinchat/1481703603C5cfc0c80a6
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
را ه دور بود و مسافت زیاد.
نمی دانستند چگونه پاسخ سوالهایشان را بگیرند. فقط آن مرد زعیم بود که می توانست راهنمائیشان کند.
لاجرم باید رنج سفر را به جان می خریدند.
تصمیم خود را گرفته بار سفر بسته و مهیا شدند.
روزها می رفتند و شبها به استراحت می پرداختند.
اما پیوسته دلنگران بودند که آیا موفق می شوند یانه،
نکند کسی که قرار است ملاقات کنند در شهر نباشد!
با توکل به خدا و امیدواری راه می پیمودند.
بعد از تحمل روزها رنج مسافرت، خسته و کوفته به شهر رسیدند و پرسان پرسان به خانه ی آن مرد زعیم رسیدند.
خوشحال از اینکه بالاخره رسیدند و از اینکه اکنون بعد از مدت طولانی دیدارها تازه می گردد و پرسشهایشان را جواب می گیرند، پس با عشق و امید در را کوبیدند.
اما خلاف انتظارشان،
دخترکی چهار ساله در را گشود که با زبانی سخنور صحبت می کرد، او گفت که پدرش به مسافرت رفته است و نمی داند که چه زمانی باز می گردد.
پس به این امید که فردا باز گردد و بتوانند ملاقاتش کنند، آنچه را می خواستند بدانند در نامه ای نوشته به دست دخترک دادند تا به پدر دهد و خانه را ترک کردند.
فردای آنروز مراجعت نمودند اما باز همان دخترک آمد در را باز کرد، پس دانستند که پدرش هنوز باز نگشته.
در فکر بودند که چه کنند نمی توانند مدت زیادی در شهر بمانند و باید بازگردند!،
اما
مشاهده کردند که نامه ها را آورده و تمامی سوالاتشان را جواب داده است.
نامه ها را گرفته و به سوی وطن باز گشتند.
اما از کار دخترک در شک بودند و مطمئن نبودند که پاسخها درست باشد.
با خود می گفتند آیا این دختر بچه به سوالاتشان پاسخ درست داده است!
خوشبختانه در راه بازگشت کاروانی را مشاهده نموده که از سفر عمره باز می گشت، نزد آنان آمده و موسی بن جعفر (ع) را در بین آنان مشاهده کردند، خشنود شدند و نزدیک آمده و قصه را تعریف کردند.
پس او نامه را گرفت و تمامی پاسخها را با دقت خواند، تمام پاسخها درست و دقیق بود، لبخندی بر لبش نشست و فرمود: فداها ابوها،
پدرت به فدایت معصومه جان...
کشف الئالی, متن و پاورقى ص 62.)
کریمه اهل بیت, ص 64 و 63. (با اندکی تصرف)
✍️ به قلم: سرکار خانم مریم رضایت
#داستانک
#میلاد_حضرت_معصومه
ــــــــــــــــ
#تارینو(تارینو_نوایینو_ مسیرینو)
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/joinchat/1481703603C5cfc0c80a6
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه ای را که رها گشته در امواج
#شعر_ناب
ــــــــــــــــ
#تارینو(تارینو_نوایینو_ مسیرینو)
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/joinchat/1481703603C5cfc0c80a6
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
زندگی،،،
مثل نقاشی کردن است.
خطوط را، با امید بکش،
اشتباهات را، با آرامش پاک کن،
قلم مو را، در صبر غوطه ور کن،
و با عشق رنگ بزن …
#حال_خوب
#زندگی
ــــــــــــــــ
#تارینو(تارینو_نوایینو_ مسیرینو)
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/joinchat/1481703603C5cfc0c80a6
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈