eitaa logo
تارینـــو (حال و حیاتی نو)
677 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
875 ویدیو
1 فایل
☀️در این کانال نکات کلیدی و حال خوب برای خوشبختی رو پیدا کنید🤩 همراه ما باشید❤️ https://zil.ink/tarino ارتباط با مدیر : @farghelit29
مشاهده در ایتا
دانلود
31.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 شب‌های قدر دانستن👆👆👆 🎞 تولیدگر: سرکار خانم ستایش خضری ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
✨﷽✨ 📓ای مهر امشب آینه را بی ملال کن! دیدار آخر است علی را حلال کن! 🎞تولیدگر: سرکار خانم زهرا صادقی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❁﷽❁ ای کاش بگیرند از امروز سحر را ای اهل حرم سیر ببینید پدر را 🎞 تولیدگر: سرکار خانم اکرم مسعودی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
22.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 شعر زیبا و کلیپ دلنشین در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ، هدیه ی گروه تبلیغی هنری تارینو به وجود بی همتای ایشان🏴 توصیه ما به شما، حتما ببینید👆👆👆 📜شاعر : جناب آقای سعید آزاد 🎙 گوینده: سرکار خانم شهلا حبیبی 🎞تولید کلیپ: جناب آقای علی صادقیان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
📿🪴📿🪴📿🪴📿🪴📿🪴 با پاهای کوچک و برهنه اش، آهسته بر ریگ های گرم قدم بر می داشت، پیراهن مندرس اش از هُرم آفتاب، به تن نحیفش چسبیده بود، آرام و با طمانینه نفس می کشید تا مبادا آب از آب تکان بخورد. لحظه ای ایستاد و به مسیر پیش رو چشم دوخت. نگاهش را میان جمعیتی که در سایه ای کوتاه به دیوار تکیه داده بودند، چرخاند. لبخند کمرنگی گوشه لبش نشست و از اینکه هنوز دیر نشده بود، نفس عمیقی کشید. دستان کوچکش را به لبه ی کاسه فشرد و به رقص موج آرام شیر، نگاهی انداخت. دلش می خواست اولین کسی باشد که لب های خشک پدر را به شیر تازه طراوت می بخشد. اکنون نوبت او بود که مِهر فرزندی را در حق پدر ادا کند. قدم برداشت و خودش را به جمعیت رساند.همانجا در انتظار مجوز ورود، روی زمین نشست، کاسه ی شیر را کناری گذاشت و زانوهای نحیفش را در آغوش گرفت. چشمانش را بست و به همهمه ی آرام جمعیتی که به دیدار پدر مشتاق بودند، گوش سپرد. چند دقیقه ای از مرور خاطرات مهربانی پدر در میان آن مشتاقان نگذشته بود که صدای شیونی جگرسوز، لرزه بر اندام همگان انداخت. ناباورانه از جا برخواست و کاسه ی شیرش لبریز شد.به چهره‌ی آفتاب سوخته و نگران اطرافیان چشم دوخت تا شاید این حقیقت تلخ، تکذیب شود ،اما کم کم موج شیون بر جمعیت منتظر رسید و اندام کوچک و ناتوانش از سنگینی این درد، زمین گیر شد. از پشت پرده اشک، به رد سفید شیر میان ریگ های به هم پیوسته، چشم دوخت... ✍ به قلم: سرکار خانم فاطمه شفیعی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 📿🪴📿🪴📿🪴📿🪴📿