eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
28.9هزار ویدیو
79 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋ادامه ی با نامحرم🦋 اگر شما تلفن را قطع نمیکردی گناه سنگینی در نامه اعمالت تثبت می‌شد و تاوان بزرگی در دنیا میدادی .جوان پشت میز وقتی عشق و علاقه من را به شهادت دید جمله ای بیان کرد که خیلی برایم عجیب بود گفت :اگر علاقه مند باشیم و برای شما شهادت نوشته باشند، هر نگاه حرام ی که شما داشته باشید ۶ ماه شهادت شما را به عقب می اندازد. خوب آن ایام را به خاطر دارم اردوی خواهران برگزار شده بود از طرف فرماندهی به من گفتند: شما باید پیگیر برنامه های تدارکاتی این اردو باشی مربیان خواهر کار اردو را پیگیری می‌کنند اما برنامه تغذیه و توزیع غذا با شماست. در ضمن از سربازها استفاده نکن . من سه وعده در روز با ماشین حامل غذا به محل اردو می‌رفتم و غذا را می کشیدم و روی میز می چیدم و با هیچ کس حرفی نمیزدم شب اول یکی از دخترانی که در اردو بود ، دیرتر از بقیه آمد و وقتی احساس کرد که اطرافش خلوت است خیلی گرم شروع به سلام و احوالپرسی کرد ،من سرم پایین بود و فقط جواب سلام را دادم روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد و قبل از اینکه با ظروف غذا از محوطه و اردوگاه خارج شوم مطلب دیگری گفت و خندید و حرف‌هایی زد که... من هیچ عکس العملی نشان ندادم. خلاصه هر بار که به این اردوگاه می آمدم با برخورد شیطانی این دختر جوان روبرو بودم اما خدا توفیق داد که واکنشی نشان ندادند شنیده بودم.اما خدا توفیق داد که واکنشی نشان ندادم .شنیده بودم که قرآن در بیان توصیف این گونه زنان می فرماید:( ان کید کن عظیم )مکر و حیله برخی زنان بسیار بزرگ است. در بررسی اعمال ، وقتی به این اردو رسیدیم جوان پشت میز به من گفت اگر در مکروحیله آن زن گرفتار می شدی به جز آبرو، کار و حتی خانواده است را از دست می‌دادی! برخی گناهان، اثر نامطلوب این گونه در زندگی روزمره دارد.... یکی از دوستان همکارم، فرزند شهید بود. خیلی با هم رفیق بودیم و شوخی می‌کردیم. یکبار دوست دیگر ما به شوخی به من گفت تو باید بری با مادر فلانی ازدواج کنی تا با هم فامیل بشوید. اگر ازدواج کنی فلانی هم میشه پسرت !از آن روز به بعد سر شوخی ما باز شد. من دیگه این رفیق را پسرم صدا میکردم هر زمان به منزل دوست می رفتیم و مادر این بنده خدا را می‌دیدیم، ناخودآگاه میخندیدیم. در آن وادی وانفسا،پدر همین رفیق من در مقابلم قرار گرفت. همان شهیدی که ما در مورد همسرش شوخی می کردیم. ایشان با ناراحتی گفت چه حقی داشتید در مورد یک زن نامحرم و یک انسان اینطور شوخی کنید ؟؟ 🌹🌹پیشنهد ویژه برای خواندن🌹🌹 👇👇👇 @Tarkgonahan