eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ میلادی: Wednesday - 21 August 2019 قمری: الأربعاء، 19 ذو الحجة 1440 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه) - حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه) - یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️11 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️20 روز تا عاشورای حسینی ▪️35 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام 🌸 @taShadat 🌸
🌹 سلام صبح بخیــر🌹 يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ(سوره بقره آیه۱۵۳) اى کسانى که ایمان آورده اید از شکیبایى و نماز یارى جویید زیرا خدا با شکیبایان است. 🙏 خدایا مارا از نمازگزاران و صابرین قرار بده و عاقبتمان را ختم بخیر بفـرما 🙏 🌷🍀🍀🍀🍀🍀🍀🌷 🌸پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: اگر تمام درختان قلم، و دریاها مرکب و همه جنیان شمارشگر و همه ی انسانها نگارشگر باشند قادر به شمارش فضائل علی ابن ابی طالب نخواهند بود. 📖 مناقب خوارزمی،ص۳۲
🇮🇷💐🇮🇷🌹🇮🇷🌻🇮🇷 🌹سلام، صبح بخیـــــر روزتان پرخیروبرکت و ‌معطر به ‌عطر صلوات🌷 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌼وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم🌼 چهارشنبه تون خوش 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 💠 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ 🌻🍃 🔵🌻🔵🔵🔵 اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ 🌻🍃 🔵🌻 🔵🔵 ذکر روز چهارشنبه : یا حَیّ یا قَیّوم ( ای زنده ای پاینده ) 100 مرتبه 🌻🌼🌻🌼🌻🌼 ⭐️بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِِ الرَّحِيمِ⭐️ اللّهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ اَلْحَيُّ اَلْقَيُّومُ🍃 لاٰ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاٰ نَوْمٌ 🍃 لَهُ مٰا فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِي اَلْأَرْضِ🍃مَنْ ذَا اَلَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّٰ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مٰا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مٰا خَلْفَهُمْ وَ لاٰ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّٰ بِمٰا شٰاءَ🍃 وَسِعَ كُرْسِيُّهُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ لاٰ يَؤُدُهُ حِفْظُهُمٰا وَ هُوَ اَلْعَلِيُّ اَلْعَظِيمُ🌸 ﴿۲۵۵﴾ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ 🍃فَمَنْ یَکْفُرْبِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا🍃 وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ {256}🌸 اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ🍃 وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤ ُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ🍃 أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُون{257}🌸سوره مبارک بقره 🌸🍃الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🍃
اولین سلام صبحگاهی، تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(عج) ... السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان 🌺أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)🌺 به قصد زيارت ارباب بی کفن : بسم الله الرحمن الرحیم السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله أبدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السَّلامُ عَلي الحُسٓين و عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و عَلي اولاد الحُسَين وَ علَي اصحابِ الحُسَين. أللهم ارزقنا زیارت الحسین ع 🌺السلام علیک یا امام الرئوف🌺 ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ 🌾 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ ألْفَرج🌾 @taShadat
🌷🍃 ❤ علیه السلام: ‌ 🍃در روز عید غدیر لازم است مؤمن پاکیزه‌ترین و فاخرترین لباس خود را بپوشد.🌱 ‌ 📖بحارالأنوار، ج۹۵، ص۳۰۱🌾 ‌ ‌ ‌ @taShadat
تـو دوست داشتنےترین پیچڪـے هستے ڪه دلـــم مےخواهد به دست و پای زندگیم بپیچے و مدام قد بڪشی در لحظه‌هایم و حالم را خوب‌تر ڪنے... 🌹 🌷 @taShadat
سلام دوستان🤚 روز تون شهدایی🌹 تم امروز👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣بانوے من؛ جنگ تفنگها وتانڪها سالهاست تمام شدہ ولے ✋ ⬅️وصیت شهدا بہ حجاب ↩️وچفیہ رهبرے ‼️داد مے زند ڪہ مبارزہ هنوز ادامہ دارد... ❣بانو ✅اسلحہ ات را زمین نگذار @taShadat
🍃🌺   ما محجبہ‌ها دنبال اینیم کہ بهترینا نگامون کنن...☺️ آره... کے از امام زمان(عج) تو این عالم بهتر؟؟؟😍  ما هم دوست داریم لباس مارک‌دار بپوشیم...😌 و چه مارکے از مذهبے بودن بهتر✨😍  ما هم دورهمے با هم مےریم بیرون و خیلے خوش مےگذرونیم...😇 اما واسہ رفع خستگے نه واسہ گناه و...☝️  ما هم آره...😉 ولے نہ با گناه و دوری از خدا. . @taShadat
چادرمون عشقه: 🌷🍂🍁🍂🌷 آن ها چفیه داشتند… من دارم!!!👌 آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند… من حجاب دارم تا زهرایی زندگی کنم…❣ آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود… من حجاب دارم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…😶 آنان موقع شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند… من حجاب دارم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…😶😶 آنان با چفیه زخم هایشان را می ب ستند …🤕 آنان سرخی خونشان را به حجاب امانت داده اند… من حجابم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم… @tashadat
🔴چند نوع حیا داریم؟ 1⃣حیا از خداوند، که آگاه و بصیر است. 2⃣حیا از پیامبر صلی الله علیه و آله که اعمال ما بر او عرضه می شود. 3⃣حیا از فرشتگان، که کارهای نیک و بد ما را می نویسند. 4⃣حیا از خودمان 5⃣حیا از مردم و همسایگان و افراد دیگر. 🌺وقتی خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خویش بشناسیم و هیچ جایی را خلوت ندانیم 🍀و باور کنیم که در محضر او پیدا و پنهان، روز و شب و ...فرقی ندارد و علم او بر همه چیز و همه کس، محیط است. 💥 این شناخت، عامل مهمّی در بازداشتن بندگان از خلافها و معصیت هاست. ⚡️وقتی ما به خاطر حفظ آبروی خویش، در نزد دیگران کار بد نمی کنیم، چگونه راضی می شویم که آبرویمان نزد خدا برود؟ مگر او نمی بیند؟ 🌻قرآن می فرماید: «اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری؟» آیا نمی دانست که خداوند، می بیند؟ ✨هر چه حیا و شرم انسان بیشتر باشد، گناهش کمتر خواهد شد.... 📗حکمت های کاظمی،جواد محدثی 🌸✨🌸✨🕊✨🌸✨🌸
✨بســم الله الرحمــن الرحیــم ✨ شروع رمان 😍 همــراه مــا باشیـــد☺️
پسرک فلافل فروش زندگینامه وخاطرات طلبه ی جانباز شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری😍 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی🌹 @taShadat
🌺۱🌺 مقدمه در روزگاري که جامعه ي بي هويت غرب، از نبود اسطوره هاي واقعي رنج ميبرد، و براي مخاطبان خود آرنولد و بتمن و مرد عنکبوتي و صدها قهرمان هاي پوشالي ميسازد، ما قهرمانان واقعي داريم كه ميتوانند براي همه ي جوامع انساني الگوي واقعي باشند. در روزگاري که امريکا و اسرائيل به کلاهک هاي هسته اي خود مينازند، محور مقاومت با سيلي محکمي که بر صورت استکبار زده است، کلاهک هاي هسته اي غرب را بي تأثيرترين سلاح نظامي دنيا کرده. رخدادهاي سالهاي اخير و واکنش هاي جوانان نسل سوم انقلاب و جان فشاني هاي اين نسل به همگان ثابت کرد که اين جوانان جنگ نديده و انقالب نچشيده، از جوانان پرشور 1357 انقالبي ترند. وقتي بر چهره ي نوراني مقام معظم رهبري بنگري و امام خميني را تصور کني، همين ميشود که پرشورتر از نسل اول انقلاب آماده اي بالاترين دارايي خود را فداي اسلام و انقلاب نمایی... آري، نسل سوم انقلاب ما اگر چه ابراهيم هادي ندارد، جواناني دارد که کپي برابر اصل شهداي جنگ تحميلي هستند، کپي برابر اصل شهيد هادي ... اما حكايت اين مجموعه به جواني اختصاص دارد كه علاقه ي عجيبي به شهيد ابراهيم هادي داشت. هميشه سعي مي کرد مانند ابراهيم باشد، تصويري از شهيد هادي را جلوي موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسيار بزرگ بود. با اينكه بعد از جنگ به دنيا آمده بود و چيزي از آن دوران را نديده بود، ولي شهدا را خوب ميشناخت. کتاب سلام بر ابراهيم را بارها خوانده بود و مانند بسياري از جوانان اين سرزمين، مي خواست ابراهيم را الگوي خود قرار دهد. نوع لباس پوشيدن و برخورد و گفتار و رفتار او همه ي دوستان را به ياد شهيد ابراهيم ميانداخت. او ابراهيم هادي از نسل سوم انقالب بود. اجازه بدهيد كمتر حاشيه برويم. برخي دوستان به ما ميگفتند ابراهيم هادي براي دوران جنگ بود. در آن زمان همه ي مردم انقلابي و ... بودند. اما حاال ديگر دوران اين حرف ً ها تمام شده، اصلا نميشود آنگونه زندگي كرد. اما جواب ما براي آنان كه اين تفكر را دارند، زندگي آقا هادي ذوالفقاري است؛ جواني كه زندگي اش، رفتار و اخلاقش براي ما درس شد. و نشان داد كه خلق و خوي ابراهيم هادي را خوب فراگرفته. پس با هم اين اوراق را ورق ميزنيم تا هادي نسل سوم را بهتر بشناسيم. 🌺🍃 @taShadat 🌺🍃
۲ گمنامی اوايل كار بود؛ حدود سال 1386. به سختي مشغول جمع آوري خاطرات شهيد هادي بوديم. شنيدم كه قبل از ما چند نفر ديگر از جمله دو نفر از بچه هاي مسجد موسي ابن جعفر(علیه السلام) چند مصاحبه با دوستان شهيد گرفته اند. سراغ آنها را گرفتم. بعد از تماس تلفني قرار ملاقات گذاشتيم. سيد علي مصطفوي و دوست صميمي او، هادي ذوالفقاري، با يك كيف پر از كاغذ آمدند. سيد علي را از قبل مي شناختم؛ مسئول فرهنگي مسجد بود. او بسيار دلسوزانه فعاليت ميكرد. اما هادي را براي اولين بار ميديدم. آنها چهار مصاحبه انجام داده بودند كه متن آن را به من تحويل دادند. بعد هم درباره ي شخصيت شهيد ابراهيم هادي صحبت كرديم. در اين مدت هادي ذوالفقاري ساكت بود. در پايان صحبت هاي سيد علي، رو به من كرد و گفت: شرمنده، ببخشيد، ميتونم مطلبي رو بگم؟ گفتم: بفرماييد. هادي با همان چهره ي با حيا و دوست داشتني گفت: قبل از ما و شما چند نفر ديگر به دنبال خاطرات شهيد ابراهيم هادي رفتند، اما هيچ كدام به چاپ كتاب نرسيد! شايد دليلش اين بوده كه مي خواستند خودشان را در كنار شهيد مطرح كنند. بعد سكوت كرد. همين طور كه با تعجب نگاهش ميكردم ادامه داد: خواستم بگويم همينطور كه اين شهيد عاشق گمنامي بوده، شما هم سعي كنيد كه... فهميدم چه چيزي ميخواهد بگويد، تا آخرش را خواندم. از اين دقت نظر او خيلي خوشم آمد. اين برخورد اول سرآغاز آشنايي ما شد. بعد از آن بارها از هادي ذوالفقاري براي برگزاري يادواره ي شهدا و به خصوص يادواره ي شهيد ابراهيم هادي كمك گرفتيم. او بهتر از آن چيزي بود كه فكر مي كرديم؛ جواني فعال، كاري، پرتالش اما بدون ادعا. هادي بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوي بود. ايده هاي خوبي در كارهاي فرهنگي داشت. با اين حال هميشه كارهايش را در گمنامي انجام ميداد. دوست نداشت اسم او مطرح شود. مدتي با چاپخانه هاي اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد. پوسترها و برچسب هاي شهدا را چاپ ميكرد. زير بيشتر اين پوسترها به توصيه ي او نوشته بودند: جبهه ي فرهنگي، عليه تهاجم فرهنگي ـ گمنام. رفاقت ما با هادي ادامه داشت. تا اينكه يك روز تماس گرفت. پشت تلفن فرياد مي زد و گريه ميكرد! بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علي مصطفوي را به من داد. سال بعد همه ي دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علي مصطفوي چاپ شود. او همه ي كارها را انجام ميداد اما ميگفت: راضي نيستم اسمي از من به ميان آيد. كتاب همسفرشهدا منتشر شد. بعد از سيد علي، هادي بسيار غمگين بود. نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود. هادي بعد از پايان خدمت چندين كار مختلف را تجربه كرد و بعد از آن، راهي حوزهي علميه شد. تابستان سال 1391 در نجف، گوشه ي حرم حضرت علي (علیه السلام) او را ديدم. يك دشداشه ي عربي پوشيده بود و همراه چند طلبهي ديگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادي خودتي؟! بلند شد و به سمت من آمد و همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب گفتم: اينجا چيكار ميكني؟ بدون مكث و با همان لبخند هميشگي گفت: اومدم اينجا برا شهادت! خنديدم و به شوخي گفتم: برو بابا، جمع كن اين حرفا رو، در باغ رو بستند، كليدش هم نيست! ديگه تموم شد. حرف شهادت رو نزن. دو سال از آن قضيه گذشت. تا اينكه يكي ديگر از دوستان پيامكي براي من فرستاد كه حالم را دگرگون كرد. او نوشته بود: «هادي ذوالفقاري، از شهر سامرا به كاروان شهيدان پيوست». براي شهادت هادي گريه نكردم؛ چون خودش تأكيد داشت كه اشك را فقط بايد در عزاي حضرت زهرا(علیها السلام) ريخت. اما خيلي درباره ي او فكر كردم. هادي چه كار كرد؟ از كجا به كجا رسيد؟ او چگونه مسير رسيدن به مقصد را براي خودش هموار كرد؟ اينها سؤالاتي است كه ذهن من را بسيار به خودش درگير نمود. و براي پاسخ به اين سؤاالت به دنبال خاطرات هادي رفتيم. اما در اولين مصاحبه يکي از دوستان روحاني مطلبي گفت که تأييد اين سخنان بود. او براي معرفي هادي ذوالفقاري گفت: وقتي انساني کارهايش را براي خدا و پنهاني انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند. هادي ذوالفقاري مصداق همين مطلب است. او گمنام فعاليت کرد و مظلومانه شهيد شد. به همين دليل است که بعد از شهادت، شما از هادي ذوالفقاري زياد شنيده اي و بعد از اين بيشتر خواهي شنيد. گمنامی اوايل كار بود؛ حدود سال 1386. به سختي مشغول جمع آوري خاطرات شهيد هادي بوديم. شنيدم كه قبل از ما چند نفر ديگر از جمله دو نفر از بچه هاي مسجد موسي ابن جعفر(علیه السلام) چند مصاحبه با دوستان شهيد گرفته اند. سراغ آنها را گرفتم. بعد از تماس تلفني، قرار ملاقات گذاشتيم. سيد علي مصطفوي و دوست صميمي او، هادي ذوالفقاري، با يك كيف پر از كاغذ آمدند. سيد علي را از قبل مي شناختم؛ مسئول فرهنگي مسجد بود. او بسيار دلسوزانه فعاليت ميكرد. اما هادي را براي اولين بار ميديدم. آنها چهار مصاحبه انجام داده بودند كه متن آن را به من
ادامه پارت ۲👇 تحويل دادند. بعد هم درباره ي شخصيت شهيد ابراهيم هادي صحبت كرديم. در اين مدت هادي ذوالفقاري ساكت بود. در پايان صحبت هاي سيد علي، رو به من كرد و گفت: شرمنده، ببخشيد، ميتونم مطلبي رو بگم؟ گفتم: بفرماييد. هادي با همان چهره ي با حيا و دوست داشتني گفت: قبل از ما و شما چند نفر ديگر به دنبال خاطرات شهيد ابراهيم هادي رفتند، اما هيچ كدام به چاپ كتاب نرسيد! شايد دليلش اين بوده كه مي خواستند خودشان را در كنار شهيد مطرح كنند. بعد سكوت كرد. همين طور كه با تعجب نگاهش ميكردم ادامه داد: خواستم بگويم همينطور كه اين شهيد عاشق گمنامي بوده، شما هم سعي كنيد كه... فهميدم چه چيزي ميخواهد بگويد، تا آخرش را خواندم. از اين دقت نظر او خيلي خوشم آمد. اين برخورد اول سرآغاز آشنايي ما شد. بعد از آن بارها از هادي ذوالفقاري براي برگزاري يادواره ي شهدا و به خصوص يادواره ي شهيد ابراهيم هادي كمك گرفتيم. او بهتر از آن چيزي بود كه فكر مي كرديم؛ جواني فعال، كاري، پرتالش اما بدون ادعا. هادي بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوي بود. ايده هاي خوبي در كارهاي فرهنگي داشت. با اين حال هميشه كارهايش را در گمنامي انجام ميداد. دوست نداشت اسم او مطرح شود. مدتي با چاپخانه هاي اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد. پوسترها و برچسب هاي شهدا را چاپ ميكرد. زير بيشتر اين پوسترها به توصيه ي او نوشته بودند: جبهه ي فرهنگي، عليه تهاجم فرهنگي ـ گمنام. رفاقت ما با هادي ادامه داشت. تا اينكه يك روز تماس گرفت. پشت تلفن فرياد مي زد و گريه ميكرد! بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علي مصطفوي را به من داد. سال بعد همه ي دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علي مصطفوي چاپ شود. او همه ي كارها را انجام ميداد اما ميگفت: راضي نيستم اسمي از من به ميان آيد. كتاب همسفرشهدا منتشر شد. بعد از سيد علي، هادي بسيار غمگين بود. نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود. هادي بعد از پايان خدمت چندين كار مختلف را تجربه كرد و بعد از آن، راهي حوزهي علميه شد. تابستان سال 1391 در نجف، گوشه ي حرم حضرت علي (علیه السلام) او را ديدم. يك دشداشه ي عربي پوشيده بود و همراه چند طلبهي ديگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادي خودتي؟! بلند شد و به سمت من آمد و همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب گفتم: اينجا چيكار ميكني؟ بدون مكث و با همان لبخند هميشگي گفت: اومدم اينجا برا شهادت! خنديدم و به شوخي گفتم: برو بابا، جمع كن اين حرفا رو، در باغ رو بستند، كليدش هم نيست! ديگه تموم شد. حرف شهادت رو نزن. دو سال از آن قضيه گذشت. تا اينكه يكي ديگر از دوستان پيامكي براي من فرستاد كه حالم را دگرگون كرد. او نوشته بود: «هادي ذوالفقاري، از شهر سامرا به كاروان شهيدان پيوست». براي شهادت هادي گريه نكردم؛ چون خودش تأكيد داشت كه اشك را فقط بايد در عزاي حضرت زهرا(علیها السلام) ريخت. اما خيلي درباره ي او فكر كردم. هادي چه كار كرد؟ از كجا به كجا رسيد؟ او چگونه مسير رسيدن به مقصد را براي خودش هموار كرد؟ اينها سؤالاتي است كه ذهن من را بسيار به خودش درگير نمود. و براي پاسخ به اين سؤاالت به دنبال خاطرات هادي رفتيم. اما در اولين مصاحبه يکي از دوستان روحاني مطلبي گفت که تأييد اين سخنان بود. او براي معرفي هادي ذوالفقاري گفت: وقتي انساني کارهايش را براي خدا و پنهاني انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند. هادي ذوالفقاري مصداق همين مطلب است. او گمنام فعاليت کرد و مظلومانه شهيد شد. به همين دليل است که بعد از شهادت، شما از هادي ذوالفقاري زياد شنيده اي و بعد از اين بيشتر خواهي شنيد. @taShadat
❣وصیت نامه شهید حاج حسین همدانی‌(قسمت اول)🔽 سپاس خدای را که نعمت‌ها فراوان بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.🍃 دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملت‌های مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملت‌ها، عصر زوال طاغوت‌ها، عصر فروپاشی قدرت‌های استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.🌸 خدا را هزاران شکر به خاطرنعمت‌هایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شده‌اند.🌺 زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه‌ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت‌ها که سرآمد همه آن‌ها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان🕊گران‌قدر ما هستند. چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند💫و ۱۰ سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.🌹 خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع).✨ مگر می‌توان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت‌فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه‌دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنه‌ها و کمینها عبور میدهد اما نه ،باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان🕊لبیک بگوییم.☘ 🌹@tashadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا