به روایت از مادر#شهید:
#پیکر ذوالفقارم ۵ سال در دست تروریست های تکفیری موند و #جاوید الاثر بود. 😭😭
🍃⚘🍃
زمانی که خبر #شهادت فرزندم را شنیدم به #فرماندهان گفتم : پسرم را مانند #امام حسین (ع)⚘ ذبح کردند چون او به من و چند تن از دوستانش گفته بود. 😭
🍃⚘🍃
در ایام #جاوید الاثری #پسرم تصویر اون لحظه رو بزرگ قاب کردم و در اتاقش زدم و میگفتم که ما نمی بینیم اما #پسر #حضرت فاطمه (س)⚘ اینجاست و #سر پسرم را بر دامن داره. 😭😭
🍃⚘🍃
5⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
من روز قیامت با افتخار می ایستم در حالی که سر خونی تو را در بغل دارم و با دست خودم خون تو را به آسمان پرتاب میکنم تا فرشتگان با خون تو بال های خود را آراسته کنند ...
🍃⚘🍃
در همون ایام در تاب دوری از فرزندم نامه ای براش نوشتم که : فرزندم #ذوالفقار ... خدا تو را رو سفید بگرداند همینطور که مرا در مقابل
#حضرت زهرا (س)⚘ رو سفید کردی ... 😭😭
🍃⚘🍃
شکایت خود را از قومی که با بریدن سر فرزندم قلب مرا شکستند و مرا از شرکت در عروسیش ( تشییع جنازه ) محروم کردند به #امیرمؤمنان علی (ع)⚘ خواهم کرد ... فرزندم خون تو ضامن من نزد خدا خواهد بود و باعث افتخار من است. 😭😭
🍃⚘🍃
6⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
فکر نکنید که با کشتن فرزندم طاقت مرا میگیرید ... فکر نکنید که با بریدن سر فرزندم قلب زینبی مرا پاره میکنید ... 😭
🍃⚘🍃
به خدا قسم که من منتظر بازگشت پیکر #فرزندم هستم تا عطر سرورم #حضرت زینب (س)⚘ را از آن استشمام کنم ... میخواهم او را در سینه ی خود فشار بدهم و عطر #شهادت را استشمام کنم ... 😭😭😭
🍃⚘🍃
پسرم من هر روز منتظر #بازگشت تو هستم تا با ریختن گل روی #پیکرت عروسی تو را بگیرم ... منتظر تو هستم و اشکها مرا آتش می زنند ...تهنیت #پسرم که در بهشتی ... تهنیت ... 😭😭
🍃⚘🍃
7⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#روایت #سردار حاج قاسم سلیمانی در مورد#شهید مدافع حرم بی سر لبنانی ذوالفقار حسن عزالدین💔
🍃⚘🍃
8⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
تکفیری ها همان موقع سر از بدن #شهید ذوالفقار حسن جدا کردند و بعد دستانش را قطع کردند و ......💔⚘
پیکرایشان#مفقود بود تا اینکه بعد از #۵ سال #پیکر #بی سرش به کشور بازگشت.
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید ذوالفقار حسن عزالدین در تاریخ ١٣٩٢/۰٩/۰٣ در #سوریه به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
#پیکرایشان پس از تشییع با شکوهی که انجام شد در زادگاهش لبنان خاکسپاری شد.
🍃⚘🍃
1⃣1⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
در پایان
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید لبنانی ذوالفقار حسن عزالدین💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
#امام_شناسی قسمت 2⃣1⃣ بخش دوم ❓علت انتخاب انبیاء اولوالعزم چه بود؟ ❓چرا حضرت عیسی را خدا بعنوان
#امام_شناسی
قسمت 3⃣1⃣
💠 پیامبر , ماده ی امتحانی برای اهل کتاب
💠 امام , ماده ی امتحانی برای مسلمین
🔻مقدمه :
❓چرا ائمه اطهار مظلومیت را بر خودشان پذیرفتند؟
❓آیا "فقط" بخاطر این بود که اگر قیام می کردند، قران و اسلام از بین می رفت؟ فقط همین؟
❓آیا خدا نمی توانست کاری کند که اسلام بماند و آنها انقدر ظلم نکنند و اینقدر هم به معصومین ظلم نشود؟
❓نمی شد امام مجتبی علیه السلام در آن موقعیت بی یاوری قرار نگیرند؟
❓نمی شد امام حسین به این صورت به شهادت نرسند و امام هم باشند؟
آیا همه اینها "فقط" بخاطر حفظ اسلام بود؟
❓اگر نامشان بصراحت در قرآن بود به آن ها ظلم نمی شد؟
🔸یکی می پرسید:
چرا خداوند در قران همانطور که رسالت پیامبر را بصراحت فرموده است ، بهمان صراحت چیزی درباره امامت علی بن ابیطالب نفرموده تا همه همانطور که به رسالت پیامبر ایمان آوردند به امامت ایشان هم ایمان بیاورند؟
❓گفتم فکر می کنید علت ایمان نیاوردنِ کفار و غصب خلافت بخاطر عدمِ صراحت بود؟
❓یعنی اگر نام و کُنیه ی یک یک ائمه بصراحت در قرآن ذکر شده بود هیچ مشکلی پیش نمی آمد و همه ایمان می آوردند؟
🔸((هر چند معتقدیم در قرآن به بهترین صورت درباره ی امامت ائمه آیاتی نازل شده است, مثلا نام "علی" را در لفافه برده شده است , آیه ی 4 از سوره ی زخرف این است: وَ اِنَّه فِی اُمّ الکِتابِ لَدینا لَعَلِیٌ حکیم= و منظور ما از آنکه در ام الکتاب "یعنی اِهدِنَاالصراطَ المُستقیم در سوره ی حمد" نام بردیم "علیِ حکیم" است. خداوند در لفافه فرموده , فکر می کنید اگر بصراحت گفته می شد می گذاشتند قرآن باقی بماند؟))
🔸برخی فکر می کنند اگر نام ائمه در قرآن بصراحت برده شده بود هیچ مشکلی برای تداوم دین بوجود نمی آمد ! خیر , اینچنین نیست , واقعا این چنین نیست , می دانید چرا این چنین نیست؟
💥ادامه دارد......
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
#امام_شناسی قسمت 3⃣1⃣ 💠 پیامبر , ماده ی امتحانی برای اهل کتاب 💠 امام , ماده ی امتحانی برای مسلمین
#امام_شناسی
ادامه قسمت ۱۳ ⬇️
🔰به این توضیح دقت فرمائید:
⬅️ ما نمونه هائی داریم که پیامبر خیلی صریح مطالبی را فرمودند ولی حرف پیغمبر و خود پیغمبر را کنار گذاشتند.
🔰نمونه :
❓آیا می دانید یکی از علتهای وجود اختلاف در نقل روایات شیعه چیست؟
✔️ زیرا به محض شهادت پیغمبر جلوِ نقل حدیث را گرفتند. اصلا کسی حق نداشت حدیث نقل کند.
ابوذر را حصر خانگی کردند و گفتند حق نداری بروی بیرون ، چون به هرکس می رسید از فضائل امیرالمومنین صحبت می کرد.
سال 100 هجری (حدود 90 سال پس از پیامبر) که عمربن عبدالعزیز کتابت حدیث را آزاد کرد و هرکسی , هرمقدار از احادیث را که بخاطر داشت شروع به نوشتن کرد لذا اختلاف در نقل احادیث شروع شد.
👈 طبق نقل اهل سنت عایشه می گوید: پدرم ۵۰۰ حدیث از پیغمبر را جمع آوری کرد و سوزاند (به بهانه ی مخلوط نشدن با قرآن)
🔻اینها در مقابل نقل فرمایشات پیغمبر که سراسر فضایل حضرت علی بود تمام قد ایستادند.
🔻حتی طبق نقل هائی که مستند است عده ای از اصحاب چندبار کمر به قتل پیامبر گرفتند و جمله ای که ایشان در خطبه غدیر با کنایه به "اصحاب صحیفه" اشاره فرمودند منظورشان همانها بودند که هم قسم شده بودند که پس از قتل پیامبر نگذارند مسئله جانشینی به امیرالمومنین برسد.
🔻این ها همان هائی هستند که سال آخر عمر پیامبر در جریان دستور ایشان به حرکت بسوی تبوک (که راه طولانی در هوای گرم بود) اعتراض کردند و گفتند تنها یک تهدید شده ایم , چرا این راه را باید برویم و وقتی پیامبر فرمودند دستور خداست گفتند با تو نمی آئیم! تو ازین راه برو و ما از راه دیگری به تبوک می رویم!
🔻این ها همان هائی بودند که لحظات آخر عمر شریف پیامبر که خواستند با دست خود وصیتی بنویسند چون می دانستند آخرین سفارش حضرت تأکید درباره ی خلافت بعد از خود (حضرت علی) است با کمال وقاحت گفتند:
▫️اِنَّ الرجل لَیَهجُر!!!! (این مرد هذیان می گوید___ نستجیربالله)
✔️ لذا اگر امیرالمومنین میخواست حاکم شود، ریشه اسلام را می کَندند
یعنی اگر اسم امیرالمؤمنین و مسئله ولایت ایشان به صراحت در قران می آمد یقینا قرآن را از بین می بردند.
⁉️چگونه "حَیّ عَلی خَیرِ العَمَل" که با بقیه ی اجزای اذان و اقامه از جانب خدا بود راحت حذف کردند و اَلصَلاهُ خَیرٌ مِن النَوم را جای آن گذاشتند؟.
خودش گفت مُتعه ای که در زمان پیغمبر حلال بود من حرامش میکنم.
👈 نمازی که در عهد پیامبر اصلا نبود ( نماز تراویح) در میان مسلمین مرسوم کردند که هم اکنون هم رایج است .
ایجاد این تحریف و بدعتها بخاطر این بود که بتوانند برای خود در خلافت حقی بتراشند!!!
🔸 بسیاری از افرادی که تاکنون نسبت به مسئله ولایت امیرالمومنین جاهل مانده اند بخاطر همین تغییراتی است که از ابتدا توسط عده ای در دین ایجاد شد.
💥ادامه دارد......
•♡ټاشَہـادَټ♡•
من حیدریم 1.mp3
8.29M
امشب این دل یاد مولا می کند
لیله القدر است و احیا می کند
بشنو ای گوش دلها بی صدا
نغمه ی فزت و رب الکعبه را
فرارسیدن ایام شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد🏴
•♡ټاشَہـادَټ♡•
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه (ع)
🔸🔸 🔸
ثبت نام دوره ✨9✨ دوره ختم گروهی قرآن کریم
به نیابت از جمیع🌷 شهدا
🔸 🔸 🔸
🌼 هدیه به صد بیست چهارهزار پیامبر🌼
🔹🔹🔹
نیت:
سلامتی وجود نازنین آقا صاحب الزمان(عج) و تعجیل در فرج ایشان و سلامتی امام خامنه ای 💐
🌺شفای بیماران و برآورده شدن حاجات 🤲
🔸🔸🔸
شروع: ۲۵ فروردین همزمان با شروع ماه مبارک رمضان
🔹🔹🔹
داوطلبان لطفا صفحه های مورد نظر را انتخاب و به به ایدی زیر اطلاع دهید.
🌸 @Msa133
به صورت صفحه ای شروع میکنیم.
🔮مورخه 1400/2/13
#جز 0⃣2⃣
ص2⃣8⃣3⃣🌷هدیه به امام زمان عج
ص3⃣8⃣3⃣🌷هدیه به امام زمان عج
ص4⃣8⃣3⃣🌷به نیابت از شهدای مدافعان سلامت
ص5⃣8⃣3⃣🌷به نیابت از شهدای مدافعان سلامت
ص6⃣8⃣3⃣🌷نه نیابت از شهدای مدافعان سلامت
ص7⃣8⃣3⃣🌷به نیابت از شهدای مدافعان سلامت
ص8⃣8⃣3⃣🌷به نیابت از شهدای مدافعان سلامت
ص9⃣8⃣3⃣🌷به نیابت از شهدای مدافعان سلامت
ص0⃣9⃣3⃣🌷به نیابت از شهدای مدافعان سلامت
ص1⃣9⃣3⃣🌷به نیابت از شهدای مدافعان سلامت
ص2⃣9⃣3⃣🌷 هدیه به محضرمولامون آقاامیرالمؤمنین
ص3⃣9⃣3⃣🌷هدیه به محضرمولامون آقاامیرالمؤمنین
ص4⃣9⃣3⃣🌷هدیه به محضرمولامون آقاامیرالمؤمنین
ص5⃣9⃣3⃣🌷هدیه به محضرمولامون آقاامیرالمؤمنین
ص6⃣9⃣3⃣🌷کاربر محترم روحی لروحک الفداء ابالحسن
ص7⃣9⃣3⃣🌷کاربر محترم روحی لروحک الفداء ابالحسن
ص8⃣9⃣3⃣🌷کاربرمحترم محمدمهدی میثاق
ص9⃣9⃣3⃣🌷کاربرمحترم محمدمهدی میثاق
ص0⃣0⃣4⃣🌷کاربرمحترم رایحه نرگس
ص1⃣0⃣4⃣🌷کاربرمحترم رایحه نرگس
نکته صفحه مورد نظر درهمان روز باید خوانده شود.
❌حتما از قرآن عثمان طه استفاده شود.
🌷🌹🌷
#التماس_دعای_فرج
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
لحظهی غروب، متعلّق به امام زمانت است، برنامهٔ خود را طوری تنظیم کن که چند دقیقه توسل به امام زمان ارواحنافداه داشته باشی. همه باهم دعای فرج روزمزمه کنیم
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
4_5958606836402752548.mp3
8.65M
🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴
#نمازشبهایقدر👇
◾️نماز دو رکعتی در شب های
🔘🍃نوزدهم
🔘🍃بیست و یکم
🔘🍃بیست و سوم ماه مبارک رمضان(شب های قدر)
کیفیت نماز:دو رکعت نماز است, که در هر رکعت
◾️" سوره حمد" یک مرتبه
◾️"سوره توحید "هفت مرتبه
بعداز نماز :استغفرالله و اتوب الیه هفتاد مرتبه بخواند.
☑️در روایت نبوی(ص) است که از جای خود بر نخیزد تا حق تعالی اورا و پدر و مادرش را بیامرزد.
•♡ټاشَہـادَټ♡•
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
مارا فقیر ڪوے رضا آفریدهاند
این فقر را بہ ملڪ سلیمان نمےدهیم
جز مشهدالرضا بهشٺ دگر را نخواستیم
این خاڪ را بہ روضہ رضوان نمےدهیم
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌💌💌💌💌💌💌💌💌
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗#رمان_ابوحلما💗 💗#قسمت_بیست_و_ششم💗 محمد موبایلش را از گوشش فاصله داد و به طرف ات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#رمان_ابوحلما💗
💗#قسمت_بیست_و_هفتم💗
محمد با پشت دست چندبار به در شیشه ای مقابلش زد و با لبخند گفت:
مهمون نمیخوایین؟☺️
میلاد از انتهای راهرو گردن راست کرد و صدای ظریفش را به خنده بالابرد: یه بار به صرف شام دست کردی جیبت حالا یه شب درمیون به صرف شام اینجایی که شادوماد😄
محمد جعبه شیرینی را دست حلما داد و درحالی که وارد میشد گفت:
حیف که کارم گیرته دادا😉
میلاد جلوی محمد پرید و با کنجکاوی پرسید: گیرِ من؟!🧐
محمد دستی برشانه میلاد زد و سرش را پایین انداخت و گفت : ایشالله هیچ وقت کارت به برادرزنت نیفته😜
چشمهای سیاه میلاد درخشید. بادی به غب غب داد و صدا کلفت کرد: حالا کارت چی هست؟😎
محمد قدم های حلما را با نگاهش دنبال کرد و بعد از کیفش دو برگه کاغذ که در کاور پلاستیکی بودند،بیرون آورد و روبه میلاد گفت: ترجمه دقیق و جمله به جمله میخوام. دستمزدت محفوظه... البته عجله ای فوری...🤓
میلاد برگه ها را از دست محمد قاپید و گفت: حالا چرا تلگرافی حرف میزنی؟!😄 میگم درمورد چی هست؟
محمدهمانطور که همراه میلاد به طرف سالن پذیرایی می رفت گفت:
متن صحبت های یه فیلسوف آمریکایی که استاد رشته سیاست بین الملله.
میلاد با تعجب سری تکان داد و گفت: پس آدم حسابیه!😌
محمد کیفش را روی مبل گذاشت و درحالی که جورابــ🧦ـهایش را در می آورد گفت:
سابقه کار تو اداره امنیت آمریکا رو هم داره...
میلاد برگه ها را در دستش جابه جا کرد و گفت: از کجا گیرآوردی حرفاشو پس؟
محمد درحالی که به سمت آشپزخانه می رفت گفت: انتهای مطلب رفرنس زده، دو تا مقاله از هفته نامه آلمانی اشترن و روزنامه آمریکایی تایمز و یه مقدارش هم از کتاب خود آقای فوکویاما...
محمد دستهایش را شست و آمد درِ اتاق میلاد در زد و گفت: نگفتم حالا بری که پاشو بیا دو دقیقه بشین پیشمون بامعرفتِ مهمون نواز😅
میلاد از پشت در صدایش را بلند کرد: رفته رو مخم نمیشه باید ببینم چیه این، درضمن توهم اینقدر از افعال معکوس استفاده نکن!
چهار ساعت بعد وقتی محمد و حلما در حیاط از مادر حلما خداحافظی میکردند، میلاد دوید جلوی در و با حالت خاصی گفت: داداش دست کن جیبت که ترجمه درست و حسابی رسید.😎
محمد خنده مردانه ای کرد و گفت: چاکرتم هستم داداش، بده ببینم چه کردی!🤠
این را گفت و کاغذ ها را از دست میلاد گرفت. نیم نگاهی به برگه ها انداخت و زیرچشمی هم چشم های میلاد را زیرنظر داشت. طرز نگاه میلاد خیلی فرق کرده بود. عمق نگاهش پر از سوال بود و می خواست چیزی بگوید که محمد به حالت روبوسی رفت جلو و کنار گوشش گفت: این هفته هستی بریم تا جایی؟🙃
میلاد همانطور که تظاهر به خداحافظی میکرد آهسته گفت: آخه هیئت...🙄
محمد زیرلب گفت: یه هفته بیخیال برادر صادق، خب؟!😉
بعد بدون اینکه منتظر جواب میلاد باشد دستی بر کمرش کوبید و بلند گفت: مامان خانوم این هفته گل پسرتو قرض بده به ما کارش دارم.😌
مادرحلما حرفش را با حلما، نیمه تمام گذاشت و درحالی که لبخندهای محمد و میلاد را از نظر میگذراند، گفت: راحت باش مادر، تازه اگه پس نیاوردیشم نیاوردیش!😁
خنده میلاد روی لبش خشک شد، محمد دستش را به طرف میلاد دراز کرد و گفت: پس هستی؟🙂
میلاد مشتش را باز کرد و آرام دستش را در دست محمد گذاشت. محمد دستش را محکم فشار داد و اطمینانی را که در نگاهش بود، روانه قلــ❤️ــب میلاد کرد. حس نشاط عجیبی خاطر میلاد را فراگرفت و زیرلب گفت: هستم.😊
🍁نویسنده؛بانو سین.کاف🍁
ادامه دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
•♡ټاشَہـادَټ♡•