eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
❣سلام‌برعاشقان‌ولایت❣ ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ میلادی: Wednesday - 16 March 2022 قمری: الأربعاء، 13 شعبان 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) ▪️18 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️27 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️32 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️35 روز تا اولین شب قدر ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
دعاے هفتم صحیفہ سجادیہ.. چند دقیقہ بیشتر وقت نمیگیرہ...🍂 ولے بہ جاش حرف رهبرمون زمین نمی مونہ...🌹🍃
✍️رسول اکرم (صلی الله علیه و آله): 🌷 بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد عرض شد: کسی که مال ندارد چکارکند؟ حضرت فرمودند: 🖌 برداشتن چیزهای آسیب رسان از ســر راه صـدقـه است. نشان دادن راه به کسی صدقه است. عیادت بیمــار صدقه است. امر به معروف صدقه است. نهی از منکر صدقـه است و جـواب سـلام دادن صدقه است. 📚 بحارالانوار ، ج ۷۵، ص ۵۰ ‌‌‌꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🧡 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا إِمامَ الْمُسْلِمينَ... 🌱سلام بر تو ای پیشوای اهل اسلام؛ ای مولایی که هرکس دلش را تسلیم تو کند به مقصدش خواهی رساند. 🌱سلام بر تو و بر آن روزی که جهان و جهانیان تسلیم امر تو خواهند بود. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها 🥀🌿 هرصبح وقتی در هجوم دلواپسی‌ها بیدار می‌شوم، دلم را روی دستان یاد شما می‌گذارم و آرام می‌شود مثل پرنده‌ای که به لانه بازمی‌گردد... من در پرنیان مهر شما، پرامید و خوشبختم... شکر خدا که شما را دارم....🥀 ‌‌ ┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🕊 براےِ‌سنگرش‌ڪولرگازےگذاشته‌بودند، اما‌آمده‌بود‌بیرون‌ودرسایھ‌خوابیده‌بود... پرسیدم: «ڪولرایرادداره؟چرا‌توےِ‌سنگر‌نمی‌خوابید،‌توےِ‌این‌گرما.!!!» گفت: «مگہ‌همه‌رزمنده‌ها‌ڪولردارن‌؟ڪه‌زیرِ‌بادِخنڪش‌استراحت‌ڪنن.. منم‌یڪےازاونھا..(:» 👤شهیدمحمدابراهیم‌همت ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🧡 خنده هایت را، بگذار در آغوش صبح! وقتی تمام هوا، از عطر نفست،پر می شود!❤️🍃 ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سربازان‌امام‌زمان(عج) از هیچ چیز جز گناهانِ‌خویش نمی‌هراسند وقتی از گناهت ترسیدی به خود خودته ت افتخار کن مشتۍ :' @tashahadat313 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
به وقت ☕️😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
رمان ✍️ #دمشق_شهر_عشق #قسمت_نود_دو 💠 ساعتی پیش از مصطفی دورم کرده و دوباره می‌خواست مرا به بیمارست
✍️رمان قسمت 💠 روی گونه‌اش چند خط خراش افتاده بود، گردنش پانسمان شده و از ضخامت زیر لباس آبی آسمانی‌اش پیدا بود قفسه سینه‌اش هم باند‌پیچی شده است که به سختی می کشید. زیر لب سلام کردم و او جانی به تنش نبود که با اشاره سر پاسخم را داد و خیره به خیسی چشمانم نگاهش از آتش گرفت. 💠 ابوالفضل با صمیمیتی عجیب لب تختش نشست و انگار حرف‌هایشان را با هم زده بودند که نتیجه را شمرده اعلام کرد :«من از ایشون خواستم بقیه مدت درمان‌شون رو تو خونه باشن!» سپس دستش را به آرامی روی پای مصطفی زد و با مهربانی خبر داد :«الانم کارای ترخیص‌شون رو انجام میدم و می‌بریم‌شون داریا!» 💠 مصطفی در سکوت، تسلیم تصمیم ابوالفضل نگاهش می‌کرد و ابوالفضل واقعاً قصد کرده بود دیگر تنهایم نگذارد که زیر گوش مصطفی حرفی زد و از جا بلند شد. کنارم که رسید لحظه‌ای مکث کرد و دلش نیامد بی‌هیچ حرفی تنهایم بگذارد که برادرانه تمنا کرد : «همینجا بمون، زود برمی‌گردم!» و به سرعت از اتاق بیرون رفت و در را نیمه رها کرد. 💠 از نگاه مصطفی که دوباره نگران ورود غریبه‌ای به سمت در می‌دوید، فهمیدم ابوالفضل مرا به او سپرده که پشت پرده‌ای از پنهان شدم. ماسک را از روی صورتش پایین آورد، لب‌هایش از تشنگی و خونریزی، خشک و سفید شده و با همان حال، مردانه حرف زد :« خون پدر و مادرتون و همه اونایی که دیروز تو پَرپَر شدن، از این نامسلمونا می‌گیریم!» 💠 نام پدر و مادرم کاسه چشمم را از گریه لبالب کرد و او همچنان لحنش برایم می‌لرزید :«برادرتون خواستن یه مدت دیگه پیش ما بمونید! خودتون راضی هستید؟» نگاهم تا آسمان چشمش پرکشید و دیدم .... به انتظار آمدنم محو صورتم مانده و پلکی هم نمی‌زند که به لکنت افتادم :«برا چی؟»... ... 🌷 @tashahadat313 🌷