eitaa logo
- هَم‌قرار'
1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
452 ویدیو
27 فایل
• ﷽ ‌ ما آدمی‌زادهاۍ محتاطیم امّا در دل ڪورهٔ آتش، در میانهٔ برافروختگی‌های شعلھ .. #میم_عالی‌نژاد ــ ـ ڪانال‌ وقف مولا'عج ست‌. حذفِ‌نامِ‌‌نویسندگان، موردرضایت ‌نیست؛ به‌حرمت‌ِسورهٔ‌قلم. بهم وصل میشین: @Khadem_eshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
[دݪنوشتــه هاے منــ💜] {مهاجــــرِ عاشق} سوز سرمای دلت، ڪوچ پرندگانِ عاشق را مُهر زد..💛 این ڪمان هفت رنگ آسمانــ🌈 نیلے ها را همنشینِ نورِ آسمانِ خیالت کرد.. سوزِ سرما را چه به ڪمانِ هفت رنگ؟! پرستوی خیالم را چه به هجرت؟!❣ در پَس قدم هاے من!🍃 پروانه ے خیال بچگے هایم میشوی؟!🎈 به شوقِ تو تمام بچگے هایم لابه لاے گل باغِ چمن گم میشدم!🌾 با توام! چرا میل نطقے تورا نیست؟! من همان بےنشانم!🙂 شناختے؟! نشان چه را به تو دهم! یادآور کدام روز باشم💔 نمیتوانم لحظاتِ باتو بودنم را به رخ روزگار کشم! این پرستوها "عشق" را سرنگونِ هر بیابانے میڪنند🍁 که سَرابش سرابِ "شفیع العشق" است و بیابان دلش در تابِ قطره اے آب! سرابِ خیالِ تو تاوان نداشتنت بود!💔 بیا و تمام کن دلتنگے هاے این بےنشان را.. ڪنج دلم مِهر توست خاڪ برآن نشست،نمیایے؟!✋🏻 باز هم همان خیال بی روح و دل سرد تو بس نبود؟! گویا مهمانِ سوزِ سرمایت شده ام! و تو به پیشوازِ دل تنگم آمده ای! مهربانم!؟ ڪمے بیقراری هایم را میزبان باش... @tasmim_ashqane
- هَم‌قرار'
°•{امـام رضـایـےامـــ💔🍃}•°
دݪنوشتــه های منـــ💕 ؟! ! بشنو از دݪِ من! مثل همیشه بیقـــرار... آن هم بیقـرارتر از همیشـه! خوش دارم بنشینم و صحن طلایش ولوله ای برپاڪند در دلم... گنبد کبوتران این حوالے بدجور مرا دلباخته ے رضاے دلشڪستگان کرد... امام رضایمــ؟🎈 طاقچه ی قلبم پنجره ای سوی تو دارد همیشه نسیمِ کوی تو معطوفِ [دلم] میشود!💔 @tasmim_ashqane
[دݪنوشتــه های منـــ💕] {معجــزه ی ڪوچڪ❤️✨} اینقدر در عڪس ها با لبخند نگاهمان نڪن..💔 تو را دیده بودم.. اما براے دلِ بےنشان ناشناخته بودے.. لبخند لبانت چهره ات را در دݪم قاب گرفته بود.. و میخڪوب دلم ڪرده بود.. چقدر بغض ها مقدمه ے معرفت دلم شد دریاے چشمانم در ساحل گونه هایم تاب باریدن داشت... خادم بودے اما مدافع شدنت، پَـرِپروازتْ بود تا به سوریه... سربندِ یازهرایت چه ڪرد با دلِـ زهرایے ات🍃 گویا دل زیر قرآن عترت راهےـه سوریه شد.. نابه هنگام و بےخبر گذاشتی و رفتے رفتے و ماندی ماندے و مهر نیامدنت بر دل به انتظار نشسته ی همسرت خورد...🙂 حال همسرت ردپای رفته ی تورا با گریه شست! 🎈همسرے ڪه پنجـره ی قلبش را باز نمیڪند تا مبادا باران دلتنگے سراسیمه هجوم به خیالِ "نبودنت" بیاورند.. اصلا از حال محمدمهدی ات خبری داری؟ دلتنگے هایش را به ڪه سپارد؟! آن شب🌛 ے ڪوچڪ دلِ بےنشان بودی💜 تو همان بهانه ے باریدن، از سر دلتنگے های پراز سڪوتے! در بن بستِ گناه، ردِپای آمده را برگشتم و بدنبال بن بستِ خیالِ آشنا میگشتم ای بغض دلم ای پیداے پنهان دلِ بےنشان به بن بست خیالت آمدم مرا خیالے به برگشتن نیست حتے راهِ آمده را ردپای رفته را من برنمیگردم به خیال نبودن هایت در کنج دلم... بهاے دلتنگے هایم با تو.. ای معجــزه ی ڪوچڪ دلم اینقدر در عکسها با لبخند نگاهمان نڪن.. تقدیم به💫 {مدافع حرم شهیــد سعید کمالے❤️} دݪنوشته هاے دختــَرانقلآبے💜👇🏻 💛💓💛💓💛💓💛💓 @tasmim_ashqane 💓💛💓💛💓💛💓💛
- هَم‌قرار'
#جوهرعشق [دݪنوشتــه های منـــ💕] {معجــزه ی ڪوچڪ❤️✨} اینقدر در عڪس ها با لبخند نگاهمان نڪن..💔 تو
💞💛💞 💛💞 💞 [دݪنوشتــه هاے منــ📜💕] {شهیـد حاج سعیدِ ڪمالے❤️} ••آنقدر در عڪس ها با لبخند نگاهمانــ نڪن•• جوری ڪه فڪر ڪنیم ، همه چیز بر وقف مرادت است.. واقعا هست؟! چـرا نباشد،شهیــد شده اے🍃 سرت روی پای حضرت زینب نیست ڪه هست... جاویدان هم ڪه شده ای...دڱر چه میخواهے؟!بجــای عروسے مڪه ڪه رفته ایے..پسرت را ڪه دیده اے...به قول فاطمه ات هرچه میخواستے به دست آوردےو رفتـے..💕 اصلا خبــر از محمد مهدیت دارے؟!💔 مےدانے فاطمه ات در چه حال است؟! میدانے محمدمهدیت را به بهانه ی "بابا رفته آمپول بزنه بیاد" ساڪت نگه میدارنــد؟! راستے میدانے فاطمه ات وسایل جهیزه اش را در خانه ای ڪه تو نیستے چیدهـ؟ نمےدانم میدانے مسئولان چگونه از مرخصےـشان استفاده میڪنند؟! هنوز هم از مرخصے گرفته شده ات راضے هستے؟! راستے میدانے ڪتابت را نوشته اند؟!📝 اصلا از دخترهاے خیابان انقلاب خبر دارے؟! ڪه حجابِ مادر را برروی چوب گرفته و داد آزادی در اسیری را میزنند؟! اصلا از فتنه های بےسروتـه این روزها خبر دارے؟ خبر داری ڪه عڪس رهبــرے آتش میزنند و پرچم ڪه برروی ان نقش زیبای "الله" نوشته شده را به دست آتش داده اند و آخــر سرهم فریادِ "جانم فدای ایرانــ" سر مےدهند؟ درد این روزها کم نیست.. درد جـان است درد این روزهای انقلاب.. ڪجاے ڪاری؟! اصلا ڪجا هستـے؟!🎈 بےخبــر گذاشتے و رفتے! و بےخبـر همان جـا ماندی؟ اصلا از حالِ خواهرت خبر داری؟! دعا ڪن برایمـ💜 این روزها ڪه این روزها به دعا محتاج ترینم...دعا کن بمانیم درخطِ انقلاب ڪه اخر خط های دیگـر تباهے است... دعا کن برای این دختَر 16 سالـه... |🌸| برڱرد، بـرگرد ڪه دیگـر فاطمه ات در امام زاده عباس قبر خالے را به نیت تو نداشته باشـد.. برگــرد و بڱذار آرامــ❤️ گیرد دݪ امیرمهدیت... •• آنقدر در عڪس ها با لبخنـد نگاهمان نڪنـ💔 💚 ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ دلنوشتـه هاے دخترانقلابے💜👇🏻 ✏️:📜| @tasmim_ashqane
- هَم‌قرار'
💞💛💞 💛💞 💞 #جوهرعشق [دݪنوشتــه هاے منــ📜💕] {شهیـد حاج سعیدِ ڪمالے❤️} ••آنقدر در عڪس ها با لبخند ن
❣✨❣ ✨❣ ❣ [دݪنوشتــه هاے منــ🎈] {معجــزه ے امروزِ بےنشان!💜} امروز بعدِ چهار ماه ڪه بعدِ اعتڪاف میشـه سید زهرا رو دیدم! این دیدار چه دیداری بود! عجیب مشتاق این دیدار بودم 🎈وصف این دیدار در فراقِ چهار ماهه و تصور من ازاینکه دیدنِ دوبارش تقریبا غیرممکنه،باز بزرگی خدا رو به تصویر میکشوند.. بچه های اعتکاف قبلا قرار گذاشته بودیم که تو سینما همو ببینیم...چیزی که به پاهام قوت راه رفتن به سمت سینما میداد دیدنِ روی سیدزهرا بود..اینکه دوباره میتونم ببینمش! ولی سعادت نشد همه رو دیده بودم الا سیدزهرارو! اومده بود اما نتونسم ببینمش! به پای چی بزارمش!؟ ناراحت بودم و بدجور دلم گرفت! ولی به خودم میگفتم اون بالایی نخواست! حتما حکمت نبود... خیلی راحت میتونسم ببینمش اما خب خدا وقتی نخواد نمیشه دیگه! مگه نه؟! فیلم اون روزِ سینما هم "به وقتِ شام" بود حتے کارگردان محترم هم حضور داشتن و من تونستم یه عکس با اقای ابراهیم حاتمےکیا داشته باشم... بگذریم! ••قرانے ڪه تو اخرین شب اعتکاف بهم یادگاری داده بود منو یاد حرفای اخرش موقع خداحافظے میندازه و هنوزم که هنوزه اون حرف به قول گفتنی آویزه ی گوشمه!! از برچسبِ "گناه یعنے اشڪِ چشم مهدی" بگم که اول حک شده بود رو دلم بعد رو قابِ گوشیم! و امـا امروز... فڪرشو نمیڪردم ببینمش.. خدا وقتی یه وقتایے میخواد حالِ دلتونو خوب ڪنه بنده هاش میشن واسطه... من با فرشته بودم..فرشته درکم نمیکرد درکم نمیکرد که چرا اینهمه ذوق؟! در باز شد و سید زهرا اومد تو ڪلاس.. حس خیلے خوبی بود وقتی برگردی ببینی اونی که فکرشو نمیکنیه! بغلش ڪردم..اون لحظه فقط بزرگیه خدا بود که جلوه کرده بود برام... اصلا حکمت داشت نشستن من روی صندلی ای که قرار بود بعدها روی اون صندلی بشم حافظ قرآن! حکمت داشت دیدن سید زهرایی که حالا شده بود معلمِ من! آخ قربونِ بزرگیت برم خدا... من پے بردم ڪه هر روزمان معجزه اےست برای خودش... 💕در انتظار معجزه ها ثانیه هارا سپری نکن به یاد خدایے لحظه هارا بگذران ڪه معجزه ها را برایت میسازد! هرچند کوچڪ اما شیرین بود برای دݪ بےنشان! ✨معجــزه ی فردای منــ از همین امروز معلوم است! دݪم راهے مشهدالرضا میشود و من مےمانم و ده قدمے حرمِ امام غریب!💔 ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ دݪنوشتِـه هاے دختـَرانْقِلآبـٖے💜👇 ✏️:📜| @tasmim_ashqane
- هَم‌قرار'
❣✨❣ ✨❣ ❣ #جوهرعشق [دݪنوشتــه هاے منــ🎈] {معجــزه ے امروزِ بےنشان!💜} امروز بعدِ چهار ماه ڪه بعدِ
❤️❤️🌟 ❤️🌟 🌟 [دݪنوشتــه هاے منــ💔] {مشهـد الرضــا🍃🎈🌧} به پابوسِ همان ضامنِ آهــو میروم!🍃 همان امام غریبے ڪه ده قدمے حرمش کنجِ خیالِ آرزوهایم بود..💔 چقدر در نوشته هایم از تو و صحنِ طلایے ات گفتم ، هیچ میدانے؟!🎈 گوشه گوشه ی حرمت نقشِ جنتـــ خداست من کبوتر شده ام گرد حرم میگردم تا نگاهی بکنی حال پریشان مرا دست به دامان توام! میبالم به خراسانی شدنم اقای من آرام دلم میشوی؟ با من چه ڪردی که ڪنون باورم نمیشود؟!✋🏻 چه ڪردی ڪه من تا سوار اتوبوسِ مشهد نشوم تا روی صندلے اے ڪه به این فراقِ پنج ساله پایان میدهد ننشینم باورم نمیشود!✨ میترسـم و ترسم از آن است ڪه حلقه اشڪانِ چشمانم نگذارند واضح ببینمت!💕👀 تـار دیدنت با قطره قطره اشڪ چشمانم چه دنیایے دارد! چندی ست به دلم قولِ وصال دادم!❤️ وصال تو! من در حوالے توام و به رقص باد سپردم چادرم را🙂 ردپای قدمم نشان از چه میدهد؟! زمین داغت گویا شعله ی آتشِ جهنم را به رخ میکشد.. ڪبوترانت را ببینــ🕊 •|ببین چگونه یڪ به یڪ به آسمانت پرواز میڪنند؛یڪے روی گنبدت و دیگری کنار ضریح به دنبال دانه ای! از دل ناآرام و به پرواز درآمده ی ڪبوتری بالای گنبدت در عمقِ آسمانِـ💫 حق سرشت تا زائری دخیݪ بند ز حاجتش چگونه لب ز سخن تر ڪنم... یا امام رضــا💞 آهـو هم نمیشوم؟🌾 تا ڪمے ضامنــم شوی؟!✨ ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ دلنوشتـه هاے دخترانقلابے💜👇🏻 ✏️:📜| @tasmim_ashqane
- هَم‌قرار'
{🍃💕} دݪ بود ڪه زهـرا(س) آن را خـرید✨} حُبِ مـادر(س) را ببینــ👀} چـڪار میڪند با بےنشـان هـاے حوالے خاڪ ڪربلا؟!💔} 🍃این چنین عهـد و وفـا رنگـِ خدایے دارد!💚} ✏️} @tasmim_ashqane
🍃💕🍃 💕🍃 🍃 [دݪنـوشتـه هاے منــ] {از دݪِ خـواهرم!💔} انگـار میخواهے نباشے و نبینے😓 نبینے گریـه هاے ڪسے را ڪه خط خطے شـده بود روی برگـه های دفـتـر روزگـارشــ📖 یا شایدمــ✋🏻 دیدے ڪه چطـور اشکانش قطـره قطـره دفتـری را خیس میڪند ڪه رویش جوهرِامید خرج آرام شدنش شده بود.. ••چطور آرامش میڪردم؟! منے را که طاقتم به ثانیه نڪشید و پابه پایش اشڪ میریختم! دستے برسـَر شانه اش به هواے آرام شدنش باز هم گمان نمیڪردم خوب کند حال دلش را.. خدایــا؟! دستِ تورا میخواهــد✋🏻 دستے از جنس تو ڪه بر شانـه اش نشیند! نگاه ڪنــ👀 گریــه هاے دختـری را ڪه 16 سال است در آرزوے قدم زدن در حوالے ڪوچه باغ ها به سر مےبرد! بــدود و خنده هایش بند نیاید! انگـار در خیال آرزوهایش مُـهر بلندپروازی زدند! مُهـر محال بودن! |••خدایــا••|💚 من پروانــه اش مےشوم پروانــه ای در باغِ خیاݪـش دلتنگے هایش را به سر مےرسانے؟! بخدا دلتنگ است، خواهـرانه، احساسِ دݪش دردے ست براے خواهرے ڪه همسانش است!💓 آری دلتنـگ! دلتنگ چیزی ڪه هیچوقت حسش نڪرده! دلتنـگ چیزے ڪه... چرا بگویم؟ از چــه بگویم؟ این "چیزی ڪه" ها بغضِ بر گلویم شـدهـ! خدایا اون دنیا برایش "دنیــا" بساز! دنیایے ڪه قدم بزند در بهشتت! در عجب آنم ڪه باز در گریه و اشڪهایش نوشت! [خــدایـا شڪرت]🙂💔 ✏️] @tasmim_ashqane {💔🍃}
- هَم‌قرار'
🌙💗🌙💗 💗🌙💗 🌙💗 💗 #پارت‌قبلِ‌رمـانِ ســوســوے عشــق😍👆 |پـارتِ‌اولِ‌ رمانـ ـ قبلیـمونــ
{💔} در تاریڪے شب سڪوت دݪـم رآ بشڪن!✨ این شبــِ🌙 بےستـاره چه خـوشـ ـ است بـ ـه تاریکے|🌚| باز در وهـم سیـه پوشے شب💫 عزادارِ ڪدام ستاره ے بےنور است!⚡️ ✏️] @tAsmiM_ashqanE 🍃
- هَم‌قرار'
🌷🍃 🍃 علےجان؟! بیا وکمے دل دنیاپسندم را نهےڪنــ😔❤️ آرے نهے.. دوست داشتنت را منکر نمیشوم.. اما ••منڪری میشوم تا نهےشده ی رفتار و حرف تو باشم..🙂✋🏻 آخـر تو به این رُکن دیـن معروف بودی... معروف به 🌸|امر به معروف و نهے از منکر|🌸 راستے! یادم رفت بگویم.. تو امر به عاشقےڪردن های دل را هم خوب بلد بودی...!!☺️🍃 نابلد من بودم ڪه جَوِ دنیا زمین گیرم کرده.. 💛|..به‌هوای‌همان خُلق‌وذات..|💛 بـےتوجــه نبودنـت دستم‌رامیگیری؟ بغضے راه گلویم رابسته و نمیگذارد لب را زمزمه گر عاشقانه هایت کنم و تو بازهم با لبخندِ معطوفِ سیمایت،حول حالناے دلم میشوی...💔 |این قمه چه داشت که بعد از سـه سال عذاب،آسمانےات کرد..| .. ✏️]• 🍃 🌷🍃
- هَم‌قرار'
عشق بازے های منــ🌸🍃 {سجــــاده نشینِ عرشــ🌧🌙} سلام! سلامے به لطافت عاشقانه هاے دلت به طراوت لحظات نابِ ملکوتی ات! سلامے به قدومِ آمدنت! میایے! میایے وقدمے به طهینت پا میگذارے آنجا که صفحه خاکِــ هستے ردپای تورا میطلبید! میایے و حجتی میشوی بر تبار گل سرخ! میایے و ملائک به حضورت می بالند،همراه نسیمْ تا خلوت گل هاے سجاده میایے آنجا که نسیم از عطر ملیحِ تو گلهای لاله گون را بی تاب مے کند... تو از آغوش باران زاده شده ای و ازسینـهٔ بهار شیر نوشیده ای! ابرها همه بارانـــ میشوند تا بےواسطه گونه هاے بهشتی ات را ببوسنـد از کدام نجواهاے عاشقانه ات بگویم؟ مناجات تو در دلِ شب شاعرانه ترین واژه هارا ناتوان ازسرودنـــ میکنند! رخ ماه گونه ات،لب های نیایش گونه ات چه زیبا عبودیت را به تصویر میکشاند گویا پیشانی موحدت همه عمر آشنا به خاک بود! آخ که چه جلالــــے میدهد به بندگے این رازونیازهاے خالصانه ات! زندگے را با رنگ دعا در کامِـ بشر ریختے تو سراســر سـِرُّ و رازی! بند بند اینْــ کتاب خبراز دل مجنونـــ تو میدهند....صحیفه سجادیه را میگویم که دستانت ذخیره سازش کردند بر تـاریخ ابدیت! ای چهارمین نـــــور ! در طلعت عاشقانه دعاهای قبل نمازتْ تا سلام آخر نمازهایت، دلی نجوای عاشقانت را هم بشنــو! ای تب دار کربلای حسین! در آسمان شبِ دلــ عمویتْ ، تو ستاره اش بودی و قوتِ قلبِ شجاعشــ! تب از تواضع حضورت عرقِ شرم ریخت! آرے اینچنین بود رسمِ عاشقانِ کوے تو! ای نور چشمِ حسین! کویــــرجهل من را با دریای بی کران معرفتت سیراب میکنی؟! در "شهر الرمضان" در ادعیه سحر به هنگامهٔ الله اکبر،سجده های شیرینت را یادم مے اندازی!؟ شوق بندگےرا چه؟! درخیالِ مُشَوَشَمْ به پرواز در میاورے؟! تا شاید این پرستوهای صبحدم همراه دل بیقرارمـــ باشند! آری..تو "زین العابدین"را در وصف معنایش جان دادی... [تقدیم به حضرتِ سجاده نشینـــــْ❤️] @tasmim_ashqane
عریضه گویی کوتاهی بکنم: منِ آدمِ معمولی هم برایم چشم انتظاری پیدا میشود واقفی پیدا نمیشود از سهمِ وصال، به ما وقف کند؟ من جنسِ قیمتیِ ترک برداشته ای هستم که از آن متاع، فقط یک عدد باقی مانده و یک گوشه کز کرده تا زیرِ قیمت نگاهش کنند تازه منتِ چانه زدن با کاسبی که میخواهد مرا دیگر آن گوشه‌ی بساطش نبیند و آیینه‌ی دق و ضررِ مالش نباشم را هم چشیده ام هرچقدر بخواهد پنهان کند من صاحبم را میشناسم فهمیده ام که میخواهد مرا از سر خودش وا بکند... انگار برای معامله و اجناس جدیدش جا کم داشت که مرا هم راند از خویش.. حالا من یک جنسِ شکستنی ای هستم که در درونم خوردِ خوردم ولی علی الظاهر فقط یک خط مورب ترک خوردگی دارم همین باعث است که با من محتاط ترند