هدایت شده از داریوش سجادی
هورنیترین انقلاب تاریخ جهان!
مًحیرالعقولترین وجهه آشوب موسوم به انقلاب «زن زندگی آزادی» نقش محوری «آلت تناسلی» در فرآیند و پیشروندگی انقلاب مزبور برای انقلابیونش بود.
اگر حاملان انقلاب مزبور از آلت تناسلی و کاربُردهای محاورهای آن محروم میماندند، حجم بالائی از مبانی اپیستمولوژیک و وجوه آنتروپولوژیک متجلی در شعارهای حاملان این جنبش مهجور میماند.
#داریوش_سجادی
اگر کسی رفرنس خواست تشریف بیآورند داریرکت تا منابع خدمتشان تقدیم شود.
قمار روی اسب مُرده!
ایلان ماسک خبر داده بالغ بر صد گیرنده اینترنت ماهوارهای استارلینک را مخفیانه وارد ایران کرده!
خبری که حائز اهمیت نیست چرا که در دنیای رسانه و در کارزار مبارزه «مخالفین حکومت در ایران» با «حامیان حکومت در ایران» مشکل «وجود» یا «عدم وجود» پیامرسان نیست. مشکل اصلی در این کارزار فقدان و نداشتن «پیام» در اردوی مخالفان نظام است.
طبیعتا وقتی حرفی برای گفتن نداشته باشید همه رسانههای جهان نیز که در اختیارتان باشد اتفاق خاصی نمیافتد.
اگر در انقلاب اسلامی سال ۵۷ «مرحوم امام» توانست از نوفل لوشاتو با ارسال چند کاسِت تمامیت رژیم پهلوی را به چالش کشیده و در کمتر از یک سال حکومت بظاهر مقتدر پهلوی را ساقط کند اما مخالفان جمهوری اسلامی طی ۴۳ سال گذشته علیرغم برخورداری از مدل به مدل شبکههای تلویزیونهای ماهوارهای و ایستگاههای متعدد رادیوئی و فضای مجازی و اینترنت و واتساب و فیس بوک و اینستا و توئیتر و بی بی سی و اینترنشنال و من و تو صدای آمریکا و ایلان ماسک و ترامپ و بایدن و ماکرون و اره و اوره و شمسی کوره نتوانسته و نمیتوانند بصورت جدی و اثرگذار جمهوری اسلامی ایران را به چالش براندازی بکشانند! دلیل این ناکامی همان چیزی است که سالها پیش زنده یاد جلال آل احمد گفت.
جلال تعریف میکرد زمانی که در هفته نامه سخن قلم میزد روزی جوان دانشجوئی مقالهای بمنظور انتشار در سخن را به ایشان داد و جلال به ایشان گفت:
اگر در مقالهات حرفی برای گفتن داشته باشی ولو آنکه آنرا با ذغال بر روی دیوار یک طویله در یکی از روستاهای خلخال هم بنویسی ! مخاطب پیدا میکند اما اگر حرف و پیامی برای گفتن نداشته باشی مقالهات ولو آنکه در نیویورک تایمز و واشنگتن پست هم چاپ شود افاقه نکرده و تاثیری نمیگذارد.
بر همین اساس از این واقعیت نمیتوان گریخت که پیامرسان بدون «پیام» منشا هیچ اتفاقی نیست و نمیتواند باشد!
تلخ یا شیرین آقای ایلان ماسک و همه آنها که همت خودشان را وقف ارائه خدمات پیامدهندگی به مخالفان حکومت در ایران میکنند، نباید چشمشان را به این واقعیت ببندند که در حال سرمایهگذاری روی جماعتیاند که اساسا حرفی برای گفتن و پیامی برای ابلاغ بمنظور احراز فردائی روشن برای ایران ندارند.
پیامرسان باید پشتگرم به وثاقت پیامبر و وجاهت پیام باشد.
اگر ۱۴۰۰ سال پیش پیامبر اسلام موفق شد در نبود کمترین امکانات رسانهای در بدویت شبه جزیره عربستان «دینشان» را ابلاغ و جهانی کند این توفیق ناشی از برخورداری ایشان از استارلینک و ماهواره و دیش و ریسیور و بی بی سی و اینترنشنال نبود بلکه تسری و جهانی شدن «دین رسولالله» مرهون «داشتن پیام» از جانب ایشان برای جامعه مخاطبشان بود.
صرف ابراز مخالفت با جمهوری اسلامی در نبود «پارادایم» لزوماً پیام نیست.
پیام برای پیام بودن نهتنها سلباً بلکه ایجاباً میبایست از احراز هویت معناشناساته حاملان پیام نیز برخوردار باشد. در غیر این صورت چنان پیامی صرفاً برونریخت کراهتی است هیستریک و سیاسانه که بتعبیر «سهراب سپهری» قطاری را میماند که سیاست میبُرد و چه خالی میرفت!
#داریوش_سجادی
تصریح (تفکر و تأمل و تعقل)
سفید برفی و هفت کوتوله!
پیغام سادسانه رضا پهلوی و گلشیفته فراهانی و نازنین بنیادی و مصی علینژاد و علی کریمی و حامد اسماعیلیون بمناسبت سال نو مسیحی، نوعاً اهتمام و جهد معصومانه «هفت کوتوله» دیزنیلند بمنظور بیدار کردن سفید برفی دوست داشتنیشان را تداعی کرد.
انقلابی خوابگردانه که انقلابیوناش محیرالعقولانه با در دست داشتن:
ـ یک عدد فوتبالیست!
ـ و یک واحد آرتیست! که همه افتخارش در کاریر انقلابیگری برون ریخت بالا تنه و پائین تنه در «ایگوئیست» بود.
ـ و یک فقره شاهزاده که علیرغم ۴۳ سال زندگی در آمریکا و به پشتگرمی پولهای غارت شده ملت توسط ابوی اما حتی نتوانست ولو یک دیپلم متوسطه هم اخذ فرمایند(!)
ـ تا یک فروند علینژاده روان پریش!
ـ و یک قواره نازنین بنیادی با پرونده انقلابی «داشتن افتخار به اشتغال معشوقگی عالیجناب تام کروز» !
ـ در کنار حامد اسماعیلیون.
جملگی در همایش انقلاب «آنتی هیستامینانهشان» دون کیشوتانه در جوار سانچو پانزاهای ملتزمالرکاب شان یکدیگر را ژنرالهای خط مقدم مبارزه با آسیابهای بادی تخیل فرموده و جماعتی از ایشان متوهمتر نیز روی صندلیهای این «پرفورمنس وهمانی» نشسته و برای شامورتی بازی «قهرمانان استیجشان» کف میزنند و کل میکشند و قربان صدقه قد رعنایشان میروند!
بقول شریعتی آدم وقتی فقیر میشه خوبیهاشام حقیر میشه!
ایضاً آدما وقتی بیقهرمان میشن قهرمانانشونم «مقوائی» میشه. مثل این آمریکائیها که در فردای تسخیر سفارت آمریکا در تهران به نشانه اعتراض در لُسآنجلس و مقابل کنسولگری ایران تظاهرات اعتراضی راه انداختن و بشکلی رقتآور و در فقر بیقهرمانی جعل قهرمان کردن و پوسترهای «جان وین» سوپر استار سینمای وسترن هالیوود را در تجمعشون بالا برده !!! از ایشان برای آزادی دیپلماتهاشون استمداد میطلبیدن!!!
بازم بقول شریعتی:
درد امروز جامعه ما بیسوادی مردم ما نیست. نیم سوادی متوهمین به روشنفکری و تحصیلکردگان مان است!
#داریوش_سجادی
...
متوهمین به «انقلاب مهسا» ، ابتدا در حسرت بیرهبری گفتن:
هیچم نخیر. اصلا مزیت انقلاب ما رهبر نداشتنه!
بعد دیدن نشد و موتور انقلاب (!) به ریپ زدن افتاد ، دست به دامن «سرجهازی اپوزیسیون» شدن و «آقارضا» شُد «وکیل تسخیری»انقلاب(!) و از مخملباف تا مُهملباف ، در مقام ژاژخائی ، نامه فدایت شوم برای رهبر صیغهایشون نوشتن و آن «معظمله» هم از میانه آن همه «مشاهیر»(!) فقط «شهناز تهرانی» را قابل دید و عَنرعَنر به مُصاهرت تلفنی آن «پورناستار» سینمای «ابوی» شتافت!
ظاهرا برای بقایای پهلوی«اصل بد نیکو نگردد زآنکه بنیادش بد است» موضوعیت تامه دارد.
#داریوش_سجادی
#رضا_پهلوی
#مهسا_امینی
#شهناز_تهرانی
#محسن_مخملباف
حکایت یخ فروشان!
لابه مصیعلینژاد از طعنه دولتمردای غربی بابت تمومشدن«توهم انقلاب مهسا» تداعی غمناله یخفروشی است که پرسیدندش:فروختی؟ گفت:نه ـ ولی تمام شد!
دریدند و فریفتناند و ترنم نحیفشان را مهابت طوفان نامیدند آنگاه که یخشان نگرفت قرینه «مولانا شرفالدین» شدن که بعد از هشتاد سال عبادت بر بستر کسالت افتاد و اطباء تجویز اماله کردند ثمر نداد. شراب خوراندند افاقه نکرد و در نزع افتاد
گفتند مولانا؛ چونی؟ گفت:آنم که پس از هشتاد سال عبادت خدا مست و «کـ ـ وـ ن» دریده به محضر حق میروم!
#داریوش_سجادی
#مصی_علینژاد
#مهسا_امینی
.
بقول مصریها ملتها با اساطیرشون شناخته میشن
دهه هفتاد دکتر سروش نماد جنبش مطالبهگری در ایران بود
دهه هشتاد صادق زیباکلام با سروش مابازاء شد!
و اکنون شهنازتهرانی و گلشیفته فراهانی و علیکریمی و مصیعلینژاد و رضاپهلوی و فرخنژاد و معتمدآریا و یه مشت سلبریتی بیسواد شدن رهبران جنبش!
رسیدن از سروش به زیباکلام «زوال» بود و رسیدن از زیباکلام به «شهناز تهرانی و گلشیفتهفراهانی و مریمرجوی و رضاپهلوی و عبداللهمهتدی» ابتذاله!
#داریوش_سجادی
سه کله پوک!
هنوز ۴۸ ساعت از انتشار منشور ائتلاف بزرگ (!) متوهمین به انقلاب نگذشته بود که مطابق توقع و حسب بلاهت مبتلابه بین موتلفین دعوا و گیس و گیس کشی راه افتاد که چرا به اسب شاه گفتین یابو!؟
میگن شاهزاده و مصی و اسی بعد از پیروزی انقلابشون در مدیریت شهر مواجه با چالهای در آسفالت خیابان مرکزی شهر شدن که شهروندان در حین رانندگی در آن افتاده و مضروب میشدن.
ثلاثی مزبور بمنظور حل بحران جلسه برگزار کردن.
مصی گفت: بهتره یه آمبولانس بصورت شبانه روزی کنار چاله قرار بدیم تا شهروندان مصدوم رو سریعا به بیمارستان برسونه!
اسی خندید و گفت: این چه کار احمقانهایه. خب بجای آمبولانس یک بیمارستان کنار چاله میسازیم تا مصدومین مستقیم از چاله به بیمارستان منتقل بشن!
در این هنگام شاهزاده عصبانی شد و گفت:
همین حرفا رو میزنید که ما رو احمق تصور میکنن. خب احمقها بجای این کارها باید چاله رو پُر کنیم و بریم دم یه بیمارستان یه چاله بکنیم!!!
#داریوش_سجادی
از سکوت برهها تا سکوت بردهها!
سکوت نرگس محمدی در جنایات غزه موید لکنت زبان مصلحتی برنده صلح نوبلی است که ریاست کمیته اش روز اعطاش گفت:
تصمیم گرفتیم جایزه امسال را به نرگس محمدی به دلیل مبارزه برای ارتقای حقوق بشر و آزادی «برای همه» اهدا کنیم
سکوتی که چاکرسالارانش در مقام توجیه ابراز لحیه میفرمایند که:
هیچم نخیر. ایشون داخل زندونند و بدلیل نبود امکانات اطلاعی از اتفاقات غزه ندارن لذا فرمایشی، نمیفرمایند!
جل الاخالق
یادشون رفته علیا مخدره از داخل همون زندان با «فر موی شش ماهه» گُله به گُله با رسانههای خارج از کشوری مصاحبه میکنه و درباره تمام مسایل مطمح نظرش از داخل همون زندان و در اینستاگرامش بیانیه سیاسی ارتکاب می فرمایند!
یادشون رفته شعارشون نه غزه نه لبنان بود
یادشون رفته شعارشون فلسطین رو رها کن بود
در واقع نمیخان قبول کنن جامعه سکولار و دین ستیز اساسا جامعه نخوت سالار و نژادپرست و دلباخته به غربه که در یک توهم همزادپندارانه با «غربیها» برای کشتههای یازده سئتامبر دچار غمبرک مزمن میشن ولی اطفال فلسطینی براشون نجاست ذات العینه!
کاش لااقل از ماندلا یاد میگرفتن که از داخل همون زندان بدون لکنت زبان مدافع راستین حقوق بشر برای همه اقشار در جهان بود
✍️ #داریوش_سجادی
مال خدا رو دزدیده ـ داره باهاش پُز میده!
نیچه با گزاره «تا چرائی زندگی را ندانیم بحث از چگونگی زندگی بیهوده است» انگشت بر نقطه درستی گذاشت.
راز حیات و چیستی و چرائی و «برای چی زندگی کردن» پسووردی است برای فهم صحیح چگونه زندگی کردن.
غایت قُصوآی رستگاری بشریت را میتوان در فحوای یک «کلمه» ریختشناسی و آسیبشناسی کرد.
عموم پرسشهای هستی شناختی (Ontological) و علتالعلل رنج و لولیوشی و مغمومیت انسان منحصراً در گرو یک «میم» است.
رنج توام با غفلت بشر ریشه در آنی و آناتی دارد که با الصاق یک «میم» به خود و مافیهای خود، برای «خود» احراز مالکیت و جعل هویت میکند:
خودم ـ زندگیم ـ مسکنم ـ همسرم ـ فرزندم ـ سمتم ـ قدرتم ـ ثروتم ـ حقم ـ لذتم ـ کسوتم ـ مکنتم ـ مسندم ـ معرفتم ـ منزلتم ـ مملکتم همه اینها به اعتبار جعل حق مالکیتی است که نیست!
اگر منشاء حق «مالکیت» است و مالکیت ناشی از عاملیت و سببیّت «خود اتکایانه» در خلقت مایملک است.
بدین منوال بشری که مالک هیچ چیزی در دنیای درون و برونش نیست و همه داشتههایش را امانی تحصیل کرده در آنصورت حق ندارد تا با رُبایش ثروت «امانیاش» مطالبه «مالکانه» کند.
«زیست امانی» و «زندگی بر محور امانتداری» گمشده انسانی است که در «توهم منیّت» و «جعل مالکیت» خود را در کانون رنج و حیرانی افکنده
واقعیت عریان ایشان کمدی تلخ آنانی است که:
مال خدا را دزدیدن ـ دارن باهاش پُز میدن!
طلب حق برای مال مسروقه!
در زندگی امانی «اخلاق» هدف نیست «گارد ریلی» است برای رسیدن به هدف.
#داریوش_سجادی