Milad Emam Reza 1403 Rasoli Hanif [Mohjat_Net].mp3
2.96M
#حاج_مهدی_رسولی
#حنیف_طاهری
#امام_رضا
ایام میلاد امام رضا 1403
شبی عزم جنون آباد کردم
علی موسی الرضا را یاد کردم
به جان تو کنار کف العباس
هوای پنجره فولاد کردم
در توس جلال کبریا مبینم
بی پرده تجلی خدا میبینم
در کفش کن حریم پور موسی
موسای کلیم با عصا میبینم
داخل که شدم به نام آهو گفتم
با اشک وضو گرفته یاهو گفتم
در مسجد عشق رفته بودم به نماز
گفتند اذان بگو من از او گفتم
سنگ حرم تو نور پیشانی ها
همسایگی ات فخر خراسانی ها
ننداخته تاس جفت هشت آوردیم
این قائده ی قمار ایرانی هاست
نازم آن ماه که وصفش را پیمبر میکند
نور رویش هر دو عالم را منور میکند
صبحدم هر روز از بهر سلام و کسب فیض
سجده بر خاک درش خورشید خاور میکند
زاده ی موسی که موسای نبی در محضرش
درس جود و بخشش و ایثار از بر میکند
زائرانش را بشارت باد از الطاف حق
طوف قبرش کار صدها حج اکبر میکند
شفا از سمت آن دست مسیحایی اگر باشد
فلج کف میزند کر مینوازد کور میرقصد
.
.
#شهید_خدمت
دنیا پر از آیات ربانیست دقت کن
تا میتوانی در سلوک خود رعایت کن
بگذار دنیا را و بگذر بی تعلق باش
دنیا که جای ماندگاری نیست،هجرت کن
تهمت شنیدن رتبه ات را می برد بالا
با چاه درد دل کن اما استقامت کن
دنبال آتش باش،دنبال گلستان نه
عاشق،برای سوختن قدری سماجت کن
خدمت به مردم روزی هرکس نخواهد شد
تا می توانی پس به خلق الله خدمت کن
بی درد مردم زنده بودن،بدترین درد است
دردی اگر در سینه داری شکر نعمت کن
در یاری از مظلوم روز و شب نباید داشت
با درد غزه گریه کن،غسل طهارت کن
گوشت به حرف این و آن باشد ضرر کردی
خود را غلام حلقه در گوش ولایت کن
از پشت میزت نه، برو در بین میدان باش
آنوقت از مولا تمنای شهادت کن
ای آنکه سودای ریاست را به سر داری
تنبیه حق الناس را از قبل قیمت کن
اینجا شهیدی حاصل آرای ملت بود
خود را سزاوار بهای رای ملت کن
با کدخدا نه، با خدا بودن ملاک ماست
ما ناخدا داریم، از آقا اطاعت کن
تکیه به ایوانِ علی موسی الرضا کن بعد
هنگام مردن روی سلطان را زیارت کن
با ضامن آهو چه گفتند و کجا رفتند؟
ای دل تو هم با ضامن آهو رفاقت کن
ای کاش قبر ما کناری از حرم باشد
ای روح خسته تحت ایوانش عزیمت کن
دارد محرم می رسد آه ای شهید ما
برگرد و باز امسال هم ذکر مصیبت کن
می گفت زینب گوشه گودال با خولی
تشنه لب من را بیا و کمتر اذیت کن
ای شمر هرچه می بری پیراهنش را نه
به آبرو دار دوعالم کم جسارت کن
#محمد_جواد_پرچمی ✍
#شهدای_خدمت
#شهید_رئیسی
.
.
#فراق_کربلا
#امام_حسین
سالیانی است که از داغ تو ماتم دارم
بینِ دیباچه ی چشمان ترم غم دارم
شور و حالی است که در سینه دمادم دارم
روز و شب در دل خود شور مُحرم دارم
و فقط یک سفر کرببلا کم دارم
سینه ی ما شده ماتمکده ی آل الله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
به سرِ نیزه نشستی و عزادار شدم
با همان روضه ی گودال، گوهربار شدم
ریزه خوارِ تو و دستان علمدار شدم
شیعه ی غیرتیِ حیدر کرار شدم
(چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم)
رخنه کرده به دلْ عشق پسر سیف الله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
منکه یک عمر گدای درِ تو می باشم
بال و پر سوخته ی خواهر تو می باشم
ای گل فاطمه خاکستر تو می باشم
داغدار تو و آن حنجر تو می باشم
خاک زیر قدم مادر تو می باشم
کاش بودیم شبی پیش اباعبدالله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
من از آن دست کریم تو حرم می خواهم
ای کریم بن کریم، از تو کرم می خواهم
تا بیایم به حرم بال و پرم می خواهم
من گدای توام و از تو دِرَم می خواهم
بینِ روضه ز شما چشم ترم می خواهم
وعده ی ما شب جمعه حرم ثارالله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
شرف میکده از نام حسین است، حسین
عسل هر عسل از کام حسین است، حسین
لب پیمانه تر از جام حسین است، حسین
دلم افتاده ی در دامِ حسین است، حسین
مرغ روحم به روی بام حسین است، حسین
حاجیِ کوی حسینم به سوی قربانگاه
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
آمدم تا که به من راه نشانم دادند
بی زبان بودم و از عشق زبانم دادند
بینِ روضه همه شب آه و فغانم دادند
بی پناه آمدم و خطِ امانم دادند
گوشه ی کرببلا جاه و مکانم دادند
گفت در جمع شهیدان خدا روح الله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
عاقبت حاجت این خسته روا می گردد
مسِ این قلب، به عشق تو طلا می گردد
هیئتِ سینه ی من کرببلا می گردد
نوکرت با تو از این غُصه رها می گردد
سفر کرببلا روزیِ ما می گردد
نقشِ سربند همه جامعه ی حزبالله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
شاهی و جایْ به هر سینه ی شیدا داری
صاحب بیرقی و حضرت سقا داری
و هوای منِ مسکین و گدا را داری
سه علی داری و یک زینب کبری داری
آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری
کاش پرواز کنم تا حرم از بیت الله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
#رضا_باقریان✍
#امام_حسین_علیه_السلام
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ساحل نجات تو پهلو گرفتهام
سیل گناه برده اگر بارها مرا
@Farsna
💠دو بيتيهاي مناجاتي 💠
يارب ز هجر تو چه عذابي كشيدهام
از چشم حسرتم چه گُلابي كشيدهام
حقّا كه تاب درد فراقم ندادهاي
بنگر ز جان خود چه جوابي كشيدهام
**********
اي دل مپرس از چه خماران فتادهاند
ميخانه را اجارهي دربست دادهاند
انگار از ضيافت خوبان خبر نبود
ما را كنار سفرهي خود ره ندادهاند
**********
افسوس، كه عمر در بطالت بِگُذشت
با بار گنه بدون طاعت بِگُذشت
فردا كه به صحنهي مجازات روم
گويند كه هنگام ندامت بِگُذشت
📚حضرت #امام_خميني رحمه الله
سالروز #رحلت_امام_خمینی قدس الله نفسه الزکیه را تسلیت عرض می نماییم
#حسین_جان 🌹
سال هـا گـریه بـه تـو
جُـرم تلقی می شد ❗️
گریه ی هر شب ما
برکت «روح الله» است 🍃
#صَلیاللهعَلیکَیااَباعَبدالله
#امام_خمینی
#رحلت_امام_خمینی
#امام_امت
☑️السلام علیک یا روح الله
▪️#سالگردارتحال_حضرت_امام_خمینی_رحمه_الله
ز هجر پیر جماران به غم گرفتاریم
ز درد دوری او ناله ها ز دل داریم
به یمن دلبری آن نگار شهر آشوب
مرید ساقی عشقیم مست دلداریم
تمام عزت ایران تصدق سر اوست
ز اقتدار خمینی ست آبرو داریم
هنوز هم به خدا سر در حسینیه ها
میان قاب وفا عکس یار بگذاریم
میان ما همه عهدیست تا ابد باقی
که پای عهد خود از جان خویش بیزاریم
به جان فاطمه سوگند تا قیامت هم
ز حب آل علی دست بر نمی داریم
برای حفظ ولایت شهید باید شد
که همچنان شهدا بی قرار دیداریم
کلام سید علی بر زمین نخواهد نماند
که در رکاب علی از تبار عماریم
الا سقیفه تباران شعار ما این است
برای یاری رهبر همیشه بیداریم
به خاک چادر زهرا قسم که ما شیعه
شهید آن در و دیوار و خون مسماریم
خبر ز صلح حسن نیست حرف کرب و بلاست
که ما بلای زمان را به جان خریداریم
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh
#داستان
✅امام خمینی و شستن لباس زن مستمند
✍️مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام خمینی در قم بود، نقل می کرد:
روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم،
فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و کهنه هایی را می شوید.
نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود.
می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست، بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره لباس می شست.
امام قدری به او نگاه کرد بعد به من فرمود: «شما بروید بعد من می آیم».
عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست بفرمایید.
گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباسهارا شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند.
هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی نبود».
بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: «شما بیایید منزل، من دستور می دهم آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمک تان می کنم»
📚 منبع: کتاب "برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)"، گردآورنده غلامعلی رجایی، ج1، ص 212
کانال حال خوش 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🌺چند #داستان کوتاه درباره امام خمینی(ره)
1️⃣هشت نُه سالش که بود، بهترین پرش را داشت. توی مسابقهی دو هم همیشه اول بود. از بازیگوشیهاش، دو سه تا شکستگی توی دست و پا یادگاری داشت و ده دوازده تا توی سر و پیشانی.
×××
2️⃣با داداش خوشنویسی کار میکرد.
*
آن قدر خطشان شبیه هم شده بود که وقتی نصف کاغذ را روحالله مینوشت و نصفی را مرتضی، هیچکس نمیفهمید این، دو تا خط است
×××
3️⃣ دراویش آمده بودند توی حجرههای فیضیه و جا خوش کرده بودند. هیچکس هم حریفشان نبود.
یک بار روحالله با یکی از دراویش جر و بحثی کرد و یک سیلی آبدار گذاشت در ِ گوشش.
*
حالا دیگر حریفشان میشدند. بیرونشان هم کردند.
×××
4️⃣کسی را نپسندیده بود. الّا دختر آقای ثقفی، که او هم رضایت نمیداد.
*
با صحبتهای زیاد و چند بار خواب دیدن، بالأخره حاضر شد با آقا روحالله ازدواج کند. عقد را در حرم حضرت عبدالعظیم خواندند و ماه مبارک یک عروسی ساده گرفتند. همان اول به خانم گفت:
- هر کاری میخواهی بکن، فقط گناه نکن.
*
یک خانه اجاره کردند و جهاز خانم را آوردند. تنها چیزهایی که آقا روحالله به اثاثیه اضافه کرد، یک گلیم بود، یک دست رختخواب، یک چراغ خوراکپزی، یک قابلمهی کوچک، یک قوری با استکان و نعلبکی.
×××
5️⃣بستری شده بودم. به خاطر حصبه، آن هم وسط زمستان. اساتیدم یک نفر را هم نفرستادند که ببینند چرا توی درسها شرکت نمی کنم. فقط او بود که هر صبح و هر شب میآمد عیادت.
شبی که حالم خیلی خراب شد، پای پیاده راه افتاد و توی آن زمستان سرد، رفت دنبال طبیب. طبیب که آمد، حالم که بهتر شد، راهیام کرد بیمارستان.
×××
6️⃣ آقای بروجردی بیمشورت آقا روحالله موضع نمیگرفت. وقتی هم میخواست پیش شاه نماینده بفرستد، او را می فرستاد.
*
آقا روحالله از پیش شاه برگشته بود و داشت گزارش میداد:
- نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی ابهت من شاه را گرفته بود و بر حرفهایش مسلط نبود.
×××
7️⃣یک رمضان که رفته بود محلات، علمای شهر دعوتش کردند بیاید مسجد جامع، نماز اقامه کند؛ اما قبول نکرد:
- آنجا کسی هست که اقامهی جماعت کند.
*
میگفت باید به اینجا رونق داد. یک مسجد دورافتاده و متروک بود که یک اتاق گلی کوچک بیشتر نداشت. نمازش را اینجا میخواند.
×××
8️⃣شب را تقسیم کرده بودند. دو ساعت آقا میخوابید و خانم حواسش به بچهها بود، دو ساعت خانم میخوابید و آقا بچهداری میکرد. روزها هم بعد درس، یک ساعت مخصوص بازی با بچهها بود.
×××
کانال حال خوش 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
☑️السلام علیک یا روح الله
▪️#سالگردارتحال_حضرت_امام_خمینی_رحمه_الله
نام تو پر شده است کران تا کرانه ها
هر جا که رو کنم ز تو بینم نشانه ها
دستم نمی رسد به تماشای تو دگر
ای روح پر کشیده ی در بی کرانه ها
از سوگ یار رفته نشد طاقتی، که لب
بر هم نهم زگفتن این شاعرانه ها
از جای خالی تو جماران چه پیر شد
گیرد ز هر شکسته دل، از تو نشانه ها
حلقه زدیم مثل یتیمان به دور هم
اشک است ترجمان تمام بهانه ها
ای خفته در جوار شهیدان لاله گون!
روح خدا! امام همه عاشقانه ها!
بر پشت خصم خیرۀ این انقلاب هست
از تو هنوز جای دو صد تازیانه ها
بعد از تو ای بهار! نسیمی امید بخش
وا می کند به باغ تمام جوانه ها
پا را به روی تارک خورشید می نهیم
ماییم از تبار همه جاودانه ها
تا خط و مشی و راه تو باشد مرام ما
(ثبت است بر جریده عالم دوام ما)
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh