.
#آخر_صفر
#شهادت_امام_رضا علیه السلام
چرا شب غم و ماتم سحر نمیگردد
چرا زمین و زمان نوحه گر نمیگردد
وداعِ قبر نبی بود و پاره تن او
غم فراق از این سخت تر نمیگردد
بگو به اهل و عیالش رواست گریه کنند
مسافر به سفر رفته بر نمیگردد
پدر پدر بکند کودکش ولی افسوس
که آه و ناله برایش پدر نمیگردد
به غیر خون جگر در عزای آن مسموم
نصیب خواهر خونین جگر نمیگردد
شبیه جد خودش از مدینه رفت ولی
سفر به مرگ که دیگر سفر نمیگردد
خبر رسید که شد زخم پلک چشم ترش
کسی ز زخم دلش با خبر نمیگردد
چنان گریست برای ذبیحِ در گودال
که مثل دیده ی او دیده تر نمیگردد
به گریه گفت که مردم عزیز پرده نشین
به چشم مردم کوی و گذر نمیگردد
#امام_رضا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#شهادت_امام_رضا
#حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا علیهالسلام
گریهی جبریل میآید
نالههای خلیل میآید
در عوالم چقدر طوفان است
گیسوی انبیا پریشان است
های هایِ مدینه دور از تو
میزند روی سینه دور از تو
دور از شهر مادرت چه شده ؟
با دل درد پرورت چه شده ؟
ای امام غریب پرورِ ما
خاک عالم شدهاست بر سرِ ما
زخم انگور قوَّتت برده
زهر، بدجور قوَّتت برده
زهر اُفتادهاست بر جانت
تب و آتش شدهاست مهمانت
میفشاری زِ درد دندان را
میکِشی زانوان بیجان را
شعلهها سرکش است میدانم
جگرت آتش است میدانم
شده وقت غروب بین مسیر
به زمین پا مکوب بین مسیر
به سر خود عبا کشیدهای و
سر خود را کجا کشیدهای و
پیش زهرا زمین مخور اینقدر
تک و تنها زمین مخور اینقدر
آه با چشمِ تار اُفتادی
وای پنجاه بار اُفتادی
این چه زهری است، بی صدا شدهای
چقدر مثل مجتبی شدهای
به اباصلت ناله زن شاید
جای تو دربِ حجره بگشاید
حیف دور و برت برادر نیست
غیر آن چند تا کبوتر نیست
به سر تو برادری که نبود
خوش بحال تو خواهری که نبود
خواهری نیست بی نفس بدود
سمت تو روی خار و خس بدود
خواهری نیست بین نامحرم
گاه پیش تو گاه پیش حرم
پُرِ خون است روی پیرهنت
به در حجره میکشی بدنت
سر تو دور از همه اُفتاد
روی دامان فاطمه اُفتاد
ای اباصلت خاطر زهرا
زودتر ببند درها را
از زمین این حصیر را بردار
صورتم را به خاکها بگذار
درد حرفِ تو را بُرید ای داد
پسرت نالهات شنید ای داد
سرفهها آمد و دهانت سوخت
آتش زهر استخوانت سوخت
به زمین چنگ میزنی شاید
لحظهای این نفس به لب آید
بین حجره کمی تقلا کن
راه مسدودِ سینه را وا کن
لب تو خون شدهاست صبری کن
پسرت آمده است صبری کن
لب گزیدی که ناله تا نزنی
پیش این طفل دست و پا نزنی
دل تو کربلاست آنجا نیست
پسرت شکر ارباََ اربا نیست
روی زانو نیامدی به سرش
نیزه بیرون نکردی از جگرش
جدت آمد عقاب را گم کرد
ای بمیرم رکاب را گم کرد
پیر شد بوسه زد لبانش را
ریخت روی عبا جوانش را
روضه خواندی ولی برای حسین
ریخت مژگانت از عزای حسین
آه ما را عزیز زهرا کشت
آه ریاّن، حسین ما را کشت
آه ریان هجوم شامی بود
دور او حلقهی حرامی بود
بین گودال بود و گیر اُفتاد
وای پامال بود و گیر اُفتاد
تکیه بر نیزه داد نیزه شکست
شمر آمد به روی سینه نشست
همگی آمدند یابن الشبیب
عمهام را زدند یابن الشبیب
دختران در طناب یابن الشبیب
کشت ما را رُباب یابن الشبیب
(#حسن_لطفی ۱۴۰۴/۰۶/۰۱)
#زیارت_مخصوصه #امام_رضا
.