🔵#مناجات_با_امام_زمان_علیه_السلام
ای آخرین بهانه ی دنیا ظهور كن
ای آشنای غربت فردا ظهور كن
باید كه چند روضه بخوانم برای تو
ای چشم تو خلاصه ی دریا ظهور كن
می خوانم از حوادثِ آن كوچه های تنگ
آقا قسم به پهلوی زهرا ظهور كن
آقا به جان دختركی بی پناه كه
افتاده بود زیرِ لگدها ظهور كن
آتش، خیام، سیلی و غارت، چه گویمت؟
آقا به داغِ زینب كبرا ظهور كن
قرآن به روی نیزه و تفسیرها به خاك
آقا بیا به حقِّ بدن های چاك چاك
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
▪️#روضه_کوفه
▪️#اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
▪️#روضه_حضرت_زینب_علیها_السلام
☑️راوی می گوید : دیدم بعضی از زنها ی کوفه نان و خرما آورده و به کودکان حرم که در محملها بودند می دادند که ام کلثوم علیها سلام فریاد زد:
(( یا اهل الکوفه ان الصدقه علینا حرام ))
آن غذا ها را از دست و دهان کودکان می گرفت و به طرف مردم می انداخت،
منظره بگونه ای شد که سراسر کوفه مبدل به ضحه و گریه گردید.
ام کلثوم علیها سلام سرش را از محمل بیرون آورد وفرمود:
(( صه!
خاموش باشید
یا اهل الکوفه تقتلنا رجالکم وتبکینا نسائکم فالحاکم بینا و بینکم یوم فصل القضاء ))
▫️اى کوفیان! مردانتان ما را مى کشند و زنانتان بر ما مى گریند؟ داور میان ما و شما در روز قیامت خداوند است».
ناگهان هیاهو برخاست دیدم سرهای شهدا را وارد کوفه کردند، در پیشاپیش آنها سرمقدس امام حسین علیهالسلام که مانند زهره و ماه بود و شبیه ترین مردم به پیامبر و محاسنش به سیاهی خطاب شده بود روی نیزه وارد شد
▪️بر سر نی سر برادر من!
کاش می شد جدا ز تن سر من
کاش پای سر بریدۀ تو
دفن می شد بخاک پیکر من
کاش پیش از رسیده کوفه
کور می شد دو دیدۀ تر من
کاش آن لحظه کز تو دور شدم
می شدی لحظه های آخر من
آنچه در کربلا رسید به ما
همه را گفته بود مادر من
این گمانم نبود که سر تو
بر سر نی شود برابر من
نفسم تنگ شد گرفت دلم
آه قرآن بخوان برادر من
بر سر نی مقام وجه اللّه
آه گردد چگونه باور من؟
مِهر یک نی بلند گشته زخاک
هان مگر هست روز محشر من
دیدی آخر ز نیزه ها روئید
غرق خون لاله های پرپر من
آنطرف مهر طلعت عباس
اینطرف ماه روی اکبر من
آنطرف رأس قاسم ابن حسن
اینطرف روی عون و جعفر من
این ستاره است بین این همه مَه
یا بود شیرخواره اصغر من
بر فراز سنان بتاب بتاب
ای جمال جمیل داور من
دین حق را زخون تو است حیات
اشهد ان قد اقمت صلات
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
در محمل غمت تنها نشستـهام
قرآن بخوان که من دل بر تو بستهام
آید بگوش جان از نی صدای تو
جانم فدای تو (2)
در خون دمیدهای ای ماه فاطمه
امشب عیان شدی در دیده همه
آتش زند به دل شوق لقای تو
جانم فدای تو (2)
دیدار آشنا دل از کفم ربود
خوش جلوه کردهای ای آیتِ وجود
بازار کوفه شد طور صفای تو
جانم فدای تو (2)
بین چشم دخترت مانده به جستجو
از نوک نی دمی با او سخن بگو
ترسم که جان دهد آخر به پای تو
جانم فدای تو (2)
#نوحه_شهر_کوفه
#نوحه_حضرت_زینب_علیها_السلام
@tavasolnameh