eitaa logo
سیر و سلوک و طهارت نفس
176 دنبال‌کننده
239 عکس
253 ویدیو
1 فایل
طهارت نفس: یعنی ترک صفات رذیله ودوری از مصاحبت و همنشینی با افراد ناصالح و همنشینی باانسانهای پاک سرشت{شرح گروه}: 1 کسب اطلاع از واقعیات زندگی 2 تفکر در سرانجام مسیر انسان 3 یاد مرگ ، شناخت مبدا، معاد و قیامت @Alavi_09173413229
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل اول: طلب قسمت ششم ادامه... دوام طلب : داشتن اصل «طلب» يك مسئله است، و «دوام طلب»نيز مسئله ديگر. چه بسا انسان در اول امر از «طلب» بر خوردار باشد، ليكن بعداً «طلب» را از دست بدهد. و اين، خطرى است كه در اين مرحله سالك را تهديد مى‏كند.به عبارت ديگر، ممكن است سالك بعد از توفيق بر قدم اول، يعنى بعد از توفيق بر توبه و بازگشت، بر قدم بعدى نيز موفق گردد و قدم در ميدان طلب نيز بگذارد و در طلب حضرت مقصود برآيد، وليكن بعد از مدتى، چه دير، و چه زود، اين عنايت از او گرفته شود، و نعمت «طلب» را از دست بدهد، و سست گردد. پيداست كه نگهدارى چنين نعمت بزرگى آسان نخواهد بود، و پيداست كه از دست دادن آن نيز مصيبت كوچكى به شمار نخواهد آمد. و نيز، واضح است كه جهت آن به خود انسان برگشته و از خود او خواهد بود؛ و ما أصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم.  از اين رو، لازم است سالك در مرحله اول با تضرع كامل و با فقر و مسكنت، بقاى«طلب» و دوام آنرا نيز از خداى متعال بخواهد، و به دعاى خود در اين باب مداومت داشته و اصرار كند، و از دعاى در اين خصوص هرگز غفلت ننمايد، و براى هميشه اين دعا را داشته باشد، و از جناب او با تذلل درخواست كند كه وى را از اين عنايت محروم نگرداند، و نعمت «طلب» را از او نگيرد، و وى را با لغزشها و جهالتها، و با غفلتها و خطاهايش مؤاخذه نكند. و در مرحله دوم، لازم است شكر نعمت «طلب» را هميشه بجا بياورد، و خود را از اداى حق اين شكر عاجز بداند، كه عاجز نيز هست، تا اين نعمت از او گرفته نشود، و بلكه زياد و كامل‏تر گردد. در آيه شريفه كه در اول بحث آورديم، به اين حقيقت كه بايد شكر گزار در برابر اين عنايت بود، با جمله «واشكر واله» اشاره شده است. در اين آيه، بعد از امر به طلب و ابتغاء، و مجاهدت عبودى در مقام طلب و ابتغاء، به شكر در خصوص اين عنايت ربوبى دعوت مى‏كند و مى‏فرمايد: «واشكر وا له». آيه شريفه مى‏گويد، رزق خود در جوار حق را طلب كنيد، و در اين مقام به مجاهدت عبودى بپردازيد، و شكر نعمت طلب و مجاهدت را بجا آوريد. مولاى لك الحمد و المنة. نعمت «طلب» نعمت بسيار بزرگ، و سرچشمه همه نعمتها است. صاحبان بصيرت و ارباب معرفت هستند كه مى‏توانند تا حدودى به بزرگى اين نعمت واقف باشند، و هر كسى را اين صلاحيت نيست كه بفهمد «طلب» يعنى چه. نزد صاحبدلان نكته سنج، درد طلب را سرّ ديگرى هست، و اين درد، درد مباركى است. «طلب» حركت پر بركتى است كه در باطن انسان به راه مى‏افتد، و اصل آن به آن سوى بر مى‏گردد، و از جذبه مقام ربوبى نشأت مى‏گيرد. جناب او جذب مى‏كند، و به سوى خود مى‏خواند، و اين جذب و دعوت او در دل بنده «طلب» مى‏آفريند، و وى را به آن سو متوجه مى‏گرداند، به نحوى كه تا به مقصد نرسيده است آرام نگيرد، و تا به جوار حضرت مقصود نايل نگشته است دست از مجاهدت بر ندارد. ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
دعـــــای آخرین جمعه ماه رجب خواندن آن یازده سال برعمرش اضافه میشود
1_2521379243.ogg
9.78M
حجت‌الاسلام‌والمسلمین استاد شرح دعای «مکارم الأخلاق» جلسه ۵۳ | ۱۴۰۱/۹/۲۶ ~ ۲۹ دقیقه | ۹ مگابایت ـــــــــــــــــــــــــ فهرست زمانی مطالب؛ ● 00:44 غلبه نفْس مُلکی (طبیعی) بر نفْس ملکوتی (قدسی) ● 08:57 گُم کردن هدف آفرینش با فراموشی خداوند ●● 12:00 فراموشی خداوند با ‌بی‌توجهی به تلنگرهای فطری ●● 14:39 مدفون شدن حقیقت انسان در قبر عمیق دنیاخواهی ● 17:34 ضرورت ایجاد توجه به عیوب خود ● 18:44 محبت و مودت، چاره کینه و حسادت ● 21:28 رفع بدگمانی اهل ایمان ● 23:25 رفع دشمنی نزدیکان با دوستی ‎ کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
از ما خواسته شده که خودمان را به مُخْلصین نزدیک کنیم: «... إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ، سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ»(صافات، ۱۵۸/۱۵۹/۱۶۰) مسیر رسیدن به اخلاص و مخلصین، صداقت است. انسان باید سعی کند نگاه ناخالص نداشته باشد. مثلا اگر روی صفحه موبایل تصویر مستهجنی جلوی چشمش قرار گرفت، اگر وارد شود و تصاویر بعدی را ببیند، از خالص بودن بیرون رفته و نگاهش را آلوده کرده است؛ چون اهل‌بیت علیهم‌السلام این حال را نداشتند. یکی از دوستان می‌گفتند از مرحوم آقای جعفری(ره) پرسیدم چه کنیم که نگاهِ آلوده نداشته باشیم؟ ایشان فرمودند فقط باید اراده کنید! و ادامه دادند که خود بنده نگاهم به نامحرم نمی‌افتد! حالا این نگاه به نامحرم نیفتادن، مثل تلویزیونی است که پنج کانال دارد و دو تا از کانال‌ها اصلا کار نمی‌کند؟ یا اینکه می‌بیند ولی نگاهْ متفاوت است، نگاهْ نگاهِ توحیدی است، نگاهْ نگاهِ آلوده‌ای نیست، نگاهْ نگاهِ عبرت‌آموزی است؛ نه اینکه نمی‌بیند. خدا رحمت کند مرحوم آقای جعفری تهرانی(ره) را که همین‌جا درس اخلاق داشتند، از دوستان مرحوم آقای سعادت‌پرور(ره) بودند؛ ایشان در بیمارستان بستری بودند، پرستاری ایشان را دیدند گفتند چشمان شما چقدر زیباست! گویا چشمان ایشان زیبایی ظاهری هم داشت. ایشان فرمودند به خاطر اینکه من به نامحرم نگاه نمی‌کنم. امام‌ صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «أوّلُ النَّظرَةِ لكَ...» نگاه اول اتفاق افتاده، و برای تو رقم خورده، «و الثّانِيَةُ علَيكَ و لا لَكَ...» نگاه دوم و نگاهی که ادامه می‌دهی یا نگاه لحظه‌ای را نگه می‌داری، «و الثّالِثَةُ فيها الهَلاكُ» نگاه سوم هلاکت تو را رقم می‌زند. مرحوم آقای سعادت‌پرور برای اینکه شاگردی را بپذیرند، می‌فرمودند بروید از اول تکلیف مراجعه کنید، و ببینید چه کوتاهی‌هایی داشتید، چه ظلم‌هایی کردید، چه حقوقی از خداوند و مردم بر گردن‌تان هست؛ وإلا تشبیه‌شون این بود که مانند نارنجکی که در مسیر کاشتید، ممکن است بعد از سال‌ها عمل کند و منفجر شود، و شما را ساقط کند. در مراتب بالاتر، مراجعه به نگاه‌ها و کلماتِ آلوده، محاسبه را خیلی سخت می‌کرد. اگر مراجعه کنیم به استغفارهایمان که اهل‌بیت علیهم‌السلام فرمودند «وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ»، استغفار عمیق و محکم، می‌بینیم توبه‌هایمان حقیقی و واقعی نیست. لذا صداقت هم راه بسوی اخلاص هست، و هم نتیجه‌ی آن است. ظهور اخلاص در زندگی این است که فرد صادق می‌شود؛ صادق‌الوعد، صادق‌القول، صادق‌القدم، صادق‌الرأی، صادق‌القلم. این شعر حافظ که دانشمند آلمانی گوته را تحت تأثیر قرار داد، به همین موضوع اشاره دارد که: حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه‌ی رهت شود همت شحنه‌ی نجف اگر صادقانه پشت سر آنها بروی، نه اینکه به دنبال امیال نفسانی خودت باشی، یا حتی به دنبال کسب کمال باشی؛ نه، بلکه فقط بندگی ایشان را بکن، «فَإنّی لَکُم مطیع مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ...» بندگی شما، بندگی خداست. خود اهل‌بیت علیهم‌السلام فرمودند که «اَلنَّاسُ عَبِيدٌ لَنَا فِي اَلطَّاعَةِ» ما راه طاعت و بندگی خدا را به شما یاد می‌دهیم. خواجه حافظ تعبیر شیرین دیگری دارد که می‌فرماید: به صدق کوش، که خورشید زایَد از نَفَسَت که از دروغ سیه‌روی گشت صبحِ نخست صبح کاذب که یک فروغی نشان می‌دهد و روشنایی دارد، بعدش بر او تاریکی عارض می‌شود، و صبح صادق است که پس از آن خورشید طلوع می‌کند؛ صبح نخست چون صادق نبود، سیه‌روی شد و بعد از آن تاریکی آمد. صداقت مسیر تحصیل اخلاص است. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
عشق شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل اول: طلب قسمت هفتم ادامه... مراتب طلب: همينكه سالك در مقام طلب برآمد، قدم به قدم و لحظه به لحظه به مقتضاى طلب براى او وظيفه ‏ها پيش مى‏آيد كه درهمه آنها شكستن «خود» در مراتب مختلف، و كنار گذاشتن «خود»مطرح است. هر چه «طلب» جدى‏ تر وكامل‏تر گردد،شكستن «خود» و كنارگذاشتن آن نيز جدى ‏تر وكامل‏تر مى‏شود. در مراحل اوليه«طلب» شكستن «خود» با مداومت به انجام دادن واجبات و ترك محرمات و اجتناب از رذايل اوصاف، و به موازات اينها، با مخالفت با «نفس» و ترك هواهاى آن انجام مى‏گيرد، و در اواسط «طلب» علاوه بر همه اينها، با فراموش كردن «خود» در مقام ذكر و عبوديت انجام مى‏يابد ،وبالاخره در نهايات، يعنى در مراحل عاليه «طلب» با طى مراتب فناى وصفى، فناى فعلى، و فناى ذاتى،هر چه از آثار و نشانه‏ هاى «خود» باقى بود از ميان برخاسته، و «خود» بطور كلى شكسته ،و در آخر نيز با فناى ازفناء، خبرى از«خود» باقى نمى‏ماند. پس عدم گردم عدم چون ارغنون ‏ گويدم كانا اليه راجعون (دفتر سوم مثنوى) عبدالرحمن جامى در لوايح، درلايحه پنجم مى‏گويد:«... پس بايد كه بكوشى، و خود را از نظر خود بپوشى، و بر ذاتى اقبال كنى، و به حقيقتى اشتغال نمايى كه درجات موجودات همه مجالى جمال اويند، و مراتب كاينات همه مرائى كمال او،. و بر اين نسبت چندان مداومت نمايى كه با جان تو درآميزد، و هستى تو از نظر تو برخيزد، و اگر به خود روى آورى، روى به او آورده باشى...» ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل اول :طلب قسمت هشتم ادامه... توجيهات زيادى  به عمل آمده است و  كسانى بوده و هستند كه توجيه خاصى دارند. اينان مى‏گويند که : آنچه در دعاها از مسئله «طلب» حق، يعنى طلب لقاء و شهود، و همچنين از مسئله «حب» و «عشق» در مقام طلب به چشم مى‏خورد، همه اينها مخصوص حضرات معصومين است، و ديگران را از اين مسائل نه حظى هست، نه راه اين مسائل به روى آنان باز است، و نه اصولا به اين مسائل دعوت شده‏ اند.از ديگران چنين انتظارها نبوده و نيست، و از آنها اين مسائل خواسته نشده است چون صلاحيت آنرا ندارند.آنچه از ديگران خواسته شده، و آنچه آنها صلاحيت آنرا دارند، همين است كه بايد طاعت از خداى متعال ببرند، و او را عصيان نكنند، تا از سعادت اخروى برخوردار شوند و از عقوبات و هلكات آخرت نجات يابند.اين، منطق اين دسته از توجيه كنندگان است. اين منطق در لسان عوام به اين صورت مطرح مى‏شود كه: آنها پيغمبر بودند و امام بودند، و ما كه آنها نمى‏شويم.گويى همه با اين منطق، و با اين لسان، خود را راضى مى‏كنند، و دانسته و ندانسته به هواى نفس خويش جواب مثبت مى‏دهند. زيرا اگر اين منطق و اين لسان را نداشته باشند، و اگر خود را اين چنين قانع نكنند، بايد يا خود را به زحمت بيندازند و راه «حب» و راه «طلب» در پيش گيرند كه راه مقابله با نفس و مشتهيات آن، و راه تحصيل انقطاع است، و اين كار سختى است، و يا هميشه در رنج اين امر باشند كه چرا نمى‏خواهند به نفس خود جواب رد بدهند و راه «حب» و راه «طلب» در پيش گيرند، و چرا چنين اراده ‏اى در خود نمى‏يابند، و بالاخره چرا راهى را كه راه كمال است و مى‏توانند آنها هم اين راه را اتخاذ كنند در پيش نمى‏گيرند؟! اين نيز سخت است كه اين رنج را بر خود هموار كنند، و بر خلاف مقتضاى نفس مى‏باشد. طبعاً بايد دست به توجيه بزنند و بگويند، اين مسائل مخصوص حضرات معصومين است، و آنها پيغمبر و امام بودند، و ما كه آنها نمى‏شويم و از ما بر آورده نيست. اينان توجه ندارند كه اين، توجيهى بيش نيست، و مكر شيطان ونفس در اين بين هست. دليل اين امر نيز روشن است. اين دعاها را كه خود حضرات معصومين با آنها مناجات مى‏نمودند، به ديگران هم تعليم مى‏فرمودند، و دستور خواندن آنها را به ديگران نيز مى‏دادند. تابعين و ياران نزديك آنان، چه در زمان خود آنان، و چه در زمانهاى بعدى، يعنى مؤمنانى كه اهل «طلب» و اهل «حب و عشق» به حق بوده‏ اند نيز با اين دعاها به مناجات مى‏پرداخته و مى‏پردازند. (البته در مقام طلب و حب، و مناجات به معنى كلمه، نه آنچه در بين من و شما هست و جز تلفظ نيست). اين راه به روى همه باز است، و هر كسى به تناسب خود صلاحيت اين مسائل را دارد، و مى‏تواند قدم در ميدان «طلب» بگذارد، و از اهل «حب» و «عشق» به حق باشد. و اين بدان معنى هم نيست كه ما همانند رسول اكرم و همانند اميرالمؤمنين و سايرمعصومين صلوات الله عليهم اجمعين هستيم، و آن مى‏شويم كه آنها بودند، و يا آن مى‏توانيم كه آنها مى‏توانستند، و به آنجا مى‏رسيم كه آنها رسيده ‏اند. آنها به اندازه خود، و ما نيز به اندازه خود، و آنهم به وساطت و به شفاعت آنها باذن الله. آنها پيغمبر و امام بودند و هستند، و ما تابعين آنها، و به ولايت و ارشاد و هدايت آنها پيش مى‏رويم، آنها صاحبان طريق «طلب» هستند، و ما تابعان سالك طريق آنها. ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
امام خامنه ای ادام الله ظله العالی: از وصایای رسول الله صلی الله علیه و آله به اباذر غفاری علیه الرحمة : يا اَباذَرٍّ: اِذا دَخَلَ النُّورُ الْقَلْبَ اِنْفَسَحَ الْقَلْبُ وَ اسْتَوْسَعَ قُلْتُ: فَما عَلامَةُ ذلِكَ؟ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى يا رَسُولَ اللّهِ قالَ: اَلاِنابَةُ اِلى دارِالْخُلُودِ وَ التَّجافى عَنْ دارِ الْغُرُورِ وَ الاِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ. ( مکارم الاخلاق ،ص 464 ) ✅ وقتی نور هدایت الهی در دل کسی وارد شود آن دل گسترۀ وسیعی پیدا می کند. و آماده پذیرش حقایق می گردد.البته عمل انسان یکی از مهمترین عوامل برای اراده ی هدایت از سوی پروردگار و نورانیّت دل هاست ؛ هرچند عوامل دیگری هم هست. جناب ابوذر می پرسد :« علامت دل نورانی چیست؟ » حضرت می فرماید: علایم دل نورانی این است که : ✅ اوّل؛ میل و کشش رجوع به دارِ خلود و جهان ابدی در دل باشد که این دارِ فنا و بلا – که در آن هستیم- دامن ما را نگیرد و گرایش انسان به آن طرف باشد. ✅ دوم ؛ برچیدن از دار غرور و دار فریب ها. نشانه ی دل نورانی این است که ، انسان از این جاذبه ها و علایق تجافی (دوری) کند . یعنی خود را بالا نگیرد و دامن چیند. ✅ سوم : خود را آماده مردن کند،پیش از آنکه مرگ سراغ او بیاید. مردن خبر نمی کند. هیچ یک از من و شما خبر نداریم ،تا یک ساعت دیگر چه خواهد شد.برای مرگ آماده باشیم. علامت دل پاک و نورانی اینهاست. کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
استاد مصطفایی: از نکات مهم زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها که در زندگی ما میتواند تحول ایجاد کند، اهمیت کیفیت زندگی است نه کمیت. 🔻زندگی با کیفیتی که اگر عمرهای متعددی را روی هم بذاریم باز هم برابری با یک روز زندگی ایشان نمی‌کند. ✅اگر ثمره زندگی حضرت فقط وجود نازنین حضرت صاحب الزمان عج می‌بود بازهم زیاد بود. 🔻همانطور که ثمره زندگی با کیفیت حضرت خدیجه سلام الله وجود حضرت زهرا سلام الله شد. 🔰اگر انسان خدا را انتخاب کند، خدا تمام قد از او حمایت خواهد کرد. 🔻حضرت خدیجه سلام الله وقتی پیامبر و دين خدا را جای مال دنیا انتخاب کردند، لحظه وضع حمل که زنان مکه به ایشان پشت کردند، خدا ملائکه را برای کمک نازل کرد. 🔻از نکات مهم زندگی حضرت زهرا سلام الله همین است که در سن بسیار کم که بصورت عادی بانوان در این سن مشغول فرزندانشان هستند، عبادتهای طولانی و عجیبی را انجام می‌دادند. ✅البته توجه کنیم در مسیر معنویت، میل قلبی خیلی مهم است. اگر تحمیل باشد کار دوام پیدا نمی‌کند. 🔻مسیر بندگی برنامه میخواهد. نمی‌شود یکباره فشار آورد. اینکه برخی کتاب‌های شرح حال بزرگانی را می‌خوانند و می‌خواهند مثل آنها عمل کند غلط است. مگر میدانم چه مسیری را طی کردند تا بتوانند چنین اعمالی انجام دهند؟! ✅نباید بیش از تحمل نفس تحمیل کرد تا زدگی از معنویت پیش نیاید. 🔰این بانوی گرامی و بی نظیر اسلام از کودکی همین‌گونه عبادت می‌کردند. امروزه به اصطلاح میگویند عبادت با خون ایشان آمیخته شده. 🔻راوی در شرح حال حضرت میگوید: ما کان فی الدینا اعبد من فاطمه...حتی تورمت قدماه. عابدتر از فاطمه در دنیا نمیشناسم...تا جایی عبادت میکرد که پاهای ایشان ورم کرده بود. ✅این جریانات جای تعجب ندارد. کسانی که شاگردان این مکتب بودند حالاتی در عبادت داشتند که می‌توان راحتتر عبادت اهلبیت علیهم السلام را درک کرد. 🔻مرحوم مصباح نقل می‌کردند شیخ نخودکی رکوع نماز حرم رضوی را اینقدر طول دادند که چند سانت برف روی کمر ایشان نشسته بود. 🔻یا آقای راشد از نماز رهبری در ایرانشهر خاطره میگفتند که حین نماز حیوانی وارد شد و نماز ما نزدیک بود باطل شود اما رهبری اصلا متوجه آمدن آن نشدند. ✅نماز حضرت زهرا سلام الله جلوی چشم فرزندان بوده که امام مجتبی عليه‌السلام صبر کردند تا نماز تمام شود و بعد عرض کردند مادر برای همه دعا کردید اما خودمان؟ مادر فرمودند: الجار ثم الدار. (اول همسایه بعد خودمان). 🔰فاطمه زهرا علیهاالسلام چراغ خانه امیرالمؤمنین علیه السلام اند. فقط خود مولا می‌دانند چه گوهری را از دست می‌دهند... به معنای واقعی کلمه بعد از حضرت صدیقه مولای ما زمین‌گیر شدند... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل اول :طلب قسمت نهم ادامه... در ميان توجيه كنندگان عده ‏اى هم هستند كه مسئله «طلب» را براساس تفكر خاصى كه دارند بى معنى مى‏دانند. اين عده حرفشان اين است كه دوست داشتن خداى متعال معنايى ندارد، تا انسان در «طلب» او باشد، و طالب لقاء و شهود او گردد. مگر خداى متعال را مى‏شود به مخلوقاتش تشبيه و مقايسه نمود، تا مورد «حب» و «طلب» باشد؟! مخلوقها هستند كه مى‏شود محبوب و مطلوب باشند و انسان آنها را دوست بدارد و در «طلب» آنها باشد، نه خداى متعال كه هيچ شباهتى به مخلوقات ندارد.اينها از اين طريق مسئله «طلب» را به معنى اينكه انسان در «طلب» لقاى حق و شهود باشد، بى معنى مى‏دانند، و هر چه از مسئله «حب حق» و «طلب لقاء» در آيات و روايات ودعاهاى به چشم مى‏خورد هر كدام را نيز به نوعى توجيه مى‏كنند. اينها هم مى‏گويند، خدا را بايد فقط اطاعت نمود،و اوامر او را بجا آورد و از آنچه نهى فرموده اجتناب كرد، و با او به مخالفت برنخاست، و عقيده دارند كه «عبادت» فقط در «اطاعت» به همين معنى خلاصه مى‏شود، نه اينكه عبادتى داشته باشيم براساس «حب حق» و «طلب او».همه سخن اينها اين است كه خداى متعال دوست داشتنى نيست، تا در «طلب» او باشيم، و به مقتضاى «طلب» او را اطاعت كنيم، و در مقام «طلب» مجاهدت عبودى داشته باشيم!!.به اينها هم بايد گفت، اولاً: چون چنين وسواس ديدى زود زود با خدا گرد و درآ اندر سجود سجده ‏گه راتر كن از اشك روان كاى خدايا وارهانم زين گمان (دفتر چهارم مثنوى) و ثانياً: درست است كه خداى متعال در هيچ يك از مخلوقاتش شباهت ندارد - ليس كمثله شى‏ء - و درست است كه خداى را نمى‏شود با مخلوقاتش مقايسه كرد، وليكن اين بدان معنى نيست كه نمى‏شود او را دوست داشت و نمى‏شود در «طلب» او بود.وثالثاً: آنچه از مخلوقات، و از جمال و كمال وجودى آنها جلب نظر مى‏كند، و مورد حب و طلب قرار مى‏گيرد مگر تابش و تابشهايى از جمال و كمال اسماء و صفات او نيست آنهم در مرتبه بسيار نازل و نازل‏تر.چگونه مى‏شود تابشهاى نازله بسيار محدود دوست داشتنى باشد، و اصل اين تابشها كه جمال وجه کریم او است و از توصيف من و شما بالاتر است و در تصور مخلوق نمى‏گنجد، دوست داشتنى نباشد؟! و سخن، فوق چنين است و حتى گفتن آن ناممكن. ولى چه بايد كرد؟! گويا نظر بر اين است كه اين چنين باشد، و گويا بنا نيست هر كسى از «حب» و از «طلب» برخوردار گردد!! زيرا اين همه شواهد موجود از آيات قرآنى، از روايات، از دعاها، و از آسمان و زمين، و نيز از دل؛ و آنگهى اينهمه بى خبرى، و اين همه توجيهات نامرضى، آن هم به نحوى كه براى خود توجيه گران هم قانع كننده نيست! مسئله ساده‏اى به نظر نمى‏آيد. ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
🔵👈 معیار قبولی حرف دیگران !👌 «عَنْ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا صَالِحُ اتَّبِعْ مَنْ یُبْكِیكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اللَّهِ جَمِیعاً فَتَعْلَمُون» ( كافى، ج 2، ص 683 ) حضرت علیه السلام می فرماید : از آن كسى كه حرفهائى به تو می زند كه آنقدر تلخ است كه تو را به گریه مى‌آورد، اما خیرخواه توست؛ حرف او را قبول كن. ⚡️🍃 «اتَّبِع» یعنى حرف او را گوش كن، بپذیر؛ [اگرچه] تلخ است، لیكن به نفع توست. « وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ »؛ ولى گوش نكن، پیروى نكن از حرف آن كسى كه حرفهاى شیرینى میزند كه خوشت مى‌آید. ⚡️🍃 و لبهاى تو را به تبسم باز میكند، فریبگر است، غش میكند با تو، خیرخواهى ندارد، از روى بددلى و بدخواهى است، [ولی] حرفى میزند كه تو خوشت بیاید؛ از این شخص پرهیز كن. ⚡️🍃 « وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اللَّهِ جَمِیعاً فَتَعْلَمُون»؛ وقتى پیش خداى متعال رفتید، آنگاه حقایق دلهاى یكدیگر را آنجا خواهید فهمید. [ شرح حدیث از حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای در مقدمه درس خارج ، 13/10/89 ] ❤️ (حفظه الله)❤️ کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودک خردسال، پس از گذاشتن چند گل بر روی قبر یک شهید، می‌ایستد و در حالی که به‌سوی مادر خود می‌رود، با لبخند می‌گوید: «میگه دستت درد نکنه!» بله! شهدا از زندگی و حیاتی الهی برخوردارند که طبق فرمایش خداوند در قرآن کریم، اهل دنیا، با ادراکات دنیوی توان درک آن را ندارند. ‎ کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
1_2649241906.ogg
13.09M
حجت‌الاسلام‌والمسلمین استاد شرح دعای «مکارم الأخلاق» جلسه ۵۵ | ۱۴۰۱/۱۰/۴ ~ ۳۹ دقیقه | ۱۲ مگابایت ـــــــــــــــــــــــــ فهرست زمانی مطالب؛ ● 01:14 محبت، ریشه مداراکاری ● 05:12 محبتِ ابدیت‌محور، محبت صحیح و کامل ● 12:37 جایگاه مناسب و نامناسب مداراگری ● 17:23 شرط رسیدن به محبت صحیح و کامل ● 20:56 آغاز شکل‌گیری موانع در رسیدن به محبت کامل ● 25:34 دریافت‌های چشم و گوش منشأ خطورات ذهنی ●● 31:30 تأثیر مستقیم خطورات بر روح لطیف انسان ●●● 34:45 کاهش تأثیر خطورات بر روح با تفکر در موضوعاتی مثل مرگ ● 36:00 رسیدن به محبت صحیح با پایش خطورات کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل اول طلب: قسمت دهم ادامه... مجاهدت در مقام طلب: سالک همین که قدم در میدان طلب گذاشت ،باید به مجاهدت بپردازد،مجاهدت وى بايد مجاهدت يك «طالب» دردمند باشد، مجاهدتى كه براى «طالب صادق» لازم است.«مجاهدت در مقام طلب» در حقيقت، شاهد صدق طلب، و دليل حقيقت آن است. اگر طلب، طلب جدى و به معنى كلمه باشد، مجاهدت جدى را در پى خواهد داشت. آن كه مدعى طلب است، ليكن مجاهدت جدى و صادقانه ندارد، دعوى او جز دعوى بى حقيقت نخواهد بود. و اين، امرى است كه براى همه واضح است، و هيچ گونه شبه ه‏اى در آن نيست.در همه مقاصد چنين است، چه مقصد، مقصد دنيوى باشد، و چه مقصد اخروى، و يا مقصد اعلى، يعنى لقاى حق و شهود او، هيچ طالبى را نمى‏توان يافت كه در طلب خويش جدى و صادق باشد، ولى سعى و مجاهدت در مقام طلب نداشته باشد، و براى نيل به «مطلوب» خود نكوشد، چه طالب دنيا باشد، و چه طالب حق.بسا مدعيان طلب كه به گمان خويش طالبند، وليكن مجاهدت لازم را ندارند. اينها اگر توجه كنند، و عميقاً در خصوص «طلب» ادعايى خود بررسى نمايند، اين حقيقت براى آنها روشن مى‏شود كه «طلب» ندارند يعنى از «طلب» بسيار ضعيفى برخوردارند كه در حقيقت، طلب نيست. مجاهدت لازم را نداشتن، از نداشتن «طلب» جدى و صادق سرچشمه مى‏گيرد، و جان مسئله اين است كه طلب واقعى وجود ندارد، و طلب به دل راه نيافته، و درد دل نگشته است .بعضى هم گرفتار لغزش ديگرى در اين بين مى‏شوند. اينها كسانى هستند كه خود را «طالب» مى‏دانند، ليكن مجاهدت جدى ندارند و در اين باب به سستى و مسامحه پيش مى‏آيند، و اين فكر را دارند كه «بايد خداى متعال خود بخواهد، و گرنه كسى در اين راه موفق نخواهد بود». اينها با اين فكر مى‏خواهند مجاهدت را يك امر تقريباً بى معنى و بيجا بدانند، و بگويند مجاهدت شرط موفقيت نيست، بلكه هر كسى را او خود خواست، در اين راه و در اين سفر موفق مى‏سازد، والا مجاهدت ثمرى نمى‏ بخشد. اينها از اين طريق، سستى خود در مجاهدت، و مسامحه‏ هاى خود را براى خود توجيه، و خود را راضى و قانع مى‏ سازند و نیز باطن خويش را تسلى مى‏بخشند. ماهها و سالها را به اين فكر مى‏گذارنند و منتظر مى‏نشينند، تا بلكه آنچنان كه خود تصوير مى‏كنند، بدون مجاهدتها و رياضتها به مقصد نايل آيند. اين وضع تا آخر ادامه پيدا مى‏كند، و فرصتى كه خداى متعال براى مجاهدت در طريق مقصود به آنها و به همه عنايت فرموده است سپرى مى‏گردد، و جز حرمان و خسران، چيزى عايد آنها نمى‏شود.اينها در اصل، يك اشكال دارند، و آن، گرفتار شدن به «مكر» نفس، و در وراى آن «مكر» شيطان است. مجاهدت به معنى كلمه، شكستن مداوم نفس، و مخالفت با خواسته ‏هاى آنرا در بر دارد. وقتى انسان به حكم نفس آمادگى اين را نداشت كه سختيهاى مجاهدت را تحمل كند، و نفس خود را در همه ابعاد بشكند، و هواهاى آنرا در همه صور آن كنار بگذارد، و راحتيها و بحال خود بودنها را كه از هواهاى نفسانى است كنار بزند، و از طرفى هم آرزوى قرب حق را داشت، بر اثر كيد شيطان و نفس به سوى اين منطق و اين فكر كشيده مى‏شود كه:«خداى متعال بايد خود بخواهد، و گرنه كسى در اينر اه و در اين سفر موفق نمى‏شود». با اين منطق به ظاهر خود را راضى مى‏كند، و به خود تسلى مى‏دهد، وليكن در حقيقت، يعنى دراصل، به خواسته ‏هاى نفس خويش جواب مثبت مى‏دهد، و ندانسته گرفتار مكر نفس و كيد شيطان مى‏شود. و در حقيقت، اين حرف و اين منطق را وسيله نيل نفس به هواها، و وسيله حرمان و خسران خويش قرار مى‏دهد. اين حرف، حرف حق است كه: «بايد خداى متعال خود بخواهد، و اگر او خود نخواهد، كسى در اين راه و در اين سفر موفق نخواهد بود». اما اين همه به جاى خود يك حقيقت است كه بسان انسان از حرف حق و از كلمه حق، استفاده ناصحيح و باطل مى‏كند، و آن را وسيله مقاصد نفسانى و دنيوى خود قرار مى‏دهد، چه با علم و شعور، و چه بى علم و شعور. اين حرف حق بدان معنى نيست كه در «طلب» و در سفر الى الحق مجاهدت لازم نيست، يا مجاهدت چندانى ضرورت ندارد، و يا مجاهدت را ثمر، يا ثمر چندانى نيست، و نيز، اين حرف حق براى آن نيست كه انسان را از مجاهدت عبودى باز بدارد، و يا انسان سستيها و مسامحات، و هواهاى نفسانى خويش را با آن توجيه كند، و همچنين، براى آن نيست كه مدعيان بى حقيقت، و درماندگان راه كه صدق و اخلاص ندارند، با آن خود را قانع سازند و به خود تسلى دهند. ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
1_1469396517.mp3
26.28M
🔸بیان مطالبی در رابطه با و برخی راهکارهای عملی 🔹استاد وزیری فرد کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل اول :طلب قسمت یازدهم مجاهدت در مقام طلب : ادامه... آنها كه عدم تلاش و مجاهدت را وسيله توجيه سستيها و مسامحات، و وسيله توجيه هواهاى نفسانى، و بالاخره وسيله قانع كردن و تسلى خويش قرار داده‏اند، در حقيقت چنين انتظار دارند كه بدون مجاهدت، و بدون تحمل سختيهاى راه، و يا با اندك مجاهدتى، به آن مقامات و منازل برسند كه ارباب مجاهدت رسيده‏اند. به اينها بايد گفت، شما كى در مقام «طلب» صادقانه پيش آمده و مجاهدت لازم را انجام داده ‏ايد، و به آنچه بايد برسيد، نرسيده‏ ايد؛ يعنى آن مجاهدات بسيار طولانى، و توأم با فرارز و نشيبها و آزمايشها را كه همه و همه براى ثبوت صدق طلب، و براى ثبوت اخلاص، از ضرورتهاست؟!!. شما كى مانند طالبان صادق، رنج مجاهدتهاى سنگين و بسيار طولانى، و درد هجران و فراق در طول سالها مجاهدت و رياضت را بر خود هموار كرده، و در حالى كه چشم اميد به عنايت حق داشته باشيد، روزهاى بى‏شمار و شبهاى بسيارى را سوخته ‏ايد و ساخته ‏ايد، و آنگهى به شما عطف نظرى نشده است؟!! شما كى به مقابله با هواهاى نفسانى خود در ابعاد گوناگون پرداخته ‏ايد، و كى هجرت از «خود» را شروع كرده و به آخر رسانيده‏ايد، و مشمول عنايت نگشته ‏ايد؟!! شما بايد بدانيد كه مجاهدات سطحى سطحى و سرسرى شما، آن مجاهدت نيست كه در اين سفر بزرگ بايد باشد، و آن مجاهدت نيست كه مناسب مقصد اعلى باشد.شما به قرآن و اشارات آن، به روايات و نكات آنها، و به دعاها و دقايق آنها نگاه كنيد و ببينيد اينها راه را چگونه نشان مى‏دهند، و كيفيت مجاهدت در مقام طلب را به چه صورتى بيان مى‏كنند؟ و نيز، به مجاهدات ارباب مجاهدت نگاه كنيد و ببينيد آنان چه مجاهدتها داشته‏ اند؟ و سپس حساب كنيد و ببينيد خداى متعال به آنان عطف نظر نموده است، يا نه؟ پيداست كه خواهيد ديد او به آنها كه در مقام طلب با اخلاص و صدق پيش آمده و مجاهدت يك طالب واقعى را داشته‏ اند، بالاخره عطف نظر فرموده و مشمول عنايات خود نموده است، و او سائلان دردمند، و دردمندان سائل را هرگز محروم و نااميد نمى‏ فرمايد. نبايد به موارد بسيار نادر و قليل نگاه كرد كه احياناً مجاهدتها داشته ‏اند وليكن به جايى نرسيده‏اند، و يا اگر هم به جايى رسيده ‏اند، برگشته ‏اند و به ضلالت و خسران و حرمان افتاده‏اند.در همه اين قبيل موارد دلايل و جهاتى وجود داشته و بى جهت نبوده است، دلايل و جهاتى كه توضيح آنها از حوصله اين نوشته خارج است. در اين موارد، مسئله اين نبوده كه مجاهدت به درد نمى‏خورد، و يا به درد نمى‏خورده است و بايد او خود بخواهد، و به تعبير ديگر، مسئله اين نبوده است كه مجاهدت ثمرى نداشته، و يا نمى‏تواند ثمرى داشته باشد. مسئله، مسئله ديگرى بوده است، و اشكال، اشكال ديگر.و اصولا چرا بايد به موارد نادر نظر كنيم، و چرا به اكثر موارد نظر نكنيم؟! در اكثر موارد، آنهم اكثر قريب به اتفاق، اينچنين بوده و هست كه هر كس قدم در ميدان طلب گذاشته، و در صراط مستقيم به مجاهدت پرداخته است، مشمول عنايات شده، و محروم و نا اميد نگشته است. در موارد قليل هم كه مجاهدت بوده و شمول عنايت نبوده، و يا عنايت از سالك گرفته شده است، مسلماً التزام به صراط مستقيم از اول تا آخر و در همه احوال كه به جاى خود يك ضرورت مى‏باشد، وجود نداشته است. نه اينكه مجاهدت باشد و التزام به صراط مستقيم هم در همه احوال وجود داشته باشد، با اينهمه، يا اصلا مجاهدت به جايى نرسد، و يا اگر هم به جايى رسيده است سقوط پيش بيايد. .نگاه كردن به موارد نادر و قليل، با بى اطلاعى و بى خبرى از سر عدم موفقيت و يا سقوط، در دل انسان ايجاد يأس و نا اميدى نموده، و موجب خيالات واهى، و راه يافتن القائات شيطانى به باطن مى‏گردد. ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل اول طلب : قسمت دوازدهم مجاهدت در مقام طلب : مجاهدت در مقام طلب، در اصل، مراقبت جانب مطلوب است، به اين معنا كه طالب در همه احوال جانب مطلوب خويش را مراقبت كند، و همت او معطوف به مراقبت جانب «مطلوب» باشد. مردم ديده ما جز به رخت ناظر نيست دل سر گشته ما غير تو را ذاكر نيست همين كه سالك قدم در طريق طلب نهاد، بايد هميشه متذكر اين معنا باشد كه در چه راهى قدم گذاشته، در چه مقامى برآمده، و كدام مقصد را قصد كرده است؟!متذكر باشد از راهى كه قبلا در پيش گرفته بود و راه ضلالت و خسران بود برگشته و توبه كرده، و راه ديگرى آغاز نموده است كه احكام ديگرى دارد.متذكر باشد كه سفر بزرگى را شروع كرده است، سفرى كه همت بزرگ و بسيار بلند، و اراده بزرگى لازم دارد.و متذكر باشد كه سفر الى الحق را آغاز كرده، در طلب حضرت او بر آمده است، و شهود جناب او، و رضوان او را مى‏خواهد، و اين، مقصدى است بس بزرگ، و مطلوبى است كه نيل به آن بسى مشكل مى‏باشد، و بايد در همه احوال با همت كامل جانب اين مقصد و اين مطلوب را مراقبت كند، و در جهت وصول به آن باشد، نه در جهت خلاف آن. او بايد متوجه اين حقيقت باشد كه حضرت مطلوب از وى دور نيست، و حاضر و ناظر است، چيزى كه هست اينكه وى از او محجوب است. بداند كه در محضر جناب او، در احاطه حضرت او، و در معرض اطلاع اوست، و وى در حالى دعوى طلب دارد كه او مى‏بيند و مى‏داند، و كاملاً محيط بر ظاهر و باطن وى مى‏باشد، و در چنين صورتى مراقبت جانب جناب او در همه احوال ضرورت كامل دارد. از همان اول كه سالك به مقام طلب بر آمد، بايد اين گفتار حضرت معبود هميشه در نظرش باشد كه:«ان الله كان عليكم رقيباً».  يعنى «حقيقت اين است كه خداى متعال بر شما نظارت دارد و مراقب حركات ظاهرى و باطنى شماست». حديث عشق را درگه بسى بالاتر از عقل است كسى آن آستان بوسد كه جان در آستين دارد اين آيه شريفه براى هر كسى به تناسب وى معنى دارد، و براى هر مخاطبی پيامى. براى آنان كه به مقام طلب بر آمده و در طلب خويش صادقند نيز معنايى دارد. آيه شريفه با لحن خاص و مضمون خاصى كه دارد، بر دلهاى طالبان مى‏نشيند، و در وجود آنان طوفانى به راه مى‏اندازد، و آنان را على الاتصال مورد خطاب قرار داده مى‏گويد: ان الله كان عليكم رقيباً - شما اى طالبان لقاء و شهود، هوشيار باشيد و بدانيد كه معبود شما بر شما و احوال شما نظارت دارد، و مراقب شماست كه چه مى‏كنيد؟ هوشيار باشيد و جانب حضرت او را كه مطلوب شماست در همه احوال خويش مراقبت كنيد، و همت خود به جناب او مصروف بداريد و بس، كه جانب او بسيار عزيز، عز قدس او بسيار بالا، و مراقبت آن بسيار سخت است. و نيز، هميشه بايد اين گفتار پروردگارش در گوش جانش طنين انداز باشد كه:«ألم يعلم بأن الله يرى». يعنى «آيا وى نمى‏داند كه خداى متعال مى‏بيند؟!».اين آيه هم در خصوص «مراقبت جانب مطلوب» پيام خاص براى ارباب طلب دارد. به سالك طالب اين هشدار را مى‏دهد كه آيا توجه دارى خداى متعال تو را كه دعوى طلب كرده و به مقام طلب بر آمده‏اى مى‏بيند، و ناظر تو در همه احوال، و مراقب تو در همه حالات است؟! و اين به آن معناست كه بايد «مراقبت» داشت، و خلاف مقتضاى طلب رفتارى نداشت، و صدق طلب را اثبات كرد، و چنان نبود كه با «طلب» سازگار نباشد. بر در ميخانه رفتن كار يكرنگان بود خود فروشان را به كوى مى‏فروشان راه نيست ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شرح عشق عطار نیشابوری منزل اول : طلب قسمت چهاردهم مجاهده در مقام طلب مراتب مجاهده ادامه... در مرحله‏ اى از مراحل سلوك هم مجاهدت سالك در اين است كه علاوه بر انجام دادن واجبات و ترك محرمات و معاصى، و علاوه بر ترك لذات مباح و قطع علقه‏ها، در همه اوقات و احوال به ياد حضرت مقصود بوده و ذكر دائم نيز داشته باشد، و از «غفلت» اجتناب كند، و هيچ وقت جناب او را فراموش نكند، يعنى جانب مطلوب خويش را از اين جهت هم مراقبت كند كه «دل» على الدوام در ذكر او باشد، زيرا اين، مقتضاى طلب صادق، و مقتضاى اراده لقاء و شهود است. وظيفه عبودى سالك در اين مرحله به او مى‏گويد اگر حضرت حق را طالبى، هرگز نبايد از او غفلت كنى و او را فراموش نمايى. چگونه مى‏شود طالب او باشى، و از ياد او غافل شوى، و به غير او روى بياورى، آن هم در محضر او، و در حضرت علم و اطلاع او؟! در مناجات الراجين حضرت  زين العابدين سلام الله عليه مى‏خوانيم: «اى خدايى كه قصد كنندگان او به رحمت واسعه او به سعادت رسيدند، و طلب مغفرت كنندگان از او هرگز به نقمت او به شقاوت دچار نگشتند. خدايا، چگونه تو را فراموش كنم در حالى كه تو هميشه ياد كننده‏ام بوده‏اى، و چگونه از تو غفلت كنم و روى به غير تو بياورم در حالى كه تو مراقب من هست؟!». در اين مرحله از سلوك، به طورى كه اشاره شد، مجاهدت سالك، يعنى مراقبت يا مراقبه او در اين خواهد بود كه «دوام ذكر» نيز داشته باشد. زيرا كه وى براساس اشارتهاى ربوبى به اين حقيقت وقوف كامل پيدا مى‏كند كه حضرت معبود على الاتصال او را ياد مى‏كند، و به سوى خود مى‏خواند، و اين، گناه بزرگى است كه جناب او بنده ‏اش را ياد كند و وى را بخواند، و بنده غافل از حضرت او باشد، و غير او را ياد كند. و نيز، به اين حقيقت وقوف پيدا مى‏كند كه حضرت حق بر ظاهر و باطن وى ناظر و مراقب است تا معلوم شود وى در طلب خويش صادق است يا نه؟ و اين، خلاف صدق طلب است كه بنده به خود اجازه غفلت از حضرت مقصود را بدهد، و او را فراموش كند. مگر نه اين است كه مطلوبى جز او ندارد، و مقصودى جز لقاء او. هواى كوى تو از سر نمى‏رود، آرى غريب را دل سرگشته با وطن باشد و در مرحله‏اى از مراحل سلوك، مجاهدت سالك، علاوه بر همه آنچه در مراحل قبل به آنها اشاره شد، در امور بسيار عميق و دقيقى نيز هست، يعنى بايد جانب حضرت معبود را در خصوص آنها هم مراقبت كند، امرى كه نه تنها در الفاظ و مفاهيم نگنجد، بلكه از حفظه اعمال و ملائكه‏اى كه كاتب حركات ظاهرى و باطنى هستند نيز مخفى، و از حساب آنها خارج است، و خداى لطيف و خبير خود به آنها آگاه و بر آنها شاهد مى‏باشد. حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه در دعاى كميل آنجا كه از خداى متعال طلب مغفرت در خصوص گناهان مى‏كند، در ضمن گناهان به گناهان و قصوراتى اشاره مى‏نمايد كه از حفظه و كاتبين اعمال با كرامتى كه دارند مخفى بوده، و خداى متعال خود آگاه به آنها و شاهد آنهاست، و به رحمت خود آنها را مخفى نگه داشته، و به فضل خود آنها را ستر فرموده است.در اين دعا چنين مى‏خوانيم:«... و از تو مى‏خواهم اى خدا، كه در اين شب و در اين ساعت، ببخشى براى من هر سيئه‏اى را كه امر فرموده‏اى كرام كاتبين ثبت كنند، ملائكه‏اى كه تو آنها را براى حفظ همه آنچه از من سر مى‏زند مأمور ساخته، و آنها را با اعضاء و جوارح من شهادت دهندگان بر اعمال و حركات من قرار داده‏اى، و تو خود از وراى آنها مراقب من بوده، و بر آنچه از آنها مخفى مانده نيز شاهد بوده‏اى، و به رحمت خود آنها را پنهان داشته، و به فضل خود آنها را ستر فرموده‏اى...». از اين جملات بر مى‏آيد سالك در سلوك عبودى خويش به مرحله ‏اى مى‏رسد كه در مقام عبوديت، به طورى كه اشاره شد، وظايف بسيار دقيق پيدا مى‏كند كه قصور در آنها به مقتضاى آن مرحله از گناهان دقيق به حساب مى‏آيد، گناهان دقيقى كه به لحاظ دقت از حيطه كتابت حفظه اعمال خارج است، و خداى متعال خود شاهد بر آنهاست، و سالك الى الله بايد در خصوص آن وظايف دقيق هم مجاهدت داشته باشد، و جانب حضرت معبود را از اين جهت نيز مراقبت كند. منبع :مقالات جلد سوم .از مرحوم ایت اله محمد شجاعی کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل دوم :عشق قسمت پانزدهم از نظر عطار کسی که به این وادی  می‌رسد، غرق آتش می‌شود، کس در این‌جا جز آتش نباشد و اگر آتش نباشد عیش او خوش نباشد. عاشق گرم و سوزنده و سرکش است و عاقبت اندیش نیست، نه در شک است و نه در یقین. نیک و بد در راه او یکسان است، هرچه دارد می‌بازد تا به وصال دوست برسد. تا زمانی که خودش را نسوزد از دست غم عشق خلاصی ندارد. دائماً در سوز و گداز است تا جایگاه واقعی خود را پیدا کند. عشق مثل آتش است و عقل مثل دود، عشق که بیاید عقل می‌گریزد. عقل در سودای عشق استاد نیست چرا که عشق کار عقل نیست. اساس هستی از عشق است و زمانی که چشم غیب تو باز شود، همه ذرات جهان با تو همراز می‌شود. عشق کار مرد افتاده و مرد آزاده است. عشق از اول سرکش و خونی بود  تا گریزد هرکه بیرونی بود عشق واقعی، عشقی است که تو را دگرگون کند و خرد را از تو بگیرد. عشق باید کز خرد بستاندت   پس صفات تو بدل گرداندت (منطق الطیر، 3410) در اين مرحله شخص سالك عقل محدود حسابگرِ ناظر به نفع و ضرر را كنار گذاشته و با نيروى عشقِ عقل‏سوز، كليه پيشامدهاى ناگوار، ناكامى‏ها و رنج‏ها را جهت رسيدن به معشوق تحمل مى‏كند و پروانه ‏وار خود را به آتش زده و از سوختن هيچ پروايى ندارد. (در مورد رابطه عقل و عشق،و اینکه عقل و عشق با هم هیچ تضادی ندارند ،قبلا بطور مشروح  مطالبی ارائه گردید ) کمترین کار در راه عشق ،جان دادن است. کمترین چیزیت در محو صفات  بخشش جان است و ترک ترهّات (منطق الطیر، 3411) بزرگترین حجاب وصل یک عاشق با معشوق، جانش است. جان چو برخاست از میان بی جان خویش    خلوتی کردند با جانان خویش (منطق الطیر، 3488) ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
گذر از وادی طلب و ورود به میدان عشق : مشکلات راه عشق ، به حقیقت همان رنجی است که در جریان این تبدیل ها در کوره طلب بر سالک پیش می آید  -رنجی لذت بخش و سختی راحت آفرین- .اما در شعله سوزان این شوق نخستین،اندک اندک شوق های شیطانی چون خار و خس می سوزند و سالک غرق در آتش به وادی عشق می رسد. کس در این وادی بجز آتش مباد وآنکه آتش نیست عیشش خوش مباد (عطار) عشق آن شعله است کاو چون برفروخت هر چه جز معشوق باقی جمله سوخت (مثنوی) استاد حسین الهی قمشه ای مقالات ص۳۰۳ کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری منزل دوم :عشق قسمت شانزدهم ادامه... درين وادي وجود طالب و سالك مالامال از عشق و شوق و مستي مي گردد و چون صراحي لبريز مي شود. عشق وجودش را چنان پر مي سازد كه يكسره آتش سوزان مي شود و در تب و تاب مي افتد. عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل عشق به پروردگار به صورت عشق به همه مظاهر هستي كه جلوه رخ دوست هستند، نمودار مي گردد و در عين سوز و گداز و اشتعال درون سر تا پا خوبي و صفا و صلح و آشتي مي گردد. مي سوزد و به ياد دوست، همه كس و همه چيز را دوست مي دارد. درين حال سالك خود را در مسير و جريان كل كاينات مي بيند و با تمام ذرات هستي همراه و همراز مي گردد.. سالک باید  مصمم این وادی باشد و آن را با همه تعب و سختی ای که دارد ، بپیماید،  عشق را به آتش و گاهی به آفتاب تشبیه کرده اند ، آتش کارش این است که هر جایی که بیفتد ، می سوزاند و وقتی شی را سوزاند به رنگ خودش در می آورد . معشوق را به خورشید نیز تشبیه کرده اند و از صفات خورشید این است که هرآنچه به او نزدیک شود ، آن را ذوب می کند و می سوزاند . عشق وقتی که در عاشق به وجود آید و در معشوق هم ایجاد شود ، عاشق هم سعی اش بر این است که به رنگ معشوق درآید و در نتیجه عاشق و معشوق همرنگ هم می شوند . عاشق نه قدرت فراق دارد و نه تحمل دیدار دارد . اگر به وصال برسد از بین می رود و نابود می شود در نتیجه این باعث حرکت و کوشش برای رسیدن به معشوق می شود و می خواهد به اصل برسد . بعد از این وادی عشق آید پدید غرق آتش شد کسی کانجا رسید کس در این وادی بجز آتش مباد وانکه آتش نیست عیشش خوش مباد زمانیکه سالک  در وادی عشق  قـدم  می گــذارد ، وجودش مالامال از محبت ،  شوق  و مستی می گــــردد ، در اتش سوزان  و تب و تاب آن می سوزد  و حظ  می برد .  ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
٩ توصیه آیت‌الحق کشمیری أعلی‌الله مقامه در مورد ماه مبارک رمضان. گوش بفرمائید نکات ارزش‌مندی یادآوری می‌شه. کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
🔵👈سوال : لطفاً برای تحصیل حضور قلب در نماز راهنمایی بفرمایید⁉️ ♦️جواب : در طول زندگی در دوران قبل از بلوغ، آزادی داشته و هر کاری خواسته، کرده است. قوای پنج‌گانه‌اش چیزهایی را شیرین و خوشمزه تشخیص داده و بعد انجام داده است و دیده خوشمزه و خوب است؛ لذا دنبال آن‌ها می‌رود. 🔶 حالا که بالغ شده، خدا می‌خواهد او را محدود کند امّا نفس امّاره مزه‌ی آن‌ها را چشیده و همیشه می‌خواهد دنبال آن برود. در این صورت انسان نماز هم که می‌خواند، دنبال چیزهایی که دوست دارد می‌رود. چرا هیچ وقت دنبال خدا نمی‌رود؟ چون ایمانش به خدا ضعیف است؛ تقوا را ادامه نداده است و ایمانش در همان حد پایین مانده است. 💠 در حد پایین باعث می‌شود که نفس امّاره دنبال چیزهایی که خودش دوست دارد، برود؛ لذا شما نماز می‌خوانی برای این‌که به خدا توجّه داشته باشی؛ امّا او دنبال چیزهایی که دوست دارد می‌رود... ✅ بنابراین حضور قلب در نماز امکان ندارد الّا این‌که انسان تقوا را ادامه دهد؛ نه یک هفته و دو هفته و یک سال و دو سال؛ زمان رعایت تقوا یک چلّه نیست. از اوّل سن بلوغ تا آخر عمر، زمان رعایت تقوا است. ✅ خدا حتّی روز آخر عمر را هم اجازه دزدی نمی‌دهد و می‌گوید: در طول عمر باید گناه نکنی.» اگر ما موفق شدیم تقوا را ادامه دادیم، ایمان شیئاً فشیئاًً (به تدریج) بالا می‌رود. ✅ وقتی بالا رفت، یعنی عظمت و بزرگی خدا در نظر ما بیشتر جلوه می‌کند و به طرف او می‌رود؛ و الّا به زور نمی‌شود نفس را به طرف خدا برد؛ چون میانه‌اش با خدا خوب نیست. ✅ خدا می‌خواهد نفس را محدود کند ولی او می‌خواهد آزاد باشد. کسانی که می‌خواهند آزاد باشند، با کسی که می‌خواهد آن‌ها را محدود کند، بَدَند؛ چون او می‌خواهد محدودش کند و به اعتبار آن از خیلی لذائذ محرومش کند... 🔷هر نوع محدودیت متوجّه نفس امّاره شود، بدش می‌آید. خدا می‌خواهد آن را محدود کند. قبلاً چون هنوز بچّه بود، مکلّف نبود؛ واجب و حرامی نداشت، آزاد بود و کارهایی می‌کرد؛ امّا الآن وقتی انسان به سن بلوغ رسید، بدنش قوی شده است، عقلش شکوفا شده است، نمی‌تواند آزاد باشد؛ الآن اگر بخواهد تکلیف نداشته باشد، دست به یک کارهایی می‌زند که خطرزا است. 🔶 حالا دیگر این‌جا باید روی کارها قالب بگذاریم؛ این‌جا است که خیلی از کارها را می‌توانی انجام دهی، امّا نباید انجام بدهی. این را هم عقل تأیید می‌کند و هم دین. 🔶 علّت این‌که مسلمانان قرآن را قبول دارند امّا به حرفش گوش نمی‌دهند و مرتکب گناه می‌شوند، همین است. نفس امّاره عادت به گناه کرده و حاضر نیست خودش را محدود کند. 🔷 این ریاضت بزرگ اسلام است. ریاضت بزرگ اسلام همین است که ما نفس امّاره را که می‌خواهد گناه کند و عادت به گناه کرده، محدود کنیم. این بزرگترین ریاضت است؛ چون یک روز دو روز نیست؛ باید حالا حالاها ریاضت کشید. آیت الله استاد خوشوقت (ره) کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
۰۰ ۰۰: انقطاع الی الله و مکاشفه: اگر سالک صادق بر حضور و مراقبت عند الله و انقطاع و انفصال از خلق، با ذکر قلبی و لسانی همراه با عدم توجه به غیر، در طول روز مداومت نماید، شب هنگام حالت تجردی در خلوتش یا در بیداری یا مابین خواب و بیداری و یا در خواب برایش رخ میدهد که گویا روح خود را مشاهده مینماید که از بدن خلع شده و دارد در آسمان ها پرواز میکند، و یا شاید صداهایی بشنود و یا موجوداتی و انواری را مشاهده نماید، که شهود این گونه مسائل کمال نیست بلکه اگر همراه با علم و معرفت نباشد وبال است، پس اگر چنین حالاتی برایت روی نمود، اولا هرگز مترس که آن صورت ها و صدا ها و موجودات همه اش داخل در وجود توست و چیزی بیرون از تو نیست،پس اگر بترسی گویا از خود ترسیده ای، ثانیا هرگز بعد از این احوالات توجهی به آنها منما و تنها و تنها از درگاه حضرت احدیت طالب و راغب توحید، و شایق و مشتاق علم و معرفت ذوقی و شهودی باش، والّا به جان دوست قسم، مرده زنده کردن و شق القمر نمودن و طی الارض و شفای بیمار و خوارق عادات، پشیزی نزد عارف_عاشق نمی ارزد چه برسد به این بچه بازی ها که "نخود کشمش" طریق عرفان و سلوک الی الله است. و عزیز دلم اینقدر هم دنبال استاد مگرد، شما تشنه باش آب خودش تشنه ی توست هر آن دم که وقتش رسید و قابلیتی ایجاد شد خودش شما را پیدا میکند، به جای اینکه دنبال استاد باشی به دنبال ایجاد قابلیت و تناسبی مابین خود و اولیاء الله باش که برای این عزیزان زمان و مکان معنی ای ندارد شما قابل باشی خودشان از راه دور جنابعالی را در نظر دارند و دستگیری مینمایند. دنبال کشف و کرامت هم نباشید، به دنبال عرفان هم نباشید، تنها و تنها به دنبال توحید حقیقی که دین اولیاء الله و کیش عرفای عاشق است بوده باشید. استاد صمدی آملی https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری (قسمت هفدهم منزل دوم  :عشق ادامه... بعد از وادی طلب سالک دل سوخته به وادی  عشق می رسد. کسی که به این وادی می‌رسد تمام وجودش در شوق رسیدن به او و فهمیدن غرق آتش است. سالک در وادی طلب به این مرحله می‌رسد که تمام وجودش در طلب فهمیدن  و رسیدن است. و آن‌قدر در این طلب است که در انتها به جذب می‌رسد. و هرچه می‌خواهد را می‌بیند و می چشد. و کسی از این وادی عبور می‌کند که گمان نبرد این انتهای کار است. تا به وادی عشق برسد. در این مرحله سالک باید سرکش و رونده باشد. آن‌قدر عاشق باشد که عاقبت‌اندیشی نکند. هیچ‌چیز برایش جز رسیدن مهم نباشد. به دنبال کافری و مسلمانی نیست. شک و یقین را نمی‌شناسد. یعنی او چنان در آتش است که به شک کردن و یقین پیدا کردن فکر نمی‌کند. تنها در اندیشه رفتن،رسیدن و شدن  است. جای آن‌که بخواهد وقتش را صرف این کند که آیا این سوختن و رفتن درست است یا به وجود داشتن و نداشتن حق فکر کند، فقط تمام وجود خود را صرف رفتن می‌کند. او چنان عاشق است که هیچ‌چیز جز خدا را نمی‌بیند. دنبال خوب و بد بودن نیست. همه‌چیز برایش  یکسان است. به همه‌چیز عشق می‌ورزد. و در بدترین اتفاقات خرد و خوبی می‌بیند. چون همه‌چیز را از خودش تا دورترین نقطه عالم متصل بهم می‌داند که در همه آن‌ها خدا را می‌بیند. همه‌چیز که یک پیکر را تشکیل می‌دهند. یک پیکر که خداست. هیچ‌چیز جدا نیست. و این‌گونه است که سالک عاشق همه‌چیز می‌شود چون در هر چیزی معبود خود، حق را می‌بیند. او هرچه دارد را می‌بازد تا به وصال برسد. و مدام در سوز و گداز است. تا خودش را بیابد. و بفهمد نفسش حق است. چون او نیز جزیی از این پیکر واحد است. جزیی از این شکوه عالم هستی است. و ان‌چنان به همه‌چیز و همه‌کس عشق می‌ورزد که همه در او صلح و آشتی و  خوبی می‌بینند. چون کسی را آزار نرساند که آزار به هر چیز موجود در هستی گویی آزار به خود و حق است. و سالک سرشار از عشق جز به مهربانی نتواند اندیشد. هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل گردم از آن شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت عقل در شرحش چو خر در گل بخفت ادامه دارد... کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
آیت الله مشکینی ره: قرآن کریم، نه تنها مال و فرزند که همه نعمتهاى دنیا را وسیله آزمایش مى‌داند و‌طبیعى است، چیزى وسیله آزمایش انسان قرار مى‌گیرد که جاذبه‌اى داشته باشد و انسان را به دنبال خود بکشاند. اگر انسان علاقه‌اى به مال و فرزند نمى‌داشت و نسبت به آن بى‌تفاوت مى‌بود، در این صورت، مال و فرزند، وسیله آزمایش او قرار نمى‌گرفت، تا معلوم شود آیا آن را از راه صحیح به دست مى‌آورد و در راه درست خرج مى‌کند؟ و آنجا که باید از مال بگذرد مى‌گذرد یا نه؟ پس مال و فرزند، باید جاذبه‌اى داشته باشند تا وسیله آزمایش انسان شوند و اشاره مى‌کند که اگر انسان را جاذبه‌هاى مادّى نفریبد و با گذشتن از آنها از عهده امتحان الهى برآید، به پاداشهاى بزرگتر و شیرین‌تر و پرجاذبه‌ترى که نزد خداست نایل مى‌شود. پس ارزش منفى مال و فرزند، مربوط به این دلبستگى‌هاى بیش از حدّ است که مانع از وصول به کمال مطلوب خواهد شد و انسان را از کارهاى خوب باز داشته و به کارهاى زشت وا مى‌دارد. کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
از جنید بغدادی پرسیدند : عاشق چه علامتی دارد ؟ گفت: _خلوت بسیار. _معاشرت اندک. _چون می نگرد نمی بیند و چون خطابش کنی نمی شنود. _گر سخن با او گویی نمی فهمد. _نه مصیبتی اندوهگینش می کند و نه دست یابی به چیزی خشنودش. _در خلوت سرای خویش ناظر خداست و با او مانوس است. _در آشکار و نهان با او راز و نیاز دارد. _با اهل دنیا در کارشان ستیره ندارد. _برای از دست دادن آنچه می جوید بیمناک است. _خردش از دیدن جلال حق به وحشت افتاده. _کم می خورد. _کم می خوابد. _همواره دلش غرق در اندوست. _مردم سرگرم کار خود و او سرگرم کار خویشتن است. _در خلوت سرای خویش گریان و در تتهایی نالان است. _شراب از جام عشق می نوشد و از مردم روی گردان است. حضرت استاد کریم  محمود حقیقی تجلی 7. کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری قسمت هجدهم منزل دوم : عشق ادامه... در این وادی سالک هرآنچه او را از حق دور می‌کند از پیش راه برمی‌دارد و اولین قدم برداشتن حجاب خودی و پا گذاشتن بر روی نفس و خودیت  است. آن منیت و غرور خفته در جان آدمی که او را از رسیدن و شوق جدا می‌کند. چون شمع تا قرار سوختن ننهی سر رشته روشنی به دستت ننهند عشق از دیدگاه عطار قابل بیان نیست. چون این نور از حق بر دل تابیده سالک باید او را چونمدار هستی بداند که همه‌چیز دور آن می‌چرخد. آنچه عطار از عشق می‌گوید را همان وحدت وجودیان درک می‌کنند. عاشق سالک چنان در راه معشوق می‌سوزد که هیچ‌چیز غیر معشوق نمی‌بیند. و لحظه‌ای این شعله در دل او خاموش نمی‌شود. اگر آنانی که خدا را ذاتی جدا می‌دانند او را به وعده فردایش می‌ستایند سالک نه در پی وعده است و نه پاداش. او تنها در طلب رسیدن است و هرچه باید را همین‌جا از معشوق می‌گیرد. من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم ؟ و هرچه بخواهد را معشوق به او می‌بخشد چون او نور حق را در دل خود روشن نگاه داشته است. او عقل خود را می‌بازد در این عشق ، عقلی که بخواهد او را از راه وادارد. آزمودم عقل دور اندیش را بعد از این دیوانه سازم خویش را عطار عاشق سالک را چون ماهی می‌داند که اگر از دریا بیرون افتد آن‌قدر دست و پا زند تا یا جان دهد یا به دریا بازگردد. اینجاست که همه‌چیز هستی را با خود یکی می‌بیند. و آن‌که با عقل می‌نگرد این عاشق و این عشق را چنان می‌بیند که سر و تهی ندارد و عجیب است. و آن‌که این عشق را نچشیده مرده‌ای بیش نیست. هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق بر او نمرده به فتوای من نماز کنید و سالک عاشق می‌تواند صدها دل را به این عشق زنده کند. من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست صد گدای مثل خود را بعد از این قارون کنم این وادی بزرگ‌ترین و سهمناک‌ترین وادی است که سالک در آن پا می‌گذارد. بریدن از خود و هرآن‌چه هست و مقابل عقل قرار گرفتن. توصیف عشق در بیان نمی‌گنجد. سالک باید آن را با جان و وجود خویش حس کند. عطار می‌فرماید: در مانده‌ایم و راه بسی دورست  ما راه بکار خود نمی‌دانیم ما چاره به کار خود نمی‌سازیم   چون جمله زکار خویش حیرانیم کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
✳️ آمدنت بهر چه بود ای انسان؟ تفکر کن، تفکر کن، تفکر 🔻‏‏بدان که اوّل شرط مجاهده با نفْس و حرکت به جانب حق تعالی، «تفکّر» است. ... ‏‏و تفکر در این مقام عبارت است از آن که انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری و لو کم هم باشد، فکر کند در این که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده، و بدن سالم و قوای صحیحه، که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران می‌کند، به او عنایت کرده، و این همه بَسْط (گسترش) بساط نعمت و رحمت کرده، و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده، و کتاب‌ها نازل کرده و راهنمایی‌ها نموده و دعوت‌ها کرده، وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟ 🔻آیا تمام این بساط فقط برای همین حیات حیوانی و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم، یا مقصود دیگری در کار است؟ آیا انبیای کرام و اولیای معظم و حکمای بزرگ و علمای هر ملت که مردم را دعوت به قانون عقل و شرع می‌کردند و آن‌ها را از شهوات حیوانی و از این دنیای فانی پرهیز می‌دادند با آن‌ها دشمنی داشتند و دارند، یا راه صلاح ما بیچاره‌های فرو رفته در شهوات را مثل ما نمی‌دانستند؟ 🔻اگر انسان عاقل لحظه‌ای فکر کند، می‌فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است، و منظور از این خلقت، عالم بالا و بزرگ‌تری است، و این حیات حیوانی، مقصود بالذات (هدف اصلی) نیست. و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد، و به حال بیچارگی خودش رحم کند و با خود خطاب کند: ای نفس شقی که سال‌های دراز در پی شهوات عمْر خود را صرف کردی و چیزی جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدری به حال خود رحم کنی، از مالک الملوک حیا کنی، و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی، که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است، و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه فانی که آن هم به دست نمی‌آید حتی با زحمت‌های طاقت‌فرسا. قدری فکر کن در حال اهل دنیا از سابقین (گذشتگان) تا این زمان که می‌بینی.‏ 🔻‏‏ملاحظه کن زحمت‌های آن‌ها (اهل دنیا و شهوات) و رنج‌های آن‌ها در مقابل راحتی آن‌ها چقدر زیادتر و بالاتر است. آن انسانی که در صورت انسان و از جنود (دارو دسته) شیطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات می‌کند و می‌گوید زندگانی مادی را باید تأمین کرد، قدری در حال خود او تأمل کن، و قدری او را استنطاق (پرسش) کن، ببین آیا خودش از وضعیت راضی است؟ یا آن که خودش مبتلا است می‌خواهد بیچاره دیگری را هم مبتلا کند؟‏ ‏‏و در هر حال از خدای خود با عجز و زاری تمنا کن که تو را آشنا کند به وظایف خودت و امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس امّاره است، راه دیگری برای تو بنمایاند و موفق شود به منزل دیگر از مجاهده. (قسمت ۱ و ۲) 📚 کتاب چهل حدیث (مرحوم امام خمینی) حدیث اول، فصل تفکّر ۰۰ ۰۰: کانال ایتا تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2