eitaa logo
سیر و سلوک و معرفت نفس
178 دنبال‌کننده
240 عکس
256 ویدیو
1 فایل
طهارت نفس: یعنی ترک صفات رذیله ودوری از مصاحبت و همنشینی با افراد ناصالح و همنشینی باانسانهای پاک سرشت{شرح گروه}: 1 کسب اطلاع از واقعیات زندگی 2 تفکر در سرانجام مسیر انسان 3 یاد مرگ ، شناخت مبدا، معاد و قیامت @Alavi_09173413229
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀انسان هروقت دید نمی‌تواند آن را که در ذات افراد نهفته است ببیند و عکس برداری کند، معلوم می‌شود که هنوز قوه خیالش را تطهیر نکرده است . 🍀طهارت قوه خیال را در سه بخش مطرح فرموده اند: ۱. اعتقادات فاسد ۲. تخیلات فاسد ۳. جولان قوه خیال در میدان آمال و آرزوها که هر سه مورد برای قوه خیال آلودگی می‌آورد . 🍀متاسفانه عموم مردم پیش از اینکه قوه خیال را واسطه ای برای ادراکات عقلی قرار دهند، از قوه خیال در بخش وهمیات استفاده می‌کنند و نوعا به جهت انس با کثرات کمتر از ادراکات عقلی بهره می‌برند . 🍀هرچه قوه خیال تطهیر شده تر باشد تمثلات نفس نیز زلال تر خواهد بود، که از این امر به مراقبت در مرتبه ی قوه خیال تعبیر می‌کنند. 🍀در روایات فرموده اند: هرکس برای طی سیر انسانی چند کار باید انجام دهد؛ ۱. اصلا خوبی های خود را نبیند. بعد از انجام هرکار خیری خود را سرزنش کند که چرا بهتر از آن را انجام نداده است. ۲. بجای اینکه عیب جویی دیگران را بکند به دنبال عیوب خود باشد. اگر نقائص شناسایی شود قطعا انسان به فکر معالجه آن می افتد . ۳. خوبی های دیگران را ببیند و بجای به دنبال عیوب آن ها گشتن، کارهای خوب آن ها را مشاهده کند . 🍀اگر قوه خیال تطهیر شود اسرار مردم برای او مکشوف می‌شود و دیگر از اجتماع ضربه نمی‌خورد. به تعبیر حضرت آقا بو می‌کند بعد حرف میزند، بو می‌کند بعد به مهمانی می‌رود، که خداوند این قوه بویایی را بعد از تطهیر قوه خیال به انسان عطا می‌کند. انسان ابتدا باید مظهر "ستارالعیوب" حق گردد تا بعد از آن به او این مقام عطا شود . سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
(قسمت پنجاه و یکم ) راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل ششم : صبر (قسمت هشتم ) ادامه... 9_سختى‌ها و گرفتارى‌هاى زندگى دنیوى مایه دلکنده شدن و رهایى از محبّت و فریفتگى دنیا و باز نماندن از یاد خدا و حرکت در جهت تعالى و کمال است. 10. گرفتارى‌ها و محرومیت‌ها موجب شناخته شدن نعمت فراغت و برخوردارى می‌شود. 11. گاهى خدا براى اینکه عبدى را به خود راه دهد، کارى می‌کند که همه به او پشت کنند، دست رد به سینه‌اش بزنند و تنهایش بگذارند. آنگاه خداى متعال او را به خلوت خویش پذیرا می‌شود. حتى ممکن است براى این منظور عبد را در معرض اتهام ناروایى قرار دهد که عبد هیچ راهى براى انکار و نفى آن نداشته باشد. 12. یکى دیگر از ثمرات مصائب و ابتلائات، اجر عظیمی‌ است که خداوند به کسانى که صبر پیشه می‌کنند و زبان به جزع و فزع نمی‌گشایند، عطا می‌کند و چنین اجرى جز از راه تحمل شدائد و بلایا دسترسى‌پذیر نیست. بنا به تعبیر روایات، مؤمن همان‌گونه که می‌داند سهمیه‌اى از رزق از جانب خدا برایش مقدر شده و به او خواهد رسید، می‌داند سهمیه‌اى از مصائب و شدائد نیز براى او در نظر گرفته شده و براى او پیش خواهد آمد و لذا براى مواجهه با مشکلات، از پیش آماده است. 4) دل نبستن بر راحت و نعمتى که در زندگى دنیوى براى شخص پیش می‌آید و معتاد نشدن به رفاه و تنعّم در زندگى و کنترل خویش براى غوطه‌ور نشدن بیش از حد در رفاه و تنعّم و...، مستلزم تحمل دشوارى‌هایى است که چهارمین مرتبه صبر را تشکیل می‌دهد. صبر در نعمت و راحت سبب رهایى شخص از جاذبه دنیا و اسارت عالم طبیعت و آمادگى او براى عروج و راه یافتن به عوالم بالاست. 5) انسان تا وقتى اسیر نفس و در حجاب خودى خود است، تمام حرکات و سکنات و مناسک و عباداتش براى خودش است. حق تعالى و توحید و اطاعت او را هم براى خودش می‌خواهد. شخص تا از بیت نفس خود خارج نشده و از انانیّت بیرون نرفته است، سفرش به سوى خدا آغاز نشده و سالک نیست. تحمل سختى خروج از بیت نفس و بیرون آمدن از خود و خواسته‌ها و آرزوهاى خود و آغاز مهاجرت الى‌الله، «صبر ِللهِ» نام دارد. شخص با موفقیت در این امر، دیگر هرچه بکند براى حقّ است نه براى خودش. 6) پس از خروج از نفسانیت و انانیّت و آغاز هجرت الى‌الله، تمام حرکات و سکنات سالک به حول و قوه الهى است و خودش در آن دخالت و نقشى ندارد. در این مرتبه سالک به شهود باطنى، بالعیان مشاهده می‌کند که صبرش، همانند همه چیزهاى دیگرش، بِالله است و خودش در آن نقشى ندارد. سالک در این مرتبه، به «صبر بِالله» نایل شده است. 7) وقتى صبر بِالله در وجود سالک استقرار و ثبات یافت و سالک در وجود خود و در همه عالَم، متصرف و فاعلى غیر از حق ندید، صبرش «صبر عَلَى الله» است. چنین سالکى تمام بلیّات و مصائب را جلوه‌هاى اسما و صفات خدا می‌بیند و همانطور که قبلاً بر بلیّات صبر می‌کرد، اکنون بر خدا و شئون اسمائیّه یا ذاتیّه او صبر می‌کند. 8) پس از اینکه سالک اهل حضور و موفق به مشاهده جمال اسمائى شد، ثبات و پایداریش در آن مشاهدات و جَلَوات و حفظ دلش از استهلاک و اضمحلال، «صبر فِى الله» نام دارد. 9) پس از اینکه سالک از مشاهده اسمائى بیرون رفت و به مشاهده ذاتى رسید، پایدارى و ثباتش در جلوات ذات، «صبر مَعَ الله» نامیده می‌شود. 10) پس از اینکه سالک از محو و سُکر وصال، به صحو و هوشیارى بازگشت و به مملکت وجود خویش بازگردانده شد، در عین اشتیاق و حبّ شدید به جمال محبوب، براى اطاعت از محبوب، باید از جمال جمیل او محجوب باشد. تحمّل سختى این محجوبیّت و فراق، شدیدترین مرتبه صبر است و «صبر عَنِ الله» نامیده می‌شود. در این مقام است که امیرالمؤمنین(ع) به محضر حضرت حق عرضه می‌دارند: فَهَبنى یا اِلهى وَ سَیِّدى وَ مَولاىَ وَ رَبّى صَبَرتُ عَلى عَذابِکَ فَکَیفَ اَصبِرُ عَلى فِراقِکَ. منبع : http://erfanenab.persianblog.ir/ سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2  
kimiyaye_vesal_8.mp3
10.28M
موضوع حرفهای بیجا و حرفهای اضافی استاد مرحوم آیت الله شجاعی ره زمان: ۴۳دقیقه بسیار عالی سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل ششم صبر (قسمت نهم) ادامه... صبر در برابر حرف مردم : امیرالمؤمنین در یکی از وصیت‌های خود به امام حسن علیهما السلام به خوبی به این مساله پرداخته‌ و عکس العمل مردم نسبت به اعمال ما رو بسیار زیبا بیان نموده  که ضروریست با تامل در آنها،صبر و استقامت در برابر قضاوت دیگران را در خود تقویت نماییم : «إِنْ‏ کُنْتَ‏ عَالِماً عَابُوکَ‏ وَ إِنْ کُنْتَ جَاهِلًا لَمْ یُرْشِدُوکَ وَ إِنْ طَلَبْتَ الْعِلْمَ قَالُوا مُتَکَلِّفٌ مُتَعَمِّقٌ وَ إِنْ تَرَکْتَ طَلَبَ الْعِلْمِ قَالُوا عَاجِزٌ غَبِیٌ‏ وَ إِنْ تَحَقَّقْتَ لِعِبَادَةِ رَبِّکَ قَالُوا مُتَصَنِّعٌ مُرَاءٍ وَ إِنْ لَزِمْتَ الصَّمْتَ قَالُوا أَلْکَنُ- وَ إِنْ نَطَقْتَ قَالُوا مِهْذَارٌ وَ إِنْ أَنْفَقْتَ قَالُوا مُسْرِفٌ وَ إِنِ اقْتَصَدْتَ قَالُوا بَخِیلٌ وَ إِنِ احْتَجْتَ إِلَى مَا فِی أَیْدِیهِمْ صَارَمُوکَ وَ ذَمُّوکَ وَ إِنْ لَمْ تَعْتَدَّ بِهِمْ کَفَّرُوکَ فَهَذِهِ صِفَةُ أَهْلِ زَمَانِک‏» حضرت امیر علیه‌السلام بعد از توصیه فرزند خود به بی‌اعتنایی نسبت به حرف مردم، می‌فرماید: تو چه توقعی از مردم داری؟! مردم این‌گونه‌اند که؛ 🌺اگر تو انسان عالمی باشی، به تو حسد می‌برند و برای این‌که تو را از چشم دیگران بیاندازند، درصدد عیب‌جویی و خرده‌گیری از تو برمی‌آیند. 🌺 اگر مطلبی را ندانی و بخواهی از دیگران استفاده کنی، همّت ندارند که تو را راهنمایی و ارشاد کنند. 🌺اگر به دنبال دقایق و ظرایف علمی باشی، طعنه می‌زنند که آدم بیکاری است که در پی چنین مسایلی است؛ 🌺 اگر طلب علم را رها کنی،‌ تو را کودن و کم‌استعداد می‌خوانند. 🌺اگر نسبت به انجام عبادات اهتمام داشته باشی، می‌گویند: این، آدمِ ظاهرساز و ریاکاری است. 🌺اگر سکوت پیشه کنی، می‌گویند: لال است؛ 🌺و اگر صحبت کنی، می‌گویند: چه قدر پرحرف است. 🌺اگر پول خرج کنی، می‌گویند: آدم ولخرجی است، 🌺 اگر اقتصاد داشته باشی، تو را بخیل می‌نامند. 🌺اگر به پول‌شان نیاز داشته باشی و از آنها درخواست کمک کنی، رابطه‌شان را با تو قطع می‌کنند؛ 🌺 اگر نسبت به آنها بی‌اعتنا باشی، حتی ممکن است تو را کافر و خارج از دین معرفی کنند! آری  مردم این‌چنین‌اند. بحارالانوار، ج 74، ص 234. ادامه دارد... سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
🍀قوه خیال، محل ظهور عقل در نفس انسان است . اگر قوه خیال تطهیر شود می‌تواند ادراکات قوه عاقله از ملائکه و موجودات عقلی دیگر را به صورت انسان تجلی دهد. و یا این که آن معانی کلی دریافت شده عقیله را به بهترین عبارت درآورد . 🍃قوه خیال اگر تطهیر شود، آینه ی تجلی عقل می‌گردد . 🍀 دل ندارد هر آن که این درگاه شب ندارد حضور و بیداری اگر می‌خواهی بدانی که قیامت کبری یعنی چه؟ شب را تا به صبح بیدار باش. قبل اذان صبح می‌بینی که یک قیامت برپا می‌شود. بعد از نماز صبح، قیامت نمازگزاران برپا می‌شود. و هنگام طلوع خورشید قیامت عده ای را می‌بینی که تازه بیدار شده اند ‌. 🍃همه یار است و نیست غیر از یار واحدی جلوه کرد و شد بسیار سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
🍀هر کس می‌خواهد در مسیر انسانی قرار گیرد باید به پنج اصل عنایت کافی داشته باشد. ۱. گرسنگی ۲. سکوت ۳. بیداری ۴. خلوت ۵. ذکر 🌿صمت و جوع و سهر و خلوت و ذکر به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام 🍀 گرسنگی درون را برمی‌انگیزاند. چه بسا از ملکوت عالم برای انسان غذا بیاورند اما همین که ببینند شکم او پر است برگردند . 🌿اصل دیگر، به اندازه‌ی ضرورت حرف زدن است. کم بگوییم و خوب بگوییم نه زیاد و ناخوب . 🍃اصل سوم، سهر است. سحر با حاء حطی، زمان قبل از اذان صبح را گویند اما سهر با هاء هوز به معنای بیداری است. منظور از بیداری در این‌جا هوشیاری و غافل نبودن است. در محل کسب و کارت بیدار باش تا غفلت نکنی و پشیمان نشوی . 🌱چهارم، خلوت است و گوشه‌گیری و حسابرسی به اعمال . ☘اصل پنجم ذکر به دوام است. دائما باید ذاکر باشی‌. و منظور از ذکر این نیست که فقط تسبیح به دست بگیری و یا الله یا الله بگویی، بلکه باید تمامی اندام خود را با حق عجین سازی. حق بشنوی، حق بگویی، حق بروی. خلاصه این که در دارالتوحید نظام عالم جز حق نبینی . 🍀اولین و آخرین عرض ما به شما عزیزان این است که به خود بپردازید. ببینید که هستید و در کجا قرار دارید؟ نظام عالم نیز اولین و آخرین حرفش با ما این است که خود را دریابیم و ببینیم چه کاره ایم و باید به کجا برویم؟ 🌿تمام مقصود آفرینش نیز انسان است، تا او بیاید و خود را بشناسد . 🍃 فرزند میر سید شریف در هنگام مرگ پدر از او خواست تا موعظه ای کند. او نیز فرمود: 《فرزندم خودت را باش》باید به جان خودت برسی . 🍀 اگر انسان حقیقتا به خود بنگرد، می‌بیند که چقدر بیچاره است. تمام دانشمندان مادی و طبیعی درصدد فهم ظاهر عالمند و هر روز که به مکشوفاتشان افزوده می‌شود در می‌یابند که در مقابل یک علم بی نهایت نظام عالم جاهلی بیش نیستند. 🌿مکشوفاتشان در مقابل مجهولات عالم به منزله ی نقطه ای است در مقابل بی نهایت . 🍃به تعبیر استاد عزیز رضوان الله تعالی علیه : 《این عمر نازنین مان را همین‌طور بسته بسته هدر می‌دهیم و چیزی گیرمان نمی‌آید. 》 🍀در ابتدای راه انسان فقط نصف شب حقایق را می‌گیرد، اما وقتی مقداری زحمت کشید و در مسیر انسانی به حرکت درآمد، روز و شب و دیگر ابعاد نظام عالم شکارگاه او می‌شود، بدین ترتیب انسان شکارچی عالم می‌گردد و قوه عاقله ی او دام شکارش می‌شود نه این که خود، شکار عالم شود . 🌿سحر گاهی که می‌آید نسیم کوی دل دارت تو را باید که بر کویش بود هر دم نشیمن ها 🍃باید اهل سحر باشیم . به قول استاد: 《الهی آن که سحر ندارد از خود خبر ندارد》 سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
مرد آن است که هزار مرتبه دست مردم را بگیرد و وقتی هم که افتاد ، هیچ انتظاری از دیگران نداشته باشد . این را آیات قرآن و سیره ی ائمه ـ علیهم السلام ـ به ما آموخته اند . به طور کلی باید یک خصلت پسندیده را در خود تقویت کنیم و آن اینکه مطلقا از غیر خدا انتظاری نداشته باشیم . از دوستانمان ، از همسایگانمان ، از هم محلی هایمان ، از برادران و پدرانمان و حتی از فرزندان خود نیز انتظاری نداشته باشیم . به خود القا نکنیم که فرزندانمان را بزرگ میکنیم تا در هنگام پیری دستمان را بگیرند . این خصلت انسانی و مردانگی نیست ،مردانگی آن است که سر سوزنی از دیگران انتظاری نداشته باشیم . این امر باعث می شود انسان همیشه راحت و آرام باشد و توقعی از دیگران نداشته باشد . افراد بد اجتماع بر گردن ما به همان اندازه حق دارند که افراد خوب حق دارند . هر وقت مردم به شما پشت کردند و روی گردانیدند ، آن وقت است که برکتی به شما روی می آورد و درهای رحمت بر شما باز می شود . طهارت در هر قسمتی که باشد چه ظاهری ، چه باطنی ، موجب زیادی رزق است . انسان نباید به ازای بخششی که انجام میدهد ، توقعی در دنیا و آخرت داشته باشد ، تا بتواند یکی از صفات الهی که جود است را در خود تجلی دهد ، زیرا ذات اقدس اله به ازای بخشش خود خواسته ای ندارد . سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل هفتم:تحمل سختی و بلا تنگنای معیشتی و به طور کلی بروز آفت، بلا و مصیبت، نه نشانه منفی‌نگری و ناتوانی، بلکه علامت قرب الهی و برتری معنوی و روحی است. البته چنین مقامی برای مؤمنین و اهل معنا این‌گونه تفسیر شده است. در روایات پرشماری آمده است که بلاها  به قدر ولایت و بهره انسان از معنویت رخ می‌نمایند و هر اندازه بهره روحی انسان از تعالی و تقوی بیشتر باشد، مصیبت‌ها و مشکلات نیز همان‌قدر در زندگانی بیشتر می‌شود. در روایات شیعی از بلا به «خوراک مؤمن» و «تغذیه روح» تعبیر شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خداوند بنده مؤمن خویش را با گرفتاری تغذیه می‌کند (رشد می‌دهد)؛ هم‌چنان که مادر فرزند خویش را با شیر تغذیه می‌کند». مراد از گرفتاری، آزار دادن و عذاب کردن نیست، بلکه مقصود بسترها و فراز نشیب‌هایی است که باعث می‌شود استعدادهای الهی وجود انسان شکوفا گردد و در پی آن، ظرفیت‌های روحی والاتری برای آدمی ایجاد شود. برای نمونه، برخی انسان‌ها در موقعیت گشایش و فراوانی نعمت‌ها شکرگزار و قدردان هستند و کثرت مواهب و امکانات، ایشان را فریفته نمی‌کند؛ در حالی که همین افراد ممکن است در مواقع سختی و به وقت مضیقه نتوانند بردباری پیشه کنند و در نتیجۀ ظرفیت حلم و بردباری در آن‌ها شکوفا نشده، به صورت بالقوه باقی بماند. غایت ابتلائات الهی، به فعلیت رساندن چنین ظرفیت‌هایی است. امام صادق فرمودند: «خداوند پیامبران خویش را بیش از همه به سختی و گرفتاری مبتلا می‌کند. سپس جانشینان و پیروان ایشان هر اندازه به پیامبران نزدیک‌تر باشند، بلا و گرفتاری ایشان بیشتر است». از این‌رو نباید تصور کرد که گرفتاری تنها به شداید اطلاق می‌شود، بلکه فراوانی مواهب و ازدیاد امکانات نیز جزو همین گرفتاری‌هاست. این در حالی است که در معنویت‌های جدید زندگی آرمانی به زندگی راحت و آسوده تفسیر شده و وجود ابتلائات و فراز و نشیب‌ها، علامت دوری از معنویت و نشانه خسران روحی معرفی می‌شود. امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) فرمودند: «محرومیت همراه خردمندان است و بلا و مصائب نیز همراه یقین و صبر است». امام کاظم (علیه السّلام) نیز می‌فرمایند: «شما هیچ‌گاه مؤمن نخواهید بود، مگر آن هنگام که بلا را نعمت شمارید و آسایش و رفاه را مصیبت و بدبختی بدانید». ادامه دارد... سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
صبر بر اذيت و آزار مردم  : همچنان كه خوبي و خوبي ها براي ما رحمتند، بدي و بدي ها هم براي ما رحمتند. بعنوان مثال شخصي مي آيد و با فحش و كلام زشت شما را آزار مي دهد و قلب شما مي شكند و در اين هنگام خطاب الهي مي رسد كه »من نزد دلهاي شكسته ام.« پس آن بد با آن رفتارش تو را به خدانزديك كرده و باعث شده كه با خدا مناجات كرده و به درگاه او زاري و تضرع نمايي،در حاليكه تو نسبت به كسي كه تو را دشنام و آزار داده عصباني هستي ولي اگر به باطن و وجدان نوراني خود برگردي اعتراف خواهي كرد كه بايد بخاطر اين اتفاق شكر نعمت را بجا بياوري و خداوندشاكرين را دوست دارد. البته اين به آن معنا نيست كه در تمام موارد ظلم پذير باشيم. استاد محمد صالح کمیلی مطالب سلوکیه سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل هفتم : تحمل سختی و بلا (قسمت دوم ) ادامه... ابتلائاتی که برای مؤمنین پیش می‌آید، نردبان سلوک آن‌هاست؛ ابتلائاتی که مؤمنین را سالک الی الله می‌کند، با ریاضت تفاوت دارد. یکی از تفاوت‌های اساسی‌ آن با ریاضت این است که ریاضت‌ها ممکن است منتهی به عجب انسان شوند و در انسان طلبکاری ایجاد کنند؛ ولی ابتلائات معمولاً در انسان حالت اخبات و انکسار ایجاد می‌کنند.  تفاوت دوم این است که ریاضت‌های ما با برنامه‌ریزی خودمان است؛ ولی ابتلائات معمولاً با برنامه‌ریزی خداوند متعال است؛ اوست که می‌داند مؤمن چگونه باید رشد یابد و با چه ابتلایی سالک ‌شود. به هر حال این بلا بهترین نردبان سلوک و ترقی مؤمن است. هر مؤمنی در مراحل سیر خود نیاز به ابتلا دارد. این ابتلائات الهی مؤمن را سالک می‌کند و به سوی خدای متعال و مقصد پیش می‌برد. یک وجه از بلایی که خدای متعال برای مؤمن رقم می‌زند، سختی‌ و دشواری‌ها و تحمل ناهمواری‌هاست؛ وجه دیگر آن جاذبه الهی و محبت و رحمتی است که شامل مؤمن می‌شود؛ لذا باطن این بلاء نیز رحمت الهی و دست‏گیری‌های خدای متعال است. تفاوت ابتلائات در ایجاد ظرفیت رشد و ظهور رحمت الهی ابتلائات انسان‌ها متفاوت است. برخی ابتلائات به‌اندازۀ وجود خود آدم‌هاست و حداکثر می‌تواند خود او را رشد دهد؛ ظرفیت رشد چنین ابتلائاتی محدود است؛ ابتلائاتی همچون بیماری‌، فقر، گرفتاری‌، ‌ابتلا به خوف و ابتلا به نقص در ثمرات و انفس. این ابتلائات به‌اندازۀ ظرفیتی که دارند، انسان را رشد می‌دهند و بیش از این نمی‌توانند در او تحرّک ایجاد کنند. اما دسته‌ی دوم، ابتلائاتی هستند که ظرفیت رشد آن‌ها تنها محدود به شخص مؤمن نیست بلکه ظرفیت دستگیری و هدایت دیگران را نیز دارند. انسان‏هایی هستند که بلاءشان علاوه بر اینکه خود آن‌ها را سالک و مقرب می‏کند، می‏تواند دیگران را هم به مقصد برساند؛ اولیاء خدا معمولاً این‏گونه هستند. در اصول کافی آمده است که امام صادق -علیه‌السلام- فرمودند: «گاهی صبر یک مؤمن عامل نجات یک امت است» ایشان در آن روایت یوسف صدیق (ع) را مثال زدند و فرمودند: «بلا برای یوسف پیش آمد؛ او بود که به چاه رفت؛ از پدرش جدا شد و به این هجران مبتلا شد؛ او بود که متهم و زندانی شد؛ او پای این ابتلائات الهی ایستاد؛ او بود که به زنان مصری مبتلا شد و تحمل کرد. ولی نتایج این ابتلائات فقط برای خودش نبود، بلکه مردم مصر هم با این امتحان و ابتلاء از کفر و قحطی و مرگ نجات پیدا کردند. بلای نبی اکرم، اعظم ابتلائات و مصائب عالم : بلا گاهی رحمتی را در پی دارد که آن رحمت، دیگران را هم در برمی‌گیرد. معمولاً بلا مؤمن مسیر نزول رحمت‌های رحمانی است؛ یعنی ایمان، یقین، معرفت، محبت، صفات حمیده و درجات قرب و توحید در متن این بلاء پنهان و پوشیده هستند. با این وصف اعظم ابتلائاتی که در عالم پیش آمده و رقم خورده است، از آن وجود مقدّس حضرت نبی خاتم است. «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَهُ»؛ این فراز از عاشورا فهم نمی‌شود، مگر این‌که انسان توجه کند که حامل این مصیبت، شخص نبی اکرم (ص) هستند؛ مصدر این مصیبت جلال الهی است؛ لذا امر ساده‌ای نیست! این اعظم ابتلائاتی است که برای نبی اکرم (ص) رقم خورده است. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
انسان نباید قوه‌ی خیال را همچون سگی درآورد تا به همنوعانش حمله‌ور شود. بلکه باید آن‌را همانند سگ شکاری تربیت کند تا مصداق "کلب معلم" گردد. به بیان دیگر برای تطهیر و پاک نمودن قوه‌ی خیال باید آن‌را تحت‌نظر عقل درآوریم و بهترین راه تسخیر قوه‌ی خیال به واسطه‌ی عقل، تفکر کردن است. قوه‌ی خیال را نباید رها کرد در غیر این‌صورت از صبح تا غروب به دنبال نقشه و توطئه خواهد بود. بهترین راه این است که عقل قوه‌ی خیال را همانند سگ شکاری تعلیم دهد تا آن بتواند حقایق نظام عالم را شکار کند و با حفظ امانت تحویل صاحبش دهد. زیرا سراسر عالم، علم انباشته روی هم است. و تمامی کلمات و موجودات نظام هستی به عنوان شکارگاه انسانند. قوه‌ی خیال باید در شکارگاه عالم آنچه را که با تیر عقل در مقام تفکر شکار کرده است، بی کم و کاست تحویل انسان دهد . حیوانات برخلاف انسان‌ها در صدد فهم عالم نیستند. آن‌ها فقط می‌خوابند و در بیداری هم در پی شکار و دشمنی با یکدیگرند. اما انسان آفرینش متفاوتی با تمام موجودات دارد. او علاوه بر این‌که باید لقمه‌ای به بدنش برساند تا از پا درنیاید باید مابقی وقت خود را در شکارگاه جهت تغذیه‌ی جانش مصرف کند. اما: افسوس که این مزرعه را آب گرفته دهقان مصیبت زده را خواب گرفته قوه‌ی خیال باید برای انسان تمثلات فراهم کند و فهم حقایق را نصیب او سازد. تمام اعمال روزانه‌ی انسان، در خواب به واسطه‌ی قوه‌ی خیال به نمایش درمی‌آیند و صبح که بیدار می‌شود چندین ساعت فیلم نفس خویش را به یاد می‌آورد. خواب، تلویزیون نفس ناطقه انسانی است. قوه‌ی خیال باید در اختیار قوه‌ی عاقله قرار بگیرد تا چیزی از او بیاموزد. ما باید بیش‌تر به فکر خود باشیم. ما آمده‌ایم تا به شکار عالم برویم. و باید ابتدا خود را تحویل شکارچی ها بدهی. اگر بخواهی آدم شوی اما خودت را تحویل استاد الهی ندهی به جایی نمی‌رسی. مقصود انسان، خدا است. مقصود انسان، رسیدن به تمام حقایق نظام هستی است. باید برای یک عمر خود برنامه‌ریزی کنیم. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل هشتم  :رضا و تسلیم راضی بودن به امر پرودگار و تسلیم در برابر قضا و قدر الهی ،رفته رفته موجب میشود که سالک در مصائب و مشکلات زندگی جوهریه وجودیش به ثمر بنشیند و آتش عشق و غم هجران از درون جانش شعله ور گردد . مقامات معنوی مانند صبر ،رضا ،تسلیم ،توکل در یک حد نیستند که به تعبیر حضرت آيت الله جوادى آملى : اگر سالك به مرحله رضا برسد، هنوز مقدارى از راه و منازل بين راه مى‏ ماند؛ زيرا در مقام رضا «طبع» سالك محفوظ است؛ يعنى او به جايى رسيده است كه مى‏ گويد: «پسندم آنچه را جانان پسندد» ؛ يعنى، كارى را كه خدا انجام مى‏ دهد، مطابق ميل من است و من ميل خود را بر اساس قضاى الهى تنظيم كرده‏ ام. بنابراين، هنوز طبع و ميلى از او در بين هست و اين با سير تام هماهنگ نيست. پس بايد از اين مرحله، بالاتر رفت كه ديگر خواسته‏ اى براى سالك وجود نداشته باشد و از اين مرحله بالاتر، همان مقام «تسليم» است.  تسليم هم با «توكل» فرق دارد و هم با «رضا» . در مقام توكل، شخص كارى را مى‏ طلبد؛ ولى چون خودش نمى‏ تواند آن كار را به خوبى انجام دهد وكيل مى‏ گيرد تا به سود او كارهاى وى را انجام دهد و چون هيچ كسى بهتر از خدا كار را نمى‏ داند و نمى ‏تواند انجام دهد، بهتر از همه آن است كه خداوند را وكيل قرار دهد و بر او توكل كند:  «و على الله فليتوكل المتوكلون» چنانكه مؤمنان مأمور شده ‏اند به خدا توكل كنند. مقام رضا از مقام توكل بالاتر است؛ زيرا در مقام توكل انسان خواسته خود را اصل قرار مى‏ دهد؛ اما از خدا مى‏ خواهد بر اساس خواسته او كار كند، ولى در مقام رضا خواسته خدا اصل و خواسته عبد سالك، فرع است؛ اما در مقام تسليم، عبد از خود خواسته‏ اى ندارد و به خدا عرض مى‏ كند: «حكم آنچه تو انديشى لطف آنچه تو فرمايى» ، نه اين كه بگويد: «پسندم آنچه را جانان پسندد» . بنابراین چون کسی که در مقام تسلیم است  هیچگونه پیشامدی او را نگران نمی کند . تسلیم از دو امر می تواند ناشی شود: 1-محبت وعشق تمام عیار: اراده عاشق ومحب در اراده محبوب ومعشوق فانی است وآنچه معشوق انجام می دهد،برای عاشق دوست داشتنی وخواستنی است. به بیان دیگرمحب وعاشق در برابر محبوب و ومعشوق از خود اراده ای ندارد وتسلیم محض خواسته اوست. سالکی که در طریق محبت به کمال رسیده باشد ،در برابر حق تعالی این گونه تسلیم است 2- یقین به علم وقدرت حق تعالی: دومین امری که می تواند منشا تسلیم شود ،یقین یافتن سالک به این حقیقت است که خداست که به دقت از مصلحت هر کس آگاه است وخداست که قادر است آنچه را به مصلحت دانسته واراده نموده است به نحو اکمل عملی کند. در نتیجه این یقین ،شخص خود را کاره ای نمی بیند وجودش را از خود بینی وخود خواهی که منشا خود نمایی وسرکشی وعصیان است خالی می کند وتسلیم حق می گردد با توجه به اینکه هم محبت وهم یقین مورد اشاره ،محصول معرفت است،امام باقر علیه السلام می فرمایند:احقّ خلق الّله ان یسلم لما قضی الّله عزّوجل من عرف الّله سزاوار ترین کس از بین مخلوقات خدا برای اینکه تسلیم حکم خدای عز وجل باشد کسی است که به معرفت خدای تعالی دست یافته باشد. ادامه دارد... سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2