eitaa logo
خورشید| نوشته‌های تقی دژاکام
470 دنبال‌کننده
140 عکس
7 ویدیو
0 فایل
خبرنگار؛ عا‌شق زیارت و کتاب و موسیقی و باران و گنجشک ارتباط با مدیر کانال با شناسهٔ: @Dejakam
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ پدر سگ دارم فکر می‌کنم بنگاهی مزبور، در هنگام تنظیم سند رسمیِ هولوگرام‌دارِ ملک پنج‌میلیاردی برای ، کد ملی اون رو چی زده، یا اسم پدرِ سگ رو تو سیستم چی وارد کرده؟! @tdejakam
✳️ این لشکر صاحب‌زمان«عج» غلط نیست اگر بگوییم این سال‌ها درست از اولین روزهای ماه محرم، مردم و بخصوص جوانان کشورمان همزمان با مردم و جوانان مسلمان جهان، برای فرارسیدن اربعین -این «پدیدۀ بى‌نظیر و بى‌سابقه‌» از لحاظ بزرگی و عظمت- روزشماری و لحظه‌شماری می‌کنند. دنبال کفش مناسب و کوله راحت و بار سبک برای این راهند؛ راهی که درست برخلاف مسیری است که دشمنان، ۱۳۸۴ سال پیش خاندان اباعبدالله«ص» و اسرای کربلا را از آن به کوفه بردند. گویی جوانانِ این‌زمان راه برگشت، راه توبه و راه اقبال به حق را از این طریق می‌پیمایند تا بگویند برمی‌گردیم به کربلا تا حسین«ع» را یاری کنیم، با خونخواهی، با زدودن گرد غم و اندوه از خاندان نبوت و اعلام اینکه ای فرزند حسین«ع»! ما اهل کوفۀ آن‌زمان نیستیم تا تنهایت بگذاریم؛ این‌همه لشکر آمده‌ایم تا بگوییم روی ما حساب کن. ببین بیرق‌های «یا لثارات الحسین»مان را؛ این پرچم‌ها را تا تو انتقام جدت را نگیری و پرچم سرخ گنبد مطهرش را باز نکنی، از دست‌های ما نمی‌افتد. راهپیمایی اربعین بزرگترین تبیین حق در دوران معاصر است؛ این تبیین هم در شعارها و شعائر است و هم در رفتار و عمل. اگر عاشورا و محرم موسم عزاداری و شنیدن مصائب اهل بیت«ع» است، اربعین هنگامهٔ حرکت و اقدام و گفتن و نشان‌دادن آمادگی امت اسلامی برای انتقام و خونخواهی است؛ این علاوه بر آن درس بزرگ همه اربعین‌های گذشته است که‌ «یاد حقیقت‌ و خاطرۀ شهادت‌ را در مقابل‌ طوفان‌ تبلیغات‌ دشمن‌ زنده‌ نگه داشت»‌؛ اظهار این است که اگر در عاشورای دهه شصت قمری غیبت داشته‌ایم، در اربعین سده پانزدهم خورشیدی بلند شده‌ایم و بلند گفته‌ایم: حاضر! این است که در این مسیر هر کودک خردسالی را و هر دختر کوچک سیاه‌پوشی را دیده‌ایم، دستی به سر و رویش کشیده‌ایم و بوسیده‌ایمش به جبران تازیانه‌هایی که کودکان و دختران خردسال سیدالشهدا«ع» در مسیر رفتِ آن‌سال خوردند. اگر به روی آنها لبخند زده‌ایم و اگر هدیه‌های کوچکی برایشان آورده‌ایم به جبران ناروایی‌هایی است که کودکان و دختران این راه در آن سال دیدند. اگر آن‌سال اهالی کوفه، بدنامان و عهدشکنان ماجرا بودند، این‌سال‌ها اهالی کوفه و نجف میزبانان مهربان راهپیمایان و پشیمانان ماجرا هستند که همۀ هستی خود را در طبق اخلاص گذاشته‌اند. اگر آن‌سال هم کودکان و هم بزرگان خاندان رسالت تشنه‌کام بودند، اینجا و در این مسیر هم کودکان و هم بزرگان قبایل به تو آب و شربت گوارا و خنک تعارف می‌کنند و تا ننوشی رهایت نمی‌کنند. تا بر سر سفره کریمانه آنها ننشینی، نمی‌گذارند به راهت ادامه دهی. حالا در این مسیر دیگر پرچم‌های سیاه دشمنان نیست، پرچم‌های ایران و عراق و بحرین و فلسطین و شبه قاره و اروپا و آمریکا و استرالیاست، پرچم‌های سرخ انتقام همه امت اسلامی در سراسر جهان است که در میان این ده‌ها میلیون انسان برپاخاسته به چشم می‌خورد؛ انسان‌هایی که زبان‌هایشان متفاوت است اما شعارشان یکی است که بلند و رسا فریاد می‌کشند: لبیک یا حسین، لبیک یا حسین«ع». منتشرشده در: صفحات اول و دوم امروز دوشنبه ۳۰مرداد ۱۴۰۲. @tdejakam
✳️ ابراهیم گلستان از نگاه جلال آل احمد در اینکه [ابراهیم] خیلی پرمدعاست حرفی نیست؛ زیاد هم عیب نیست. در این خراب‌شده همه‌کار می‌کند؛ از عکاسی تا نویسندگی و ترجمه. اما خیلی بچه مانده است. خیلی زود جذب می‌شود؛ به هر چیز و هر کس. و در سیاست که نگو و نپرس! وقتی از مصدق فیلم برمی‌داشت واویلا چه تعریف‌ها که می‌کرد یا از کاشانی و بعد هم به ترتیب از زاهدی و شاه و علا و هر پدرسوخته دیگری همین‌طور مجذوب و مفتون مانده! باز صد رحمت به پرویز داریوش، کله‌خری را اقلاً دارد و یک‌دندگی را اما گلستان بچهٔ بچه مانده با اینکه پدر دو بچه است! [از یادداشت چهارم اردیبهشت ۱۳۳۵ جلال آل احمد] مجله @tdejakam
✳ مردی که تا آخر پای مقاومت ایستاد اردیبهشت سال ۱۳۸۵ بود که به همراه جمعی از مدیران روزنامه‌های پرتیراژ کشور به لبنان رفته بودیم. یکی از برنامه‌های اصلی ما در بیروت، بازدید از روزنامه معتبر و تأثیرگذار «السفیر» بود. پس از بازدید از محیط روزنامه و گفت‌وگو با خبرنگاران پرانرژی و دبیران مسلط بخش‌های مختلف که برایمان بسیار جذاب بود، بالاخره نوبت به دیدار با مرد شماره یک این روزنامه مهم جهان عرب یعنی آقای «طلال سلمان» رسید. در این جلسه که مرحوم «ژوزف سماحه» سردبیر وقت السفیر هم حضور داشت، بحث و گفت‌وگوی مفصلی درباره موضوعات مختلف مطرح شد. من که به نمایندگی از روزنامه کیهان در این سفر حضور داشتم، نظر آقای سلمان را درباره درخواست‌های مکرر و جدی آن‌موقع اسرائیل برای خلع سلاح حزب‌الله پرسیدم. مؤسس السفیر کمی سکوت کرد. فکر کردم می‌خواهد پاسخی دیپلماتیک و ژورنالیستی بدهد و بگذرد. بقیه روزنامه‌نگاران ایرانی هم که در این جلسه نشسته بودند، مشتاقانه منتظر جواب بودند. پس از لحظاتی، سرش را بالا آورد و گفت: می‌دانید که من سنّی هستم و حزب‌الله لبنان شیعه است. دیگر مطمئن شدیم که چه می‌خواهد بگوید. ادامه داد: همچنین می‌دانید که آقای سماحه مدیر مسئول روزنامه ما هم مسیحی هستند. سکوت جلسه سنگین‌تر شد. بعد با لحنی محکم و صدایی رسا گفت: اما ما معتقدیم اگر حزب‌الله نبود و اگر این مجاهدان نبودند، هنوز بیروت در اشغال اسرائیل بود و امروز لبنان این عزت و این سربلندی را نداشت. نفس‌های ما از سینه رها شد. وی اضافه کرد: خلع سلاح حزب‌الله یعنی آغاز تجاوزگری‌های مجدد اسرائیل به لبنان. ما از حزب‌الله حمایت می‌کنیم و بدانید که تمام مردم لبنان از مسلمان و مسیحی به حزب‌الله و بخصوص به شخص سید حسن نصرالله عشق می‌ورزند. اگر به تاریخ این دیدار دقت کنید، جنگ ۳۳روزه هنوز اتفاق نیفتاده بوده و این موضعگیری پیش از آن حماسه تاریخی حزب‌الله و شکست سنگین ارتش به‌اصطلاح اسطوره‌ای اسرائیل در یکی دو ماه بعد بوده است. فکر کنم سردبیر روزنامه شرق بود که در ادامه از تیراژ «السفیر» سؤال کرد. طلال سلمان جواب داد: تیراژ همه روزنامه‌های لبنان چیزی بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نسخه است. سپس بلند شد و رفت و نسخه‌ای از روزنامه سه‌چهار روز قبل را که در همان اتاق نگه داشته بود، آورد و روی دست نشان داد و گفت: اما تیراژ این شماره ما ۲۵ هزار نسخه نبود! به محض انتشار نایاب شد و ما بسرعت ۱۵ هزار شماره دیگر از آن را منتشر کردیم، اما باز هم پس از مدت کوتاهی از انتشار در کل بیروت نایاب شد. به صفحه اول آن که نگاه کردیم تصویری از سید حسن نصرالله بود که در کنارش این تیتر کار شده بود: مصاحبه اختصاصی السفیر با رهبر جنبش حزب‌الله. وی سپس از جمال عبدالناصر و خاطراتی که با او داشت، گفت. بعدها هم ما از سفرش به نوفل لو شاتو و دیدارش با امام خمینی شنیدیم و احترام ویژه‌ای که امام برای او قائل شده بود، و نیز سفرهایش به ایران در ابتدای انقلاب اسلامی و مصاحبه با چهل شخصیت سیاسی مهم آن‌روز ایران. طلال سلمان تا آخر در السفیر پای آرمان فلسطین و مقاومت ایستاد و برخی تلاطمات داخلی سیاسی و مطبوعاتی لبنان و نیز سه بار ترور خودش و انفجار در چاپخانه السفیر بر این عزم جزم او تأثیری نگذاشت. مردی که کار مطبوعاتی را حدود ۷۳ سال پیش با ویراستاری در مجله «الحوادث» آغاز کرد و با خبرنگاری و معاونت سردبیری و سردبیری در مطبوعات مختلف ادامه داد و سپس مهمترین روزنامه جهان عرب را در سال ۱۹۷۴ تأسیس کرد، سه روز پیش در سن ۸۵ سالگی درگذشت. او با رفتنش مطبوعات آزاده و مستقل جهان را سوگوار کرد، هر چند بسیاری از اهالی رسانه و مطبوعات در همین ایران کوچکترین واکنشی در برابر این اتفاق مهم در عالم رسانه نداشتند! روحش شاد و یادش ماندگار. [منتشرشده در صفحات اول و دوم امروز دوشنبه ۶شهریورماه ۱۴۰۲] @tdejakam
✳️ سالِ قبولی وسط خیابان مانده بودیم بین ماشین‌های دیگر و مشغول تماشا بودیم که یک‌دفعه چند تا مرد جوان درِ سمت امیر را باز کردند و کشیدندش بیرون. می‌خندیدند و می‌گفتند: «انقلاب پیروز شده. باید برقصی.» امیر چند لحظه مبهوت نگاهشان کرد. چهلم الهه بود و لباس مشکی تنمان بود؛ ولی نمی‌دانم چه در ذهن امیر گذشت که یک‌دفعه شروع کرد به بالاپایین‌کردن دست‌هایش و رقصیدن. اشک از چشم‌هایش می‌آمد؛ اما می‌رقصید و با دست‌هایش اشک‌هایش را پاک می‌کرد. هر دو گریه می‌کردیم. *** از همان روزهای اول ازدواج، کلمه «حاج‌خانوم» از دهن بانو نمی‌افتاد. گاهی آن اوایل آن را با بعضی از خانم‌های فامیل و دوست او اشتباه می‌گرفتم، اما بعد که با نهیب همسر مواجه شدم! فهمیدم جایگاه و شأن مادر خیلی خیلی بالاتر از این حرف‌هاست. مدتی بعد فهمیدم که جایگاه حاج‌خانوم نجیب ضیا در نزد بانو، منحصر به مادر شهید بودن او نیست؛ این مادرِ الهه بودن مقدمه آشنایی او با حاج‌خانوم برای شنیدن و نوشتن زندگینامه‌ شهید بوده اما بعد اتفاق دیگری افتاده: حاج خانوم سوژه اصلی ماجرا شده و الهه حاشیه! حالا نوبت آن است که من یکی دو باری همراه بانو به محضر این بانوی عزیز مشرف بشوم و خاطراتش را از رفتن به عراق و زیارت در آن شرایط خفقان زمان شاه و عراقِ آن‌زمان بشنوم و خاطراتش را از رفتن‌های مکرر و بدون وقت قبلی به محضر امام بعد از انقلاب، آن هم با آن شور و انرژی فوق‌العاده‌ای که او تعریف می‌کرد و وقتی اسم امام می‌آمد گویی همین الان خدمت امام است و با همان شادمانی و شعف سخن می‌گفت و خاطره تعریف می‌کرد. کتاب خاطرات بانو روزبه‌روز کامل‌تر و پربارتر می‌شد و هر چندشب یک‌بار، بانو بخش‌های جدید یا بازنویسی‌شده قبلی را می‌آورد و با نشاط و سرزندگی مواردی را که در کتاب نیاورده بوده (تا خط سیر اصلی حفظ یا برخی ملاحظات ناشر رعایت شود) می‌خواند یا نقل می‌کرد. درستش این است که در دو سه سال اول زندگی ما «حاج‌خانوم» یا «کتاب حاج‌خانوم» پربسامدترین واژه‌ها و عباراتی بود که در خانه ما استفاده می‌شد. حالا کرونا آمده بود و این ویروس منحوس پای ما را و بخصوص بانو را برای رفتن‌های مکرر به منزل حاج‌خانوم بسته بود، اما تماس‌های تلفنی ادامه داشت تا اینکه حال خانوم نجیب ضیا گاهی تغییر می‌کرد و امکان تماس تلفنی یا صحبت با خودِ حاج‌خانوم هم کمتر دست می‌داد. در این حال‌وهوا، کار بارها و بارها برای تدوین و ویرایش و ضمائم و یکی دو مصاحبه تکمیلی با افراد تازه‌یاب معطل ماند تا اینکه بالاخره تمام شد، اما حالا درگیر انتخاب طرح روی جلد شده بودیم که یا ما نمی‌پسندیدیم یا ناشر یا هردو. یک کمی هم زمان را برای انتخاب متن پشت جلد کتاب از دست دادیم؛ ما خیلی مشتاق و مُصر بودیم که گزیده ابتدای همین نوشته پشت جلد کار شود، ناشر محترم زیر بار نمی‌رفت و نرفت. هنوز که هنوز است افسوس می‌خوریم که چرا این بخش جذاب پشت جلد جا نگرفت تا توجه‌ها را بیشتر جلب کند و مشتاقان خوانش کتاب را بیشتر. کتاب که عنوان آن عیناً عبارتی مکتوب و پرامید از شهید الهه است، حالا چند هفته‌ای است چاپ و منتشر شده و خستگی نویسنده پرتلاش و پرانگیزه‌اش را برطرف کرده است اما، راستش را بخواهید هنوز که هنوز است بانو دنبال کسانی می‌گردد که اطلاعات بیشتر و کاملتری درباره خانوم نجیب ضیا داشته باشند. می‌پرسم: مگر قرار است چاپ دوم کتاب را با تغییرات منتشر کنی؟ می‌خندد. برای همسر عزیزم آرزوی توفیقات بیشتر در معرفی و شناساندن شهیدان و برای حاج‌خانوم که مدتی است در بستر بیماری افتاده است آرزوی عافیت کامل دارم. شما هم برایشان دعا کنید. درباره خود کتاب ان‌شاء‌الله در فرصتی زودرس بیشتر و مفصل‌تر می‌نویسم. @tdejakam
✳️ چند تشکر و یک انتقاد جدی برای اربعین امسال - بخش اول [این یادداشت در شماره امروز دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۲ منتشر شده است.] کسانی که این سال‌ها توفیق شرکت در خیزش عظیم اربعین را داشته‌‎اند، به‌یاد دارند که سال پیش یکی از بی‌برنامه‌ترین و ضعیف‌ترین مدیریت‌ها در این موضوع را گذرانده‌اند؛ از ثبت‌نام گرفته تا پیداکردن بلیط زمینی و هوایی تا مشکلات بزرگی که در تهیه و تمدید گذرنامه وجود داشت و بسیاری مشکلات حاشیه‌ای دیگر. با اینکه اتفاق مهم و فراگیر پیاده‌روی اربعین از مبدأ ایران بیش از ده سال است سابقه دارد، معلوم نیست چه دلیل یا دلایلی موجب شد سال پیش یکی از بی‌نظم‌ترین برنامه‌ها را در این موضوع شاهد باشیم. بگذریم از اینکه مشتاقان زیارت اباعبدالله الحسین«علیه‌السلام» بخصوص جوان‌ترهایشان اگر مشکلات پیش روی رفتنشان بیشتر از اینها هم می‌بود، از آنها نبودند که پا پس بکشند و پشیمان شوند. اما این نمی‌بایست باعث شود که مسئولان و مدیران مربوط وظایف خودشان را بخوبی انجام ندهند و قصور داشته باشند. درست برخلاف پارسال، عاشقان زیارت اربعین امسال یکی از روان‌ترین، راحت‌ترین و بی‌دردسرترین که نه؛ اما یکی از کم‌دردسرترین سفرهایشان را تجربه کردند. این موضوع بیشتر در حوزه تهیه و تمدید گذرنامه، صدور گذرنامه ویژه اربعین، تسهیلات ویژه برای کسانی که در مرزهای خروجی با برخی مشکلات در این‌باره مواجه می‌شدند، روانی و آسانی و سرعت عملیات خروج از کشور و ورود به عراق خود را نشان می‌داد. به نظر می‌رسد برخی هماهنگی‌های بین دو دولت هم در این راحتی و سرعت، تأثیرگذار بوده که از جمله مهمترین آنها می‌توان به سینک شدن عملیات ثبت ورود و خروج و اسکن گذرنامه بین سیستم‌های دو کشور اشاره کرد که باعث شده بود در کشور عراق تنها با با یک مهر، مجوز ورود صادر شود و مشکلی که در تمام سال‌های پیش موجب اتلاف وقت زیاد و تجمع و تراکم جمعیت می‌شد، تمام شود. این علاوه بر زیادتر شدن گیت‌های ورود و خروج در هر دو کشور و گماردن مأموران بیشتر برای این موضوع بود که در برخی ساعات حتی برخی مأموران کاری برای انجام نداشتند! این رضایتمندی در واکنش‌های کاربران در فضای مجازی هم نمود داشت. آنها گاه با تعجب از این میزان مدیریت دقیق یاد می‌کردند. بخصوص کسانی که زمینی به عراق وارد شده بودند، هم در این‌سوی مرز و هم در آن‌سو از سرعت عمل دست‌اندرکاران و نیز کیفیت و کمیت خودرو و بخصوص اتوبوس رضایت خود را ثبت و منتشر کردند. به عنوان نمونه یکی از زائران در یک استوری نوشت: «اگر به هر دلیلی موفق به تهیه بلیط هواپیما برای سفر اربعین نشدید، هر آنچه در سال‌های قبل دیدید را فراموش کنید. جاده‌های روان و بدون گره ترافیکی تا خود مرز، رد شدن بدون معطلی از گیت‌های چک پاسپورت، وفور آب و غذا و امکانات. این تجربه امروز من از شلوغ‌ترین مرز کشور یعنی مرز مهران است. بهانه‌ها را کنار بگذارید و بیایید. امسال با مدیریت صحیح یکی از مشکلات رفع شده.» تاریخ عبور نویسنده این استوری بر اساس عکس گذرنامه‌اش ۱۴۰۲/۶/۱۰ است یعنی یکی از شلوغ‌ترین روزهای سفر در قبل از اربعین.  البته در سفر هوایی هم مشکلات فراوان سال پیش در تهیه و خرید بلیط بخصوص با قیمت مصوب تا حد بسیار زیادی مرتفع شده بود و با چند روز دیرتر و زودتر این امکان برای اکثر مسافران فراهم بود. امسال مشکلات حضور و استراحت و خدمات بهداشتی در مرزهای زمینی تقریباً به چشم نمی‌خورد. همچنین دردسرهای سال‌های پیش برای پارک خودرو در پارکینگ‌های مرزی وجود نداشت؛ هم امکان پارک تعداد بسیار بیشتری خودرو فراهم و هم امنیت آنها بهتر تأمین شده بود.  فراموش نکنیم که این اتفاقات خوشحال‌کننده در شرایطی بوده که هم گرمای هوا به نسبت سال‌‎های پیش بسیار بیشتر شده و هم خوشبختانه تعداد مشتاقان و زائران اربعین امسال به نسبت قبل (تا لحظه نگارش این یادداشت) یک میلیون و اندی بیشتر شده است. اگر دقت کنیم بخش اعظم این مدیریت صحیح در ماجرای گذرنامه و تسهیل ورود و خروج و... به عزیزانمان در نیروی انتظامی مربوط می‌شود که به عنوان یک خبرنگار یک خسته‌نباشید جانانه نثار آنان می‌کنم و در مرحله بعد دست‌اندرکاران و مدیران وزارت راه و شهرسازی. @tdejakam
✳️ چند تشکر و یک انتقاد جدی برای اربعین امسال - بخش آخر البته آنچه آمد به معنی اینکه امور امسال کاملاً بی‌عیب و نقص بوده و مشکلی پیش نیامده و زائری بدون بلیط نمانده یا با قیمت مصوب گیرش نیامده یا در روز مورد نظر موفق به سفر نشده، نیست. حتماً مواردی اینچنینی اتفاق افتاده، اما در یک جمع جبری باید حتماً از تصمیم و اراده و همت مدیران بخصوص در بخش‌های پیش‌گفته در حل مشکلات سال‌های پیش تقدیر و تمجید کرد. در کنار همه این نقاط قوت و شایسته تقدیر، امسال سامانه موسوم به «سماح» یکی از پرمشکل‌ترین و مزاحم‌ترین‌ها در سفر اربعین بوده و انتقادات گسترده‌ای را متوجه سازمان حج و زیارت کرد. خراب بودن سیستم سماح و سردرگم و گرفتار کردن مردم و هدایتشان به سیستمی که از لحاظ علمی آزمایش و تست نشده بود، برای تودۀ جمعیتی‌ای اینچنین گسترده و جوابگو نبودن سیستم و سرورها و سپس جایگزین کردن سیستم پارسال و از بین بردن ثبت‌نام‌های قبلی و در نهایت حذف کامل سیستم و کان لم یکن کردنش یکی از افتضاحات امسال بود که بشدت در تخریب روحیه زائران نقش داشت. این خطاها حداقل باید مربوط به پانزده‌سال پیش باشد که ندانی به چه میزان سرور نیاز داری و از آن چه می‌خواهی. کاش مدیران مربوط با یک متخصص واقعی در این حوزه تعامل می‌کردند تا این اتفاق تلخ نمی‌افتاد. ضمن اینکه کسانی که در این سامانه (اولی یا دومی) ثبت‌نام کردند نمی‌دانند چقدر این شلختگی در مسئولیت‌پذیر بودن بیمه‌ها تأثیر خواهد داشت.  این در حالی است که مردم می‌پرسند مجبورکردنشان به ثبت حتمی سفرشان در سامانه سماح در حالی که همه‌ساله بسیاری از این جمعیت چندمیلیونی در سماح ثبت‌نام نمی‌کنند چیزی جز ریشخندکردن مردم نیست. ضمن اینکه می‌خواهند بدانند حتی اگر این سامانه این مشکلات فراوان هرساله را هم نمی‌داشت، مجبور کردن همه مردم به بیمه‌شدن آیا وجه شرعی هم دارد یا نه؟ می‌توان به عنوان یک خدمت از سوی دست‌اندرکاران، بخشی اختیاری به عنوان بیمه هم درنظرگرفت تا علاقه‌مندان تیک آن را بزنند و وجه آن را بپردازند و متشکر مسئولان هم باشند، اما اجبار همه به بیمه‌شدن معلوم نیست تا چه حد شرعی و قانونی باشد. *** پس‌فردا اربعین اباعبدالله الحسین«علیه‌السلام» است و مردم پس از زیارت به شهر و دیار خود بازمی‌گردند. هرچند این سفر حتی سختی‌هایش در چشم مردم زیبا و به‌یادماندنی است اما خوب است همان‌طور که بخش‌های زیادی از مسئولان از اشتباهات سال‌های پیش عبرت گرفتند و با برنامه‌ریزی‌های چندماهه مشکلات فراوان قبلی را مرتفع کردند، بقیه بخش‌ها بخصوص مسئولان حج و زیارت و سامانه سماح هم از صبح فردای اربعین امسال برای حل مشکلات پیش‌آمده و برنامه‌ریزی بهتر و آسایش و آرامش زائران حسینی همهٔ تدبیرها و تمهیدات را اعمال کنند. @tdejakam