#رسم_خوبان
💠سه روز با هم هم سفر بوديم. در تمام اين مدت هر جا كه براي نماز توقف كرديم، محمد حسين مي ايستاد كنار مهرهاي نماز و يكي يكي مهره ها را بر مي داشت و با دقت نگاه مي كرد.
💠مي خواستم بفهم براي چه اين كار را انجام مي دهد، تا اينكه يك بار ايستاد به نماز، مهرش را برداشتم. سبز رنگ بود و بوي عجيبي داشت. تربت كربلا بود.
💠هر چه اصرار مي كرديم به عضويت سپاه در نمي آمد و پاسدار رسمي نمي شد. مي گفت:«اگر من شهيد شوم و روي سنگ قبرم بنويسند «پاسدار» روز قيامت جلويتان را مي گيرم. من بسيجي ام.»
#شهید_محمدحسین_یوسفالهی🌷
#ایام_شهادت
#عارف_شهید
#سیره_عاشقان
@ayatollah_haqshenas
🌹 #ازشهدا_بیاموزیم🔻🔻
📖با حسین یوسف اللهی در راه منطقه همسفر بودیم. می رفتیم خسرو آباد. منطقه جنگی بود و نخلستان های اطراف جاده سوخته.
🌴شهید یوسف اللهی رو به من کرد و گفت: حسین نگاه کن به این نخلها. نگاه کردم ، بیشترشون بر اثر اصابت 🔫گلوله های دشمن سوخته و یا شکسته بودن.
🔥-گفتم: بله همه سوختن.
-گفت: به این کاری ندارم تو خود نخل ها رو درست ببین. دوباره نگاهی انداختم و گفتم: خب همه خشک شدن.
‼️-گفت: نه این منظورم نیست.
-گفتم: راستش نمی فهمم منظورت چیه؟ خب واضح تر صحبت کن.
🌴-گفت: ببین! همه ی نخل ها ایستاده می میرن.
تازه فهمیدم که چی می خواد بگه. دوباره نگاهی به اطراف انداختم. درست بود. همهی نخل های اطراف جاده، سوخته و خشکیده، هنوز پابرجا بودن.
💠اون روز بازم به طور دقیق عمق مطلب رو درک نکردم اما بعد از شهادت آقا حسین وقتی خوب نشستم و آخرین لحظاتش رو مرور کردم، دیدم واقعا خود اوهم شبیه یه نخل تا آخر ایستاد و سوخت.
✔️به روایت از حسین متصدی
📚 نخل های سوخته
#عارف_شهید
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
#حسین_پسرغلام_حسین
@ayatollah_haqshenas
🕊🌹پای کلام شهدا...
#امام_خمینی :وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید👇
📝فرازی از وصیت نامه عارف شهید نیری:
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل میکنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب.
#سالروزشهادت
#عارف_شهید
#شهیدنیری
#شاگردان_آیت_الله_حق_شناس
#وصیت_نامه_شهدا
#پنجاه_سال_عبادت
@ayatollah_haqshenas