eitaa logo
طب الرضا
780 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
طب الرضا
وقتی از «ژوان» پرسید: «کی تو رو شیعه کرد❓» او جواب داد: «دعای کمیل علی(ع)» 🌹🍃 #کمال_کورسل ؛ تنها شهی
🌹🌹پدرژوان ازتجار مراکشی بودو🕌مسلمان ومادرش🇫🇷 فرانسوی و ⛪️مسیحی. ۱۷ ساله بود که همراه پدرش در سفری تجاری به مراکش رفت و🕋مسلمان شد. دریکی ازنمازجمعه های اهل تسنن🇫🇷 پاریس یکی ازسخنرانیهای (ره) به دستش رسید، گوشه‌ی خلوتی پیداکردوخواند.📖 خیلی خوشش آمده بود خواست که باز هم برای او از این🎙 سخنرانی‌ها بیاورند. بعد از مدتی، رفت و‌آمدِ «ژوان کورسل» با دانشجوهای🇮🇷 ایرانی کانون پاریس، بیشتر شد. غروب شب جمعه ای همراه دوستش جهت🙏 رفت وآخرمجلس نشست. چون پدرش مراکشی بود، عربی را خوب می‌دانست. آن شب «ژوان» توسل خوبی پیدا کرد. این را همه بچه‌ها می‌گفتند. 🌷🌷 یک روز بچه‌های کانون، دیدند «ژوان» نماز می‌خواند، اما دست‌هایش را روی هم نگذاشته و هفته بعد دیدند که بر مُهر سجده می‌کند. وقتی از «ژوان» پرسید: «کی تو رو شیعه کرد؟» او جواب داد: « (ع)» جهت شدن به🇮🇷 ایران عزیمت کرد. اجازه نمی‌داد🕰 یک دقیقه از وقتش ضایع شود. همیشه به دوستانش می‌گفت: معنا ندارد کسی روی ‌نخوابد؛ روی نظم بیدار نشود.»⏱ خیلی راحت می‌گفت:«من کار دارم. شما نشستید با من حرف بزنید که چی بشه! برید سر درستون. من هم باید مطالعه کنم.»📖 📚 کتاب «چهل حدیث» و «مسألة حجاب» را به زبان 🇫🇷فرانسه کرد. یک روز هم تصمیم گرفت به برود.🔫 گفت:« بایدبروم، حضرت امام گفتند است.» فردای آن روز، رفته بود لشگر بدر و به عنوان بسیجی، اسم نوشته بود و رفت عملیات مرصاد۲. هنوز یک هفته نشده بود که خبر را آوردند. آن موقع، تقریباً داشت. 🌹🌹 از زمان بلوغش تا شهادت هشت ـ نه سال بیشتر عمر نکرد، ولی هر روز یک‌قدم جلوتر بود. ⛪️مسیحی بود،🕌 سنی شد، و بعد شیعه. مقلد امام شد و مترجم و بالاخره رزمنده. چقدر راحت این را طی کرد، چقدر سریع. ، آگاهانه شد و در یک کلام، بنده خوبی شد 🌹🌹 -ژوان (شهیدفرانسوی دفاع مقدس) @ayatollah_haqshenas
💠 🌷 🔹 ابراهیم معلم عربی یکی از مدارس محروم تهران شده بود. اما تدریس عربی زیاد طولانے نشد! از اواسط همان سال دیگر به مدرسه نرفت!😦 حتے که چرا به آن مدرسه نمےرود! 🔸یک روز مدیر مدرسه پیش من آمد و گفت: تو رو خدا !!! شما که برادر آقاے هادے هستید، با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه. گفتم: مگه چے شده؟🤔 🔹کمے مکث کرد و گفت: حقیقتش، آقا ابراهیم از جیب خودش پول مے داد به یکے از تا هر روز زنگ اول براے کلاس نان و پنیر🌮 بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه هاے منطقه هستند؛ اکثرا سر کلاس گرسنه هستند؛ بچه گرسنه هم درس نمے فهمد ...😖 🔸مدیر ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم نظم مدرسه ما را به هم ریختے!😠 در صورتے که هیچ مشکلے براے مدرسه پیش نیامده بود. بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم: دیگه حق ندارے از این کارها بکنے !🤬 🔹آقای هادے از پیش ما رفت و بقیه ساعت هایش را در مدرسه پر کرد.📝 حالا هم بچه ها و اولیا از من خواستند که ایشان را ؛ همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف مےکنند. ایشان در همین مدت کم، برای بسیارے از دانش آموزان بے بضاعت و مدرسه، وسائل تهیه کرده بود که حتے من هم خبر نداشتم.😞 کجایند مردان بی ادعا😔 @ayatollah_haqshenas
💠 🌷 🔹 ابراهیم معلم عربی یکی از مدارس محروم تهران شده بود. اما تدریس عربی زیاد طولانے نشد! از اواسط همان سال دیگر به مدرسه نرفت!😦 حتے که چرا به آن مدرسه نمےرود! 🔸یک روز مدیر مدرسه پیش من آمد و گفت: تو رو خدا !!! شما که برادر آقاے هادے هستید، با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه. گفتم: مگه چے شده؟🤔 🔹کمے مکث کرد و گفت: حقیقتش، آقا ابراهیم از جیب خودش پول مے داد به یکے از تا هر روز زنگ اول براے کلاس نان و پنیر🌮 بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه هاے منطقه هستند؛ اکثرا سر کلاس گرسنه هستند؛ بچه گرسنه هم درس نمے فهمد ...😖 🔸مدیر ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم نظم مدرسه ما را به هم ریختے!😠 در صورتے که هیچ مشکلے براے مدرسه پیش نیامده بود. بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم: دیگه حق ندارے از این کارها بکنے !🤬 🔹آقای هادے از پیش ما رفت و بقیه ساعت هایش را در مدرسه پر کرد.📝 حالا هم بچه ها و اولیا از من خواستند که ایشان را ؛ همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف مےکنند. ایشان در همین مدت کم، برای بسیارے از دانش آموزان بے بضاعت و مدرسه، وسائل تهیه کرده بود که حتے من هم خبر نداشتم.😞 کجایند مردان بی ادعا😔 @ayatollah_haqshenas