eitaa logo
تریبون مستضعفین
1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
52 فایل
کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی تریبون مستضعفین Www.teribon.ir تریبونی برای آنان که رسانه‌ای ندارند
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ⭕️آمریکا چطور با شعبده رسانه سگ را می‌جنباند؟ 🔹۱۱ روز مانده به انتخابات، رئیس جمهور آمریکا با تجاوز به یک دختر پیشاهنگ دچار رسوایی اخلاقی می‌شود. این یک بحران رسانه‌ایست و باید هرچه سریعتر مدیریت شود. «کنراد برین»(رابرت دنیرو) مشاور تبلیغاتی رئیس‌جمهور، برای منحرف کردن جریان خبری رسانه‌ها با کمک یکی از تهیه‌کنندگان هالیوود دست به طراحی یک جنگ ساختگی می‌زنند. 🔹«استنلی ماتس»(داستین هافمن) در استودیوی خود ویدئویی از جنگی را می‌سازد که قرار است چند ساعت بعد به عنوان یک گزارش خبری مهم روی آنتن برود. داستان این است؛ دختر آلبانیایی با بچه گربه‌اش از روستایی در آلبانی فرار می‌کند تا در حمله نیروهای دولتی به روستای استقلال‌طلبان دستگیر نشود. به دنبال پخش این گزارش جعلی از تلویزیون آمریکا، به دروغ گفته می‌شود که ارتش آمریکا برای نجات مردم آلبانی آماده اعزام به اروپا می‌شوند. 🔹رقبای انتخاباتی با اطلاع از این شگرد تبلیغاتی خبر جنگ آلبانی را تکذیب می‌کنند و تیم تبلیغاتی پرزیدنت بحران ساختگی را عمیق‌تر می‌کنند. این‌بار خبر این است که یکی از سربازان آمریکایی در محاصره نیروهای دولت آلبانی جامانده و باید ارتش آمریکا برای نجات جان این سرباز عملیات نجاتی را اجرا کند. رسانه‌ها خبر نجات سرباز آمریکایی را منتشر می‌کنند و مراسمی را برای استقبال از این سرباز جان بر کف! ترتیب می‌دهند، اما سرباز هم قلابی است. مجرمی را از زندان آزاد می‌کنند تا در مراسم به عنوان سرباز شجاع به مردم نشان بدهند. مجرم اما باعث سقوط هواپیمای کوچک می‌شود. حالا مراسم استقبال از قهرمان ملی تبدیل می‌شود به تشییع جنازه‌ای باشکوه برای کشته راه وطن. 🔹«سگ را بجنبان»(1997) داستان این روزهای ماست. به همین سادگی، برای پوشاندن خبر رسوایی جنسی رئیس‌جمهور، آمریکا و آلبانی با هم وارد جنگ می‌شوند، اما به جای جهان واقعی در یک استودیو. این تلویزیون است که تعیین می‌کند ما در جنگ هستیم یا نیستیم، نه گلوله‌هایی که شلیک می‌شوند. این رسانه‌ها هستند که ثابت می‌کنند انتقام گرفته‌ایم یا خیر. تلفات جانی داده‌اند یا نه. یا اینکه دلیل اصلی سقوط هواپیما چیست. 🔹در کپشن ابتدای فیلم نوشته می‌شود که: «چرا دم سگ تکان می‌خورد؟ چون سگ از دمش زیرک‌تراست. اگر دم زرنگ‌تر بود، دم سگ را می‌جنباند» و خب آمریکا سال‌هاست با شعبده بازی رسانه در حال جنباندن سگ است. این‌بار برای جمع کردن یکی از مهم‌ترین شکست‌های نظامی تاریخی‌ش. در این میان، مهمترین رسانه‌ی خبری ایران، نه توان جهت‌دهی به افکار عمومی منطقه یا جهان، آیا توان اقناع داخلی را دارد؟ ✍ @teribon
⭕️جبهه انقلاب در رد و تمنّای سلبریتی 🔹مواضع رسانه‌ای جبهه انقلاب عموما در رد هر نوع کنش سلبریتی‌ها در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی است. آن‌ها سلبریتی‌ها را بابت حضور در اتفاقاتی مانند سیل و زلزله نکوهش و حضور تبلیغاتی آنها در سیاست را به کل رد می‌کنند. 🔹مواضع سیاسی چهره‌ها حتی در نقد نهادهای حاکمیتی مانند تلویزیون را برنمی‌تابند و محتوای فراوانی در نقد سلبریتی‌زدگی ایران امروز منتشر می‌کنند. اما وقت وقوع زلرله «خاله شادونه» را با تبلیغات فراوان همراه حاج حسین یکتا به سرپل ذهاب می‌فرستند. 🔹چند ماه بعد از حضور سهراب (رپر عضو گروه مستهجن زدبازی) پای منبر او (یکتا) در مناطق عملیاتی عکس منتشر می‌کنند. تتلو را به دیدار کاندیدای خود می‌برند. از مواضع سیاسی وریا غفوری عصبانی‌ند اما برای مواضع‌ مهدی ترابی و محمد انصاری رپورتاژ می‌روند. از همین سلبریتی ها برای دعوت مردم به تشییع شهدا و ... استفاده میکنند و حتی در هنگام بیماری تعدادی از همین چهره‌ها را به عیادت رهبر انقلاب دعوت می‌کنند. 🔹آن‌ها اصل کنش سیاسی هنرمندان در تحریم جشنواره را نقد می‌کنند اما همزمان از واکنش شهاب حسینی و سیروان خسروی ذوق زده‌اند، در حالیکه ذات این دو فعالیت یکی، اما صرفا در خلاف جهت یکدیگر است. در مورد دوتابعیتی بودن فلان بازیگر افشاگری می‌کنند در حالیکه برخی از فیلم‌های حاکمیتی متاخر مورد تشویق آن‌ها را کارگردانان دوتابعیتی ساخته‌اند. 🔹نقد اساسی رسانه‌های ارزشی به مواضع سلبریتی‌ها (به درستی) عدم «تخصص» کافی برای اظهار نظر در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی است، اما خودشان از یک مجری جوان که در گفتگو با همسران شهدا حضور موفقی داشته در مقام کارشناس سیاسی-اجتماعی استفاده می‌کنند و باعث ایجاد بحرانی رسانه‌ای می‌شوند. چطور داشتن «تخصص» برای دادن تریبون به او برای اظهار نظر پارامتر مهمی نبود؟ یا استفاده از مداحان، چهره‌هایی مانند وحید یامین‌پور و حامد زمانی و ... چیزی غیر از استفاده‌ایست که طیف مخالف با بازیگران و خواننده‌ها می‌کند؟ 🔹اتفاقات اخیر و حاشیه‌های پررنگ سلبریتی‌ها فرصت خوبی‌ست که جبهه انقلاب جدی‌تر به این تناقض فکر و آن را حل کند. آیا باید با اساس کنش هر چهره‌ای در عرصه غیرتخصصی‌ش مانند سیاست و اجتماع مخالفت کرد؟ و یا باید سلبریتی‌های طیف خود را ساخت؟ آیا این میزان از مخالفت با مواضع سلبریتی‌ها ریشه در دست خالی‌تر در سلبریتی‌های همسو ندارد؟ در صورت تعداد بیشتر چهره‌های همسو بازهم با موضعگیری آنها مخالف بودیم؟ و آیا واقعا نظر سلبریتی‌ها برای مردم ارزشی دارد؟ ✍ @teribon
تریبون مستضعفین
‍ اجرای گروه «جوانمردان ایران زمین» یک نمونه درجه یک از انطباق و بازآفرینی یک پدیده تاریخی-سنتی ایرانی (ورزش باستانی) در مدیوم‌ نمایشی-سرگرمی تلویزیون برای جلب نظر مخاطب عام است. یک نمایش سرگرم‌کننده کاملا ایرانی و یک پرفورمنس بومی کم‌نظیر که می‌تواند یک ورزش ظاهرا کم‌طرفدار و دِمُده شده-در منظر مخاطب جوان و نوجوان- را به سطح اول مهمترین شوی تلویزیونی ایران بیاورد و طرفدارانی میلیونی کسب کند. . پیش از این نوشتم که تنها راه عبور از بحران «ساسی»‌ها و «تتلو»ها ورود جدی به عرصه سرگرمی‌سازی است و یکی از مهمترین مسیرها، بازآفرینی و انطباق پدیده‌های بومی-سنتی (هنرها، ورزش‌ها، رسوم و ...) در مدیوم‌ و قالب‌های نمایشی- سرگرمی پرمخاطب است. مادامی که نتوان در عرصه «جذابیت» با انبوه محتواهای در دسترس مخاطب در شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون‌ها و VODها رقابت کرد هیچ قدمی برای احیای هیچ پدیده‌ی مهمی نمی‌توان برداشت. هر پدیده‌ای وقتی می‌تواند مخاطب انبوه جذب کند که بتواند خود را در قالب «Show»(نمایش) و برای سرگرمی مخاطب ارائه دهد. . کاری که علی جلیجو (مدیر و مربی گروه جوانمردان) با تشکیل این گروه و اجراهای درخشان در عصرجدید برای احیای ورزش باستانی ایران انجام داد، سالها برنامه‌های تخصصی و تحلیلی انجام نداده بودند و پس از این هم نمی‌توانستند انجام دهند. درست مانند کاری که فصل گذشته پارسا خائف برای تبلیغ و احیای دوباره موسیقی سنتی ایرانی در میان نوجوانان و تینیجرهای ایرانی انجام داد. . مسئله این است که اجرای گروه علی جلیجو (جوانمردان) با پایبندی به ظرائف ورزش باستانی از ضرب‌ِ نفس‌گیر مرشدها تا توجه به محتوای پهلوانی، با یک اجرای بی‌نقص قابل رقابت با هر گروه و هر قالب اجرای گروهی داخلی و خارجی برای جلب نظر مخاطب عام است و به همین دلیل می‌تواند یک الگو باشد. الگوی اجرای تمیز، تطبیق درست با مدیوم تصویری و نمایشی و رقابت برابر، به جای غر زدن درباره اینکه مثلا مخاطب دهه هشتادی دیگر نسبتی با پدیده‌های سنتی-بومی ایرانی ندارد. به هرحال، بهترین راه تبلیغ، یک اجرای لذت‌بخش است و نه یک تحلیل عمیق. http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕ گاندو و تیپ سازی 🔹«تیپ» تثبیت شده‌ی مردان مذهبی‌/انقلابی در سینمای ایران عموما نمایش‌دهنده «خشونت» یا «ریاکاری» است. مردانی خشن و بی‌منطق که عامل و تشدیدکننده بحران‌اند و تحت عنوان «غیرت» یا «ایدئولوژی» هر خشونتی را توجیه می‌کنند. کاراکتر مذهبی در سینمای ایران یا خانم‌باز است؛ مانند شریفی‌نیا در دوجین فیلم شبیه «دنیا» و ... یا تندرو و خشن؛ از گروه‌های فشار در سینمای دهه هشتاد؛ «مکس»، «نان، عشق، موتور هزار»، «آواز قو» تا «عصبانی نیستم» در دهه نود، تا خشونت خانوادگی در «خانه پدری» و... 🔹«تیپ‌سازی» و تثبیت یک تصویر ذهنی مشخص از یک طیف یکی از مهمترین تاثیرات بلندمدت فرهنگی-اجتماعی سینماست و یکی از موفق‌ترین تیپ‌سازی‌های سینمای بعد از انقلاب هم تثبیت شمایل مذهبی/انقلابی. مخاطب ایرانی از جوان انقلابی/حزب‌اللهی/بسیجی تصویری جز ایست‌بازرسی، گشت ارشاد یا چماق‌دار به یاد می‌آورد؟ 🔹حالا مهمترین ویژگی «گاندو» همین ارائه «شمایل»ی واقعی و هم‌دلی‌برانگیز از تیپ «جوان انقلابی» است. تصویر «محمد»(وحید رهبانی) در گاندو خلاف جریان تصویری است که سال‌ها در سینما و تلویزیون ایران از کاراکتر مذهبی ارائه شده است. در اینجا «محمد» به جای اینکه خود عامل بحران/تنش باشد، قهرمان است و عامل حل مسئله. او منطقی است، شجاع است و متخصص. البته بخش زیادی از جذابیت کاراکتر از دل بازی بی‌تکلف، روان و بی‌اغراق «وحید رهبانی» می‌آید و نه از دل متن یا کارگردانی. 🔹«محمد» به دلیل گستره‌ی مخاطبان «گاندو» حالا تبدیل به «شمایل» و «تیپ» جوان مذهبی/انقلابی شده است که حاکمیت/سیستم را نمایندگی می‌کند و این دستاورد کمی نیست. و گمان می‌کنم انتخابش برای «شیشلیک» مهدویان هم دقیقا برای استفاده از این پیش‌زمینه ذهنی مخاطب بوده است. استفاده از او به عنوان نماینده سیستم؛ این‌بار اما برخلاف گاندو و مطابق کلیشه‌ی قدیمی به عنوان یک ریاکار. 🔹حالا اما سازندگان و حامیان «گاندو»، بدون در نظر گرفتن ابعاد فرهنگی و اجتماعی چنین محصولی، در فرامتن‌ها و حاشیه‌های رسانه‌ای نیز اثر خود را در حد محصولی تبلیغاتی برای استفاده روزمره سیاسی تقلیل می‌دهند و نمی‌دانند که چندسال بعد، مخاطب عام اساسا متوجه هیچکدام از دلالت‌های سیاسی روز «گاندو» نخواهد شد، اما اثر همچنان زنده است و کار خواهد کرد و موضوع با اهمیت همین بازنمایی است که از سیستم و قهرمان‌هایش ارائه می‌دهد، نه طعنه‌هایی که به دولت مستقر می‌زند. کار مهم «گاندو» همین تیپ‌سازی است، تقلیل آن به یک ابزار سیاسی روزمره ظلم به محصول است. @teribon_ir