eitaa logo
تریبون مستضعفین
1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
52 فایل
کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی تریبون مستضعفین Www.teribon.ir تریبونی برای آنان که رسانه‌ای ندارند
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️تست واکسن در دقیقه سیزده بازی ایران و مراکش هنوز دقیقه سیزدهم بازی ایران و مراکش در جام جهانی تمام نشده بود که گزارشگر بازی آرزو کرد سوت پایان بازی همینجا به صدا در بیاید. شاید حتی بودند کسانی که اگر جای آقای گزارشگر بودند پیشنهاد ترک زمین را هم می‌دادند و می‌گفتند همین الان سه-هیچ هم ببازیم شرافتمندانه‌تر است از ادامه بازی و ماندن زیر این حملات سنگین. حملات مراکش انصافا نفس‌گیر بود. ایران در شرایطی رفته بود روسیه که بخاطر تحریمها، حتی شرکت نایک هم کفش‌های بازیکن‌هایمان را نمی‌داد. آن بازی در دقیقه سیزده تمام نشد، و از قضا در دقایق پایانی این ایران بود که به هر ضرب و زوری که شده گل زد و برنده شد. در بازیهای بعدی، حتی بیرانوند که قبل از تورنمنت با ویدئوی «چطوری کریس» برای رونالدو کری خوانده بود، پنالتی او را گرفت تا همه آن ایرانی‌هایی که اعتماد بنفسش را سخره گرفته بودند، سنگ روی یخ شوند. حالا هم که دقیقه سیزده کرونا هستیم،آقای گزارشگر تکثیر شده است در کلی اکانت تا یکصدا آرزو کنند کاش بازی همینجا تمام شود و دارند مسخره می‌کنند ویدئوهای مختلفی که از آزمایش واکسن ایرانی منتشر شده است. آن هم در شرایطی که اگر واکسن‌های ایرانی فلج اطفال و سرخک و... نبود، اصلا به این سن نمی‌رسیدند که بخواهند اینطور مزه بریزند. واکسن ایرانی موفق بشود یا نشود، واکسن شرکت فایزر سالم باشد یا مثل خیلی از تولیدات تقلبی این شرکت که باعث جریمه جهانی شده، عیب داشته باشد، ایران واکسن بخرد یا مثل برخی کشورها بخاطر عدم اعتماد به این واکسن‌ها از خرید آن امتناع کند، غربی‌های واکسن سالم بفرستند یا تجربه خون‌های آلوده به ایدز فرانسوی تکرار شود و... فرقی نمی‌کند. واقعیت این است که برای این عده زبان دراز اصلا واکسن مهم نیست. اینها آدم نود دقیقه بازی نیستند. آدم مقاومت، آدم مبارزه، آدم تلاش نیستند. همانطور که آنجا آقای گزارشگر میگفت همین که رسیدیم به جام جهانی برایمان کافیست، اینجا هم برای اینها همینکه در جامعه جهانی داخل آدم حساب شوند کافی‌ست. همینکه همزمان با بن‌سلمان سوزن بزنند توی بازویشان و سلفیِ من و واکسن یهویی بگیرند، عقب‌ماندگی‌دردشان درمان می‌شود. حالا اگر واکسن عیب داشت و کروناشان درمان نشد و اصلا مردند هم مهم نیست! حالا آن دفعه، آخر بازی توپ خورد به سر بازیکن مراکشی و ما بردیم. ممکن است دفعه بعد تقی به توقی بخورد و ما ببازیم. همین است. بازی برد و باخت دارد. اما مهم این است که بازی نود دقیقه است و باید مرد نود دقیقه تلاش و مبارزه و استقامت و حمله بود؛ حتی اگر از روی سکوها، برخی تماشاگرهای خودی هم هماهنگ با گزارشگرهای بی‌بی‌سی و... از دقیقه سیزده هو بکشند و آرزوی پایان بازی را فریاد بزنند. اما این برای مردها تازه شروع بازی‌ست... البته که نامردها به ترک زمین هم راضی‌اند... http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕️تماس تلفنی میرحسین با ترامپ میرحسین: الو... دونالد... ترامپ: جونم؟ میرحسین: خودتی؟ ترامپ: آره ... میرحسین: خود خودت؟ توئیترت هم دست خودته؟ ترامپ: آره داداش... تو چطوری از حصر زنگ زدی؟ میرحسین: اینجا که همه چیز هست... تو چرا اون توئیت رو زدی؟ اون حرفا چی بود گفتی؟ ترامپ: چی؟ میرحسین: همینکه گفتی معترضا برگردن خونه‌شون دیگه... ترامپ: بابا ضایع بود ناموسا میر! ریختن توی ساختمون سنا... میرحسین: ضایع چی چیه مرد حسابی؟ تو هم لات کوچه خلوتی ها! تازه اول ماجراست... ترامپ: نه جون داداش! دیگه هرچیزی حدی داره... چند نفر کشته شدن... میرحسین: چند نفر! چند نفر؟ اینجا کلی آدم کشته شدن، حتی خیلی‌ها هم کشته نشدن، من گفتم کشته شدن الکی! ترامپ: جان من؟ الکی تعداد کشته‌ها رو بردی بالا؟ میرحسین: آره... حتی ختم یکیشون هم رفتم... سعیده پورآقایی... بعدا معلوم شد زنده اس دختره... البته ختمش خوب بود... موز دادن، پرتقال دان... ترامپ: بابا تو دیگه چه یولی هستی... اینکه خیلی خیطی داره مشتی... میرحسن: خیطی چیه بابا؟ اینا رو خودتون بهم یاد دادید دیگه... حالا که نوبت خودتون شد، جا زدی؟ ترامپ: نه... ببین... چیزه... بالاخره اینجا مهد دموکراسیه، چشم دنیا به ماست. امنیت ملی هم خط قرمزه... نمیشه که اونجوری وحشی بازی دراورد! میرحسین: وحشی باباته مردک! ترامپ: (می‌خندد) حالا عصبانی نشو میر جون... میرحسین: عصبانی نشو چیه بُشکه! آبروی من رفته... میگن حتی ترامپ هم از تو شعورش بیشتر بود... مردم رو دعوت به آرامش کرد... ترامپ: خب خدایی شعورم بیشتره دیگه... قبول کن... میرحسین: زرشک! از کروبی شاید بیشتر باشه.، ولی از من بیشتر نیست! ترامپ: آخ آخ آخ کروبی... اون چی می‌گفت با سیصد هزار تارای آخه... (می‌خندد) میرحسین: نخند بابا... لااقل بگو بی‌بی‌سی چهار تا پخش مستقیم بره... دو تا ساخت کوکتل مولوتوف پخش کنه... چیه راز بقا و موسیقی... بی‌طرفه خیر سرش... ترامپ: برو بابا... توئیتر خود من محدود شده... فاکس‌نیوز حرفام رو قطع میکنه... بگم بی‌بی‌سی ساخت کوکتل مولوتوف بره... بعد ده سال هنوز مشنگی ها... نگرفتی ماجرا رو... حتما فکر میکنی این تلفنی هم که دارم باهاش حرف میزن پاناسونیکه! گاگول... کاری نداری؟ میرحسین: دونالد... ناموسا یه کاری بکن... آبروی من رفته... الو... دونالد... ای ری... پس کله‌تون... http://Eitaa.com/teribon_ir
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لیچار/ قسمت یازدهم: هر واکسنی بهتر از بی‌واکسنی‌ست! در بحبوحه مذاکرات هسته ای، اصغر فرهادی و چهار تا فیلمساز دیگه یه بیانیه دادن و نوشتن «هر توافقی بهتر از عدم توافق است». این رو گفتم، که بگم مشکل بعضی‌ها با استدلال و.. رفع نمیشه. اونا عاشق آمریکان و هر نوع رابطه و مراوده و ابراز ارادتی که باشه رو قبول دارن. واکسن، آمریکایی باشه، کوفت باشه! اونا واکسن آمریکایی رو بو میکشن و شفا میگیرن! 😜🤪 http://Eitaa.com/teribon_ir
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️داستان ما و اکبر شورتی‌های عرصه سیاست! اصولگراها که قبلا با جمنا و شانا اومده بودند توی میدون، برای این انتخابات اسمشون رو گذاشتن «همنا» 😅😁🙈 http://Eitaa.com/teribon_ir
10.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️لیچار/ قسمت دوازدهم: میلیاردرهایی که در مرکز نفرین زمین کلافه شده‌اند! توی روزهایی که خیار انقدر گرون شده که ته تلخش رو هم نمیتونیم بندازیم دور، یه عده مفت‌خور که پولشون از پارو بالا میره، عاروق بعد از درآمد میلیاردی‌شون رو با طعم ناامیدی و ناله و نفرین، میزنن توی صورت مردم. این لیچار درباره اینهاست. ببینیدش. http://Eitaa.com/teribon_ir
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 از این تپه به اون تپه بنفشه... آقا یه تپه هم بذارید بمونه برای بقیه. از فرهنگ و اقتصاد و سیاست گرفته رو گلکاری کردید آخه. راستی یه سلامی هم عرض کردیم خدمت خانوم باران کوثری. ببینید. http://Eitaa.com/teribon_ir
12.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لیچار/ قسمت شانزدهم: 🔸عشق غبطه برانگیز غربزذه‌ها به آمریکا 🔸نصف امید به زندگی آمریکاییها بخاطر امیدیه که اینا به آمریکا دارن. http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕ ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! 🔺پیام داد: «وقتی میخوایم کلید رو بچرخونیم توی درِ (...) قبلش حساب شماها رو میرسیم. ولی اگر از دستمون در رفتید، اینکه کجا میرید قایم میشید دیدن داره.» برای او نوشتم و اینجا هم مینویسم: زرشک! ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! و انقدر بی‌غیرت که شماها به نزدیکی‌های آنجا برسید و ما همچنان زنده باشیم. ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! که اگر از ما گذشتید، نوبت ستون خیمه انقلاب برسد. ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! و نه تنها نزدیک دورازه‌های ما، که حتی اگر به نزدیکی میانه‌های زمین هم رسیده‌ باشید یعنی اینکه قبلش از ما گذشته‌اید. 🔺توهم برتان ندارد که بازی به شش قدم ما رسیده است! اینکه ما هنوز هستیم و شما با ما درگیرید و از پسمان بر نمی‌آیید یعنی توپ توی شش قدم شماست! اینکه هنوز دارید زور میزنید هر جوری شده -ولو با زدن زیر توپ- خطر را از دم دروازه‌تان دور کنید و به گلر و خط دفاعی‌تان فرصت نفس کشیدن بدهید، یعنی ما داریم در یکی دو متری تیرک‌های دروازه شما می‌جنگیم. که اگر حتی توانسته بودید توپ را وسط زمین بیاورید لازم نبود از داور و تماشاچی و توپ جمع کن و عکاسهای دور زمین و... برای شلوغ کردن فضا و فلاش انداختن در چشم بازیکنها و بطری پرت کردن وسط زمین و آب نرساندن و... استفاده کنید. 🔺اینکه جبهه کفر همه چیزش را به میدان آورده، یعنی همه چیزش به خطر افتاده! ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! و فکر نکنید که همینطور می‌نشینیم نگاه میکنیم که چطور قدم به قدم و متر به متر توپ را جلو می‌آورید و به دروازه ما نزدیک می‌شوید. 🔺اینکه خیال می‌کنید ما حاصل مجاهدت و خون دل خوردن‌ها و شکنجه‌شدن‌ها و آوارگی کشیدن‌های چند هزار ساله را راحت تحویلتان میدهیم و با چهارتا هشتگ زدن و تشتک پراندن، چشم بر کور شدن چشم امید مظلومان و مسنضعفان جهان می‌بندیم، معلوم است هنوز نفهمیده‌اید چند چندیم! اینکه فکر میکنید همه اینها را به رسانه‌نفهمی خودی‌ها و شوت‌بازی نخودی‌ها و پرخوری باخودی‌ها می‌فروشیم و میگوییم حالا که اینطور است پس به ما چه، کور خوانده‌اید. 🔺ما دفاع‌آخرهای جمهوری اسلامی نیستیم! و فرض محال هم محال نیست؛ پس اگر یک روز نه اینکه جمهوری اسلامی نباشد، که حتی قرار باشد نباشد، مطمئن باشید ما آن روز نیستیم و خیلی قبلترش بر بدنهای ما اسب دوانده‌اید. تا ما هستیم نوبت به بنی‌هاشم نمیرسد... چه برسد به خیمه‌ها.... @teribon_ir
⭕مصباح، نجاتمان داد 🔹یکی دو سال اول دبیرستانم بود. دو سه سال آخر دولت اصلاحات بود. جمله‌ای از مرحوم آیت الله مصباح یزدی -فکر کنم در سخنرانی‌های معروفش پیش از نمازجمعه تهران- نقل شده بود با این مضمون که الان در جمهوری اسلامی بانک‌ها رباخواری می‌کنند و... 🔹در یک جمعی گفتم حالا این ادبیات هم خیلی خوب نیست! یکنفر در آن جمع بلند شد و مرا شست و پهن کرد روی دیوار، که تو چه میفهمی و به چه جراتی درباره آیت الله مصباح اینطور حرف میزنی و... 🔹همان فرد که مرید علامه مصباح بود و بعدتر عقدش را هم علامه خواند و علی ما نقل، سر عقد از شوق گریه هم می‌کرده، بعدتر مشایی‌چی شد و مخالف علامه شد و... . اما من اتفاقا سر آن اتفاقا ویرم گرفت که بروم آیت الله مصباح را بشناسم. دوم خردادی‌ها بدجور تخریبش می‌کردند. دبیرستانی بودم اما خوره کتاب و مجله. 🔹از آنجا پایم به کتابهای علامه باز شد. بعدتر که رفتم دانشگاه و فعالیتهای جدی‌تری داشتیم و شبهات جدی‌تری و بحثهای جدی‌تر، بیشتر چنگ میزدم به دامان اندیشه‌های ایشان. 🔹اینها را گفتم که بگویم اگر رگ غیرتمان برای مرحوم آیت‌الله مصباح باد ‌می‌کند مثل پایداری‌هایی که این روزها ساکت شده‌اند تا سر سفره غنیمتی دولت آینده به اندازه یک لقمه هم عقب نیفتند، از سر سیاسی‌کاری نیست! 🔹ما بچه بودیم و اگرچه اینستا و تلگرام و... نبود، اما بالاخره شبهه و وسوسه از هر سوراخی بود راه خودش را پیدا می‌کرد و می‌آمد داخل روح و جانمان. روزهای سختی بود، روزهای دولت دوم خرداد. تا دلتان بخواهد روزنامه داشتند، مجله داشتند، می‌نوشتند، تیتر می‌کردند، روی جلد می‌بردند و آتش می‌انداختن به خرمن اعتقادات ما. و ما را کتابها و سخنرانی‌های نجات داد. 🔹نمی‌ترسید، کم نمی‌آورد، کپ نمی‌کرد، محافظه‌کار نبود، از ترس فحشهای زنجیره‌ای‌های زنجیری در روزنامه‌های فردایشان، تیغ سخنرانی‌های پیش از نماز جمعه تهرانش را کند نمی‌کرد. می‌دید چطور دارند میزنند به ریشه اسلام و انقلاب و چطور ماها داریم دست می‌کشیم به لبه‌های دره تا شاید تکه سنگی، ریشه بیرون زده‌ای، ساقه خمیده‌ای پیدا کنیم و چنگ بزنیم و سقوط نکنیم. 🔹حالا زورمان می‌آید بعد از دوم خردادی‌های علیه ما علیه، یکی به اسم پسر شهید و... بر قبر مطهر او هم اسب براند. اصلا نامردی‌ست اگر آبرویی که او از خود خرج کرد برای نسل ما را فراموش کنیم و بگذاریم هی از اینطرف و آنطرف به او جسارت کنند؛ نمک‌نشناسی‌ست. تازه حرمت عالم و فقیه در اسلام و لزوم دفاع از او هم جای خود. بی‌خیال این هتاکی هم نمی‌شویم. همین. @teribon_ir
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مقاله‌ای که دکتر گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان درباره انتصابهای فامیلی نوشته را یخوانید. خیلی خوبه. 🔻حتی دیگه بعنوان رعیت هم برای ما سهمی از مملکت قائل نیستن. @teribon_ir
🔻 ناموسا ماله رو داری؟! @teribon_ir
⭕ بیایید برای هاشمی رفسنجانی دعا کنیم! 🔻یکی از افرادی که در شبهای قدر و مواقف استجابت دعا وسوسه میشوم برایش دعا کنم و حتی فاتحه‌ای بخوانم، مرحوم هاشمی رفسنجانی ست! واقعا تلاش و ممارست آن مرحوم در ثبت خاطرات روزانه به قدری ستودنی‌ست که گاهی فکر میکنم ارزشش را دارد اگر 364 روز سال بد و بیراه بارش میکنیم، لااقل یکبار هم دعایش کنیم. البته آن کتب خاطرات به جهات مختلف می‌تواند مورد توجه و قدردانی و حائز اهمیت باشد اما برای شخص بنده بیش از هرچیز از این جهت خواندنی است که به نظرم بهترین و مهمترین سند شناخت و آشنایی با «اشرافیت انقلابی»ست. 🔻شرح میدهم: من هر وقت بخشهایی از کتابهای خاطرات آن مرحوم را میخوانم با خودم میپرسم چرا یک روحانی باید رویش بشود این را که در روز تاسوعا رفته جت‌اسکی سوار شده، بنویسد و بعد چاپ کند؟ ببینید! اینکه در تاسوعا رفته جت‌اسکی سوار شده را کار ندارم ها، اینکه این را نوشته و چاپ کرده را میگویم! یا مثلا چرا باید بنویسد و منتشر کند که برای پسرش در حول و حوش بیست سالگی، سفارش کرده تا عضو هیئت مدیره کشتی‌رانی شود؟ یا از این قبیل موارد که در کتب خاطراتش پر است. یعنی خود آن کارها که بد است و اشرافی‌ست و تبعیض‌آمیز است و پارتی بازی‌ست و... به درک، خود این ثبت و انتشار واقعا عجیب است. 🔻در واقع این مسئله بیش از اینکه از سر تعهد به تاریخ و آیندگان و شفافیت و گردش آزاد اطلاعات و این قبیل خزعبلات باشد، ناشی از یک اعتماد بنفس اشرافی‌ست که تو نه تنها به خودت حق می‌دهی چنین غلط‌هایی بکنی بلکه حتی انقدر آن را حق می‌دانی که هیچ ابایی نداری آن را جار بزنی و برای همیشه تاریخ در مقابل دید‌گان بقیه قرار دهی. 🔻از این جهت است که عرض میکنم کتب خاطرات هاشمی مهمترین سند آشنایی با چیزی است به نام اشرافیت انقلابی. چیزی که در آن شما به صرف دخیل بودن در انقلاب و مدیر بودن در جمهوری اسلامی کاملا حق داری متفاوت زندگی کنی. اشرافیتی که به شما حق می‌دهد حالا که داری امور رعیت را تدبیر می‌کنی، بیش از آنها از امکانات برخوردار باشی. حالا که روزی پانزده شانزده ساعت از این جلسه به آن جلسه به فکر آب و نان رعیت هستی، حق داری هشت ساعت بقیه را در خانه لوکس بالای شهرت استراحت کنی. حالا که روز و شب برای امورات این مردم وقت گذاشتی، حق داری دو تا سفر تفریحی کیش و خارج و... بروی. حالا که داری فکر میکنی چطور برای آینده توله‌های رعیت شغل و مسکن بسازی، حق داری بچه خودت را مدرسه گران‌قیمت بفرستی و پیش پیش برایش شغل کنار بگذاری. حالا که داری از تمام توانت برای جا انداختن استفاده از کالای ایرانی که سودش در جیب خود رعیت میرود و برای خود او شغل ایجاد میشود، استفاده میکنی، حق داری خودت کالای خارجی با کیفیت استفاده کنی. حالا که داری تلاش میکنی روشهای نوینی مثل قرعه کشی فروش خودرو برای کاهش قیمت بازار و کارخانه ابداع میکنی، حق داری خودروی ایمن خارجی سوار شوی. و حق داری خانه تخفیفی از دم قسط بگیری، و حق داری به اسم خیریه چند هزار متر زمین بگیری، و حق داری... 🔻دعوای این روزها و همه روزهای پس از انقلاب سر همین است. طبقه‌ای از مدیران ایجاد شده که فکر میکنند چون دارند خدمت میکنند (خدمت میکنند؟!) حق دارند بیشتر برخوردار باشند، حق دارند بهتر بخورند، بهتر بگردند، بهتر بپوشند، بهتر سوار شوند، بهتر تربیت شوند، بهتر آموزش ببینند و... 🔻چون اگر آنها خانه و سفر و تفریح خوبی داشته باشند و خوب استراحت کنند و ماشین خوبی داشته باشند و ایمن بمانند و دغدغه مدرسه وتربیت بچه نداشته باشند و وقت ذهنشان باز باشد و... بیشتر میتوانند به رعیت خدمت کنند و سودش در جیب همان رعیتی میرود که از قضا این روزها یک کم پررو شده است و دارد جفتک می‌اندازد و سبک زندگی اینها را با آرمانهای انقلاب و مدل حکومت داری امیرالمومنین و حرفهای امام و رهبری مقایسه میکند. 🔻ما دچار چنین طبقه‌ای شده‌ایم. و خدا نگذرد از هاشمی رفسنجانی که پایه‌گذار چنین منش ومرامی بود و این را تئوریزه و توجیه کرد. حالا اینکه آن فاتحه و طلب رحمت اول متن این لعن و نفرین را میشورد یا برعکس، نمیدانم! اما هرچه هست مطمئنم اگر نبود شجاعت و جسارت (والبته شاید تا حدی وقاحت!) هاشمی رفسنجانی در ثبت این خاطرات، ما این روزها به این راحتی نمیتوانستیم از پس نفاق و ظاهرسازی این طبقه مدیران اصولگرا و اصلاح‌طلب به این شناخت دقیق برسیم. @teribon_ir