💢 #زندگیدرلولههایآب!
در هنگ کنک با استفاده از لوله های سیمانی انتقال آۤب، #اتاق هایی ساخته شده بخشی از مردم میتونن در آن ها زندگی کنند.
چینی ها با این #سختی کشیدن ها تونستن دنیا رو بگیرن.
اونوقت تو ایران، طرف توی خونهه 200متریش بیشتر از صدتا چینی می خوره و روزانه 10 دقیقه کار مفید برای کشورش نداره و دائم میگه اینا پیشرفت بلد نیستن!
@chaharrah_majazi
🌻 هر گاه قدرت، تو را به ظلم فراخواند، #قدرت_خدا را بر خودت به یادآور...🌻
#لقمان_حکیم
#تفکیک_گفتگوها
💌 @chaharrah_majazi
💥 #دلقک_بازی_قدرت_طلبان 👇
اسحاق #جهانگیری که در مناظره های انتخاباتی علیه #قالیباف و #رئیسی هوار به راه انداخته بود و طوری سخن می گفت که انگار نسخه حل تمام مشکلات کشور را در دست دارد، حالا با عجز می گوید:
«حتی منشیام را هم #نمیتوانم عوض کنم»
مردمانی که روشنایی حقیقت را نپسندند، اسیر دلقک بازی قدرت طلبان می شوند.
#حسن_محمدی
#جهانگیری
#تفکیک_گفتوگوها
💠@chaharrah_majazi
⚡️
⚡️⚡️
⚡️💥⚡️
⚡️💥💥⚡️
⚡️💥💥💥⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_سی_و_نهم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
عایشــه نیـز بـر او خشــم گرفت و بار ها سرزنش ڪرد گرفت و سرانجــام گروهــے بر او دست یافتند و او را ڪشتند.
به خــدا سوگنــد طلحــه و زبیر براے خونخواهے عثمان شــورش نڪردند و جـز این ڪه ترسیدند نڪردند خـون عثمان را از آنان مطالبــه ڪنند؛
و رنجاندند و ناتوانش ساختند. عایشه نیز بر او خشمکرد و سرانجام گروهی بر او دست یافتند و او را سوگند طلحه و زبیر برای خونخواهی عثمان شورش و این که ترسیدند خون عثمان را از آنان مطالبه کنند؛ زیــرا آنــان خود متهم به قتــل عثمات هستند و در میــان مردم ار آنـان #حریــص تر بر #قتــل عثمان یافــت نمےشد.
اینڪ آن ها برادران و خواهران مسلمان شما را در شهر بصـره در رنـج و عـذاب انداخته انــد.
شنیــده ام عده اے را ڪشته اند و بیــت المال را به #یغمــا برده اند.
پس سزاوار اســت ڪه به یارے برادران و خواهران خــود برخیزیــد و در این راه از خداے بزرگ مدد و یارے جوییــد.
پس از قرائت نامه ے امام، عمــار نیز سخن گفت و مردم را به #دفـــاع از حق و مردم #بــےگناه بصــره دعــوت ڪرد.
عده اے از جوانان شهــر با مشت هاے گره ڪرده فریـــاد خونخواهــے ڪشته هاے بصره را سر دادند و خواستار جنگ با تصرف ڪنندگان بصره شدند.
حسن بن علــے آنان را ساڪت ڪرد و گفت:
اے مـــردم!
ما آمده ایم ڪه شما را به ڪتاب خدا و سنت پیامبرش و به سوے #داناترین و #دادگرترین و برترین و استوارتریــن فرد در امر بیعت از مسلمین بخوانیم.
شما را به سوے ڪســے دعوت ڪنیم ڪه در #ایمــــان به پیامبر اسلام ڪه با او در پیونــد داشت، بر همــه سبقت داشتــه و هرگز او را تنهـــا نگذاشته است.
اے مــردم!
چنین ڪســے از شما ڪمڪ مےطلبد و شما را به حــق دعــوت مےڪند و از شما مےخواهد ڪه او را پشتیبانــے ڪنید و عليـــه آن هایے ڪه پیمان خود را شڪسته اند و یاران او را ڪشته اند #بیــتالمــال را به غارت برده اند، #قيـــام ڪنید.
برخیزیـــد ڪه رحمــت خــدا بر شمــا بــاد!
سخنــان نوه ے پیامبــر، حســن بــن علــے، دل ها را بیـدار و وجــدان ها را آگاه ڪرد و آن چـه را فرمانـدار #ســادهلــوح رشته بود، از هم گسست و چیــزے نگذشت ڪه جــوش و خــروش فضاے مسجــد را پر ڪرد.
#حب_الحسین_یجمعنا
💠@chaharrah_majazi
⛔️ #ڪپے فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚡️
⚡️⚡️
⚡️💥⚡️
⚡️💥💥⚡️
⚡️💥💥💥⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_چهل_ام
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
زیــد بن صوحــان یڪے از بزرگان ڪوفه از جا بلنــد شد، مــردم را بر سڪوت فرا خواند و گفت ڪه عایشــه نامــه اے به او و برخـے سران ڪوفـه نوشتــه و از آن ها خواسته است ڪه در خانـه هاے خود بنشینند و علــے را یارے نڪنند.
زیــد با صداے بلنــد گفت:
آگ ـاه باشیــد ڪه #وظیــفه ے عایشــه در خانــه نشینے است و وظیفه ے من نبــرد ڪردن در میدان #جهـــاد!
اڪنون او ما را به وظیفه ٻ خودش دعــوت مےڪند و خود وظیفه ے ما را به عهـــده گرفته است!
شش هـــزار نفــر از مــردان ڪوفه به سوے لشڪرگاه علــے حرڪت ڪردند و این در حالــے بود ڪه علــے در نامه ٻ دوم خود، حڪم عزل ابوموســـے اشعرے را امضــا ڪرده بود.
***
علــے از واقعــه اے ڪه در پیــش روے داشت، اندوهگیــن بود.
اندوه نشستـــه بر سیمایــش از نگاه هاے اطرافیانش پنهــان نبود.
او در ڪنج مسجـد نشسته بود و ابن عباس و جمعــے دیگر در اطرافــش.
صعصه بن صوحان ڪه پیـام علــے را به بصره برده و اینڪ بازگشته بود، گزارش میداد:
- نخســت با طلحــه ملاقــات ڱردم و نامه ے شما را به او دادم.
وے پس از خواندن نامــه، گفــت ڪه آیا اڪنون که جنگ بر علــے #فشــــار آورده است #انعطـــاف نشان مےدهد؟
سپس با زبیــر دیــدار داشتــم و البتــه او را نرم تر از طلحــه یافـتم.
او نیز گفــت ڪه این آب ریختــه را نمےشود جمع ڪرد.
عایشــه را نیــز دیــدم و پیــام شما را به او رسانــدم.
او نیــز خــود را #خونخــواه عثمــان نامیــد و گفت از علــے و سپاهیانــش #هراســے ندارم.
سخنان ابــن صوحــان ڪه به پایــان رسید، همه ے نگــاه ها به علـــٻ دوختــه شـد.
✨ #ادامـــہ_دارد ...
#حب_الحسین_یجمعنا
لینک قسمت اول رمان قدیـــــس
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب
#روحانی
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127
💠@chaharrah_majazi
⛔️ #ڪپے فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🔰فرید زکریا در کتاب جهان پسا آمریکایی می گوید:
🔰 در آینده نزدیک جهان که شروع شده است، آمریکا باید با تک نبودن و تاثیرپذیری از دیگر عوامل موثر کنار بیاید.
زکریا این عوامل موثر جدید را کشورهایی میداند که برخی تا پیش از این چنین نقشی در جهان نداشتهاند؛ کشورهایی مانند #ایران.
سردبیر نسخه بینالمللی هفتهنامه نیوزویک است.
#fatf
#آمریکا
مطالب سیاسی آمریکایی👇
http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت
#ریپلاے به قسمت قبلے☝️
⚡️
⚡️⚡️
⚡️💥⚡️
⚡️💥💥⚡️
⚡️💥💥💥⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_چهل_و_یکم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
علـــے رو به ابن عبــاس گفت:
ما به سوے بصــره حرڪت مےڪیم.
اما تــو پیــش از ما به بصــره برو و با این سه تن سخن بگو.
شایـد قبــل از آغاز جنگ آرام گیرند و دست از لجاجت بردارند.
ابن عباس مےگوید:
در بصــره نخست به دیـدار طلحـه رفتم و بیعتش را با امام به او یادآور شدم.
او گفت:
من بیعــت ڪردم در حالــے ڪه شمشیــر بر سرم بود.
گفتم:
عجــب!
اما من تو را دیــدم ڪه با ڪمال آزادے بیعت ڪردے.
یادم هست علــے به وقت بیعــت، به تو گفت ڪه اگر مےخواهــے من با تو بیعت ڪنم و تو خلیفه شوے و تو گفتــے ڪه ڪسـے به خلافت مستحق تر از تو نیست یا علــے!
طلحــه گفت:
درسـت است ڪه علــے این سخن را گفت، ولــے در آن هنگام گروهے با او بیعت ڪرده بودند و مرا امڪان مخالفت نبود...
آن گاه افزود:
ما خواه ان خززون عثمان هستیم و اگر پسر عموے تو علــے خواهان حفظ خون مسلمانان است، قاتـلان عثمــان را تحویـل دهد و خود را از خلافزت خلـع ڪند تا خلافت در اختیار شورا قرار گیرد و شورا هر ڪه را خواست انتخاب ڪند.
در غیر این صورت، هدیه ے ما به او شمشیر است.
من فرصت را غنیمــت شمردم و پرده ے رسوایــے اش را بالا زدم و گفتم:
بخاطر دارے ڪه تو عثمان را ده روز تمام محاصره ڪردے و مانع رسیدن آب به درون خانه ے او شدے و آن گاه ڪه علــے با تو مذاڪره ڪرد، اجازه دادے آب به درون خانه ے عثمان برده شود.
و وقتے مصریان وارد خانه ے او شدند و در مقابل چشمان شما اورا ڪشتند تو مانع نشدی.
و بعد هم مثل همه، با علــے #بیعت ڪردے.
شگفتا ڪه تو در خلافــت سه خلیفــه ے پیشين، ساڪت و آرام بودے، اما نوبت به علــے ڪه رسید از جاے ڪنده شدے!
#اربعین
#حب_الحسین_یجمعنا
💠@chaharrah_majazi
⛔️ #ڪپے فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚡️
⚡️⚡️
⚡️💥⚡️
⚡️💥💥⚡️
⚡️💥💥💥⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_چهل_و_دوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
به خــدا سوگنــد تو نیــز مےدانــے ڪه علــے ڪســے است ڪه از هیــچ شمشیرے هــراس ندارد.
سپــس به نـزد عایشــه رفتــم.
#پیغــام علـــے را به او رساندم.
به او گفتــه براے علــے فضیلت و سوابقے در اسلام است و تو نیــز خـوب مےدانــے علــے ڪیست.
از تو بعیـــد است ڪه دم از #جنگ با علــے بزنــے!
چگونه مےخواهــے با مردے بجنگــے ڪه پیامبر آن همه سفارشش را نموده است؟
ولــے او بر ادامه ے جنگ #اصــرار داشت.
از نزد او بــدون اتخــاذ نتیجــه اے بیرون آمدم و به نزد زبیــر رفتم.
علــے به من سفارش ڪرده بود ڪه با زبیــر به تنهایــے ملاقات ڪنم و فرزندش عبدالله در آنجا نباشد.
من از او خواستم در طول ملاقات ڪســے به ما نزدیڪ نشود و او به غلامش گفت ڪه احدے اجازه ندارد وارد اتاق شود.
من رشته ے سخنــے را به دست گرفتم.
او داشت به تدریج متقاعــد مےشد و مےفهمید ڪه اشتباه ڪرده است و نباید از مڪه خارج مےشد و به سوے بصــره مے آمد، اما ناگهان پســرش عبدالله وارد شد و بناے ناسازگارے را با من گذاشت.
زبیــر در مقابل او سڪوت ڪرد.
عبدالله را جوانــے پرخاشگــر و عصبــے دیدم و به ناچار از منزل زبیــــر خارج شدم؛ در حالــے ڪه مےدانستم صبــر و بردبارے علــے براے توقف جنگ نتیجــه نخواهد داد.
دو سپاه روے در روی هم ایستادند.
علــے صبــر و بردبارے را بر آغاز جنگ ترجیــح داد.
او سوار بر اسبــش به سوے طلحــه و زبیــر حرڪت ڪرد ڪه پیشاپیــش سپاه خود بر اسب هایشان نشسته بودند.
به آن ها نزدیڪ شد، به زبیر نگاه ڪرد و گفت:
آیا من #بـــرادر شما نبودم؟
آیا آن روزها در ڪنار پیامبر اسلام با ڪفار مےجنگیدیم و در یڪ صف بودیــم او را فرامــوش ڪرده ایـد؟
✨ #ادامـــہ_دارد ...
#حب_الحسین_یجمعنا
#اربعین
لینک قسمت اول رمان قدیـــــس
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب
#روحانی
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127
💠@chaharrah_majazi
⛔️ #ڪپے فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.