eitaa logo
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
236 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
15 فایل
بسم رب حریم حرم]•🕊🥀 شھادت🕊 آغاز خوشبختے است خوشبختے‌اۍ‌ڪہ‌پایانے ندارد شہید ڪہ بشوے! خوشبختِ ابدے میشوے🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندڪۍزما♥↶ @Companiono ⊰نا‌شنآسمـوטּ https://harfeto.timefriend.net/16468027837062 کپی حلال💫
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ اسْتَغْفِری لِذَنْبِکِ و برای گناهت استغفار کن...🌱 📚- سوره یوسف ۲۹ ʝơıŋ➘ |🌷@testimonial
ذکـرروز‌جمعه🌻 ۱۰۰مرتـبہ‌ اللهم‌صـل‌علـی‌مـحمـدوال‌مـحمـد خدایـا رحـمت‌ فـرسـت‌ بر مـحمـد و خاندان‌ مـحمـد༻🍂🤍ッ ʝơıŋ➘ 🌷 @testimonial
30.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیرگوش‌دل‌من‌قاصدڪۍمۍگوید: ڪه تو در راهۍ و سرشار صفا مۍآیی ..💛🌼' @testimonial
قول‌مید؎‌‌! اگہ‌خوند؎‌‌!🙂 تویکۍ‌ازگروه‌هایــاڪانالاکہ‌! هستۍڪپۍ‌کنی‌‌! اللهـــــــــم!(: عجــــــل!(: لولیـڪ!(: الفـرج!(: اگہ‌پا؎قولت‌هستۍ کپی‌ڪن‌تاهمہ‌برا؎ظهور ‌حضرت‌مهد؎‹عج›دعاڪنن♥️!' ؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞ الّلهُــم‌َّعَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــــ‌الْفَــرَج🌤✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ چهار چیز در گناه وجود دارد که از خودِ گناه بدتر است: 1_کوچک شمردن گناه 2_افتخار کردن به گناه 3_شادمانی کردن به گناه 4_اصرار بر گناه مراقب اعمالمون باشیم! -@testimonial
•••🎬♥️" بھ‌قـولِ‌آقـاۍبهجـت کِھ‌میگـن شمآبـراۍخـوآبـت‌کِھ‌ڪوتاهه جآۍنَـرم‌تهیه‌میڪنے.. امابـراۍآخـرَتت‌هیـچ‌ڪارۍنمیڪنے! @testimonial
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
زیرگوش‌دل‌من‌قاصدڪۍمۍگوید: ڪه تو در راهۍ و سرشار صفا مۍآیی ..💛🌼' @testimonial
حیدرۍ‌وار‌بیا‌حیـدر‌ڪرار‌زمان جمکران‌منتظــر‌منبر‌مردانہ‌توست پرده‌بردار‌از‌این‌مصلحت‌طولانۍ کہ‌جہان‌معبدو‌منزلگہ‌شاهانه‌توست
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
|بسم‌رب‌الشُھدا‌والصدیقین| #سلام‌_بر_ابراهیم صفحھ ۴٢ مسافران را تک تک بررسی می کنند. چندين ماشین
|بسم‌رب‌الشُھدا‌والصدیقین| صفحھ ۴٣ شب بود که با ابراهيم و سه نفر از رفقا رفتيم مسجد لرزاده. حاج آقا خيلی نترس بود. حرف هایی روی منبر می زد که خيلی ها جرأت چاووشی گفتنش را نداشتند. حديث امام موسی کاظم ص که می فرمايد: «مردی از قم مردم را به حق فرا می خواند. گروهی استوار چون پاره های آهن پيرامون او جمع می شوند» خيلی برای مردم عجيب بود. صحبت های انقلابی ايشان همينطور ادامه داشت. ناگهان از سمت درب مسجد سر و صدایی شنيدم. برگشتم عقب، ديدم نيروهای ساواک با چوب و چماق ريختند جلوی درب مسجد و همه را می زنند. جمعيت برای خروج از مسجد هجوم آورد. مأمورها، هر کسی را که رد می شد با ضربات محکم باتوم می زدند. آنها حتی به زن و بچه ها رحم نمی کردند. ابراهيم خيلی عصبانی شده بود. دويد به سمت در، با چند نفر از مأمورها درگير شد. نامردها چند نفری ابراهيم را می زدند. توی اين فاصله راه باز شد. خيلی از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند. ابراهيم با شجاعت با آنها درگير شده بود. يکدفعه چند نفراز مأمورها را زد و بعد هم فرار کرد. ما هم به دنبال او از مسجد دور شديم. بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند. چندين نفر هم شهيد و مجروح شدند. ضرباتی که آن شب به کمر ابراهيم خورده بود، کمردرد شديدی برای او ايجاد کرد که تا پايان عمر همراهش بود. حتی در کشتی گرفتن او تأثير بسياری داشت. با شروع حوادث سال ۵٧ همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود. پخش نوارها، اعالميه ها و... او خيلی شجاعانه کار خود را انجام ميداد. اواسط شهريور ماه بسياری از بچه ها را با خودش به تپه های قيطريه برد و در نماز عيد فطر شهيد مفتح شرکت کرد. بعد از نماز اعلام شد که راهپيمایی روز جمعه به سمت ميدان ژاله برگزار خواهد شد. . . . زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی @testimonial
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
|بسم‌رب‌الشُھدا‌والصدیقین| #سلام‌_بر_ابراهیم صفحھ ۴٣ شب بود که با ابراهيم و سه نفر از رفقا رفتيم
|بسم‌رب‌الشُھدا‌والصدیقین| صفحھ ۴۴ ۱٧ شهریور «امیر منجر» صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال ابراهيم. با موتور به همان جلسه مذهبی رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ) جلسه تمام شد. سر و صدای زيادی از بيرون می آمد. نيمه های شب حكومت نظامی اعلام شده بود. بسياری از مردم هيچ خبری نداشتند. سربازان و مأموران زيادی در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادی هم به سمت ميدان در حركت بود. مأمورها با بلندگو اعلام می كردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بالافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! آمدم بيرون. تا چشم کار می کرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان می آمد. شعارها از درود بر خمينی به سمت شاه رفته بود. فرياد مرگ بر شاه طنين انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم می آورد. بعضی ها می گفتند: ساواکی ها از چهار طرف ميدان را محاصره کرده اند و... لحظاتی بعد اتفاقی افتاد که کمتر کسی باور می کرد! از همه طرف صدای تيراندازی می آمد. حتی از هليکوپتری که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجی پيدا کردم. مأموری در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکی از مجروح ها را آورد. . . . زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی @testimonial
میگفت: خدا از اداے میخاد نہ نوع ڪار و و ڪار رو. فقط وبا دید بہ وظیفہ توجه ڪردن... 𝐉𝐨𝐢𝐧...➘ ✨⃟🦋 @testimonial
جاےدیگہ‌میگفت: اخلاص‌یعنےبه‌جاےاینڪه‌سریع‌نمازبخونے، دوساعت‌قبل‌ازاذان‌وضومیگیرےومنتظرهستے ... اخلاص‌یعنے‌اگہ‌یڪ‌لحظہ‌نفْس‌ازخدادورت‌ڪرد، مےمیرے ... آیامااینطورےهستیم؟!!! حالا‌دوساعت‌پیش‌ڪش،حداقل‌ده‌دقیقه‌زودتر... پاشین‌برا‌ےنماز‌اول‌وقت‌آماده‌بشین... التماس‌دعا...🤲 𝐉𝐨𝐢𝐧...➘ ✨⃟🦋 ❅@testimonial