eitaa logo
تذکره الاولیاء
11.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
527 ویدیو
97 فایل
احوالات و کلمات بزرگان اهل معرفت
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ 🚩به استقبال روز عرفه 🔹روز عرفه در میان ایام سال همانند شبهای قدر در میان شبهای آنست. لذا اگر اولیای الهی یک سال انتظار شبهای قدر را میکشیدند و از ماه رجب تهیه استعداد برای درک شب قدر مینمودند، از ابتدای اربعین موسوی نیز همه اهتمامشان برای درک لقای الهی و معرفت به توحید در روز عرفه بود. 🔹 علاوه بر این، در روایات شب قدر اشاره شد که همه اهتمام سالک میباید درخواست مغفرت الهی باشد و در عین حال اگر کسی به هر دلیل در شبهای قدر مشمول مغفرت الهی واقع نشد، امید به روز عرفه داشته باشد. 🔹بنابراین، اگر عدم مغفرت الهی به معنای نابودی و هلاکت ابدی عبد است، روز عرفه آخرین سنگر برای توبه بندگان خداوند محسوب میشود و به همین دلیل است که مرحوم سید(ره) دعای سوزناکی را برای آخرین لحظات عصر عرفه نقل میکند؛ به این مضمون که: «بار الها، اگر در این آخرین مرحله از فرصت قبولی توبه، من به دلیل شقاوت و افسردگی ام از قافله سالکان عقب افتاده ام و توفیق مغفرت برایم حاصل نشده، پس مصیبت زده ای هستم که از تو مسألت دارم مرا از اجر مصیبت دیدگان محروم نگردانی.» 🔹 و لذا هر مقدار که عصر عرفه نزدیکتر میشد، اهل معنا ابتهال بیشتری به درگاه الهی میکردند که مبادا نام آنان در طومار مغفورین در روز عرفه ثبت نشود. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز عرفه - آیت الله جاودان کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ 🔻این مطلب را از دست ندهید و در عید بزرگ قربان از انتشار آن کوتاهی نفرمایید🔻 حافظ شیرازی نکته ای ظریف در باره ی عید قربان دارد،لطفا با دقت بخوانید: چه مستیست ندانم که رو به ما آورد که بود ساقی و این باده از کجا آورد مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ممکن است تا بحال به بیت دوم دقت نکرده باشید. بزرگان اهل معنا در تفسیر این بیت ، با توجه به غزل های دیگر حافظ و ابیات دیگر این غزل نظرشان درباره ی این بیت قابل تأمل است. منظور از شیخ در این بیت حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام میباشد. حضرت ابراهیم ع به امر خدای متعال حضرت اسماعیل ع را به قربانگاه برد و وعده ی انجام این دستور را در ضمیر خویشتن داشت. به محض اراده ی انجام دستور، خداوند متعال ایشان را از این امر معاف فرمود و به جای آن به ایشان دستور داد گوسفندی را به جای حضرت اسماعیل ع سر ببرد و طبق کلام قرآن مجید فرمود: و فدیناه بذبح عظیم (وما به جای او ذبح عظیمی را فدا کردیم ۱۰۷ الصافات) در تفاسیر، منظور از ذبح عظیم وجود مبارک دردانه ی اهل توحید اباعبدالله روحی له الفداء است حافظ در این شعر میگوید: ای ابراهیم نبی ، من مرید پیر مغان که وجود ذی جود سیدالشهدا سلام الله علیه باشد، هستم، و از اینکه مرید ایشانم از من رنجیده خاطر مشو، چرا که تو وعده ی این ذبح را نمودی اما در انجام آن معاف شدی ، لیکن او به این وعده وفا نمود و محیرالعقول ترین طلوع عشق در سپهر تاریخ را رقم زد. و این سرّی است که روز عید قربان روز زیارتی خاص سالار شهیدان است. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید قربان #امام_خمینی کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ سیّد اجلّ، علاّمه نِحریر، بهاء الدین، سیّد علی بن سید عبدالکریمِ نیلیِ نجفی که جلالت شأنش بسیار، و مناقبش بی شمار است و تِلمیذِ شیخ شهید و فخر المحقّقین است؛ در کتاب «اَنوارُ المُضیئَه» در ابواب فضایل حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مناسبتی این حکایت را از والدش نقل کرده: در روستای نیله که روستای خودشان باشد، شخصی بوده که تولیّت مسجد آن روستا با او بود. روزی از خانه بیرون نیامد، او را طلبیدند عذر آورد که نمی‌توانم، چون تحقیق کردند، معلوم شد که بدن او به آتش سوخته، به غیر از دو طرف رانهای او تا طرف زانوها که از آسیب سوختن محفوظ مانده، و دیدند درد و اَلَم او را بی قرار کرده است. سبب آن را پرسیدند. گفت: در خواب دیدم که قیامت برپا شده و مردم در حَرَجِ عظیمند و بسیار به آتش می‌روند و به بهشت کم می‌روند و من از کسانی بودم که به بهشت مرا فرستادند، همین که رو به بهشت می‌رفتم، به پلی رسیدم که عرض و طول آن بزرگ بود، گفتند که این است. پس ما از روی آن عبور کردیم و هر چه از آن طیّ می‌کردیم عرضش کم، و طولش بسیار می‌گشت، تا به جایی رسید که مثل تیزیِ شمشیر شد، نگاه کردیم در زیر آن دیدیم که وادی بسیار بزرگی است و در آن آتش سیاهی است، و در آن جمره‌هایی (تکه‌هایی از آتش) مثل قله‌های کوه‌ها، و مردم بعضی نجات می‌یابند و بعضی در آتش می‌افتند و من پیوسته میل می‌کردم از طرفی به طرف دیگر، مثل کسی که بخواهد بیفتد تا خود را رسانیدم به آخر صراط. به آنجا که رسیدم نتوانستم خودداری کنم که ناگاه در آتش افتادم و فرو رفتم در میان آتش، پس خود را رساندم به کنار وادی و هر چه دست انداختم دستم به جایی بند نشد و آتش مرا پایین می‌کشید به قوّتِ جریانِ خود، و من اِستِغاثه می کردم، و عقل از من پریده بود، پس مُلهَم شدم به آنکه گفتم: علیه‌السلام. پس نظر افکندم دیدم مردی به کنار وادی ایستاده، در دلم افتاد که او علیّ بن ابیطالب علیه السلام است. گفتم: ای آقای من! یا امیرالمؤمنین! فرمود: دست خود را بیاور نزدیک، پس کشیدم دست خود را به جانب آن حضرت، پس گرفت دست مرا و کشید مرا بیرون و افکند مرا بر کنار وادی. پس آتش را از دو طرفِ رانِ من دور کرد به دست شریف خود که من وحشت نموده از خواب جستم و با این حال خود را دیدم که می‌بینید و سالم نمانده بدن من از آتش مگر آن جایی که امام دست کشیدند. پس مدّت سه ماه مرهم کاری کرد تا سوخته‌ها بهتر شد و بعد از آن کم بود که نقل کند این حکایت را به جهت احدی مگر آنکه تب می‌گرفت او را. منبع: کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‌آیت الله کشمیری می فرمودند : " طبق آنچه که در روایات است، 🔹#افضل_اعمال امت #فرج است و روی مسئله فرج خیلی تأکید می کردند. 🔸می فرمودند که شیعه واقعی کسی است که همیشه در انتظار این فرج و گشایش باشد و عبادت واقعی همین است. 🔹در فرج هم تبرا هست و هم تولا و محبت و عشق. 🔸در #زمان_غیبت اگر شیعه ای باشد که چنین انتظاری در باطن او شکل نگرفته باشد، باید در اعتقاد خودش نسبت به حضرت تردید کند. 📘 کتاب شیدا کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ دعای مستجاب سردار شهید علی تجلایی رفته بودیم برای مراسم عقد. قرار بود حضرت آیت الله مدنی خطبه عقد را جاری کند. قبل از شروع مراسم، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام و عروس هر چه در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند. نگاهش کردم و گفتم: چه آرزویی داری؟! در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من شهادت بخواهید. از این کلام او تنم لرزید. چنین جمله ای برای یک عروس در چنین مراسمی بینهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم اما على مرا قسم داد. بناچار قبول کردم. هنگام جاری شدن خطبه عقد از خداوند بزرگ هم برای خودم هم برای علی طلب شهادت کردم. با چشمانی پر از اشک نگاهم را به صورت على دوختم. آثار خوشحالی در چهره اش هویدا بود. در دوران دفاع مقدس لحظه ای آرام و قرار نداشت. از تبریز اعزام شد. همه مراحل را پشت سر گذاشت. مدتی مسئول آموزش بود. به بچه ها خیلی سخت می گرفت. می گفت: هر چه اینجا بیشتر تلاش کنند در عملیات کمتر تلفات می دهیم. در عملیات بدر به قائم مقامی قرارگاه ظفر منصوب شد. دوستش می گفت: برای ما صحبت کرد. گفت: قمقمه هایتان را زیاد پر نکنید. آخر ما به ملاقات کسی می رویم که تشنه لب شهید شده است. روزهای آخر عملیات بدر بود. آخرشب آمد پشت خاکریز. گردان سیدالشهدا نتوانسته بود خودش را برساند. فقط بی سیم چی آنها آمد و گفت: گردان نتوانسته بیاید. سردار علی تجلایی رفت برای بررسی خاکریز بعدی. در زیر آتش دشمن پانزده متر از ما فاصله گرفت. برای دیدن منطقه سرش را بلند کرد. ناگهان تیری بر قلبش نشست. لحظات آخر با دست اشاره ای کرد که معنایش را نفهمیدیم. شاید آب می خواست ولی کسی آب همراهش نبود. پیکر علی در آخرین روزهای اسفند ۶۳ برای همیشه در کنار دجله ماند. مراسم عقد او در حضور آیت الله مدنی و جمعی از پاسداران برگزار شد. نمی دانم این چه رازی بود که همه آن پاسداران، داماد مراسم و آیت الله مدنی همگی به فیض شهادت رسیدند. منبع کتاب ص92 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
🔶ملاقات اهل برزخ با یکدیگر🔶 ملاقات مؤمنین با همدیگر در برزخ، ظهور «حُبّ فی الله» آنها در دنیا است. همان دوستی هایی که برای خدا بود و برای رضای خدا بوجود آمده بود در آنجا ظهور میکند و بسیار لذت بخش و آرامش دهنده است و یکی از عوامل انجذاب به سوی عالم قرب الهی است. و برعکس ملاقات مؤمنین در برزخ، ملاقات کفار است در آن عالم، آن ملاقات که از سر تخاصم و عناد بوده و نوعی از عذابهای جهنم برای آنهاست. صورت #همان_ارتباط_های_دنیایی_اهل_دنیاست که در ملاقات های خود اموال خود را به رخ همدیگر میکشیدند و به همدیگر کبر میفروختند. و همچنین است انس های دنیایی مؤمنین در برزخ که اگر برای خدا نبود؛ آن ملاقات ها در برزخ موجب آزار و نفرت است، در عینی که از آن گریزی نیست، چون صورت همان اعمال دنیایی آنهاست. 📌#معاد_بازگشت_به_جدی_ترین_زندگی،#استاد_اصغر_طاهرزاده 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
#ادب برخی شاگردان علامه طباطبایی درباره فروتنی ایشان گفته اند : از قریب 40 سال پیش تا کنون دیده نشده که ایشان بر مجلس به متکی و بالش تکیه زنند ، بلکه پیوسته در مقابل حاضران مودبانه قدری جلوتر از دیوار و زیر دست میهمان می نشستند. #منبع_سیره_فرزانگان ص 245 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
رضوان الله علیه شهید ثالث، قاضی نورالله شوشتری رحمه الله، می فرماید: بین اهل ایمان معروف است که یکی از علمای اهل سنت، که در بعضی از فنون علمی استاد علامه حلی رضوان الله علیه است کتابی در رد مذهب شیعه امامیه نوشت و در مجالس و محافل آن را برای مردم می خواند و آنان را گمراه می نمود، و از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه کتاب او را رد نماید، آن را به کسی نمی داد که نسخه ای بردارد. علامه حلی رحمه الله همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد و رد کند. ناگزیر رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و از عالم سنی درخواست نمود که کتاب را به او امانت دهد. آن شخص چون نمی خواست که دست رد به سینه علامه حلی بزند، گفت: سوگند یاد کرده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم. مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد. کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن شب تا جایی که می تواند از آن نسخه بردارد. وقتی به نوشتن مشغول شد و شب به نیمه آن رسید، خواب برایشان غلبه نمود. همان لحظه حضرت صاحب الامر روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه حاضر شدند و به او فرمودند: کتاب را به من واگذار و تو بخواب. علامه حلی رحمه الله خوابید. وقتی از خواب بیدار شد، نسخه کتاب از کرامت و لطف حضرت صاحب الامر علیه السلام تمام شده بود. 💠 البته این قضیه را به صورتهای دیگری هم بیان کرده اند؛ از جمله در کتاب قصص العلماء این طور آمده است که: علامه حلی رحمه الله کتاب را توسط یکی از شاگردان خود که نزد آن عالم مخالف درس می خواند برای یک شب به عنوان عاریه به دست آورد و مشغول نسخه برداری از آن شد. همین که نصف شب گذشت، علامه بی اختیار به خواب رفت و قلم از دستش افتاد. وقتی صبح شد و وضع را چنین دید اندوهناک گردید؛ ولی وقتی کتاب را ملاحظه کرد، دید تمامش نوشته و نسخه برداری شده است و در آخر آن نسخه این جمله نوشته شده: کتبه بن الحسن العسکری صاحب الزمان (این نسخه را حجة بن الحسن العسکری صاحب الزمان علیه السلام نوشته است). علامه فهمید که آن حضرت تشریف آورده و نسخه را به خط مبارک خود تمام نموده اند. منبع: علیه السلام، ص۱۳۴. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
🌺 #برگی_از_تذکره_المتقین 🌺 #ملا_حسینقلی_همدانی (قدس سره) آقا محمد حسین مجاهد نوه دختری آخوند ملا حسینقلی همدانی از جد خود چنین یاد می کند: یک روز، آخوند سر کلاس درس چند بار پشت سر هم تکرار می کند: آفرین سید محمد سعید، آفرین سید محمد سعید به طوری که حاضران تعجب می کنند که این چه حرفی بود. بعد که از سید محمد سعيد حبوبی سؤال می کنند که تو در آن روز کجا بودی؟ جواب می دهد که در قایق نشسته بودم و از کوفه به کربلا می آمدم، در کنار من مرد عربی خوابیده بود و سرش را به کتف من گذاشته بود و خرخر کتان آب دهانش را روی من می ریخت، ولی من دلم نیامد که او را بیدار کنم آن وضع را تا کربلا تحمل کردم ولی او را بیدار نکردم . و تحسین آخوند نسبت به سید محمد سعید به خاطر همین امر بود .(1) تذکره المتقین ص 22 و 23 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم| ولایت همان باطن دین است. سیر و سلوک یعنی حرکت در مراتب ولایت استاد فیاض بخش کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
‍ 🌺 🌺 (قدس سره) علامه آیت الله سید محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی خوئی (متوفای ۱۱۲۳ ق) در دایرة المعارف ارزشمند خود ریاض الجنه در شرح حال بید آبادی چنین گوید: مولینا محمد بن محمد رفیع بید آبادی، در همه فنون حکمت سیمافن الهی کمال وقوف و استادی داشت و در طريقه تصوف و اشراق، طاق و بی نظیر آفاق بود و در تهذیب اخلاق و تزکیه و تطهیر باطن کوشش بی اندازه نمود، خود را از تیه ظلمانی ناسوتی به عالم نورانی لاهوتی اختصاص داده بود. و در احیای رسوم فن الهی جهد نا متناهی و سعی کماهی نمود تا آئينه حقیقت نمای آن فن شریف را از کدورت دخل و تصرف نابلدان و کج فهمان مصفی ساخت هر چند خود فقیر را ملاقات ظاهری با آن جناب اتفاق نیافتاد، نهایت از جمعی که از اشراقات و افاضات ایشان بهره اندوز بودند عقاید ایشان را شنید و در کمال تطابق با طريقة انيقة شریعت غرا دید. ایشان در احیای رسوم فن مزبور، جناب آقا محمد باقر سابق الذکر در احیای رسوم فقه امامیه که هر دو به تقريب دخل و تصرف نابلدان ضایع و نابود شده بود كمال جهد و کوشش نمودند. به زعم فقیر مؤسس و مروج فتن مزبورین در رأس مائه ثانی عشر ایشان هستند. زیرا که آنچه لازمه فهمیدن بود فهمیدند و طريقة قدما را که سالها بود بالمره از دست رفته بود به دست آورند. شكرالله مشاعيهما الجميلة بمحمد و آله. جناب مولینا در فن الهی و تفسیر تحقیقات محققانه بسیار دارند. (1) منابع 1.ریاض الجنه نسخه خطی ش 7772 کتابخانه مرعشی 2.تذکره المتقین ص 13 الی 14 در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسم های خدای متعال در سوره‌ی مبارکه‌ی شمس به‌منظور بیدارباش بشر #آیت_الله_خسروشاهی کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ 🌺 🌺 آخوند که سالیان دراز دنبال چنین استادی بود مشتاقانه در درس تربیتی آقا سید على شوشتری حاضر می شود. به طوری که نظر استاد را جلب میکند و استاد عنایت ویژه ای به وی مبذول می دارد. شیخ آغا بزرگ تهرانی در نقباء البشر واقعه ای نقل نموده که شدت این ارادت را می رساند. او می نویسد: آخوند در ایام تحصیل در نجف در مدرسه سیلمیه حجره داشت و در همان ایام سخت بیمار می شود و در بستر بیماری در حجره می خوابد. اتفاقا پزشکی از مریدان سید در همان ایام وارد نجف اشرف می شود و به خدمت آقا سید علی شوشتری می رسد. سید از دکتر در خواست می کند که سریعا در مدرسه سیلمیه بر بالین آخوند همدانی حاضر شود و به مداوای وی بپردازد. دکتر پس از حضور در بالین مریض و معاینه خدمت سید می رسد و اعلام می کند که مریضی وی صعب العلاج است و معالجه اش به هزینه سنگین نیاز دارد. سید به دکتر می فرماید که: برگرد و مریض را معالجه کن اگر چه مخارج درمان وی به صد تومان هم برسد.(1) شیخ در توضیح مطلب می نویسد که صد تومان در آن عصر مبلغ سنگینی بود و کمتر کسی از اهالی نجف بود که دارای صد تومان دارائی و مایملک باشد. از نقل فوق میزان اعتنای مرحوم شوشتری به شاگرد برجسته خود کاملا مشهود است. 1.نقباء البشر ،شیخ آغا بزرگ تهرانی 676/2 2.تذکره المتقین ص17 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ مرا شناسایی کن بعد از پایان عملیات بود. یکی از سالنهای معراج تهران پر شده بود از شنید. همه آنها هم شهید گمنام. بعد از عملیات این سالن را به شهدای گمنام اختصاص داده بودند. همه بدنها قطعه قطعه شده. همه سوخته و.... در میان بدنهای سوخته یک پلاک پیدا کردیم. به استخوان ها چسبیده بود. با تلاش بسیار صاحب پلاک پیدا شد. یک بسیجی از جنوب تهران بود که در همین عملیات مفقود شده بود. با خانواده اش تماس گرفتیم. پدر و برادرهایش آمدند. قضیه را گفتم. اینکه این شهید پیکرش سوخته است و نمی شود او را ببینید. کارها هماهنگ شد. قرار شد فردا برای تشییع شهید اقدام نمایند. صبح فردا یکی از بچه های معراج که از ماجرا مطلع بود آمد و گفت: می توانم در مورد این شهید خواهشی بکنم! گفتم: بفرمایید! گفت: اجازه بدهید همسر این شهید او را شناسایی کند! با تعجب گفتم: همسر شهید! منظورت چیست؟! کمی مکث کرد و گفت: دیشب در خواب شهیدی را دیدم که گفت: امروز مرا به پدر و برادرانم تحویل ندهید. همسرم باید من را شناسایی کند. من صاحب بلاک هستم ولی این پیکر من نیست! بقایای پیکر من داخل همین سالن است؟ با تعجب به حرفهای او گوش می کردم. گفتم: این پیکرها چند تکه استخوان سوخته است. همسرش چه چیزی را می خواهد شناسایی کند! همان لحظه برادران شهید برای انتقال پیکرش آمدند. از آنها پرسیدم: این شهید همسر دارد؟ با تعجب گفتند: بله چطور مگه!؟ گفتم: برای شناسایی حتما باید ایشان بیایند. برادران شهید که زیاد مذهبی نبودند صدایشان را بلند کردند و گفتند: یعنی چی! مگه برادر ما نسوخته! چی رو میخواد شناسایی کنه. بعد از کلی صحبت فهمیدم اینها با همسر شهید اختلاف دارند و ارتباطی ندارند. پدر شهید به سراغ او رفت. ساعتی بعد با همسر شهید وارد شدند. به همسر شهید گفتم: شما می توانید شوهرتان را شناسایی کنید! در حالی که اشک می ریخت گفت: بله! بعد به داخل سالن شهدای گمنام رفت. دقایقی بعد ما را صدا کرد. در لابه لای شهدای گمنام پیکر سوخته شهیدی را نشان داد و گفت: این همسر من است! خیلی تعجب کردیم. یعنی چطور او را شناسایی کرده؟! همسر شهید یک لباس را از داخل کیف دستی خودش بیرون آورد و - گفت: چند روز قبل از عملیات با هم به مغازه ای رفتیم. دو لباس هم رنگی خرید و گفت: این را برای خودم خریدم. این را هم برای تو! شوهرم گفت: من این لباس را تا زمان شهادت از تنم خارج نمی کنم. روزی به سراغ تو خواهند آمد. با این لباس بیا و من را شناسایی کن! بعد به پیکر سوخته شهید اشاره کرد و گفت: همه جای او سوخته اما قسمتی از لباسش هنوز سالم است. لباس خودش را کنار قسمت سالم لباس شهید قرار داد. هر دو مثل هم بودند. پیکر شهید همان روز برای تشییع اعزام شد. کتاب ص۱۲۷ و ۱۲۸ کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم| به استقبال عید سعید غدیر خم استاد فیاض‌بخش 📍کسی که به عید غدیر باور ندارد، به رسالت رسول اکرم(ص) بی‌اعتقاد است؛ چنانکه خداوند در آیه تبلیغ می‌فرماید: ▫"يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ..." (ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن؛ که اگر چنین نکنی، پیام الهی را نرسانده‌ای...) کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar