eitaa logo
ثقلین (قرآن و اهلبیت ع)
145 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
823 ویدیو
11 فایل
قران و تفسیر آیات، چهارده معصوم(ع) (داستان و احادیث)، اخلاق و سبک زندگی، شهدا، احکام شرعی، اخبار و مناسبت روز و عناوین متنوع دیگر. . . . . ارتباط با مدیر:. @jtmyaali
مشاهده در ایتا
دانلود
" من، یک دینار قرض کرده ام. بگیر! مال تو باشد" 💠 کمک به نیازمند در اوج نیاز روزی حضرت علی(ع) گرسنه بود و گفت: «فاطمه! چیزی برای خوردن داری که به من بدهی؟». حضرت فاطمه(س) گفت: سوگند به آن که پدرم را به نبوّت، مفتخر ساخت و تو را به وصایت، چیزی که بشری آن را می خورد، ندارم ... علی(ع) گفت: ...چرا به من نگفتی تا چیزی برایتان تهیه کنم؟». فاطمه(س) گفت: یا ابا الحسن! من از خدایم شرم می کنم که از تو چیزی بخواهم که نمی توانی تهیه کنی. ▪️ پس علی(ع) با اتّکا و امید به خدا، بیرون رفت و یک دینار، قرض گرفت. در حالی که دینار در دست علی(ع) بود، مقداد به وی برخورد. روز بسیار گرمی بود و تابش آفتاب، سر تا پای او را سوزانده بود. علی(ع)، با دیدن سر و وضع او، ناراحت شد و فرمود: ▫️«ای مقداد! چه چیزی تو را در این ساعت روز، بی قرار و آشفته کرده است؟». گفت: رهایم کن بروم ـ ای ابو الحسن ـ و از حال و روزم مپرس! فرمود: «نمی گذارم بروی تا این که من هم مثل تو [گرفتاری ات را] بدانم». گفت: ای ابو الحسن! تو را به خدا و به خودت، به راه خویش برو و پرده از حال و روزم بر مدار. علی(ع) فرمود: «تو حق نداری وضعت را از من، کتمان کنی». 🔻مقداد گفت: حال که اصرار داری، سوگند به آن که محمّد(ص) را به نبوّت و تو را به وصایت مفتخر ساخت، سختی مرا چنین آشفته و بی قرار ساخته است. خانواده ام را در حالی ترک کردم که زمین، تاب تحمّل آن حال و روز مرا نداشت. پس، غم زده بیرون زدم و بی هیچ هدفی راهی شدم. این است حال من! اشک از چشمان علی(ع) سرازیر شد، چندان که اشک هایش محاسنش را تَر کرد. سپس فرمود: 🔅«سوگند به همان که تو به او سوگند خوردی، مرا نیز در باره خانواده ام بی قرار نکرده، مگر همان چیزی که تو را بی قرار کرده است. من، یک دینار قرض کرده ام. بگیر! مال تو باشد» و آن دینار را به مقداد داد و او را بر خویش، مقدّم داشت. ▫️ الأمالی، طوسی ـ به نقل از ابو سعید خُدْری 📚 دانشنامه قرآن و حدیث: ج ۱ ص ۱۷۴ علیه السلام @thaghlain 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سالگرد شهادت شهید زین الدین گرامی باد. هر‌کھ مجنون‌حسین‌(ع)استـ خوشا‌بر‌حالشـ چون‌کھ لیلاےدلشـ لیلےلیلاےخداستـ 🌸@thaghlain 🌹
✅آیات6_14 «٦» ﺃَﻟَﻢْ ﺗَﺮَ ﻛَﻴْﻒَ ﻓَﻌَﻞَ ﺭَﺑُّﻚَ ﺑِﻌَﺎﺩٍ «٧» ﺇِﺭَمَ ﺫَﺍﺕِ ﺍﻟْﻌِﻤَﺎﺩِ «٨» ﺍﻟَّﺘِﻲ ﻟَﻢْ ﻳُﺨْﻠَﻖْ ﻣَﺜْﻠُﻬَﺎ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺒِﻠﺎَﺩِ «٩» ﻭَﺛَﻤُﻮﺩَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺟَﺎﺑُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺨْﺮَ ﺑِﺎﻟْﻮَﺍﺩِ «١٠» ﻭَﻓِﺮْﻋَﻮْﻥَ ﺫِﻱ ﺍﻟْﺄَﻭْﺗَﺎﺩِ «١١» ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻃَﻐَﻮْﺍْ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺒِﻠﺎَﺩِ «١٢» ﻓَﺄَﻛْﺜَﺮُﻭﺍْ ﻓِﻴﻬَﺎ ﺍﻟْﻔَﺴَﺎﺩَ «١٣» ﻓَﺼَﺐَّ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﺭَﺑُّﻚَ ﺳَﻮْﻁَ ﻋَﺬَﺍﺏٍ «١٤» ﺇِﻥَّ ﺭَﺑَّﻚَ ﻟَﺒِﺎﻟْﻤِﺮْﺻَﺎﺩِ (٦) ﺁﻳﺎ ﻧﺪﻳﺪﻱ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺎ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ﭼﻪ ﻛﺮﺩ؟ (٧) (ﻫﻤﺎﻥ ﻗﻮم) ﺍﺭم، (ﺷﻬﺮﻱ) ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺑﻨﺎﻫﺎﻱ ﺳﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ. (٨) (ﺑﻨﺎﻫﺎﻳﻲ) ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪﺵ ﺩﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ. (٩) ﻭ ﺑﺎ ﻗﻮم ﺛﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﺩﻱ ﺧﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ (ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺧﺎﻧﻪ) ﻣﻲ ﺑﺮﻳﺪﻧﺪ. (١٠) ﻭ ﺑﺎ ﻓﺮﻋﻮﻥ، ﺻﺎﺣﺐ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺳﭙﺎﻩ ﻋﻈﻴﻢ. (١١) ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻃﻐﻴﺎﻧﮕﺮﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ. (١٢) ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﺍﻓﺰﻭﺩﻧﺪ. (١٣) ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ. (١٤) ﻫﻤﺎﻧﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ. 🔰ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ: 🌟ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ؛ ﻋﺎﺩ ﻗﺪﻳﻢ ﻭ ﺟﺪﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺁﻳﻪ «ﻋﺎﺩٍ ﺍﻟﺎﻭﻟﻲ»، ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻮﺡ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﺣﻘﺎﻑ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻫﻴﻜﻞ ﻫﺎﻳﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻗﺪﺭﺗﻲ ﻋﻈﻴﻢ ﻭ ﺷﻬﺮﻫﺎﻳﻲ ﺁﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. 🌟«ﺍِﺭَم» ﻳﺎ ﻧﺎم ﺩﻳﮕﺮ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻋﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﻧﺎم ﺷﺎﺧﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ﻭ ﻳﺎ ﻧﺎم ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺳﺘﻮﻥ ﻫﺎﻳﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺭم ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺷﺪّﺍﺩ ﻭ ﺑﻌﻀﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﻜﻨﺪﺭ ﺩﺭ ﺍﺳﻜﻨﺪﺭﻳﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ. 🌟«ﺻَﺨﺮ» ﺟﻤﻊ ﺻﺨﺮﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺳﻨﮕﻬﺎﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ «ﻭﺍﺩ» ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﻛﻮﻩ ﻭ ﺗﭙﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. 🌟«ﻋﻤﺎﺩ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺳﺘﻮﻥ ﻳﺎ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ «ﺛﻤﻮﺩ» ﺑﻪ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﻣﺎ ﻗﺒﻞ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺳﺎﻛﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻗﻮﻣﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﻟﺢ ﺑﻮﺩ. 🌟«ﺟﺎﺑﻮﺍ»، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﺮﻳﺪﻥ ﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﻠﻤﻪ «ﺟﻮﺍﺏ» ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻳﺸﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻗﻄﻊ ﺳﺆﺍﻝ ﺑﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺻﺤﻴﺢ ﺍﺳﺖ. 🌟ﻇﺎﻫﺮﺍً ﻗﻮم ﺛﻤﻮﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺸﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 🌟ﻗﻬﺮ ﺑﺮ ﻋﺎﺩ ﻭ ﺛﻤﻮﺩ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ. 🌟ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ ﺧﻠﺎﻓﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﮔﺮﻳﺰ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. 🌟ﺍﺳﺘﺤﻜﺎم ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻣﺎﻧﻊ ﻗﻠﻊ ﻭ ﻗﻤﻊ ﺍﻟﻬﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺤﻜﻤﻲ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻗﻬﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻣﻨﻴّﺖ ﻛﺮﺩ. 🌟ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ «ﺫﻭ ﺍﻟﺎﻭﺗﺎﺩ» ﻳﺎ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﻳﻪ ﻫﺎﻱ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻣﺤﻜﻢ ﺑﻮﺩ ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻜﻮﺏ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺳﭙﺎﻩ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ. 🌟ﻛﻠﻤﻪ «ﺻَﺐَّ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﺍﺳﺖ، ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺑﺎﺭﺵ ﻋﺬﺍﺏ، ﺷﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﭘﻲ ﺩﺭﭘﻲ ﻭ ﻣﺪﺍﻭم ﺑﺎﺷﺪ.(٨٢٧) 🌟ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ؟ «ﻭ ﻧﺤﻦ ﺍﻗﺮﺏ ﺍﻟﻴﻪ ﻣﻦ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻮﺭﻳﺪ»(٨٢٨) 🔰ﭘﻴﺎم ﻫﺎ: ١- ﺗﺎﺭﻳﺦِ ﻗﻠﻊ ﻭ ﻗﻤﻊ ﻣﺘﺠﺎﻭﺯﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﻨﻴﺪ. «ﺍَﻟﻢ ﺗَﺮ» ٢- ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﻃﻐﻴﺎﻧﮕﺮﺍﻥ ﺟﻠﻮﻩ ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ. «ﻓﻌﻞ ﺭﺑّﻚ ﺑﻌﺎﺩ» ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺳﻌﺪﻱ: ﺗﺮﺣّﻢ ﺑﺮ ﭘﻠﻨﮓ ﺗﻴﺰﺩﻧﺪﺍﻥ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ٣- ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺧﺮﺩ ﻭ ﻋﻘﻞ، ﻋﺒﺮﺕ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﺳﺖ. «ﻟﺬﻱ ﺣﺠﺮ ﺍﻟﻢ ﺗَﺮ ﻛﻴﻒ ﻓﻌﻞ ﺭﺑّﻚ» ٤- ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮم ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻭﺣﻲ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ﻭ ﺛﻤﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺍﺷﺖ. «ﺍﻟﻢ ﺗَﺮ» ٥ - ﺍﺑﺘﻜﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. «ﻟﻢ ﻳﺨﻠﻖ ﻣﺜﻠﻬﺎ ﻓﻲ ﺍﻟﺒﻠﺎﺩ» ٦- ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻭ ﺗﻀﺎﺩ ﻓﻜﺮﻱ، ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﻫﻨﺮ ﻭ ﺍﺑﺘﻜﺎﺭﺍﺕ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﺸﻮﺩ. «ﻟﻢ ﻳﺨﻠﻖ ﻣﺜﻠﻬﺎ ﻓﻲ ﺍﻟﺒﻠﺎﺩ» ٧- ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻌﻨﻮﻳّﺖ، ﻋﺎﻣﻠﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮ ﻫﻢ ﺯﺩﻥ ﺍﻣﻨﻴّﺖ. «ﺟﺎﺑﻮﺍ ﺍﻟﺼﺨﺮ...ﺫﻱ ﺍﻟﺎﻭﺗﺎﺩ....ﻃﻐﻮﺍ ﻓﻲ ﺍﻟﺒﻠﺎﺩ» ٨ - ﻃﻐﻴﺎﻧﮕﺮ ﻭ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﻣﺮﺯ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﺪ. «ﻃﻐﻮﺍ ﻓﻲ ﺍﻟﺒﻠﺎﺩ»(ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺑﻠﺎﺩ، ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺎﻃﻘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﺮﺳﻲ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ) ٩- ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ، ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. «ﻃﻐﻮﺍ ﻓﻲ ﺍﻟﺒﻠﺎﺩ ﻓﺎﻛﺜﺮﻭﺍ ﻓﻴﻬﺎ ﺍﻟﻔﺴﺎﺩ» ١٠- ﺗﻤﺪﻥ ﻭ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ، ﺍﮔﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻋﺎﻣﻞ ﺳﻘﻮﻁ ﻭ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﺍﺳﺖ. «ﻓﺼﺐ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺭﺑّﻚ ﺳﻮﻁ ﻋﺬﺍﺏ» ١١- ﻣﺮﺑﻲ، ﮔﺎﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻨﺒﻴﻪ، ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺷﻠﺎﻕ ﺩﺍﺭﺩ. «ﺭﺑُّﻚ ﺳﻮﻁ» ١٢- ﻃﻐﻴﺎﻥ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﺟﺰ ﺑﺎ ﻗﻬﺮ ﺑﺮ ﻃﺮﻑ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ. «ﻃﻐﻮﺍ... ﺳﻮﻁ ﻋﺬﺍﺏ» ١٣- ﻣﻬﻠﺖ ﻫﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻧﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻥ ﺭﺑّﻚ ﻟﺒﺎﻟﻤﺮﺻﺎﺩ» ١٤- ﻛﻴﻔﺮ ﺩﻧﻴﻮﻱ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺧﺮﻭﻱ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻥ ﻣﻮﻗّﺖ ﻭ ﺁﺛﺎﺭﺵ ﺳﻄﺤﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮ ﭘﻮﺳﺖ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ. «ﺳﻮﻁ ﻋﺬﺍﺏ» ٨٢٧) ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ. ٨٢٨) ﻕ، ١٦. ۳۰ @thaghlain 🌹
عج❤️ و این بهانه خوبیست: "من گرفتارم" بهانه ای که بگویم فقط تو را دارم مرا همیشه گرفتار کن،دلا مگذار که لحظه ای سرازاین آستانه بردارم خودت بگو،تو اگر رد کنی گدایت را بساط دل به در خانه ی که بگذارم @thaghlain 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🍃امام زين العابدين عليه السلام میفرمایند: بينوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند مى گرفت، سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد: 1️⃣ مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود. در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد، اندوهگين مى شود حال آن كه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود. 2️⃣ مصيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند. 3️⃣ مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش ؟! 📚 بحار الأنوار (ع) @thaghlain 🌹
ثقلین (قرآن و اهلبیت ع)
#مسئله_شرعی #احکام_نماز ✅🔟 شرایط لباس نمازگزار ه) طلا بافت نباشد ۱. پوشیدن لباس زربفت برای مردان حرا
✅1⃣1⃣ شرایط لباس نمازگزار ز) از ابریشم خالص نباشد لباس مرد نمازگزار حتی چیزهایی مانند عرقچین و جوراب و آستر لباس و امثال آن باید از ابریشم خالص نباشد. در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است، ولی دستمال ابریشمی و مانند آن اگر در جیب مرد باشد اشکال ندارد و نماز را باطل نمی‌کند. https://farsi.khamenei.ir/print-content?id=28288 @thaghlain 🌹
۶ ✍ توصیه جالبِ آیت الله بهاءالدینی به طلاب: اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا دارید هم آخرت... . متن خاطره طلبه‌های شیراز اومدند نزد آیت‌الله بهاءالدینی و از ایشون درسِ اخلاق خواستند. این عارفِ بزرگ بهشون فرمود: بروید از صیاد شیرازی درسِ زندگی بگیرید ، اگر صیاد شیرازی شدید، هم دنیا دارید و هم آخرت... . 🌷 خاطره‌ای از زندگی امیرسپهبد علی صیادشیرازی 📚منبع: کتاب امیر دلاور ، صفحه 69 @thaghlain 🌹
💠قطع دست سارق و اتصال مجدد يكى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليه به نام اصبغ بن نباته حكايت نمايد:  روزى در محضر امام عليه السلام نشسته بودم كه ناگهان غلام سياهى را آوردند؛ كه به سرقت متّهم بود.  هنگامى كه نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آيا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آيا سرقت كرده اى ؟  غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت كردن خود باش و دقّت كن كه چه مى گوئى ، آيا واقعا سرقت كرده اى ؟  غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت كرده ام .  امام عليه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: واى به حال تو، اگر يك بار ديگر اعتراف و اقرار كنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت كن و مواظب گفتارت باش ، آيا اتّهام را قبول دارى ؟ و آيا سرقت كرده اى ؟  در اين مرحله نيز بدون آن كه تهديد و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت كرده ام ؛ و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم .  در اين لحظه حضرت دستور داد كه حكم خداوند سبحان را جارى كنند؛ و دست او را قطع نمايند.  اصبغ گويد: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع كردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى كه از دستش خون مى ريخت ، بلند شد و رفت ؛ در بين راه شخصى به نام ابن الكوّاء به او برخورد و گفت : چه كسى دستت را قطع كرده است ؟  غلام در پاسخ چنين اظهار داشت : سيّد الوصيّين ، امير المؤ منين ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، پسر عمو و خليفه رسول اللّه صلوات اللّه عليه دست مرا قطع نمود.  ابن الكوّاء گفت : اى غلام ! دست تو را قطع كرده است و اين همه از او تعريف و تمجيد مى كنى و ثناگوى او گشته اى ؟! غلام در حالتى كه خون از دستش مى ريخت گفت : چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن كه گوشت و پوست و استخوان من با ولايت و محبّت او آميخته است ؛ و دست مرا به حكم خدا و قرآن قطع كرده است .  وقتى اين جريان را براى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام مطرح كردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پيدا كن و همراه خود بياور.  پس امام مجتبى عليه السلام طبق دستور پدر حركت نمود و غلام را پيدا كرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع كرده ام و از من تعريف و تمجيد مى كنى ؟!  غلام عرضه داشت : بلى ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولايت و محبّت شما آميخته است ؛ مى دانم كه دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع كرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم .  اصبغ افزود: حضرت با شنيدن سخنان غلام ، به او فرمود: دستت را بياور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو ركعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّين ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود: اى رگ ها! همانند قبل به يكديگر متّصل شويد و به هم بپيونديد.  پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و ديگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شكر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام عليه السلام را مى بوسيد و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد كه وارث علوم پيامبران الهى هستيد.(1) پی نوشت: 1. بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454. ع @thaghlain 🌹
✅آیات15_20 «١٥» ﻓَﺄَﻣَّﺎ ﺍﻟْﺈِﻧﺴَﺎﻥُ ﺇﺫَﺍ ﻣَﺎ ﺍﺑْﺘَﻠﺎَﻩُ ﺭَﺑُّﻪُ ﻓَﺄَﻛْﺮَﻣَﻪُ ﻭَﻧَﻌَّﻤَﻪُ ﻓَﻴَﻘُﻮﻝُ ﺭَﺑِّﻲ ﺃَﻛْﺮَﻣَﻦِ «١٦» ﻭَﺃَﻣَّﺂ ﺇِﺫَﺍ ﻣَﺎ ﺍﺑْﺘَﻠﺎَﻩُ ﻓَﻘَﺪَﺭَ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﺭِﺯْﻗَﻪُ ﻓَﻴَﻘُﻮﻝُ ﺭَﺑِّﻲ ﺃَﻫَﺎﻧَﻦِ «١٧» ﻛَﻠَّﺎ ﺑَﻞ ﻟَّﺎ ﺗُﻜْﺮِﻣُﻮﻥَ ﺍﻟْﻴَﺘِﻴﻢَ «١٨» ﻭَﻟَﺎ ﺗَﺤَﺂﺿُّﻮﻥَ ﻋَﻠَﻲ ﻃَﻌَﺎمِ ﺍﻟْﻤِﺴْﻜِﻴﻦِ «١٩» ﻭَﺗَﺄْﻛُﻠُﻮﻥَ ﺍﻟﺘُّﺮَﺍﺙَ ﺃَﻛْﻠﺎً ﻟَّﻤًّﺎ «٢٠» ﻭَﺗُﺤِﺒُّﻮﻥَ ﺍﻟْﻤَﺎﻝَ ﺣُﺒّﺎً ﺟَﻤّﺎً (١٥) ﺍﻣّﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ، (ﻃﺒﻌﺶ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ) ﻫﺮﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﺪ ﻭ ﮔﺮﺍﻣﻴﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻧﻌﻤﺘﺶ ﺩﻫﺪ، (ﻣﻐﺮﻭﺭ ﮔﺸﺘﻪ ﻭ) ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﺮﺍ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. (١٦) ﻭﻟﻲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﺳﺎﺯﺩ، ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (١٧) ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﻳﺘﻴﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﺭﻳﺪ. (١٨) ﻭ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻃﻌﺎم ﺑﻴﻨﻮﺍﻳﺎﻥ ﺗﺮﻏﻴﺐ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻴﺪ. (١٩) ﻭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺭﺍ (ﺑﻪ ﺣﻖ ﻭ ﻧﺎﺣﻖ) ﻳﻜﺠﺎ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻳﺪ. (٢٠) ﻭ ﻣﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ. 🔰ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ: 🌟«ﺍَﻛﻠﺎً ﻟﻤّﺎ» ﻳﻌﻨﻲ ﻳﻜﺠﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ، ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺣﻠﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﺣﺮﺍم ﻭ ﺁﻳﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻧﻪ. «ﻟﻤّﺎ» ﻣﺼﺪﺭ «ﻟَﻤَﻤﺖ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺿﻤﻴﻤﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ. 🌟«ﺟَﻤّﺎ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩ ﻭ ﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. 🌟ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻳﺘﻴﻤﻲ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﻜﻔّﻞ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ، ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻴﻢ.(٨٢٩) 🌟ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺳﻨّﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﻗﻄﻌﻲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻣﺮﺩم ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻟﺒﺘّﻪ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻇﻬﻮﺭ ﺧﺼﻠﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺮﻭﺯ ﺗﻠﺎﺵ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﻥ ﺍﺟﺮ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻫﺪ. ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻫﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺳﺖ، ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﺭﻓﺎﻩ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﻲ ﻭ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ. ﻭﻟﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻋﺠﻮﻝ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﺍﻟﻬﻲ ﻭ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺁﻥ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺳﺖ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻫﺎ ﻭ ﺗﻔﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﻏﻠﻂ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮔﻠﺎﻳﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. 🔰ﭘﻴﺎم ﻫﺎ: ١- ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﻬﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ، ﺟﻠﻮﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻥّ ﺭﺑّﻚ ﻟﺒﺎﻟﻤﺮﺻﺎﺩ ﻓﺎﻣّﺎ ﺍﻟﺎﻧﺴﺎﻥ ﺍﺫﺍ ﻣﺎ ﺍﺑﺘﻠﺎﻩ...» ٢- ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ، ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻟﺎﻧﺴﺎﻥ ﺍﺑﺘﻠﺎﻩ ﺭﺑّﻪ» ٣- ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻫﺎﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻟﻄﻒ ﺍﻭﺳﺖ ﻧﻪ ﺍﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﻣﺎ. ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﻋﺠﺐ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻏﻔﻠﺖ ﻧﻜﻨﻴﺪ. «ﺍﻛﺮﻣﻪ ﻭ ﻧﻌّﻤﻪ» ٤- ﻧﻪ ﻓﻘﺮ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻛﺮﺍﻣﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﺍﺳﺖ. «ﺍﺑﺘﻠﺎﻩ... ﻓﺎﻛﺮﻣﻪ، ﺍﺑﺘﻠﺎﻩ ﻓﻘﺪﺭ ﻋﻠﻴﻪ ﺭﺯﻗﻪ» ٥ - ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺟﺴﻢ ﻳﺘﻴﻢ ﺭﻭﺡ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ. «ﺗﻜﺮﻣﻮﻥ» ٦- ﻛﻤﺒﻮﺩﻫﺎﻱ ﺭﻭﺣﻲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍم ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻛﻨﻴﺪ. (ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍم ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴّﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ) «ﺗﻜﺮﻣﻮﻥ ﺍﻟﻴﺘﻴﻢ» ٧- ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﺎﺑﺠﺎ ﻧﻜﻨﻴﺪ. ﺩﻟﻴﻞ ﺗﻨﮕﻲ ﺭﺯﻕ ﺭﺍ ﺑﻲ ﺍﻋﺘﻨﺎﺋﻲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﭙﻨﺪﺍﺯﻳﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ.«ﻛﻠﺎّ ﺑﻞ ﻟﺎﺗﻜﺮﻣﻮﻥ ﺍﻟﻴﺘﻴﻢ» ٨ - ﺍﺣﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺩﺭ ﺭﺯﻕ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ ﺩﺍﺭﺩ. «ﻟﺎﺗﻜﺮﻣﻮﻥ - ﻓﻘﺪﺭ ﻋﻠﻴﻪ ﺭﺯﻗﻪ» ٩- ﺑﻴﻨﻮﺍﻳﺎﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ. ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺧﻮﺩ، ﺑﺎ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩ. «ﺗﺤﺎﺿّﻮﻥ ﻋﻠﻲ ﻃﻌﺎم ﺍﻟﻤﺴﻜﻴﻦ» ١٠- ﺩﺭ ﺩﺭﺁﻣﺪﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺩﻗّﺖ ﻛﻨﻴﺪ؛ ﻫﺮ ﻧﺎﻧﻲ ﻣﺼﺮﻑ ﻛﺮﺩﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ. «ﺍﻛﻠﺎً ﻟّﻤﺎ» ١١- ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻝ ﻓﻄﺮﻱ ﺍﺳﺖ، ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺬﻣﻮم ﺍﺳﺖ، ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺷﺪﻳﺪ ﺍﺳﺖ «ﺣُﺒّﺎً ﺟﻤّﺎً» ١٢- ﺗﻜﺮﻳﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ، ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺒﺐ ﺗﻜﺮﻳﻢ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ. «ﺍﻛﺮﻣﻪ... ﻟﺎ ﺗﻜﺮﻣﻮﻥ» ٨٢٩) ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺜﻘﻠﻴﻦ ۳۰ @thaghlain 🌹
مهدےجان❤️ عمرم تمام گشت به هجران روی تو ترسم شها به خاک برم ارزوی تو فکر و خیال من شده ای چند گاه هست کی می شود راه بیایم به سوی تو؟ عشقی نمانده در دل ما از فراق تو ای یوسفم چگونه ببینیم روی تو ای که هستی ما منتظر بر تو ده یک نشان که ببینم اثر از کوی تو نادم که سالها طلب یاری ات نمود اذنی بده تا برسد بر سبوی تو @thaghlain 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا