نتانیاهو با انتشار عکس سید حسن نصرالله :
برمیخیزد تا تو را بکشد، برخیز و اول تو بکش
جمله ای که نوشته بخشی از آموزه های تلمود است که در تورات نیز آمده است.
در واقع اگر یک یهودی در کنار شما باشد و حدس بزند که شاید ممکن است خطری از سوی شما برایش باشد (و حتی خطری هم نباشد و او توهم زده باشد ) که حق دارد در سطحی که تصور میکند خطر جدی است تلافی کند...
بگذارید ماجرا را ساده کنم:
ما و سعودی دو همسایه هستیم.
فرض کنید از ترس هم انبارهای سلاحمان را پر کنیم.
هیچ کدام دیگری را سرزنش نمیکنیم چون طبیعی است.
رژیم ینگونه نیست.
همزمانی که انبار هایش را پر میکند میگردد در کشور مقابل کسی را به قتل برساند تا کشورهای همسایه یا مطیعش شوند یا قوی نشوند.
سالهاست این جماعت در ترور پیامبران و امامان و چهره های مطرح دستشان در کار بوده است.
یک فرقه در جهان به نام "تروریست" وجود دارد و آن هم همین یهودی های ساکن فلسطین هستند....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥سخنان غیورانه و شجاعانه سید هاشم صفیالدین پس از شهادت سید حسن نصرالله :
💥دبیر کل عزیز ما را اگر شهید کردید؛ راه او با اقتدار ادامه خواهد یافت؛ چون شعار او "مقاومت و قدس" بود.
کاری میکنیم آن روزی که به سید مقاومت ما جسارت کردید را لعنت کنید.
✍ماشاالله ماشاالله
االحمدلله والمنه
💥حزب الله پرقدرت تر از قبل به پیش خواهد رفت...
💥حزب الله یک تفکر متعالیست و قائم به شخص نیست.
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥روحت شاد رئیسی عزیز💔
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥لحظه ای که دستور ترور سید حسن صادر شد رو فراموش نمیکنیم
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
لاپید: اسرائیل در باتلاق اقتصادی فرورفته است
🔹رهبر احزاب اپوزیسیون رژیم صهیونیستی: کاهش دوپلهای رتبه اعتباری اسرائیل به صورت یکباره دلیل و نشانهای از غرقشدن ما در باتلاق مشکلات اقتصادی در نتیجه سوءمدیریت است.
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥حقیقتا حیفه بمونیم
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از سخنان سردار خواهید فهمید چرا به ترور هنیه جوابی داده نشد.
#سید_حسن_نصرالله
#سید_المقاومه
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویر سید حسن نصرالله و نتانیاهو توسط هنرمندان عراقی کشیده شد اما به شکلی مجزا و متفاوت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام، عرض ادب و احترام، خداقوت.
وقت و عاقبتتون بخیر.
🔹به اطلاع هموطنان عزیز میرساند در صورت مشاهده هرگونه فعالیت در حمایت از دولت جعلی اسرائیل در فضای مجازی، در اسرع وقت اطلاعات و مشخصات صفحات مذکور((به خصوص پیج های شایعات و دروغ در پیامرسان اینستاگرام)) و گردانندگان آنها را به بخش گزارشهای مردمی سایت گرداب سازمان اطلاعات سپاه ارسال نمایند.
https://gerdab.ir/fa/forms/8
🔹لازم به ذکر است طبق مواد ۶، ۷ و ۸ قانون مقابله با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه صلح و امنیت، با مجرمین برخورد قاطع خواهد شد.
🏷لطفا این اطلاعیه را در گروه های خود پخش کنید.
((در امتداد نمازها، التماس دعای فرج امام زمان))
سرلشکر سلامی: شهادت سید حسن نصرالله و سردار نیلفروشان تغییر و تحول تاریخی را در جهان اسلام ایجاد خواهد کرد
🔹این خونها بسیار گرانبها و با ارزش هستند. با استعانت از روح همه این شهدا راه آنها را ادامه خواهیم داد.
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید نیلفروشان: انشاءالله در راه محو رژیم صهیونیستی به شهادت برسم.
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیس شورای اطلاعرسانی دولت: به شما قول میدهم حزبالله بعد از مراسم شهید نصرالله حرکت قویتری علیه صهیونیستها آغاز خواهد کرد.
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه_کودکانه
جورچین جدید
یسنا مداد رنگی هایش را روی میز گذاشت، دفترش را باز کرد.
یک مامان کانگورو کشید که توی کیسه اش یک کانگوروی کوچولو استراحت میکرد. مامان کانگورو داشت برای کانگورو کوچولو کتاب می خواند.
یسنا نقاشی اش را رنگ کرد، دفترش را برداشت و از اتتق بیرون رفت.
مامان داشت کتاب می خواند، یسنا جلو رفت. گفت:« مامان چشمانت را ببند» مامان چشمانش را بست. یسنا نقاشی اش را جلوی صورت مامان گرفت.
مامان محکم او را بوسید گفت:« آفرین خیلی نقاشی قشنگی کشیدی! تو یک هنرمندی!»
یسنا نقاشی را روی مبل گذاشت. ماهان کوچولو را که تازه خوابش برده بود دید. رفت و کنار ماهان دراز کشید. کم کم خوابش برد.
وقتی از خواب بیدار شد ماهان را کنارش ندید، سریع از جایش پرید. یاد نقاشی اش افتاد، اما نقاشی روی مبل نبود! این طرف و آن طرف را نگاه کرد.
صدای خنده ماهان را شنید. ماهان را دید که گوشه ای نشسته و تکه های پاره نقاشی یسنا روی پایش ریخته است.
یسنا اخم کرد ، چشمانش پر از اشک شد. سریع به سمت ماهان دوید.
تکه های نقاشی را از ماهان گرفت، بلند گفت :«چرا نقاشی من را پاره کردی؟»
اما ماهان که حرف زدن بلد نبود! اخم یسنا را که دید بغض کرد.
می خواست گریه کند اما یسنا خیلی ماهان را دوست داشت.
تکههای نقاشی را روی میز گذاشت. ماهان را بوسید و گفت:« نازی! نازی!»
بعد هم با چشمان گریان و نقاشی پاره پیش مامان رفت.
مامان لیوان را داخل کابینت گذاشت، دستش را روی موهای یسنا کشید و گفت:« میدانم که از این کار ماهان خیلی ناراحت شدی! اما من یک فکری دارم»
مامان اشک های یسنا را پاک کرد، با هم به اتاق رفتند گفت:« ببین دخترم تو الان یک جورچین داری یک جورچین کانگورویی! جورچینت را بچین! »
یسنا خندید و جورچین کانگرویی اش را چید.