eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
71.8هزار عکس
75.1هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶️آيا میدانستید که...؟! مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکسان میباشد.و تنها به واسطه بوی آنهاست که طعم های متفاوتی می یابند.🍎🥔 😯❗️
✅ تفاوت مادر زيرك و مادر عادي 👩مادر زیرک نمیگه ندو سرت میخوره به میز، یه پتو میندازه رو میز خیالش راحت بشه 👩مادر زیرک نمیگه از پله بالا نرو میفتی، کنار فرزندش میشه میذاره انقدر بالا پایین بره تا انرژیش تخلیه بشه 👩مادر زیرک نمیگه دست نزن خراب میشه، بلکه همون لحظه با هیجان یه پیشنهاد عالی دیگه میده تا جایگزین این بشه 👩مادر زیرک نمیگه تا درساتو نخوندی از تلویزیون خبری نیست، میگه کی درساتو تموم میکنی برات یه فیلم جدید گرفتم ⚠️فقط کافیه کمی خلاق باشیم تا شبها سرمان از لجبازی بچه ها سوت نکشد و بخاطر داد زدن ها و تنبیه ها عذاب وجدان نداشته باشیم.
🔹از کودک بخواهید به تصویر خوب نگاه کند بعد از چند ثانیه از جزئیات تصویر سوال بپرسید سوال: چه عدد روی کمد دیدی؟ پسر چی درست کرده و به پدرش نشون داد؟ پدر چیکار می کرد؟ تصویرسازی ذهنی کودک با جملات خود آنچه در تصویر دیده را بدون نگاه کردن بیان کند.
🔸شعر 🔶جمعه روزِ انتظار 🌸🔸 امامِ آخرین کیه مولا امامِ مهدیه 🌸🔸 باید که ما دعا کنیم آقامونو صدا کنیم 🌸🔸 دستا به سویِ آسمون بگیم خدایِ مهربون 🌸🔸 تموم بشه غیبتِ شون بیاد آقای بی نشون 🌸🔸 دعا کنیم پیر و جَوون برایِ صاحبَ الزمون 🌸🔸 وقتی میاد امامِ ما خوشحال میشیم تمامِ ما 🌸🔸 دنیا دیگه گلستونه همه جا باغ و بُستونه 🌸🔸 گرگا با میشا دوس میشن با هم توو دَشتا میچَرن 🌸🔸 نیازِ مالی نداریم یه‌ جیبِ خالی نداریم 🌸🔸 مؤمنیم و برادریم با همدیگه برابریم 🌸🔸 دیگه همه یارِ همیم یار و مددکارِ همیم 🌸🔸 کینه‌ای در دل نداریم میلِ به باطل نداریم 🌸🔸 طرفدارِ عدالتیم خوشبخت و باسعادتیم 🌸🔸 هستیم نجیب‌ و مهربون شیعه‌ی صاحبَ الزمون 🌸🔸 بیا امامِ‌ شیعیان مهدیِ خوب و مهربان 🌸🔸 منتظریم ما جمعه‌ها مولا بیا آقا بیا 🌸🔸 هرجمعه‌ ما آماده‌ایم چون شیعه‌ی دلداده‌ایم 🌸🔸 با نُدبه‌هایِ انتظار آماده ایم و جان نثار 🌸🔸 شاعر سلمان آتشی 🌸🌼🍃🌼🌸 درانتشارِ این شعر مهدوی لطفا سهیم باشیم🔶
. بچه ها باغ فدک برای حضرت زهرا (س) بود. این باغ خیلی پر برکت و پر روزی بود. حضرت زهرا (س) مقدار زیادی از میوه ها و در آمد این باغ رو ؛ به فقرا می بخشید😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*تَصور کُن ظُهر جُمعه خونه مادَربُزرگ* رادیو آقاجون قِصه ظُهر جُمعه پَخش کُنه ناهار آبگوشت با دَست پُخت مادربزرگ...
⚫️ چند مدل پرخاشگری داریم؟
یادگرفتن همیشه خوبه_صدای اصلی_56907-mc.mp3
5.68M
🌸یادگرفتن همیشه خوبه 🌳توی جنگل داستان ما حیوانات به خوبی و خوشی زندگی می کردند از میان این جنگل رودخانه ایی می گذشت. 🐇توی جنگل خرگوشی بود که همه حیوانات دوستش داشتند. 🐰خرگوشه صاحب دوتا بچه به اسم خال خالی و تپلی شده بود. خانم تپلی هرچی که مادرش میگفت باید... 🌸🌸🌼🌸🌸
روزی به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علی و حسنین (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند . پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند : چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد. امام حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند : پدر جان به جبرائیل بگوئید از خرماهای بهشتی برای ما بیاورد . و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد. مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای بهشتی را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت. پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور . آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند. خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت‌، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند . خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند. در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟ رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتی در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ». فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یامحمد ، بعزّت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان علی بگذاری من خدا هم تا قیامت می گویم علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت».
✨﷽✨ 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 ✅ را باید پوست نازک بار آورد! بچه را باید پوست نازک بار آورد. مثلاً می‌گویی بچه‌ام زود اوقاتش تلخ می‌شود. این نعمت است. بچه اگر بی‌تفاوت شد، عذاب است. آیا خوب است که بچه را توی سرش بزنند و به او بی‌اعتنایی کنند اما اصلاً حالی‌اش نشود؟ این کم‌فهمی است. ریگِ نان سنگک را که با دست‌تان برمی‌دارید، دفعۀ اول دستت می‌سوزد و تاول می‌زند. یواش یواش یک قشر مرده‌ای از پوست روی این پوست می‌آید. دیگر شما می‌توانید با دست بزنید به ریگ داغ و دست‌تان هم نمی‌سوزد. یعنی حساسیت انسان به‌تدریج از بین می‌رود، بی‌حساسیت می‌شود. برخی به‌خاطر اینکه بارها برق آنها را می‌گیرد، در مقابل برق‌گرفتن ارتعاش ندارند. البته نمی‌گویم کسی تجربه کند! مسئله اینست که خیلی موضوعات به نوعی‌ست که انسان به آن عادت می‌کند. مثلاً شما این‌قدر به بچه بد گفته‌اید، تا به آن بدی عادت کرده. می‌داند که سهمیۀ هر روزش این است که چهارتا بد بشنود. اگر شما سه‌تا بد به او گفتی مثل اینست که پیمانه‌اش را پر نکرده‌ای. هر وقت بخواهی به او فرمان بدهی، چاشنی‌اش «چهارتا» حرف زشت است. وقتی «سه‌تا» حرف زشت چاشنی‌اش کردی کار را انجام نمی‌دهد؛ مزدش را کم داده‌ای! سعی کنید که بچه، نه تکیه به حرف زشت بکند، نه به التماس. خودکفا شود. تکیه کند به فهم خودش، به تشخیصش، به احساس وظیفه‌اش. یعنی خودکفا شود در تشخیص. شما تذکر به او بدهید، اما او را وابسته به تذکر نکنید. یعنی همان‌طوری که شما مادر او هستی و با دلت یک چیزهایی می‌فهمی و دلت برای او می‌سوزد، این را بدان که خدا در وجود او نیز پیامبری آفریده که اگر او زنده شود و رشد کند، موعظه‌اش می‌کند. 📚 راه رشد، جلد یک، صفحه ٢٣6
نهایی۴.mp3
10.14M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔹ماجرای فوق العاده جالب و شنیدنی به دنیا آمدن حضرت فاطمه 🔸پیامبر فرمودند: خدیجه، این دختری که درون شکم تو می باشد، از بهشت آمده است...👼🏻 🔹قصه قهرمان ها🔸
SOrude Hamegani V1.mp3
13.95M
🎵 بی‌کران شبیه دریا ویژه شهادت حضرت فاطمه (س)
📚یک داستان یک پند دوستی نقل می‌کرد، پدر بسیار بهانه‌گیر و بدخلق و بددهن و بداخلاقی داشتم. روزی در خانۀ من میهمان بود که خانواده همسرم هم بودند. همسرم برای او چای آورد و او شروع به ایراد گرفتن کرد که چرا چایی کم رنگی آورده است؟ ناراحت شد. قهر کرد و بعد از کلی فحش و ناسزا خواست که برود. دستش را بوسیدم و التماس کردم ببخشد، اما پدرم پیش همه سیلی محکمی بر گوشم زد و گفت: تو پسر من نیستی و... با این شرایط نتوانستم مانع رفتنش شوم. پدر زنم که از این اتفاق زیاد هم ناراحت نبود، به من گفت: واقعا تحمل زیادی داری، با این پدر بداخلاق و بددهن چگونه می‌سازی؟! اجازه ندادم حرفش را ادامه دهد. گفتم: اشک چشم شور است و نمک هم شور؛ اما اشک چشم چون از خود چشم تراوش می‌کند، هرگز چشم را نمی‌سوزاند! فحش و ناسزا و سیلی پدرم که من شیرۀ جان او هستم هرگز مرا نسوزاند، اما این کلام تو مانند شوری نمک بود که از بیرون در چشم من ریختی!!! شرمنده شد و تا پایان میهمانی سکوت کرد. آری، ما هرگز نباید اجازه دهیم دیگران بین ما و والدین و خواهر و برادران‌مان رخنه و شکاف ایجاد کنند؛ و باید هوشیار باشیم هرگز در بین دو سنگ آسیاب که روی هم می‌چرخند، انگشت فرو نکنیم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸به عشق همه ی پدرا... 💓اونایی که هستن ، سایشون مستدام.. 🌸اونایی که رفتن ، روحشون شاد....🙏 🌸پدر لطف خدا بر آدمیزاد 💓پدر کانون مهر و عشق و امداد 🌸پدر مشکل گشای خانواده 💓پدر یک قهرمان فوق العاده 🌸پدر آموزگاری بی مواجب 💓بدوشش کوله باری از مخارج 🌸پدر سرخ میکند صورت به سیلی 💓رخ فرزند نگردد زردو نیلی 🌸پدر یک داستان نانوشته 💓پدر همراه مادر در بهشته 🌸خوشا آنان پدر در خانه دارند 💓درون خانه یک پروانه دارند...
❤️ اهل مراقبت و معرفت فرزند آیت‌الله شیخ محمدهادی تآلهی می گوید: اهل کتوم (پوشاننده راز) بودند و حالا که کتاب ‌های عرفا را می خوانم در می ‌یابم که عارفان هر آنچه را که می ‌دانند، نباید بازگو کنند، چرا که انسان ‌های عادی ظرفیت درک بعضی چیزها را نداشته و هم برای خودشان و هم برای بزرگان دردسر درست می ‌کنند. وی از مراسم با شکوه تشییع جنازه آخوند ملاعلی معصومی در همدان سخن گفت و افزود: شیخ محمد هادی بر جنازه این عارف ربانی نماز خواند. احمد تألهی به رابطه نزدیک پدرش و آیت‌الله مدنی اشاره کرد و ادامه داد: شیخ محمد هادی در تمام مبارزات انقلابی مردم همدان پیش قدم بوده است. بارها حاج آقا وجوهی را به من می ‌دادند تا نزد آیت‌الله مرعشی نجفی در قم ببرم و من از زبان ایشان کرامات پدر را بسیار می‌ شنیدم. آیا تأثیر عرفان و سلوک آیت‌الله شیخ محمدهادی تآلهی را در زندگی امروزی خود جاری می‌ بینید؟ گفت: اخوی بزرگ ما با آیت‌الله بهجت مکاتبه و ارتباط نزدیک داشت. روزی به اتفاق هم به زیارت حرم حضرت معصومه (س) مشرف شده بودیم در بازگشت از حرم، اتفاقی آیت الله بهجت را زیارت کردیم. ایشان پس از احوال پرسی گفتند: «شما رهرو آن خلف صالح باشید». این جمله آویزه گوش ماست. ایشان که هر روز، اعمال خود را محاسبه می ‌کرد و منزه بود همواره بیت «عیب خود گویم نکردم بندگی / این عبادت‌ ها بود سرمایه شرمندگی» از حضرت امام (ره) را زمزمه می ‌کرد و می ‌گفت: نه حال ماندن دارم و نه روی رفتن! وای به حال ما. اگر مثلاً نماز صبح از ما فوت شود، قضا شود هیچ باک نداریم، غصه نمی خوریم ولی 10 تومان ضرر به ما وارد شود، غصه می خوریم و متأثریم؛ می خواهی بدانی ایمان داری یا نه؟ ملاحظه کن ببین نماز صبحت قضا شود بیش‌تر غصه می خوری، یا 10 تومانت از بین برود.
‍🔴 نان خشك حضرت امير علیه السلام راوی می گوید: دیدم یک نفر در نخلستان‌ها دارد کار می کند. من هم خیلی گرسنه ام بود؛ چون از راه دور آمده بودم. گفتم پهلوی این مرد که دارد کار می کند، می روم. شاید چیزی داشته باشد. آمدم و سلام کردم و گفتم: «برادر! من گرسنه ام. چیزی هست؟» فرمودند: «پهلوی آن عصا نان هست؛ می خواهی، بردار و بخور». می گوید: «آمدم آنجا. دیدم پارچه¬اي بود؛ باز کردم. نان جوی خشکیده¬اي بود؛ برداشتم و هر چه دندان زدم، دیدم نمی شود آن را شکست». گفتم: برادر! این نان خشکیده، مال خودت. من نمی توانم بخورم. تو چطور این نان را می خوری؟» فرمودند: «برو مدینه به منزل حسن بن علی. وضع او خوب است و تو را اداره می کند». آمدم آنجا؛ دیدم سفره حسابی است. غذایم را خوردم و پنهاني یک مقدار آن را. زیر لباس‌هایم گذاشتم، تا برای آن پیرمرد که در نخلستان کار می کرد، ببرم. همين‌كه آمدم بروم، حضرت امام حسن علیه السلام فرمودند: «برادر! زیر لباست چه گرفتی؟» عرض کردم: «پیرمردی است در نخلستان کار می کند. من دیدم نانی در توشه او بود که دندان‌های من نتوانست آن را خرد كند. اين غذا¬ها را برای او می برم». حضرت فرمودند: «همة اين دستگاه، مال خود او است؛ اما استفاده نمی كند». 284/خ/96 نکته✅ 🔽🔽🔽🔽 ساده زیستی حضرت علی (ع)درعصری که زمامدارجامعه خود بودند، زبانزد عام وخاص بود، حتی ایشان ثروت عظیمی هم که بواسطه احیای باغات رطب داشتند رابه نیازمندان می بخشیدند. ✳️ مخاطب ما در اینجا مدیرانی هستندکه ازهرطریق ممکن تلاش میکنند ارتقای شغلی پیداکرده، تا ازمزایای آن بهره مند شوند، درحالی که درجامعه افرادی..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧐 چرااااا؟ 🔥 تورو خدا جلو بچه مراعات کنید.🤦‌♂️ ‼️پدر بچه مونده بود، چطوری توجیهش کنه🥺
یکی از شبهات وهابیت در مورد حدیث معروف فاطمه بضعه منی (فاطمه پاره تن من است) این است که این کردند؟؟_01.mp3
3.86M
⁉️ یکی از شبهات وهابیت در مورد حدیث معروف فاطمه بضعه منی (فاطمه پاره تن من است) این است که حضرت علی علیه السلام به خواستگاری دختر ابوجهل رفته بودند و حضرت فاطمه سلام الله علیها ناراحت شده بودند لذا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌آله) این حدیث را فرمودند؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥سوال ❓گذشته از بین رفته است و آینده هم هنوز نیامده است پس چطور ما در خواب می توانیم از گذشته و آینده خواب ببینیم؟ 🎙استاد محمدی شاهرودی