eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
71.7هزار عکس
75هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ اعتراف عُمَر به ممانعتش از مکتوب شدن دستور پیامبر اکرم (ص) مبنی بر خلافت امیرالمؤمنین (ع) 1⃣ ابن ابی‌الحديد معتزلى در شرح نهج‌البلاغه (ج١٢، ص٢٠-٢١) از كتاب "تاريخ بغداد" تأليف احمد بن ابی‌طاهر بغدادى، از نقل كرده است که گفت: 👈 در زمان خلافت عُمَر بر او وارد شدم و از من پرسید: پسر عمويت، بزرگ شما اهل‌بیت، را در چه حالى ترک كردى و پيش من آمدى؟ 🔸 گفتم: در حالی‌كه با دَلو خود از چاه براى نخلستان‌هاى فلانى آب می‌كشيد و قرآن می‌خواند. 🔹 پرسيد: اى عبدالله ... آيا هنوز در دلش چیزی از امر مانده است؟ 🔸 گفتم: بله. 🔹 پرسيد: آيا هنوز گمان می‌كند كه رسول خدا او را نصب كرده است؟ 🔸 گفتم: بله، و بالاتر اين‌كه از پدرم دربارهٔ آن‌چه او ادعا می‌كند پرسیدم و پدرم پاسخ داد: او راست می‌گويد. 🔹 عُمَر گفت: او نزد رسول خدا جايگاه والايى داشت، ولى اين چيزى نیست كه حجتى را اثبات كند یا عذرى را برطرف نمايد. پيامبر در زمانى جايگاه او را بالا می‌برد و 👈 هنگام وفاتش تصميم داشت كه به اسم وى براى جانشينى خود تصريح كند اما من از آن جلوگيرى كردم به‌خاطر دلسوزى نسبت به اسلام و نگه‌داشتن دین. [!!!!!] ... 2⃣ و در همان مصدر (ج١٢، ص٧٨-٧٩) باز به نقل از ابن‌عباس آمده است که: 👈 در سفر عُمَر به شام همراهش بودم و در راه به من گفت: 🔹 اى پسر عباس، از پسرعمويت گلايه دارم؛ از او خواستم كه همراهم بیاید اما نیامد. هنوز او را غمناک می‌بينم! به‌نظر تو اندوهش به‌خاطر چيست؟ گمان می‌كنم به‌خاطر از دست دادن هنوز دلخور است؟! 🔸 گفتم: همين‌طور است. او گمان می‌كند كه رسول خدا او را براى خلافت معين كرده. 🔹 عُمَر گفت: اى پسر عباس، رسول خدا خلافت را برای او می‌خواست اما چه می‌شود كرد كه خدای بلندمرتبه نخواست او خلیفه شود. [!!!!!] رسول خدا چيزى را خواسته بود و خدا چيز ديگرى را خواسته بود. [!!!!!] و خواستِ خدا محقق شد و خواستِ رسول خدا انجام نشد!.... 👈 رسول خدا در هنگام وفاتش خواست او را براى خلافت معين كند، امّا من از ترس فتنه و برای گسترش اسلام راه را بر او بستم!!!... 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ج٣ : ص۶٨٨-۶٨٩، في هامش حديث الدواة و الكتف 📚 تاريخ تحقيقى اسلام (ترجمهٔ موسوعه) ج۴ : ص۵۶٠، پاورقی حدیث دوات و کتف
⚠️ آن روز که اولی رأی آورد، (ع) شکست نخورد، سرنوشت خود را به تباهی سپردند. ✅ آن روز که دومی بر مسند نشست، علی(ع) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را کردند. 💯 آن روز که شورای شش نفره، سومی را بر علی(ع) ترجیح داد، علی(ع) شکست نخورد، به مردم خیانت کردند. ✨ ولی آن روز که علی(ع) به بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی‌دانست بلکه می‌دانست، آن روز فقط مردم پیروز شدند. 🌍 و این قصه شکست و پیروزی مردم چیز عجیبی نیست، که همچنان ادامه دارد... 📜 و این است معنی آن که: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (رعد: 11) 🔴 در امت باید خود به برسد. ⁉️با و تفحص و سبک‌و‌سنگین کردن و بحث و تبادل آراء، تا قدرت انتخاب خود را اظهار کند. 🗳باید ملاک‌های گفته‌شده از سوی را و حتی ملاک‌های سال‌ها آموخته و آزموده خود را از کولهٔ اندوخته‌های خود درآورد و یک‌یک با نامزدها بسنجد و عاقلانه و تاریخی، یک انتخاب تمام عیار کند. 🚫 امتی راکد و ساکن نیست،‌ امتی پویاست، امتی همیشه افتاده در بوته و ⚠️و ما ابایی نداریم چراکه ما هم مردم گذراندن برهه‌های سخت امت‌سازیم، اگر دستمان را از دست ولیّ زمانمان خارج نکنیم!
⭕️دو مرحله لازم در اعتقاد به امامت ائمه علیهم‌ السلام 🔹مرتبه اول در اعتقاد به علیهم‌ السلام، به و علیهم‌ السلام و سفارش صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم به آنها به نام‌هایشان و نام پدران بزرگوارشان، و ایشان است. 🔹مرحله بعد، به از آنان است، نه اینکه بخوانیم و آنها و آنان را قبول نداشته باشیم، بلکه باید بدانیم که را به ترتیب دستور آنها باید انجام دهیم. این بر اصل مقدم است؛ زیرا فاسق‌ تارک‌ الصلاة (نه کافر) اگر در علیهم‌ السلام باشد، در راه نجات است؛ 🔹برعکس کسی که به آنها نداشته باشد و از انحراف داشته باشد، است، اگر چه بخواند، چون خراب است. وای بر کسانی که به خدا هستند، اما او را نمی‌شناسند! 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۵۷ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره)
💥 چگونه از عرفان امام خمینی، نظریۀ حکومت دینی و ولایت فقیه بیرون می‌آید؟ (نسبتِ «توحید»، «ولایت» و «شریعت» در عرفان امام خمینی) 🔰 آیت‌الله : 🔷 امام راحل در اندیشۀ عرفانی خودشان به درک حقیقت نائل شدند و حقیقت هستی را منحصر در ذات الهی می‌دانند و مابقی را به تعبیر عرفانی خودشان نمود و ظهور و مظاهر هستی می‌دانند (رابطه خالق و مخلوق). دوم اینکه جریان توحید را در عالم از طریق الهی می‌دانند. همچنین نسبت بین حقیقت باطنی دین که جریان توحید و ولایت است را با و احکام و فقه و آداب، به خوبی برقرار می‌کنند. ایشان نگاه جامعی به دین دارند و به‌شدت از نگاه یک‌بُعدی به دین که دین را منحصر به احکام و شریعت کنیم و در فقه از آن بحث می‌شود و یا اینکه دین را در زاویۀ باطنی او که همان توحید و ولایت است منحصر کنیم، پرهیز می‌کنند. 🔷 امام، نه شریعت را جدای از ولایت تعریف می‌کنند و نه ولایت را جدای از توحید. بلکه سیر، از شریعت به ولایت و توحید است؛ کمااینکه در قوس نزول هم توحید از طریق ولایت و شریعت در جامعه جاری می‌شود. بنابراین، اگر بگوییم سرپرستی خدای متعال است که انسان را به کمال می‌رساند، این سرپرستی خدای متعال از طریق ولایت حقۀ اولیای خودش و با مناسک شریعت جاری می‌شود و اگر ما بخواهیم سیر تا مقام توحید کنیم، این سیر از آراسته‌ شدن به شریعت شروع می‌شود، تا رسیدن به درک حقیقت ولایت و سیر تا درک از سر توحید. این آن سیری است که در قوس صعود اتفاق می‌افتد. 🔷 بسیاری از عرفان‌ها، فردگرایانه و با نگرش باطنی حرکت می‌کنند؛ یعنی تهذیب را فقط در حوزۀ باطنی انسان تعریف می‌کنند، آن هم فردگرایانه. این عرفان‌ها عرفان‌هایی هستند که با نظام‌های سکولاریستی هم جمع می‌شوند و هیچ تنازعی با عرفان‌های سکولاریستی ندارند و از دلشان هم اندیشۀ حکومت دینی بیرون نمی‌آید! یعنی می‌خواهند مثلاً انسان را در حوزۀ حیات باطنی خودش تا مدارج توحید پیش ببرند. معمولاً این عرفان‌ها کارشان به جایی می‌رسد که شریعت را پوسته می‌دانند و آن را تحقیر می‌کنند و کم‌کم از شریعت فاصله می‌گیرند و تعهد به شریعت را از شرایط اصلی سیر و سلوک هم نمی‌دانند. اما در اندیشۀ حضرت امام این‌گونه نیست. امام همان‌طور که می‌خواهند فرد را سیر بدهند و از مراحل سیر فرد بحث کنند، از مدارج تکامل و سیر اجتماعی انسان هم بحث کنند. 🔷 امام راحل، این اندیشه را که «در سرپرستی و رشد انسان، ولایت اصل است»، در مقیاس جامعه پیاده کردند. صلاح و فساد جامعه بازگشت می‌کند به اینکه نظام ولایتی که بر جامعه حکومت می‌کند صالح باشد یا فاسد. لذا امام در اصلاحات اجتماعی، مبارزات رفرم‌گرایانه ندارند و نمی‌آیند به اصلاحات جزئی دست بزنند؛ بلکه می‌گویند حکومت باید تغییر کند تا جامعه اصلاح شود. در مقیاس جهانی هم وقتی به اصلاح جامعۀ جهانی می‌اندیشند، با نظام استکباری [و با مثلث کاپیتالیسم، سوسیالیسم و صهیونیسم] در جامعۀ جهانی درگیر می‌شوند. این همان اندیشۀ عارفانۀ امام است که محور صلاح و فساد را بیش از آنکه شریعت و قانون بدانند، ولایت می‌دانند؛ بلکه قانون را طریق جریان ولایت می‌دانند. 🔷 امام راحل، همان‌گونه که نسبت به فرد می‌‌گویند باید به شریعت عمل کند تا به ولایت برسد و از طریق درک ولایت حقه به توحید برسد، دقیقاً‌ طریق تهذیب جامعه را همین می‌دانند؛ می‌گویند اسلام، دین حکومتی است و باید از طریق یک مدیریت صحیح، سیر به طرف توحید و مدارج رشد اجتماعی اتفاق بیفتد. از دل چنین اندیشه‌ای، حکومت دینی و ولایت فقیه بیرون می‌آید. 🔷 امام راحل، جامعه‌های انسانی و آحاد را بر اساس تقسیم قرآنی، در سه دستۀ «مؤمن و منافق و کافر» می‌بینند. ایشان، هم در آثار عرفانی محض‌شان و هم در آثار سیاسی‌شان، معتقد به «صُلح کُل» نیستند. ایشان معتقدند ما جامعۀ مؤمنین و کفار و منافقین داریم و اینها حتماً کارشان به درگیری می‌کشد و این درگیری تعطیل‌بردار نیست تا پیروزی یک طرف حاصل شود. این است معنای آن حرف که: «ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطرۀ خون برای اعلای کلمه الله ایستاده‏ایم». در نگاه عرفانی ایشان، صف‌آرایی حق و باطل یک صف‌آرایی تاریخی است تا به عصر ظهور برسیم. لذا از دل عرفان ایشان، مجاهده و شهادت بیرون می‌آید و آن عرفان نظری در میدان عمل تبدیل می‌شود به جهاد و مبارزه، و اتفاقاً در حوزۀ عرفان عملی هم این جهاد را طریق سلوک و تهذیب می‌دانند. (۳۰ دی ۱۳‌۸۸)