eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
73هزار عکس
76.2هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 خلاصه متنی تفسیر سوره مبارکه 📆 جلسه: 156 🔖 آیات: ۶۳-۶۴ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی 1⃣ اگرچه خدا از انسان عهدهای متفاوتی گرفت مثل عهد زمان ازل یا عهدی که از آدم و حوا گرفت، اما عهدی که از بنی اسراییل گرفت را نامید علتش هم اعتیاد بنی اسراییل به بود. 2⃣دو سوال مطرح میشود. اولاً آیا کوه طور قابلیت رفع و بالا بردن داشت؟ ثانیاً آیا این رفع طور، اختیار را از بنی اسراییل در مورد پذیرش میثاق گرفت؟ 3⃣در مورد سوال اول، دلیلی بر امتناع عقلی رفع طور وجود ندارد و ظاهر آیه هم آن را تایید کرد پس رفع طور اثبات میشود. 4⃣شاهد اول اینکه خدا کل آسمانها و زمین را بدون ستونی مرئی نگاه میدارد. اگر بگویند که دلیلش «جاذبه» است گوییم که از کجا معلوم که جاذبه تنها دلیل ایستادگی زمین و آسمان در جای خود باشند؟ خدایی که قدرت دارد تمام آسمان و زمین را بدون ستون مرئی نگه دارد این قدرت را دارد که چند لحظه کوه را روی سر نگه دارد. 5⃣شاهد دوم پرواز پرنده ها در آسمان است که بدون اینکه کسی آنها را نگه دارد در آسمان حرکت میکنند و قرآن گوید این فقط کار خداست لذا میتواند با اسبابی که از دسترس و علم فعلی ما خارج است کوه را هم در آسمان نگه دارد. 6⃣شاهد سوم هم کندن در بوسیله امیرالمومنین است. در امالی صدوق آمده که پیامبر در آن قضیه، علی را خواند و چون حضرت امیر، درد چشم داشت پیامبر هم چشمش را خوب کرد و هم رنج سرما و گرما را از او گرفت. بعد به سمت در خیبر حمله کرد درحالیکه مرتبا به سمت او تیر پرتاب میکردند. رفت و در را کند و بیست متر به پشت سر خود انداخت درحالیکه چهل مرد نمیتوانستند آنرا حمل کنند. پیامبر فرمود: قسم به خدا که چهل فرشته او را کمک کردند. 7⃣سوال دوم اینکه آیا خدا گفت اگر ایمان نیاوردید این کوه را روی سر شما خراب میکنم و آنها از روی اضطرار پذیرفته‌اند؟ اگر اینطور باشد و نباشد که دیگر تکاملی در آن نیست در حالیکه خدا فرمود انسان تا پایان عمر مختار است و اگر اختیار نباشد ایمان پذیرفته نیست چنانکه فرعون که در لحظات احتضار، توبه کرد اما پذیرفته نشد. 8⃣خدا فرمود ما طوری را از دشمنان پیامبران گرفتیم که تا آخرین لحظه عمر توبه نمیکنند و تنها هنگام احتضار میخواهند توبه کنند. توده مردم اصلا زمان مرگ نمیفهمند که مرده اند بلکه تنها احساس میکنند وارد نشئه جدیدی شده اند لذا میخواهند توبه کنند. کم هستند کسانی که هنگام مرگ میفهمند مرده اند. توده وقتی میفهمند مرده اند که به او میگویند بدان مرده ای و مردن حق است و همه مرگ را چشیده‌اند پس حالا شهادت بگو! تازه میفهمد مرده است و این فشار کنونی، فشار دنیوی نیست! 9⃣محتضر، هنگام مرگ، مال و فرزند را هر جا که باشند در کنار خود میبیند و میفهمد که چیزهایی که در دنیا بوده تصویر مثالیِ مال و فرزند است نه حقیقت آن. در نشئه دنیا، عمل در اختیار است و میتواند عمل کند اما در برزخ، انسان در خدمت عمل و خود است و اختیاری ندارد. اما اگر انسان پیری، «دقایقی قبل از احتضار» و مرگ توبه کند بهشتی است زیرا مباحث کلامی جدای از مباحث فقهی است لذا اگرچه در مورد معاملات او بحث است اما در مورد بهشتی شدنش بحثی نیست. 0⃣1⃣حضرت موسی در برابر فرعون ابتدا را ارائه داد (همچون مباحث توحید و معاد)، بعد به سراغ معجزه و رفت. کسی که با براهین عقلی مومن نشود و نیاز به معجزات داشته باشد همانند بنی اسراییل است که دارند نه عقلی، چنانکه اگر با معجزات موسی ایمان آوردند در فاصله کوتاهی با گوساله سامری هم کافر شدند چون نمیداند و سحر چه فرقی دارد و چه رابطه ای بین معجزه و صدق ادعای رسالت چیست. 1⃣1⃣موسی(ع) پس از براهین عقلی و عملی، از خدا خواست که را به فرعون ندهد تا قصی القلب شود. گفتیم که گمراهی دادنی نیست اما توفیق دادنیست لذا اگر خدا را نداد شخص قصی القلب میشود. دلیل قبول نشدن ایمان فرعون در هنگام غرق شدن هم، ترس از غرق شدن نیست بلکه به این دلیل است که آن زمان دیگر فرعون در دنیا نبود که اختیار توبه داشته باشد. 🚸🚸🚸🚸🚸🚸 📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
📇 خلاصه متنی تفسیر سوره مبارکه 📆 جلسه: 155 🔖 آیات: ۶۳-۶۴ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی 1⃣ در شمارش نعم خدا بر بنی اسراییل به اینجا میرسیم که خدا میفرماید ما کوه طور را بر بالای شما بلند کردیم و از شما میثاق و گرفتیم. 2⃣از این آیات مشخص است که از یهودیان عهدی جدای از عهد عمومی انسانها در گرفته شده است. در آیات دیگر، از عهدهای دیگری که خدا گرفته سخن میگوید مانند عهد از همه انسانها، عهد از آدم و حوا و ... عهد مورد بحث ما از بنی اسراییل طبق قرآن، «عهدی غلیظ» بوده لذا با تعهدی که خدا در ازل از همه انسانها گرفت یا تعهد عقلی یا تعهد از طریق وحی فرق میکند چون هر سه اینها مشترک بین همه انسانهاست اما بنی اسراییل بوسیله راه چهارمی این عهد را با خدا بستند 3⃣این تعهد خاص بخاطر یک سری های بنی اسراییل است و چون خدا قرار بود عذابی بدان جهت بر بنی اسراییل بفرستد با استغاثه بنی اسراییل خداوند عذاب مذکور را بواسطه نشان دادن معجزه مذکور و گرفتن این عهد، از بنی اسراییل برداشت. 4⃣رفع طور چه بود؟ رابطه رفع طور با این عهد چیست؟ ظاهر آیه گوید کوه طور را خدا از زمین کند و بالای سر بنی اسراییل برد. دلیل عقلی خلاف این ظاهر وجود ندارد. آیه دیگر گوید بالا بردن این کوه، بدین صورت بود که ما کوه را بر بالایشان، نَطق کردیم یعنی طوری بلند کردیم که استحکام کوه از آن گرفته شد و آماده ریزش شد لذا تکانش دادیم و بنی اسراییل ترسیدند هر لحظه کوه بالای سرشان متلاشی شود. 5⃣حال کسی که این نشانه بزرگ را ببیند حتما و سنگینی خواهد بست و خدا دیگر از آنها چیزی نمیپذیرد. خدا با این معجزه آنها را بزور مومن نکرد چون ایمان تنها با وحی و عقل حاصل میشود. حالا کسی که دست از این دو بردارد خدا با یک نشانه بزرگ به آنها میگوید که اگر به آن حجتها برنگردید فلان عذاب بزرگ نازل خواهد شد. 6⃣عهد این بود «آنچه به شما داده شد را با قوت و قدرت بگیرید» یعنی احکام و که برایتان آمد را محکم دریافت کرده، حفظ کنید و بدان عمل کنید نه اینکه بگویید «سمعنا و عصینا». وقتی شنیدید بگویید اطاعت خواهیم کرد. 7⃣از معصوم پرسیدند این قوت که خدا به آن دستور داد چیست؟ فرمود هم و قلب است هم قوت بدنی. یعنی هم با فهم عمیق بگیرید که خودتان و دیگران را هدایت کنید و هم شهوتی نتواند شما را بلرزاند لذا فرمود «و لا تهنوا». اگر دین با تعبد و تقلید بدست آید یا خودش بعدا دین را با چند شبهه از دست می دهد و یا دیگران را نمیتواند هدایت کند. 8⃣دعب بنی اسراییل، شکستن و بود و هست. خدا گوید ما حتی کوه را هم بالای سر شما نگاه داشتیم اما و مادی شما به همه چیز باعث شد باز هم عهد سنگینی که بستید را شکستید. پیامبر اسلام هم مبتلا به عهدشکنی های یهودیان بود لذا چون قلوب این یهودیان با قلوب بنی اسراییل مشابهت داشت خدا آن را برای یهودیان صدر اسلام می آورد و آنها را مثل هم میداند. (تشابهت قلوبهم) 9⃣پس رفع طور برای این بود که عهد را محکم نگه دارند. اگر بجای ، با به معجزات نگاه میکردند هیچگاه عهدهاشان را نمیشکستند اما نگاه حسی باعث میشد مرتبا فراموش کنند یامعجزات جدید بخواهند. 0⃣1⃣قرآن به حضرت یحیی هم گوید «خذ العهد بالقوه» این دستور به همه انسانهاست زیرا وقتی این عهد و کتب الهی را با قوت فهم و روح و جسم نگیرند براحتی در برابر شبهات میلغزند و دیگران را هم نمیتوانند از لغزش نگاه دارند. 1⃣1⃣«و الذکروا ما فیه» یعنی به یاد محتوای قرآن باشید، هم متذکر متن و فهم آن باشید و هم مرتبا به آن عمل کنید تا نلغزید. انسان تا زنده است باید بین باشد، در جوانی بیشتر «خوف» را بیاد داشته باشد و در اواخر عمر «رجا» و امیدش به خدا از ترس بیشتر باشد. 2⃣1⃣لذا هدف از بلند کردن کوه، عذابی بود که قولش داذه شدبود(نساء/۱۵۴) گفت اگر این عهد را محکم نگرفتید این صحنه را بیاد داشته و بدانید که عذاب در کمین شماست. 🚸🚸🚸🚸🚸🚸 📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜