eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.2هزار دنبال‌کننده
82.2هزار عکس
88.2هزار ویدیو
3.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 8⃣6⃣9⃣ .... 🌷در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی کوپتر. دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه می کردند. علت را پرسیدم. گفتند: وقت نماز است. و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همین جا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم. 🌷خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگر صلاح می دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم. شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم. خلبان اطاعت کرد و هلی کوپتر نشست. با آب قمقمه ای که داشتند؛ وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم.... 🌷....وقتی طلبه های شیراز از آیت الله بهاء الدينى درس اخلاق خواستند؛ ایشان فرمودند: بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید. اگر صیاد شیرازی شديد، هم دنیا را دارید هم آخرت را.... : سرهنگ غلامحسین دربندی، سردار برقی 📚 کتاب امیر دلاور، صفحات ۶۹ و ۷۷ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 «کانال نورالشهدا (شهید سلیمانی)🌹🌹🌹»
🌷 🌷 .... 🌷در بیمارستان رزمنده‌هایی بودند که با کارها و صحبت‌هایشان دل پرسنل را قرص می‌کردند. یک روز جوان بسیار رشید و برومندی آوردند که خضوع زائدالوصفی داشت. بلافاصله بعد از ورود به بخش از من مفاتیح خواست. با دیدن حال و روزش گفتم: شرایط شما طوری نیست که بخواهی دعا بخوانی. باید تا می‌توانی استراحت کنی. ولی گردن نگرفت و با اطمینان جواب داد: نه! باید الان بخوانم. به صرافت افتادم کاری کنم که دعا خواندن از سرش بیفتد و کمی به خوراک و خوابش برسد؛ بنابراین آرام به او گفتم: شما برو اتاق عمل و برگرد، من به شما کتاب دعا می‌دهم. 🌷بالاخره بعد از جراحی به بخش منتقل شد و مرا صدا زد و گفت: الوعده وفا! خواهر به قولت عمل کن! کتاب دعا می‌خواهم. حیرت زده پرسیدم: این چه دعایی است که تا این حد مُصری بخوانی؟ با شرمساری گفت: من ۳۷ روز دعای عهد خوانده‌ام ولی چهله دارم. در ابتدا سعی کردم با طرح موضوعات متفرقه توجه او را به سمت دیگری ببرم و او را به کمی استراحت وادار کنم ولی تدبیرم کارساز نشد. به ناچار رفتم و مفاتیح خودم را آوردم. می‌دانستم نای در دست گرفتن کتاب را ندارد. روی صندلی کنار تخت نشستم و شروع به قرائت نمودم. بلافاصله به دنبال هر کلمه‌ای که می‌خواندم شروع کرد به تکرار. 🌷دلم می‌خواست بدانم پشت این نذر چه خواسته‌ای خوابیده که این جوان در حالت اغماء نیز دست از آن برنمی‌دارد. فردای آن روز همکاران زحمت خواندن دعا را برایش کشیدند. روز سوم که چهله دعای عهد تمام شد، شنیدم که بعد از اتمام دعا دو چشمش را بسته و با لبخندی به یک خواب آرام فرو رفته است. تازه آن موقع دریافتم این چهله برای شهادت و لقاء‌الله بوده است. بعد از آن اتفاق شب‌ها که در خوابگاه پلک‌هایم را می‌بستم چهره آن جوان در ذهنم جان می‌گرفت. با این‌که می‌دانستم طبق احادیث نخستین کسی که داخل بهشت می‌شود شهید است ولی مرتب با وجدانی ناآرام خودم را سرزنش می‌کردم و می‌گفتم: شهربانو کاش دعا را پسو پیش و درهم می‌خواندی تا نذرش ادا نمی‌شد! : خانم شهربانو چگینی امدادگر جبهه
🗨️ یمنی‌ ها به یک ناو جنگی آمریکایی در دریای سرخ حمله کردند و گزارش ها حاکی از تصرف ناو جنگی میباشد ⬅️ وقتی گفت اگه نیاز باشه ۷۰ بار هم به خوزستان سفر میکنم تا مشکلات مردم رو حل کنم کسی باورش نمیشد! 🔹 اما رئیس جمهور برای هشتمین بار در دوسال اخیر وارد استان خوزستان شد. از این حجم از سفرهای رئیسی به خوزستان تو ژاپن برق تولید میکنن :) 🔸 آمریکا بزرگترین زندان زنان در جهان! هشتم مارس، زن 🔻 آمار درباره زندان زنان در آمریکا تکان‌دهنده است. بیش از ۵۸ درصد زنان زندانی در زندان‌های ایالتی دارای فرزند زیر ۱۸ سال هستند. 🔻 بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۱، تعداد زنان زندانی بیش از ۵۲۵ درصد افزایش یافته و از مجموع ۲۶۳۲۶ نفر در سال ۱۹۸۰ به ۱۶۸۴۴۹ نفر در سال ۲۰۲۱ رسیده است. ⬅️ عباس ایروانی مجرم اقتصادی توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد و توسط قوه قضائیه محکوم شد ... حالا ببینید چطوری همین را چماق می کنند توی سر جمهوری اسلامی. چنین معادله مضحکی را هیچ جای دنیا پیدا نمی کنید که موفقیت در مبارزه با فساد را تبدیل کنند به مصادیق فساد سیستمی. 🌷 ! 🌷یکی از شاخص‌های اخلاقی آقا قدرت، حفظ حقوق بیت‌المال حتی به اندازه‌ یک مداد بود. یکی از روزها پسرم جامدادی‌اش را جا گذاشته بود، من قصد داشتم به پسرم دیکته بگویم، دیدم مداد و خودکاری نیست که بنویسد، ناچار مجبور شدم از کیف قدرت مدادی را بردارم، دیکته را گفتم و او نوشت، وقتی که قدرت به خانه آمد و متوجّه برداشتن آن مداد شد، عصبانی شد، این درحالی بود که بیشتر اوقات او را شوخ طبع دیده بودیم، برافروخته و ناراحت گفت که آن مداد را سر جایش بگذار. تعجب کردم، چون به هیچ چیزی این‌طور حساس نبود، با ناراحتی و دلخوری گفتم: فقط یک مداد بود!! گفت: مال من نبود، مال من بود که فدای سرت، مال بیت‌المال بود، شما نباید برمی‌داشتی، همان وقت فهمیدم که چه اشتباهی کرده‌ام، همسرم به حق‌النّاس حسّاس بود. 🌹خاطره ای به یاد شهید مدافع حرم معزز قدرت‌الله عبدیان ❌️❌️ بیت‌المال 🌷می‌گفت: دوسـت دارم شهـــادتم درحالی باشد که در سجـــده هستم. یکی از دوستانش می‌گفت: درحال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجـده پیشانــی به خاک گذاشته است. فکر کردم نمــاز می‌خواند؛ اما دیدم هوا کاملاً روشـن است و وقت نماز گذشته، هـمه تجهــیزات نـظامی را هم با خـــودش داشــت. جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم. دستم را که روی کتف او گذاشــتم، به پـهلــو افتــاد. دیدم گلولــه‌ای از پشت به او اصــابت کرده و به قلبش رسیده، آرام بود. انگـار در این دنیا دیگــر کاری نداشت. صورتــش را که دیدم، زانوهایم سسـت شـد. به زمین نشـستـم. با خودم گفتـم: این که یوسف شریف است. 🌹 خاطره ای به یاد شهید معزز یوسف شریف کتاب زندگی به سبک شهدا ناصرکاوه