hajghasem.pdf
43.94M
انتشار به مناسبت مسائل پیش آمده در مسابقه فوتبال الاتحاد عربستان با سپاهان ایران👈 لنگه کفش شهیدسلبمانی، از کل آل سعود هم بالاتر است 👌
🍀 انتشار pdf
#کتاب_من_قاسم_سلیمانی_هستم با #ویرایش_جدید و پیوست تصویری #وصیتنامه_شهید به مناسبت #سالگرد شهادت حاج #قاسم_سلیمانی👌 لطفا در تمام کانال ها و گروه ها نشر حداکثری بدهید... استفاده از Pdf حلال می باشد.
ارادتمند #ناصرکاوه
🌷فریبتان ندهند❗️
اقدام تیم الاتحاد عمدی و برنامه ریزی شده بود تا با ایجاد موج رسانه ای غرور ملی در عربستان دوم اکتبر را که هر ساله کابوس بن سلمان است را به محاق ببرد!
این مجسمه بیش از سه سال است که در ورزشگاه نصب شده و تیم الاتحاد حداقل دو روز در همین زمین تمرین کرده و از نصب آن مطلع بوده
آنکه باید به فدراسیون فوتبال پاسخ بدهد آنها هستند نه ما
تیم الاتحاد عربستان دقیقا در دوم اکتبر ، سالروز قتل فجیع #جمال_خاشقجي (به دستور بن سلمان)، به قهرمان ملی ما توهین کرده است
بفرض این مسئله حرکت خودجوش و نمادین بازیکنانشان بوده است
ما هم پاسخ نمادین می دهیم
تا می توانید به انگلیسی و عربی برای #جمال_خاشقجي 👇توئیت بزنید،
♦روزنامه#یِنی_شفق ترکیه:
طبق فایل صوتی به دست آمده، عملیات ترور #جمال_خاشقجی ، توسط گارد شخصی #بن_سلمان انجام شده است
دو تیم برای کشتن خاشقجی به کنسولگری #عربستان در استانبول رفتهاند که تیم اول چند دقیقه بعد از کشتن او محل جنایت را ترک کرده ولی تیم دوم به مأموریت خود در محو آثار جرم ادامه داده است
تیم ترور خاشقجی برای #انتقال_جسد تکه تکه شده وی، چمدانهای بزرگی را از بازار استانبول تهیه کرده است
9.pdf
16.01M
#کتاب_من_قاسم_سلیمانی_هستم
لطفا ضمن مطالعه، آنرانشر دهید
🌹التماس دعا #ناصرکاوه
#داستان_دعوت!؟
ماجرای خواستگاری سردار سلیمانی برای فرزند شهید
☀️زمانی بود که پسرم به خاطر شهادت پدرش از لحاظ روحی شرایط خوبی نداشت؛ لذا فکر کردم که شاید با ازدواج مشکلش حل شده و از این حال و هوا بیرون بیاید.
☀️ما در تهران ساکن بودیم و هیچکدام از اقوام من یا همسرم در کنار ما نبودند. من به قاب عکس همسرم نگاه کردم و گفتم: «حسینجان میخواهم برای پسرت بروم خواستگاری؛ اما نمیدانم باید از کجا شروع کنم، خودت کمکم کن.» و در جریانات خواستگاری و ازدواج پسرم به عینه حضورش را دیدم.
☀️وقتی تصمیم گرفتیم برویم خواستگاری و پسرم متوجه شد که اقوام پدریاش ما را همراهی نمیکنند خیلی ناراحت شد. یک شب پدرش را در خواب دید که میگوید: «بابا غصه نخور. یکی از همرزمان من میآید.» و ما هم روی همه حساب میکردیم الا سردار سلیمانی.
☀️آن روز پسر بزرگم رفته بود برای امتحان و من نامه را به سردار دادم، وقتی پسرم برگشت گفت: «امروز چه کسی در منزل ما بوده؟» گفتم: «سردار سلیمانی.» گفت: «جواب نامه را گرفتی؟» گفتم: «نه. فقط از من پرسیدند مراسمتان چه ساعتی است.» گفت: «پس سردار میآید.» گفتم: «پاشو خجالت بکش. سردار کجا میاد. آنقدرها دنبال سردار هستند که...»
☀️گویا پسرم در آن نامه آدرس و شماره تلفن خانواده عروس و شب خواستگاری را نوشته بود. شب خواستگاری رسید، ما راهی منزل عروس شدیم، هنوز ۸ دقیقه نشده بود که ما نشسته بودیم که دیدیم زنگ به صدا درآمد، وقتی در را باز کردند دیدیم سردار وارد شدند. همه شوکه شده بودیم و تا یک ربع همهگریه میکردند. آمدن سردار باعث افتخار ما شد و کار هم خیلی خوب پیش رفت. همان شب صیغه محرمیت خوانده شد و ۱۴ سکه هم به عنوان مهریه تعیین شد.
☀️سردار از ما قول گرفتند این قضیه جایی چاپ نشود. گفتند: «واقعا برایم مقدور نیست این کار را برای همه فرزندان شهدا انجام بدهم؛ اما به خاطر ارادتی که به شهید رضایی داشتم و خوابی که فرزند شهید دیده بود خودم رو موظف دیدم بیایم.»
#کتاب_من_قاسم_سلیمانی_هستم
راوی: همسر شهید رضایی
ادامه داستانها را در آدرس زیر مطالعه کنید👇
https://www.mizanonline.ir/fa/news/594765/%D9%87%DB%8C%DA%86%E2%80%8C%DA%A9%D8%B3-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF
ارادتمند: #ناصرکاوه