فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحرانی که تن رهبری را لرزاند!!
❌ ایران، زیر خط بقاء!!
_______________________
📚 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
˹@tollabolkarimeh˼
May 11
موضوعات قرآنی و تفسیری.pdf
312.9K
📌 موضوعات پیشنهادی برای
مقاله و پایان نامه
#پژوهش #موضوع #عنوان
#مقاله #موضوع_مقاله
˹@tollabolkarimeh˼
منم میتوانم!
تازمانی که کرونا نیامده بود، میترسید حتی یک سانت از موهایش را دست من بدهد.
همیشه میرفت آرایشگاه ،تا زمانیکه مجبور شد.
مانده بود بین مبتلا شدن به ویروس کرونا یا اینکه موهایش را دست من بسپارد.
با وسواس خاص خودش میگفت: «درست بزنی؟»
«خراب نکنی یک موقع آبروم بره؟»
و من با اطمینان از خودم، دست به کار شدم و موهایش را اصلاح کردم.
اول به روی مردانه خودش نیاورد که خوب شده.ولی دیگر از آن موقع، آرایشگاه مردانه را کنار گذاشت و من مسئول کوتاه کردن موهای اهل خانواده شدم...
✍️طاهره عابدی
#طلبه_نوشت
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 میدونیدتفاوت یاران #امام_زمان عجل الله با یاران #امام_حسین علیه السلام چیست⁉️
حجت الاسلام علیرضا_#پناهیان🎤
˹@tollabolkarimeh˼
نحوعالی2 - از منصوبات تا ابتدای حال.pdf
825.9K
📌مجموعه #نمونه_سوالات_نحو
مبادی العربیه جلد ۴
#نحو_عالی ۲ ، #نمونه_سوال
۱۲ دی ۱۴۰۰ ، ۲۱ خرداد ۱۴۰۱
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
˹@tollabolkarimeh˼
💌 #طلبه_نوشت
به پارک که رسیدیم فقط یک پسر در حال سرسره بازی بود. نور خورشید در چشم هایم افتاده بود دستم را سایه بان کردم و گفتم:" مامان ببین چقدر گفتی زود باش بریم! هنوز هوا گرمه و هیشکی هم پارک نیست" داشتم دنبال نیمکتی میگشتم که علی دستم را رها کرد و بدو بدو به سمت تاب رفت، سوار شد و گفت:" مامانی بیا تند تابم بده، تندا" پاهایم نای راه رفتن نداشت، پشت تاب ایستادم:" دست هاتو بگیر به زنجیر نیفتیا" شروع کردم به تاب دادن که صدای جیغ پسرک توجه ام را جلب کرد، پاهایش را به سرسره می کوبید و می گفت:" نمیخوام"
مادرش عصبانی انگشت اشاره اش را تکان می داد و می گفت:" اگه بخوای به این کارات ادامه بدی می ریم خونه"
پسرک انگار اصلا نمی شنید از سرسره ها بالا می رفت و با شکم پایین می امد و بعد پابرهنه روی خاک ها راه می رفت. مادرش که تهدید را بی اثر دید به سمتش رفت و محکم ضربه ای به کمرش زد. پسر که چشم هایش اشکی شده بود به بالای سرسره رفت و از آن بالا شکلی درآورد و گفت:" اصلا دردم نیومد"
مادرش خودش را به نیمکت کنار پارک رساند و نشست.
صدای مادرم در گوشم پیچید که همیشه می گوید:" نکنه بچه رو بزنی که هر کاری میخواد میکنه و میگه فوقش یه کتک میخورم در تربیت بچت، ابر بشو اما نبار! "
✍🏻نرجس خرمی
˹@tollabolkarimeh˼
مکاسب محرمه شیخ انصاری نموداری.pdf
229.2K
📌 تلخیص نموداری مکاسب محرمه
در 34 صفحه
#مکاسب #نموداری #جزوه
◀️ قسمت اول
˹@tollabolkarimeh˼
نموداری مکاسب محرمه قسمت دوم.pdf
866.4K
📌 تلخیص نموداری مکاسب محرمه
در 33 صفحه
#مکاسب #جزوه #نموداری
◀️ قسمت دوم
˹@tollabolkarimeh˼
زنی فعال و هنرمند
خانه برق افتاده بود ،به حدی که نورش چشمم را کور می کرد .
دست بکار شدم و بساط شیرینی و کیک را مهیا کردم،از زمانی که ازدواج کردم ،وقتی قرار بود برایم مهمان بیاید همه ی کارهای خانه را سریع انجام می دادم تا به پخت کیک و شیرینی برای مهمان ها برسم .
معتقدم اگر خودم کیک درست کنم ،با اینکه اذیت می شوم ،اما مهمانم می فهمد که برای آمدنش لحظه شماری می کردم ،می فهد که برایم با ارزش است که خودم وقت گذاشتم و برای پذیرایی از او دست بکار شده ام .
وقتی هم که مهمان عاشق شیرینی می شود و کلی تشکر میکند ،تمام خستگی که از قبل کشیده بودم را می شورد و می برد .
و زمانی هم که همسرم از داشتن چنین خانم هنرمندی افتخار می کند و همیشه می گوید :«اصلا شیرینی هات یه چیز دیگه است»دنیا را بهم می دهند.
پس تمام سعی خودم را می کنم ،با تمام مشغله ها ،فرزند داری و کارهای داخل خانه ،زنی باشم که همسرم به بودنش افتخار می کند،زنی فعال و هنرمند .
✍🏻فاطمه امینی نسب
#طلبه_نوشت
˹@tollabolkarimeh˼
❇️ نسبت به تبلیغ نگرانم /
تبلیغ در نگاه حوزه علمیه باید در مرتبه اول باشد!
✏️ رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مبلغان و طلاب حوزههای علمیه:
◻️با اطلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم. این قدر ظرفیت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که ما اگر چندین برابر آن مقداری که کار می کنیم هم کار کنیم، به نظرم این ظرفیت پر نمیشود.
◻️ هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم.
امروز نگاه رائج در حوزههای علمیه این است که تبلیغ در مرتبهی دوم قرار دارد، مرتبهی اول چیزهای دیگر است مقامات علمی و امثال اینها؛ مرتبهی دوم تبلیغ است و ما از این نگاه باید عبور کنیم؛ تبلیغ مرتبهی اول است.
1402/4/21
#دیدار_با_رهبر
˹@tollabolkarimeh˼
ایمان در نهج البلاغه3.pdf
441.8K
📌 جزوه نهج البلاغه ۳
پایه ۶
#نهج_البلاغه #جزوه
˹@tollabolkarimeh˼
amoozesh-nahv [adabiat-arab.blog.ir] .pdf
6.73M
📌 ترجمه و تلخیص کتاب صمدیه
( آموزش علم نحو بصورت فشرده )
#جزوه
#نحو
#صمدیه
#تلخیص
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 اولین پیام استاد #رائفی_پور از کنسولگری ایران در #عربستان پیرامون مسائل پیشآمده برای ایشان
˹@tollabolkarimeh˼
از هر دست بدهی از همان دست میگیری
خسته و کوفته روی صندلی ایستگاه منتظر اتوبوس بودیم.دخترم ناامید گفت: «اینم از این خونه خسته شدیم بس که املاک رفتیم و دست خالی برگشتیم».
با لبخند دستش را نوازش کردم و گفتم: درست میشه عزیزم امیدت به خدا باشه.
سوار اتوبوس شدیم بعد از دو ایستگاه ، پیرزنی با باروبندیل فراوان سوار اتوبوس شد.بلند شدم و او را به طرف صندلی ام راهنمایی کردم و او هم با دعای خیر مادرانه از من تشکر کرد.وقتی که ناراحتی دخترم را دید پرسید:«دختر به این خوشکلی چرا ناراحته ؟».
دخترم با دلخوری پاسخ داد:«چیبگم حاج خانوم از مستاجری و گشتن خونه کلافه ام».
پیرزن مهربانانه سری تکان داد و گفت:«این که ناراحتی نداره من یه خونه دو طبقه دارم و دنبال مستاجرمومن و متدین هستم،یه سر بیاید خونه ما اگه پسندیدید تشریف بیارید».
گل از گل دخترم شکفت و تمام خستگی من از بین رفت.ایستگاه مقصدِ آن خانم ، ماهم پیاده شدیم و به خانه شان رفتیم.
خدارا شکر خانه تمیز و زیبایی بود که بعد از آنهمه گشتن قسمت و روزی ما شد.
✍🏻فاطمه زهرا دهقانی
#طلبه_نوشت
˹@tollabolkarimeh˼