اندوه توی هوا پاشیده بودند. ما ناخوش بودیم و نمیدانستیم.
بهانه گرفتیم برای ناخوشی. حرفهای عجیب زدیم. خنجر به دل هم فرو کردیم و بعد خیالمان راحت شد که علتی یافتیم برای غمگینی.
اما اندوه در هوا پاشیده بودند.
گرچه که ما نمیدانستیم.
او شب اول، پیراهن پاره پاره پسرش را برمیدارد و از آن بالا روی سرمان میآویزد. پیراهن، اندوه میپاشد به هوایی که نفس میکشیم. قلبمان در هم میشود و دنیایمان تنگ.
نمیدانستی؟
بهانه نگیر!
بهانههایش را جدی نگیر.
از آن بالا اندوه میریزد. حتی اگر یقهاش را نگیری و دلتنگیات را روی دستش نگذاری.
یک گوشه پناه بگیر و اشک بریز. نه تای دیگر مانده.
#روز_اول #محرم🥀
✍زینب ذوالقرنین
@tollabolkarimeh
طلاب الکریمه
اندوه توی هوا پاشیده بودند. ما ناخوش بودیم و نمیدانستیم. بهانه گرفتیم برای ناخوشی. حرفهای عجیب زدی
امام صادق (ع) میفرمایند:
هرگاه شب اول محرم فرا میرسد، اول غروب و نزدیک به اذان مغرب که ماه نو در آسمان قرار میگیرد، مادرمان حضرت صدیقه طاهره(س) از عرش الهی و بهشت برین پیراهن خونین جدم حسین علیه السلام را به آسمان اول میآورد و به سمت زمین تکان میدهد.
🔴 پیراهنی که آغشته به خون قلب و پیشانی و محاسن و حلقوم و نقطه نقطهی وجود ایشان است.
وقتی ایشان پیراهن را به سمت زمین تکان میدهند فریادی میزنند که صدای ایشان در تمام عالم میپیچد و به فریاد ایشان تمام ملائکه و سماواتیان به لرزه درمیآیند و دل مومنین و محبان و عاشقان حسین(ع) مثل کاسهی چینی در سینهشان تکه تکه و پاره پاره می شود…
@tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه محرم شد....🖤
.
.
.
وای از این غم... 💔
با نوای زنده یاد حسین سعادتمند
@tollabolkarimeh
طوعه که بود؟
طوعه کنیز مردی بود.
بعد از آزادی از آن مرد با مردی ازدواج میکند و پسری به دنیا میآورد که قرار است برای خودش مردی بشود.
یک روز که مسلم ابن عقیل در کوفه تنها مانده است و کلی مرد و زن دنبالش میگردند تا حماسهی تاریخیشان را رقم بزنند، طوعه در خانهاش را باز میکند و مسلم را داخل میآورد تا پنهان شود.
مردی که پسر طوعه باشد و در خانهی همین زن زندگی میکند راه میافتد، میرود و مسلم را لو میدهد.
طوعه برای هیچ خاطری از پناهگاه بودنش منصرف نمیشود. وقتی مسلم که در خانهی او است لو میرود، وسط معرکه میایستد تا چشم پشت سر آن خیانت دیدهی تنها باشد.
میتوان کنیز مردی و مادر مردی دیگر بود اما هویتی مستقل به بلندای تاریخ برای خود ساخت.
میتوان زنی شد که پسرش را به نامش بخوانند نه او را به نام پسرش.
میتوان زن بود وقتی هجده هزار مرد، مرد نمیمانند..
#روایتی_زنانه
✍ زینب ذوالقرنین
@tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیمان بستن با امام حسین (علیه السلام)
اشک چشمانم جوهر قلمم را پخش کرده است. قلمم میخواهد بنویسد ولی به رنگ خون مینویسد. از چه بنویسم؟ مگر توصیف این احساس در چند جمله قابل بیان است؟
مراسم امشب برایم متفاوت از سالهای قبل بود، امشب در مراسم از بین مداحی شروع به گریه کردم گریههای امشبم نیاز به روضه نداشت. اشکهایی که پی در پی بر زمین میریخت فقط دو احساس را در من به وجود آورده بود؛ غم و مصیبت امام حسین (ع) و غمِ مصیبتِ خودم از نبود امام زمانم.
گریههایم اختیار قلمم را به دست گرفته است. میخواهم قلمم را به اشکهایم بدهم تا هرچه احساس میکند بنویسد. در شب دوم محرم با خودم عهد بستم کاری انجام بدهم که باعث بشوم کمی مرهم قلب بیقرار آقاجانم، امام زمانم، بشوم.
تصمیم گرفتم تمام کسانی را که به هر طریقی کمی از آنها آزرده خاطر بودم به حق همین شب دوم محرم ببخشم و دیگر هم از کسی چیزی به دل نگیرم و فقط برای همگی آنها آرزوی عاقبت به خیری کنم. تصمیم گرفتم که این حالم را به قلم در بیاورم تا بگویم با یک تغییر، با یک حال خوب سعی کنیم مرهم دل غمگین آقا بشیوم و همچنین خودمان هم رشد کنیم.
آقای خوبم امشب احساس عجیب دیگری هم داشتم و درس دیگر من از مراسم امشب همین جمله شما بود که هر لحظه در ذهنم با صدای شهید رئیسی عبور میکرد. آقای مهربانم قول میدهم تمام تلاشم را به کاردگیرم تا بتوانم شاگرد خوبی در مکتب شما باشم.
الهی رضاً بِقَضائِک تسلیماً لِاَمرِک لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغِیثین
صل الله علیک یا ابا عبدالله 🏴
✍فاطمه داودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نقل از علامه حسن زاده آملی
@tollabolkarimeh
سوالات سیره پیشوایان.pdf
227K
نمونه سوالات سیره پیشوایان تا اخره بخش امام سجاد ع تاریخ
#نمونه_سوال
#سیره_پیشوایان
@tollabolkarimeh
Sireh.Pishvayan_p30download.com.pdf
2.48M
کتاب سیره پیشوایان
#کتاب
@tollabolkarimeh
قلبها و انتخابها
کربلا راوی ماجراهای انسان است و همهی دنیا در کربلا خلاصه شده است.کربلا تصویرگر عاقبت آدمی است، به سعادت یا شقاوت. در معرکه کربلا همه حضور دارند: پیر و جوان، زن و مرد، نوزاد شیرخواره و کودک و نوجوان، سیاه و سپید، سعید و شقی، غلام و مولا، عروس و داماد و هر کدام از اینها ماجرا و عاقبتی دارند. همه این ماجراها برآمده و متاثر از انتخابهای انسان است. انتخابهایی که انسان با آن مسیر زندگی خود را طی میکند و این انتخابها، متاثر از قلب اوست و سازندهی سرنوشت او. اما قلب، همان عضو تپنده در سینه ادمی نیست؛ بلکه قلب به معنای ماهیتی است که انسان بوسیله ان حقایق را درک و شهود میکند.
اگر قلب به تعبیر قران قلبی سلیم باشد و راهی بسوی معرفت الهی داشته باشد و در زیر خروارها خاک غفلت و معصیت مدفون نشده باشد میتواند در بزنگاههای زندگی و انتخابهای سرنوشت ساز، نشانهها را ببیند و ادراک کند و در هنگامه تذکر و بحبوحه فتنهها، به تعبیر قرآن "وَجِلَتْ" بیابد و بلرزد و از خود علائم حیات نشان دهد و چنین قلبی است که در دوراهی سهمگین عاشورا، در نبرد میان حقیقت طلبی و مصلحت گزینی، شهادت و حقیقت را انتخاب میکند.
از این نظر، در بستر روایت کربلا میتوان دو شخصیت را مورد بررسی و دقت نظر قرار داد. یکی عمر سعد و دیگری حر بن یزید ریاحی. دو انتخاب و در نتیجه دو سرنوشت متفاوت از دو نفر در لشکر ظلم، از یک سو عمرسعد است که انتخاب او متاثر از ریاست طلبی و دنیاپرستی اوست و این انتخاب به گونهای شد که شقاوت ابدی و سرنوشتی نامیمون برای او به همراه آورد و از سوی دیگر انتخاب حر بن یزید ریاحی است، انتخابی که به دلیل ادب و محبت او نسبت به حضرت فاطمه سلام الله علیها، موجب نجات او شد و او را به سعادت ابدی نائل گرداند و سرنوشتی نیکو برای او رقم زد.
در ماجرای عمر سعد، حب دنیا و ریاست طلبی و قساوت مانع ادراک قلب او شد، تا آنجا که حتی کلام و تلاشهای متعدد امام حسین علیه السلام هم نتوانست او را نجات دهد و او قربانی ناپاکی قلب خود شد؛ و سرانجام تمام قد، در برابر حقیقتی که میشناخت ایستاد و حقیقت را قربانی امیال و دنیا پرستی خویش قرار داد و به مسلخ فرستاد. اما در ماجرای حر، هرچند که او در ابتدای کار مانع خروج امام از کربلا شد، ولی در معرکه روز عاشورا به مدد بارقههای محبتش نسبت به حضرت صدیقه طاهره و اثرپذیری قلبش، توانست خود را نجات دهد و نامش را در میان شهدای کربلا ثبت کند و در جدال میان دوزخ و بهشت و در برزخ انتخاب حقیقت، خود را قربانی راه حق و فدایی امام قرار دهد.
بنا بر صریح ایات قرآن همه انسانها صاحب قلباند؛ اما سخن در حفظ پاکی و قوه ادراک آن، اثرپذیری و حیات این قلب است. حیات قلب، با اطاعت از اوامر الهی، پایداری و خارج نشدن از مسیر هدایت ربوبی بدست میآید و مرگ آن با پشت کردن به اوامر الهی و غفلت و اصرار بر گناهان و دنیا طلبی حاصل میشود، گاهی به تعبیر قرآن، گویا بر قلبها مُهر نهادهاند و گاه قلبها میدان نورافشانی انوار الهی و مصداق قلب سلیماند و این داستان همیشه بشر است تا زمانیکه انسان قدرت انتخاب دارد، انتخابهایی که ریشه در قلب او دارد.
✍ سیده رباب سید کاظمی
#یادداشت
@tollabolkarimeh