eitaa logo
تُراب باش
5.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
108 فایل
تُراب باش، فرزندِ أبوتراب باش گروه تحلیل مباحث قرآنی و آخرالزمانی صرفاً جهت اطاعت از امر ولیّ امر ارتباط با ادمین👇 @Abuo_Torab
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 نسخه نجات جوامع از فساد (۳_۵) ⁉️ بقیةالله در این ماجرا چه می‏تواند باشد؟ ماهیتش چیست که می‏تواند انسان را از عذاب محتوم حفظ کند؟ ✅ بقیةالله، حافظ انسان‏ها را از عذاب محتوم است، یک شاه‏کلید نجات است؛ نه اینکه اگر اینکار را انجام دهید؛ این بقیةالله مشکل را حل می‌کند؛ نه! یک شاه‏کلید است. 🔹 بقیةالله شأنش به قدری بالاست که شعیب(ع) می‏گوید: من نمی‏توانم شما را حفظ کنم، بلکه بقیةالله می‏تواند این کار را انجام دهد. پس بقیةالله یک چیزی از جانب خداوند است که انسان‏ها و اقوام را از نجات می‏دهد؛ لذا خیلی قیمتش زیاد است، خیلی شأنش بالاست؛ چیزی است که خداوند از قبل در نظر گرفته، یک است که اگر بیاید یا اگر آورده شود، اقوام را از عذاب نجات می‏دهد، عذابی قطعی که به خاطر مقرر شده است. ⁉️ بقیةالله یا : 🔹 شعیب(ع) با همه عزت و قدرتی که از جانب خدا دارد؛ در موقعیت نزول عذاب می‌فرماید: ﴿وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ﴾ «من» حافظ شما نیستم؛ از شیء یا عمل خاصی صحبت نمی‌کند؛ از خودش به عنوان یک شخص سخن می‌گوید. اگر بقیةالله یک شیء بود، شعیب(ع) باید می‏فرمود: شما بقیةالله نیاز دارید و به جز آن هیچ چیز دیگری نمی‏تواند شما را نجات دهد، شما فساد کردید، قرار است عذاب برای شما بیاید، شیئی به نام بقیةالله نسخه نجات شما از عذاب است. به جز آن هم هیچ چیز دیگری به درد شما نمی‏خورد؛ اما ایشان در این شرایط می‏فرماید: ﴿وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ﴾ از
ضمیر
﴿أَنَا﴾ استفاده می‏کند؛ یعنی شخص را مطرح می‌کند. 🔺 بقیةالله یعنی یک شخصی از جانب خداوند که او باید حفیظ باشد، جایگاهش، جایگاه حفظ کردن از عذاب باشد؛ شعیب(ع) می‏فرماید: ﴿وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ﴾ وقتی می‏گوید که «من» حافظ شما نیستم، پس بقیةالله باید یک شخص باشد؛ وگرنه باید بفرماید که چیزی نیست که شما را حفظ کند، یا می‌فرمود من آن چیز را ندارم. چرا می‏فرماید که من نمی‏توانم حافظتان باشم؟! 📢 جواب این سؤال چیست؟ چه کسی می‏تواند در یک چنین شرایط خطرناکی از جانب خدا حافظ انسان‌ها باشد؟ حفیظ باشد؟ بقیةالله. 🔺 پس بقیةالله یک شخص است؛ و در روایات بسیاری فرموده‌اند که بقیةالله (عج) است که خداوند ایشان را به عنوان از عذاب‌های حتمی ذخیر فرموده است. 🏇🏻 🔚 ... @Torab_bash
🌤وجهِ أسمائیِ مولا امیرالمؤمنین(ع) [۵] ✍️... بخاطر اینکه خداوند تمام عالَمش را با أسماءاش ساخته و نیز براساس نگاهِ أسمائی به اهل‌بیت (ع)، می‌توانیم بگوییم که هیچ‌جای عوالم و هیچ‌جای نشئات که طبق آیاتی از قرآن، آینده‌ی همین عوالم است؛ خالی از اهل‌بیت (ع) نیست؛ حتی یک که شما در دنیا می‌بینید؛ آوندهای نباتی آن که از یاخته‌های پیشرفته درست شده و یا آوندهای چوبی در یک درخت که حیات را جریان می‌دهند؛ همه، حاصلِ تعاملِ أسماءِ إلهی با یکدیگر است که این گل یا درخت را زنده و سرپا نگه داشته است؛ لذا ما نمی‌توانیم مدام بگوییم اهل‌بیت (ع)، أسماءِ خدا هستند؛ بعد زندگیِ جاری در دنیا، جریانِ حیات در گیاهان، جریانِ خون در رگ‌های انسان و حرکتِ منظمِ سیارات در آسمان را اتفاقی یا براساسِ یک قاعده‌ی رها در نظر بگیریم! این نگاه یهود است که به خدای اعتقاد دارد و می‌گوید خدا یکبار عالم را مثل ساعت ساخت، حالا دیگر خودش دارد کار می‌کند! این منظرِ پلیدِ یهود است؛ ما فعل خدا از طریقِ أسماءاش را تا اعماقِ اتم‌ها، نوترون‌ها یا کوراک که کوچکترین ذرّه‌ی بنیادین تشکیل‌دهنده ماده است؛ باید دنبال کنیم؛ و بدانید که حیات و قوامِ همه این‌ها به أسماءِ خدا با یکدیگر است؛ تازه مطلب فقط در پهنه آسمان و زمین مطرح شد؛ اگر همین بحث را بالاتر ببریم؛ می‌بینیم تمام آسمان‌های هفت‌گانه طبق بسیاری از آیاتِ قرآن، همه حجمِ کرسیّ إلهی طبق آیه ۲۵۵ بقره، تمامِ حجمِ عرش الهی طبق آیه ۵ طه و فضاهای فراتر از آن، بندِ به أسماءِ إلهی هستند! لذا می‌توانیم بگوییم که عالَم از الله، است؛ یعنی بواسطه أسماءِ إلهی همه‌چیز و همه‌کس در برگرفته شده و دارد خدایی می‌شود؛ به این معنا که خدا بواسطه‌ی صفات و أسماءاش دارد بر عالَم خدایی می‌کند؛ و این أسماء در عین حال که هستند، نیز هستند. ‼️برای اینکه بدانید آیا ما مسیرِ بحث را درست جلو آمدیم یا نه؟ بحثِ شخص بودن صفات و أسماء را به حدیثِ زیر عرضه می‌کنیم: «نَحنُ‌ صَنَائِعُ‌ رَبِّنَا و الخَلقُ بَعدُ صَنَائِعُنَا» وقتی می‌فرماید: «الخَلقُ بَعدُ» یعنی صحبت از جایی است که هنوز مخلوقاتِ دیگر خلق نشدند. بالاترین جا در نظام إلهی که یک چیزهایی خلق شده و هنوز بقیه‌ی رده‌ها خلق نشدند؛ فضای صفات است؛ و منظورِ اهل‌بیت (ع) در این حدیث همان فضای صفات است؛ که می‌فرمایند ما آنجائیم. لذا از این حدیث برمی‌آید که دارند خودشان را با آنجا معرفی می‌کنند که ما هستیم. نمی‌فرمایند: آن اشیاء به ما وصل است؛ بلکه می‌فرمایند آن‌ها، هستیم. از آن اشیاء دارند به عنوان ضمیرِ «نا» صحبت می‌کنند؛ پس صفات و أسماءِ خدا صرفاً أشیاء نیستند؛ بلکه اشخاص‌اند، چون در حدیث می‌فرمایند: «نَحْنُ»، چه کسانی دارند درباره آن صحبت می‌کنند؟ خودِ اهل‌بیت (ع)، پس این بحث علاوه‌بر اینکه قرآنی است؛ حدیثی هم هست؛ و می‌بینیم که بحث بسیار درست و محکم است. 📌از طرفی، یک موقع منظورِ ما از اهل‌بیت، کسانی در زمین است؛ به عنوان فلانی پسر فلانی که خیلی آدم‌های خوبی هستند که امام هم هستند، خدا این‌ها را گرامی داشته و محبت‌های زیادی بر ایشان جاری کرده! اگر مقصود از اهل‌بیت این باشد؛ أسماء و صفات، می‌شود جنبه‌های بالایی این افراد؛ و همانطور که اصلِ ما روح ماست که بر جسم حاکم است و به آن دستور می‌دهد که اینکار را بکن، آنکار را نکن؛ جنبه أسمائیِ اهل‌بیت (ع) هم تقریباً چنین نسبتی با جنبه آسمانی و زمینی ایشان دارد. ⁉️اما یک موقع منظور از اهل‌بیت (ع)، کسانی است که همه‌جای عالم هستند، هیچ‌جا خالی از این بزرگواران نیست، یعنی ایشان در بالاترین جای قابل وصف، صفاتِ خداوند هستند که یک پله پایین‌تر به صورت أسماء هم جریان دارند؛ و عالم به عالم را ایجاد کرده‌اند و همه‌جا فاعلی و اثرگذار دارند؛ اگر منظور ما از اهل‌بیت (ع) این باشد، أسماء و صفات، لایه‌های بالایی اهل‌بیت (ع) بوده و جسمِ دنیایی، فرع و متأخر از وجهِ أسمائی ایشان است. ▪️لذا وقتی ما براساس نوعِ اولِ نگاه به معصوم (ع) بنگریم، ایشان دیگر یک شخصی در کلّ عوالم نیست؛ بلکه فردی در عوالم عمقی است که خاصی دارد و چون ضمیرِ «نا» در ارتفاع بالاتر هستند؛ طبقِ قرآن به ایشان دستور می‌دهند؛ مثل روحی که به جسمِ خود در عمق، دستور می‌دهد؛ لکن در حدیثِ «نَحنُ‌ صَنَائِعُ‌ رَبِّنَا» دارند خودشان را همه‌مکانی تعریف می‌کنند، بخصوص در آن ارتفاعِ بالا، می‌فرمایند اول ما خلق شدیم، نمی‌فرمایند اول صفاتِ إلهی خلق شد، یا اول صفاتِ ما خلق شد، یا اول آن صفاتِ الهی که آن صفاتِ الهی ابعاد بالاتر ماست، خلق شد؛ بلکه می‌فرمایند اول خدا ما را خلق کرد، یعنی خودشان را دارند در آن جایگاه معرفی می‌کنند. تفاوتِ میان این دو منظر نسبت به اهل‌بیت (ع) را عنایت داشته باشید. @Torab_bash https://eitaa.com/torab_bash