#دربست تا #شحنه
به تناسبی که #اشتغال #صنعت و #توسعه دغدغه امروز جامعه است و غیر قابل انکار؛ هوا هم آلوده است و غیر قابل انکار!
اولین شکل از آلودگیِ متبادر به ذهن هم کاهش سطح اکسیژن در مقابل دی اکسید کربن است، این هم است اما این تمام ماجرا نیست!
آلودگی در فضاهای شهری به انواع آلودگی صوتی، فیزیکی(ذرات معلق و غبار)، شیمیایی(گازهای سمی و آلاینده)، حرارتی و آلودگی بصری تقسیم می گردد.
به همین نسبت نقش گیاه و #پوشش_گیاهی در کاهش هر کدام از موارد یاد شده موثر هست:
📌جذب دی اکسید کربن و ارتقاء سطح اکسیژن
📌افزایش رطوبت نسبی و مطبوع تر شدن هوای تابستان
📌افزایش سایه معابر و کاهش دمای هوا و زیست پذیرتر شدن فضای شهری
📌ارتقاء کیفیت بصری جداره های شهری و پوشاندن شلختگی نماهای شهری
📌جذب ذرات معلق، گرد و خاک و حتی فلزات سنگین از طریق برگ، شاخه و تنه درختان و کاهش آلودگی فیزیکی هوا
📌خاصیت جذب پوشش گیاهی و کاهش آلودگی صوتی
📌توجه به فریضه درختکاری و تاگید بر کاشت درختان مثمر و تبلیغ تولید
بنابراین عدم تمرکز بر کاشت درخت، عدم توجه و رسیدگی به باغات و تغییر کاربری مزارع در سطح شهر به بهانه خشکسالی و کمبود آب یعنی عدم توجه به فواید چند وجهی درخت و پوشش گیاهی که در بالا به برخی از آنها اشاره شد.
به اینها باید ایده طراحی منظر خشک توسط "سنگ و نرمه چوب رنگارنگ" که در سطح شهر رواج یافته هم اشاره کرد و از مسولین پرسید این ترکیب رنگ و متریال و #طراحی_منظر چه سنخیتی با #معماری_بومی و #اقلیم_کویر دارد!؟
بررسی های علمی و تحلیلهای آماری در دنیا و ایران نشان می دهد خیابان های با توده گیاهی در اطراف تا بیست و پنج درصد آلودگی هوای کمتری دارند که این درصد با افزایش تراکم درختان بیشتر هم می شود. در این فرآیندِ تصفیه نه تنها برگ درختان که شاخه ها و تنه خشن درخت نیز در جذب ذرات فیزیکی معلق در هوا و بخارهای بدبو موثر است.
تا اینجا به بحث پوشش گیاهی بیشتر در مقیاس خیابان و معبر اشاره گردید، اما وجه غافل مانده این موضوع پوشش گیاهی در مقیاس شهری یا همان #کمربند_سبز است.
شهرهای تاریخی از جمله یزد تا قبل از توسعه نامتوازن در نیم قرن اخیر دارای روستاهای اقماری در اطراف بوده اند؛
#آبشاهی #قاسم_آباد #مریم_آباد #حسن_آباد و...
این روستاها در حالی که با فاصله کمی از شهر تعریف شدند، اما هویت اصیلِ #روستایی و مبتنی بر #تولید خود را در صنایع بومی، دامداری و بخصوص زراعت و باغبانی مستقلا داشته اند و زمینهای حدفاصل بافت شهری و بافت مسکونی روستایی را همین باغات و مزارع پوشیده بودند. بنابراین کانونهای زیست روستایی و کانون مرکزی (شهر یزد) در لایه ای از فضای سبز محصور بود که عملکرد همان کمربند سبز را در کنار بحث تولید، اشتغال، خودکفایی و اتفاقا بدون دیدن ردیف بودجه و هزینه حل می کرد. اما با توسعه شهر و رویای شهری شدن هویت کانونهای روستایی تحلیل رفت. حال مقایسه کنید با وضعیت امروز شهرها که در کنار توسعه صنایع آلاینده و آبخواه دیگر اثر قابل اعتنایی از این کمربند سبزی که ریشه در هویت تاریخی دارد هم نیست!
خلاصه مطلب اینکه شهر آلوده است از هر حیث؛ از آلودگی هوا تا آلودگی بصری و صوتی ...
و همه اینها یا اقل کم بخش عمده این بحران نتیجه توسعه بی رویه شهر است؛ توسعه بدون ملاحظات تاریخی، اقلیمی، زیست محیطی، زیرساختی و آینده نگرانه...
و امروز شهر یزد، #شهر_دوچرخه_ها #شهر_پیاده_محور #شهر_میراث_جهانی ظرفیت بارگذاری بحران دیگری ندارد و افسوس که در این بحران آفرینی ها شهر یزد تنها نیست و تنها شهر یزد نیست که تقاص توسعه را پس می دهد!
دهه های میانی قرن گذشته روستاهای اقماری به شهر که نه، به تاریخ پیوستند. آیا امروز هم باید شاهد این باشیم که روستاهای دورتر هم در رویای پیوستن به شهر به تاریخ بپیوندند!؟
#روستای_شحنه و دیگر روستاها ...
عضویت در کانال:
@YAZDTORAB
ارتباط، انتقاد و پيشنهاد:
@TORAB91