#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_بیست_دوم
(احتیاط"یکی از دوستان شهید")
سال اول طلبگی شادی بود. یک روز به او گفتم: میدانی شهریه ای که یک طلبه می گیرد، از سهم امام زمان (عج) است. با تعجب نگاهم کرد و گفت: خب شنیدم، منظورت چیه؟!
گفتم: بزرگان دین می گویند اگر طلبه ای درس نخواند، گرفتن پول امام زمان (عج) برای او اشکال پیدا می کند.
کمی فکر کرد. بعد از آن دیگر از حوزه ی علمیه شهریه نگرفت! با موتور کار می کرد و هزینه های خودش را تأمین می کرد، اما دیگر به سراغ سهم امام زمان (عج) نرفت.
هادی طلبه ای سخت کوش بود. در کنار طلبگی فعالیت های مختلف انجام میداد. اما از مهم ترین ویژگی های او دقت در حلال و حرام بود.
او بسیار احتیاط می کرد؛ زیرا بزرگان راه رسیدن به کمال را دقت در حرام و حلال می دانند.
او به نوعی راه نفوذ شیطان را بسته بود. همیشه دقت می کرد که کارهایش مشکل شرعی نداشته باشد.
به بیت المال بسیار حساس بود، حتی قبل از اینکه ساکن نجف شود.
یادم هست گاهی در پایگاه بسیج درس می خواند، آخر شب که کار بسیج تمام می شد از دفتر پایگاه بسیج بیرون می آمد!
او در راهرو، که بیرون از پایگاه بود، مشغول مطالعه می شد.
شرایط خانه به گونه ای نبود که بتواند در آنجا درس بخواند
برای همین این کار را می کرد.
داخل راهرو لامپ هایی داریم که شب نیز روشن است.
هادی آنجا در سرما می نشست و درس می خواند؟
یک بار به هادی گفتم: چرا اینجا درس می خوانی؟ تو حق به گردن این پایگاه داری، همه ی در و دیوار اینجا را خود تو بدون گرفتن مزد گچ کاری کردی.
همه ی تزئینات اینجا کار شماست. خب بمون توی پایگاه وبخوان.
تو که کار خلافی انجام نمیدی.
هادی گفت: من این درس رو برای خودم می خوانم. درست نیست از نوری که هزینه اش را بیت المال پرداخت می کند استفاده کنم.
از طرفی چون می دانم این لامپ ها تا صبح روش است اینجا می مانم.
اما بیشترین احتیاط او دربارهی غذا بود.
هر غذایی را نمی خورد. البته دستور دین نیز همین است.
برخی از بزرگان به غذایی که تهیه می شد دقت می کردند.
در قرآن نیز با این عبارت به این موضوع تأکید شده: پس انسان باید به غذای خودش (و اینکه از چه راهی به دست آمده) بنگرد.
در تهران وقتی غذایی تهیه می کردیم می گفت: از کجا آمده؟ چه کسی پخته؟
وقتی می گفتیم پخت مادر است خوشحال می شد، اما غذاهای دیگر را خیلی تمایل به خوردنش نداشت.
نوشتار:زهرا باقری 💛
با ما همراه باشید 😊
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
آرام باش عزیز من ، آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب ،
برق و بوی نمک ، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم
چشمهای مان را میبندیم
همه جا تاریکی است
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می آوریم
و تلالو آفتاب را می بینیم
زیر بوته ای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری
طالع می شود🌷🍃
#شمس_لنگرودی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
خدابااونعظمتشمیگه:
"أنَاجَلیٖسُ،مَنْ جٰالَسَنِیٖ"
منهمنشیناونڪسیهستم
ڪهبا منبشینه!
انگارخدادارہ،دنبالیهرفیقِنابمیگردہ،
یارفیقَمنلارفیق له!
چقدرمنِحقیرروتحویلمیگیرے؟!
#حاجحسینیڪتا 🍃❤️💙
#از_جنس_ملکوت
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
زندگی مثل یه بوم رنگه
هرکاری کنی آخرش
برمیگرده به خودت!
#انگیزشی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
مورد داشتیم خانمه اسم شوهرش اکبر بوده، یه چندروزی باهم قهرن
توی اون مدت خانمه
سرنماز بجای "الله اکبر" میگفته:
"الله بعضیا"
بله دیگه خب حق داره
میدونی قهرن قهر(میگن فرشته ازشدت خنده غش کردن و ۲هفتس نمیتونند گناه وثواب آدمارو ثبت کنن)😁😅😂
#خنده_حلال
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهیم رسید....🌿🧡
دکلمه: رویا سعید
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99