eitaa logo
"طُـرفـه"
835 دنبال‌کننده
318 عکس
17 ویدیو
0 فایل
سر‌گشته‌ی محضیم در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم... https://daigo.ir/secret/9468205005
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب دفتر خاطرات یک‌سال پیشم رو می‌خوندم چه احساسات عجیبی داشتم،نگرانی ها،ترس ها،امید ها،آرزوها،توسل ها،اشک ها و گریه ها،خنده ها،متن ها،شعر ها،تنفر ها و عشق ورزیدن ها،برنامه هایی که یه مربع خالی روبروشون بود و احتمالا از یادم رفته بود که تیک بزنم. با خودم خندیدم و مدادمو برداشتم شروع کردم زیرنویس کردن با عنوان محدثه‌ی ۱۴۰۴ و برای منِ سال پیش که چقدر بابت خیلی چیزها نگران و ناامید بود نوشتم که دیدی گذشت؟ دفترمو بستم و گذاشتم توی کتابخونه ی انباری و به این فکر کردم که یه روزی بچم همسن الان خودم شد و دفتر خاطراتم رو دید خودم رو بزنم به اون راه و بذارم که بخونه و بفهمه منم یه روزی احساساتی که داره رو تجربه کردم.
خاطراتتون رو بنویسید و بذارید یه منبع مکتوب از احساساتتون بمونه.
...
:D
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ز تو دارم این غمِ خوش به جهان از این چه خوشتر تو چه دادیم که گویم که از آن به‌ام ندادی *آقای هوشنگ ابتهاج
بچه ها یه فاتحه میخونید؟
چندسال پیش یکی از همکلاسیام این موقع ها بود که فوت کرد،جاش توی کلاس خیلی خالی بود،مامانش زود پیر شد،کل کلاس با شیطونیاش شور و حال داشت،زنگای تفریح سر دسته ی بچه ها بود و گرگی بازی میکردن،خیلی ریزه میزه و بغلی بود ولی نیمکت آخر می‌نشست. خیلی سختم بود روزی که رفتم بالا سر قبرش،واقعا سختم بود...