eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
209 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ هیچ روزی مانند روز شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سخت نگذشت... ⚡️ اشاره‌ای به روضهٔ «قصد قربت» در بیان حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام... در روایت آمده است: روزى نگاه ِامام سجاد علیه‌السلام،به عُبيداللَّه فرزند حضرت عباس علیه‌السلام افتاد و اشك در چشم إمام علیه‌السلام حلقه زد؛ آنگاه فرمودند: مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ ▪️براى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روزى سخت تر از جنگ اُحد پيش نيامد؛ قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ ▪️زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزةبن عبدالمطلب، اسداللَّه و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد. و پس از اُحد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند. 🔻إمام علیه‌السلام در اینجا فرمودند: وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ ▪️و سخت تر از روز امام حسين "صلوات الله علیه " پيش نيامده و نخواهد آمد؛ ازْدَلَفَ إِلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ ▪️ زيرا سى هزار نفر او را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تصور مى‌كردند و همهٔ آنها با قصد قربت برای ريختن خون فرزند همان پيامبر آمده بودند... 📚الأمالى،شیخ‌صدوق، ص ۲۷۷ 📚بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴ ✍ هزار و یک «روضه»، در همین جمله است: کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ... ▪️گویا إمام سجاد علیه‌السلام یک عمر با این زبان حال گریه می‌کردند: از چه رو می‌زدند و می‌کشتند!؟ مو به مو می‌زدند و می‌کشتند قصد قربت نموده بودند و با وضو می‌زدند و می‌کشتند...
💠 مژده به محبّین حضرت حمزه علیه‌السلام که در قیامت مورد شفاعت آن حضرت قرار می‌گیرند... ⚡️کیفیت شفاعت حضرت حمزه علیه‌السلام با استعانت از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در وانفسای محشر..‌. در روایتی إمام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: إِنَّ حَمْزَةَ عَمَّ مُحَمَّدٍ لَیُنَحِّی جَهَنَّمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنْ مُحِبِّیهِ 🔻همانا عموی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، حمزه علیه‌السلام، در روز قیامت آتش دوزخ را از دوستان خود دور می‌کند. در روز قیامت روبروی صراط جمع انبوهی از مردم حضور می‌یابند که شمارشان را کسی جز خداوند متعال نمی‌داند، آن‌ها دوستداران حمزه هستند که بسیاری از ایشان گناهکارند‌. ➖ ناگهان دیواری از آتش پیش رویشان پدید می‌آید و نمی‌گذارد از صراط بگذرند و سوی بهشت راهی شوند، در آن دَم می‌گویند: ای حمزه! اوضاع ما را می‌بینی؟! حمزه به رسول خدا و علی بن ابی طالب، که درود خدا بر ایشان باد، می‌گوید: می‌بینید دوستان من چگونه از من کمک می‌خواهند؟ ➖آن گاه رسول خدا به مولا علی، می‌گوید: یَا عَلِیُّ أَعِنْ عَمَّکَ عَلَی إِغَاثَةِ أَوْلِیَائِهِ وَ اسْتِنْقَاذِهِمْ مِنَ النَّارِ 🔻ای علی! به عمویَت کمک کن تا به فریاد دوستانش برسد و آنان را از دوزخ نجات دهد. مولا علی علیه‌السلام با نیزه ای که حمزه در جنگ با دشمنان خدا در دنیا در دست داشته، می‌آید و نیزه را به حمزه می‌دهد و می‌گوید: ذُدِ الْجَحِیمَ عَنْ أَوْلِیَائِکَ بِرُمْحِکَ هَذَا کَمَا کُنْتَ تَذُودُ بِهِ عَنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ فِی الدُّنْیَا أَعْدَاءَ اللَّهِ 🔻ای عموی رسول خدا! همان طور که در دنیا با این نیزه از دوستان خدا در برابر دشمنان خدا دفاع می‌کردی، اکنون نیز دوزخ را با نیزه‌ات از دوستانت دور کن. ➖حمزه نیزه را در دست می‌گیرد و نوک نیزه را در آن دیوار آتش فرو می‌برد؛ او به یک ضربه دیوار را به اندازه مسیر پانصد ساله دور می‌کند و سپس به دوستدارانی که در دنیا داشته می‌گوید: عبور کنید و آن‌ها به سلامت از صراط عبور می‌کنند. 📚 تفسیرالإمام‌العسکری علیه‌السلام ص۱۷۷ 📚 بحارالانوار ج۱۷ ص۲۴۹
🔘 چگونه هم إمام‌حسین علیه‌السلام، «سیدالشهداء» است و هم حضرت حمزه علیه‌السلام؟! سلمان گوید: وقتی‌که که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حال احتضار بودند، در كنار بستر آن حضرت بودم كه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وارد شد. آن بانوى گرامى وقتى ضعف شديد را در پدر بزرگوارش ديد، اشك به گونه‌اش جارى شد. پيامبر براى تسلّى و آرامش دخترش، از عنايات و بركات خداوند بر اهل بيت سخن گفت و بخشى از نعمت هاى خدا را، كه بر اين خاندان ارزانى داشته است، بر شمرد تا بدينجا رسيد كه: 🔻دخترم! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند شش صفت و ويژگى را بر ما عطا كرد و بر هيچ يك از گذشتگان و آيندگان عطا ننمود؛ زيرا پيامبر ما سيّد انبيا و مرسلين است و آن پدر تو است و وصىّ ما سيد اوصيا است و آن همسر تو است شَهِيدُنَا سَيِّدُ اَلشُّهَدَاءِ وَ هُوَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَمُّ أَبِيكِ 🔹 و شهيد ما «سيدالشهداء» است و آن حمزة بن عبدالمطّلب عموى پدر تو است. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: اى رسول‌خدا! آيا او تنها «سيدالشهداء» کسانی است كه با وى به شهادت رسيده اند؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: لاَ بَلْ سَيِّدُ شُهَدَاءِ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ مَا خَلاَ اَلْأَنْبِيَاءَ وَ اَلْأَوْصِيَاءَ 🔹نه، بلكه او سيد شهداى اوّلين و آخرين است؛ بجز انبياء و اوصياء که«سیدالشهداء» آنان نیست. 📚 کمال‌الدین ج۱ ص۲۶۴ ✍ از این فرمایش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله،اینگونه برداشت می‌شود که این تنها حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است که هم « سیدالشهداء » به نسبت شهدای عامّ می‌باشد و هم به نسبت تمامیِ انبیاء و اوصیائی‌ است که به شهادت رسیده‌اند...
◾️جسارت ابوسفیان به سَر مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام... ⚡️ کارِ ابوسفیان، دل را به کجاها که نکشانْد... تاریخ می‌نویسد: پس از مُثله شدن حمزه علیه‌السلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار می‌دهد و می‌گويد: ذُق يا عُقَق ▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُت‌ها عاق شدى! 🔻حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش می‌داند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت: وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً ▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱) ✍ آه آه آه... کاش فقط یک نفر با چوب‌دستی‌اش به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام هم جسارت می‌کرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشته‌اند: ➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را در میان طشتی پیش ابن‌زیاد ملعون گذاشتند، فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه. ▪️با چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام میزد و می‌گفت: حسین چه دندان‌های زیبایی دارد...(۲) ➖ کار، به همین‌جا تمام نشد... چند روز بعد، سر مطهر را جلوی یزید لعین گذاشتند، فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت: لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳) کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شصتم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚 منابع: (۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷ (۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰ (۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ (۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸
◾️آمدن صفیّه، خواهر حمزه، بر بالین پیکر مُثله شده برادرش... صفيّه، خواهر حمزه، خود را به احُد رسانيد تا پيكر برادرش را ببيند، چون خبر به رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسيد، به پسر صفیّه دستور داد: أَلْقِها فأرجِعْها، لا تَرى ما بِأَخيها ▪️برو و مادرت را برگردان تا برادرش را با اين وضع نبيند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۱ ✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو... إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها، ▪️وقتی‌که دیگر کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت. فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ، ▪️وقتی‌که به هوش آمد، خرامان‌حالت به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد. و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ. ▪️گاهی چادرش زیر پایش گیر میکرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به گودال قتلگاه رسید. فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ، ▪️در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر یک جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: ▪️خون مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود،زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش حسین علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: أ أنتَ الْحسينُ أخي؟ أ أنتَ أبنُ اُمّي؟ ▪️تو حسین برادر منی؟ تو پسر مادر منی؟ أ أنتَ نورُ بَصَري؟ أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟ ▪️تو همان نور چشم منی؟ تو همان پاره قلب منی؟ أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟ ▪️تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟ أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟ ▪️تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟ تو همین ظهر، خداحافظی از من کردی دَم مغرب نشده، رَمل بیابان شده‌ای... 📚معالی السبطین ج۲ ص۳۹
🩸تنِ مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام را عریان کردند اما در آخر، کفن شد ... مرحوم شیخ كلينى از امام صادق عليه‌السلام نقل مى‌كند که حضرت فرمودند : 📋 إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله صَلَّى عَلَى حَمْزَةَ وَ كَفَّنَهُ لِأَنَّهُ كَانَ جُرِّدَ ▪️«پيامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بر پیکر حمزه علیه‌السلام نماز خواندند و چون مشركان لباس از تن حمزه برگرفته بودند و پيكرش برهنه بود، دستور دادند بر عمويش كفن بپوشانند و لذا او را درميان نمدى قرار دادند و دفن كردند؛ 📚الکافی،ج۳ ص۲۱۱ 🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است: بدن مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام را در پارچه‌ای که خواهرش صفیّه آورده بود، کفن کردند؛ چراکه مشرکان او را برهنه کرده بودند. 📚طبقات الکبری،ج۳ ص۱۵۱۶. ✍ آه... یا رسول الله! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن بدن عریانی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ‌السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳ 📚سحاب رحمت ص ۶۵۳ 📝 یا حضرت حمزه! عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خداکند از راه خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تونیزه خورده‌ای اصلا زپشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده‌ای از کوچه یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در ان نبود هم نفسی  سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی   به شام قافله را با عذاب آوردند برای دست یتیمان طناب آوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعدچند دقیقه شراب آوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمداً درست پیش نگاه رباب آوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد آید مدام روبرویش ظرف آب آوردند به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
🩸جسارت ابوسفیان ملعون به سَر مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام... در نقل‌ها آمده است: 🥀 پس از مُثله شدن حضرت حمزه علیه‌السلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار می‌دهد و می‌گويد: 📋 ذُق يا عُقَق! ▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُت‌ها عاقّ شدى! 🥀 حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش می‌داند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت: 📋 وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً ▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱) ✍ آه آه آه... کاش فقط «یک نفر» با «چوب‌دستی‌اش» به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام هم جسارت می‌کرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشته‌اند: ➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را در میان طشتی پیش ابن‌زیاد ملعون گذاشتند، 📜 فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه. ▪️با چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام میزد و می‌گفت: حسین چه دندان‌های زیبایی دارد...(۲) ➖ کار، به همین‌جا تمام نشد ... چند روز بعد، همین سر مطهر را در پیش روی یزید لعین گذاشتند، 📜 فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت: 📜 لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳) 📜 کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شصتم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚 منابع: (۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷ (۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰ (۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ (۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸ 📝 بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن از سلسله کبود شده پیکرم ولی زخمم بزن به پیکر و زخم زبان مزن راس بریده گریه به حالِ سه ساله کرد بس کن یزید طعنه به اشک روان مزن این لب، ترک ترک شده و سنگ خورده است ای بی حیا دگر به لبش خیزران مزن بس کن یزید دختر او نیمه جان شده بردار چوب و در برِ این نیمه جان مزن هر جا که رفت سر، پیِ سر مادرش رسید در پیش چشم مادر قامت کمان مزن
🩸فرق گریه‌کنانِ سیدالشهدای «أحُد» با گریه‌کنانِ سیدالشهدای دشتِ نینوا چه بود؟! پيامبرخدا صلى الله عليه و آله، پس از بازگشت از أحُد از كنار خانه‌هاى قبيله «بنى عبدالأشهل» و «بنى‌ظفر» عبور مى‌كرد، صداى بانوان اين دو قبيله را، كه بر شهداى خود مى‌گريستند، شنيد و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گريست و فرمود: 📋ذلكِنْ حَمْزَةَ لا بَواكِىَ لَهُ ▪️ولى عمویم حمزه گريه‌كُنی ندارد. 🥀 چون اين سخن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را به سعدبن معاذ و اُسَيد ابن حُضَير نقل كردند، به بانوان اين دو قبيله دستور دادند، لباس عزا به تن كنند و در كنار خانه پيامبرخدا، بر عموى آن بزرگوار گريه و عزادارى نمايند؛ آنان آمدند و مجلس عزایی برای حضرت حمزه علیه‌السلام تشکیل دادند و مورد دعا و توجه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز قرار گرفتند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۲ ✍ آه یا رسول‌ الله! این یک مجلس عزا بود که به راحتی نشستند بر عموی شما گریستند ... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن زنان و بچه‌هایی که وقتی می‌خواستند برای عزیز از دست‌رفته خود، گریه کنند، طبق فرمایش إمام سجاد علیه‌السلام: 📋 إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ ▪️دشمنان با نیزه‌ها به دنبال و اطراف ما بودند! هر گاه چشم یکی از ما گریان می‌شد، با کعب نیزه بر سر او می‌زدند... 📚اقبال الاعمال ص۵٨٣ 📚الفتوح، ج۵ ص٢٣۶ 📝 فقط نه خونجگرم از بی احترامی‌ها نگاه شام, امان از نگاه شامی‌ها شبیه گردن مان، روضه بسته می‌خوانم دو سه شب است نماز نشسته می‌خوانم به روز سنگ و به ما کعب نِی شبانه زدند تنم کبود شده بسکه تازیانه زدند سرت نبود که از روی نیزه‌ها افتاد غرور خسته‌ی من بود زیر پا افتاد یهود را به تماشای ما فرستادند به آل فاطمه از بغض، فحش می‌دادند هر آنچه زخم زبان بود با جگر خوردیم چه قدر لطمه هم از کینه‌ی پدر خوردیم از ازدحام و گذرهای تنگ رد می‌شد حسین , خواهرت از زیر سنگ رد می‌شد مرا ببخش اگر که تن تو جا مانده به دست حرمله پیراهن تو جا مانده به روی نیزه‌ای از گوشواره‌مان چه خبر؟ رباب پیر شد از شیرخواره‌مان چه خبر؟