eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
209 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️آمدن صفیّه، خواهر حمزه، بر بالین پیکر مُثله شده برادرش... صفيّه، خواهر حمزه، خود را به احُد رسانيد تا پيكر برادرش را ببيند، چون خبر به رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسيد، به پسر صفیّه دستور داد: أَلْقِها فأرجِعْها، لا تَرى ما بِأَخيها ▪️برو و مادرت را برگردان تا برادرش را با اين وضع نبيند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۱ ✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو... إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها، ▪️وقتی‌که دیگر کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت. فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ، ▪️وقتی‌که به هوش آمد، خرامان‌حالت به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد. و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ. ▪️گاهی چادرش زیر پایش گیر میکرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به گودال قتلگاه رسید. فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ، ▪️در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر یک جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: ▪️خون مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود،زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش حسین علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: أ أنتَ الْحسينُ أخي؟ أ أنتَ أبنُ اُمّي؟ ▪️تو حسین برادر منی؟ تو پسر مادر منی؟ أ أنتَ نورُ بَصَري؟ أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟ ▪️تو همان نور چشم منی؟ تو همان پاره قلب منی؟ أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟ ▪️تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟ أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟ ▪️تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟ تو همین ظهر، خداحافظی از من کردی دَم مغرب نشده، رَمل بیابان شده‌ای... 📚معالی السبطین ج۲ ص۳۹
◼️ با امرِ عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ، زمین، «شمرِلعین» را می‌بَلعد... در نقلی آمده است: چون اسرا به نزدیکی شهر شام رسیدند، در دروازه شام، عُليا مخدّره حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها، شمر را طلبيده و فرمود: حاجَتی إلَیکَ اَنْ تَدخُلَنا مِن بابٍ غَیرِ مُزدَحمٍ و تَسلُکَ بنا طریقاً قلیلَ النّظّارة ▪️حاجتى به تو داريم، و آن اینکه ما را دروازه شلوغی وارد شهر نکنید و از راه خلوتى داخل شام نماييد تا کمتر به ما نظر کنند. فَکانَ جَوابُهُ قَرَعَها بِسَوطِهِ و زَجرِها بِغَمَدِ سیفهِ ▪️آن ملعون به خواسته حضرت اعتنا نکرد و چند تازيانه بر آن مخدّره زد و بعد با غلاف شمشیرش، بر پشت آن بانوی مظلومه ضربه‌ای زد. 🩸آن معدن صبر و وقار از فرط‍‌ غيرت منقلب و متاثّر شد. لذا امر به زمين نموده و فرمود: يا أرض! خُذِيهِ ▪️ای زمین! او را بگیر. و اِذاً تَنفرجُ الارضُ و تَبتَلعُ شمرَ إلیٰ ظَهرِه ▪️ در آن حال ناگهان زمين، دهان باز کرد و شمر را تا كمر فرو برد. 🩸در این هنگام بود که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام بر فراز نیزه‌ها به سخن درآمد و فرمود: يا اُختاه! اِصبِرى وَ احْتَسبى في مَرضات اللّه. ▪️ای خواهرم! صبر کن و همه این دردها را به حساب خدا بگذار. پس آن مكرّمه امر نمود به زمين و زمین آن ملعون را رها کرد. 📚الخصائص الزینبیّه ص١٨۵ ✍علی با چادر زهرا،چه غوغایی،چه تصویری حسین بن علی دارد،عجب همشیره‌ی شیری من از آن خطبه‌هایی که عقیله خواند،فهمیدم حریف حرف حق هرگز،نخواهد گشت شمشیری زنی با دست بسته کرد مُشت حیله‌‌ها را رو زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری به هر جمله که می‌گوید،‌به روی منبر محمل ز سرهای بریده می رسد آوای تکبیری... لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🏴🏴🏴◇•••--- @torkiy
زینب گلور اما؟ زینب گلور اما باشینا قاره سالوبدی زینب گلور اما اورگین غملر الوبدی زینب گلور اما ائله بیل چوخ قوجالوبدی هر دم وئرور اللهی قسم صبر حسینه جان چیخمیا سالم یتیشه قبر حسینه * زینب گلور اما هله بیر کلمه دانیشمور قارداشسیز اونا دنیا بهشت اولسا یاپیشمور مدتدی کوسوب نهر فراتیله باریشمور حسرتله سووا خیره لنور نیمه نگاهی سسلور انامون اوغلی سوسوز ئولدی الهی * زینب گلور اما اوجالور ناله دلیندن زینب گلور اما یاپشوب فضه الیندن مشکل قدم اتسین الینی چکسه بئلیندن الله بو خانم هر یره گئتدی گئجه گئتدی تندیس حیا شمریله شامه نجه گئتدی * زینب گلور اما ائله بیل چوخ سوزی واردی زهرا قیزیدی قبر حسینده گوزی واردی هر یرده که زینب اولا زهرا اوزی واردی سسلور الیمی دوت انا دل درده گلوبدی قبری منه گورست گوزیمه پرده گلوبدی * زینب گلور اما او یانان دلده شرر وار قلبینده حسینه دئمه لی خاطره لر وار قیمتلی نچه بوخچادا سوغات سفر وار سوغاتی باسوب سینیه جان تک گتوروبدی بی غسل و کفن یوسفه،کوینک گتوروبدی * زینب گلور اشگی توکولور گوز بولاقیندان گلدیقجا ورور بوسه ملکلر ایاقیندان افسوس رقیه سسی گلمور قوجاقیندان اغلور دیور ایوای عجب زنده دی زینب قارداشدان ابوالفضل کیمی شرمنده دی زینب * زینب گلور اما دولانوب قلبی کبابه اصغر غمی قویمور باخا بیر موجیلی ابه در دین دیه بیلسه چاتاجاق نوبه ربابه یا فاطمه قلبینده ربابین سوزی چوخدی ایستور چکه نازین دیه لای لای بالا یوخدی * ✍از استاد کلامی ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
اربعین شاعر اهل بیت کربلایی امین اکرمی تخلص به هاتف { اربعین.درد دل حضرت زینب } دور اخا گتدیم خردا قیزلارون پیشواز ایله خسته زوارون مرام و عشق و صبریوه زینبون قربان بو آلتی گوشه قبریوه زینبون قربان زینبون مزارون اوسته نجه گور نوایه گلدی سنه شمر شوم الیندن ایلسون گلایه گلدی یارالی باجیوام = بلالیام قارداش سنه قرخ گون اولار=عزالیام قارداش دیار شامیدن باجون دلده غم گلدی آغاردی زلفی غصه دن قدّی خم گلدی 🔹🔹🔹 قبریوه قارداش. ئولمدیم گلدیم باشیمی ظلمه. اگمدیم گلدیم الیمده قانلی کوینگون سالمیشام غوغا یزیدیانی ایلدیم دهریده رسوا عشقون اولدی هر مکاندا روحیه بو جان و تنده قانلی نهضتون حسینجان قالاجاخ همیشه زنده یری واردی یانا. = بو نیسگله عالم آنامین یری بوش= سنه دوتاخ ماتم جوان ئولن ننم کیمی آغلارام قارداش سینمده قانلی کوینگون ساخلارام قارداش 🔹🔹🔹 بی کفن مولا. سرور مظلوم درد عشقیندن. ماسوا مغموم سلام او باشه شامه جک گزدی اللرده سلام او جسمه بی کفن قالدی چوللرده باخورام فراته قارداش گوزیاشیم آخور عذاره نجه تشنه ویرموسن جان یادیمه دوشور دوباره دیمه عشق یولون= ایتیرمیشم قارداش باجیوام سنه سو= گتیرمیشم قارداش سلام او قانلی لبلره سو دیوب یاندی سلام او شاهه سو کنارینده اوخلاندی ✍شاعر اهل بیت کربلایی امین اکرمی تخلص به هاتف ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🏴🏴🏴◇•••--- @torkiy
◼️ ای برادر! اگر نامحرم در اینجا نبود، پشتم را نشانت می دادم تا ببینی چقدر بر من تازیانه زدند... نوشته اند : وقتی که مخدرات آل الله بر سر مزار سیدالشهدا علیه السلام رسیدند، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام خود را روی قبر پدر انداخت، گریه شدیدی نمود تا غش کرد. دختران علی مرتضی و یتیم‌های فاطمه ی زهرا به نزدیک قتلگاه آمدند، همگی چون برگ خزان از شترها بر روی خاک ریختند و هر یک قبر شهیدی را در بغل گرفتند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. زینب کبری علیها السلام ، جامه را چاک زده و خود را بر روی قبر مبارک امام مظلوم انداخت و به آواز حزین فریاد کشید: «وا أخاه، وا حسیناه، وا حبیب رسول الله، یابن مکة و منی، یابن فاطمة الزهراء، یابن علی المرتضی». آنقدر گریست و خاک قبر منور برادر را بر سر ریخت که بی هوش شد. چون به هوش آمد، عرض کرد: ای برادر، در راه شام آنقدر تازیانه بر پشت من زدند که پشتم مجروح شده است و هنوز جراحت آن باقی است، و اگر در این صحرا نامحرم نبود پیراهن خود را بالا می‌زدم تا جراحت پشت مرا مشاهده نمائی. سکینه ی مظلومه گفت: ای پدر، وقتی که ما را در مجلس یزید می‌بردند کعب نیزه و تازیانه بر سر و صورت ما می‌زدند، و چون و عصا بر سر ما یتیمان می‌کوبیدند. مرا و خواهرم فاطمه را می‌خواستند به کنیزی ببرند. حضرت‌ام کلثوم علیهاالسلام خود را روی قبر برادر بزرگوارش انداخت و عرض کرد: جُعِلتُ فداک، قتلوک فما عرفوک، و ترکوک عریانا، و ذبحوک عطشانا، و لم یوجد أحد أن یرحمک و یرحم عیالک ▪️به فدایت شوم ای برادر، تو را کشتند در حالی که به مقام و منزلت تو معرفت نداشتند، و تو را برهنه ترک کردند، و تو را شهید کردند در حالی که تشنه بودی، و هیچ کس از این قوم جفاکار پیدا نشد که بر تو و بر عیالت رحم نماید. 📚معالی السبطین:ج٢ص١١٧ 📚انوار الشهادة:ص ۲۵۲ 📚بحر المصائب: ج۴.ص۴١٣
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸با امرِ عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ، زمین «شمرِلعین» را در خود فرو می‌برَد... در نقلی آمده است: 🥀 چون اسرا به نزدیکی شهر شام رسیدند، در دروازه شام، عُليا مخدّره حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها، شمر را طلبيده و فرمود: 📋 حاجَتی إلَیکَ اَنْ تَدخُلَنا مِن بابٍ غَیرِ مُزدَحمٍ و تَسلُکَ بنا طریقاً قلیلَ النّظّارة ▪️حاجتى به تو داريم، و آن اینکه ما را دروازه شلوغی وارد شهر نکنید و از راه خلوتى داخل شام نماييد تا کمتر به ما نظر کنند. 📋 فَکانَ جَوابُهُ قَرَعَها بِسَوطِهِ و زَجَرَها بِغَمَدِ سیفهِ ▪️آن ملعون به خواسته حضرت اعتنا نکرد و چند تازيانه بر آن مخدّره زد و بعد با غلاف شمشیرش، بر پشت آن بانوی مظلومه ضربه‌ای زد. 🥀 آن معدن صبر و وقار از فرط‍‌ غيرت منقلب و متاثّر شد. لذا امر به زمين نموده و فرمود: 📋 يا أرض! خُذِيهِ! ▪️ای زمین! او را بگیر! 📋 و اِذاً تَنفرجُ الارضُ و تَبتَلعُ شمرَ إلیٰ ظَهرِه ▪️ در آن حال ناگهان زمين، دهان باز کرد و شمر را تا كمر فرو بُرد. 🥀 در این هنگام بود که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام بر فراز نیزه‌ها به سخن درآمد و فرمود: 📋 يا اُختاه! اِصبِرى وَ احْتَسبى في مَرضات اللّه. ▪️ای خواهرم! صبر کن و همه این دردها را به حساب خدا بگذار. 🥀 پس آن مكرّمه امر نمود به زمين و زمین آن ملعون را رها کرد. 📚الخصائص الزینبیّه ص١٨۵ ✍ علی با چادر زهرا،چه غوغایی،چه تصویری حسین بن علی دارد،عجب همشیره‌ی شیری من از آن خطبه‌هایی که عقیله خواند،فهمیدم حریف حرف حق هرگز نخواهد گشت شمشیری زنی با دست بسته کرد مُشت حیله‌‌ها را رو زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری به هر جمله که می‌گوید،‌به روی منبر محمل ز سرهای بریده می‌رسد آوای تکبیری ... ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ✍ رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب حسین چشم تو روشن! اسیر شد زینب هزار زخم روی پیکرت دهن وا کرد هزار سال ز داغ تو پیر شد زینب سه چهار مرتبه با شمر هم‌کلام شده نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب چقدر پای غنیمت کتک ز لشگر خورد چقدر زخمی مشتی فقیر شد زینب گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب همان زمان که به سرنیره ها هُلش دادند نشست و حرف نزد گوشه گیر شد زینب نبودن تو و عباس کار خود را کرد و با سنان و شبث هم مسیر شد زینب بگیر گوش خودت را! کسی صدایش کرد.. بلند شو همه رفتند دیر شد زینب!
. . 🍂اربعین حضرت_زینب سلام الله علیها 🍂 🎶سبک_قدم_قدم_با_یه_علم... گوشواره: قدم قدم /با قد خم /بعد از چهل روز به مزارت اومدم همراهه با / اهل حرم / بعد از چهل روز به مزارت اومدم بند اول: میباره اشک چشمام نم نم رو دوشم کوله باری از غم شرمندم از تو که چندتا از اهل این کاروانت شد کم چشمانی پر ستاره دارم آهی پر از شراره دارم از داغ گوشه ی ویرونه یک قلب پاره پاره دارم رقیه ات/ نیست در برم / سراغشو ازم نگیر برادرم آتیش نزن بر جیگرم/ سراغشو ازم نگیر برادرم بند دوم: با یاد کربلا محزونم هر شب روضه برات میخونم اما داداش اسارت سخته این غصه زد آتیش بر جونم داغ شام بلا سنگینه از بابام خیلی داشتن کینه میگفتن توی کوچه بازار آی مردم! دخت حیدر اینه😭 سر علیه اکبرم / افتاد ، زیر دست و پا برابرم دیدم با این چشم ترم/ نامحرما میرقصیدن دوروبرم بند سوم: (جامونده ها) حال من احسن الاحواله زیارت افضل الاعماله جاموندم از حرم آقاجون سال بیچارگیم امساله منتظر مونده بودم چند ماه اما محروم شدم از این راه از همین راه دورم میگم لبیک یااباعبدالله قدم قدم / با یاعلم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم شده دعای مادرم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم ✍مرتضی_کربلایی .
ورود اهلبیت به شام زینب کبری و تماشاچیان زینبم من کربلادن ، دیده گریان گلمیشم یوخدی خوشگلدون ایدن ، من شامه مهمان گلمیشم شامیان گورسون مسافرلر ، اوزاق یولدان گلوب کربلاده بذل ایدوب ، یتمیش ایکی قربان گلوب داغ چکیلمیش سینه سینده ، خانه سی ویران گلوب شامه بی معجر اوزاق یولدان گلن زینب منم شامیان زهرا قیزی ، داغلار گورن زینب منم آل سفیان مسقطنده ، ظلمه آغاز ایلدوز عترت پیغمبری ، زیبنده ، پیشواز ایلدوز ! دین ایوین یخدوز یزیدی ، سیز سر افراز ایلدوز توکدوقوز قان ، ووردوقوز تهمتدن ، آیا دیموسوز ؟ هی وور سوز طعنه لر ، یوللاردا راحت قویموسوز بو شماتت دیل یاراسی ، اوخ کیمی اوخلار منی یدی قارداش ئولمگی ، بو سینه دن داغلار منی آلدوز عباسی الیمدن ، قویموسوز آغلار منی عترت پیغمبروق ، سیز ایتمدوز حرمت بیزه تازه دن کفره قیتدوز ، شامیان لعنت سیزه جمع اولوبسوز ، بو عراق و شهر شامه ، وحشیلر عرصه نی تنگ ایلدوز بی کس امامه ، وحشیلر عابد بیماری اوخشاتدوز غلامه ، وحشیلر ایندی آل اللهه بی حرمت تماشا ایلدوز دینی تحقیر ایلیوب اللهی حاشا ایلدوز معجری یوخدور باشندا ، گیزلنوب بیکس رباب خیرداجا قیزلار یوزینه ، ساشلارین ایتمیش نقاب آل طاهانی ایدوبسوز ، ظلمیلن کشف حجاب کور اولون ، شرم ایلیون باخمون عیال حیدره گر بیزه رحم ایتمسوز ، رحم ایلیون پیغمبره خارجی آدلاندیروبسوز ، زاده ی پیغمبری روح اکبر آغلادی ، لیلادن آلدوز معجری ناقه ی بی محمل اوسته ، گتدوز آل حیدری کربلا دشتینده سیز ، پیغمبری آغلاتمسوز دینی دنیایه ندن ، ای شامون اهلی ساتمسوز ؟ هانسی باجی من کیمی ، ئولدی سوسوز قارداشلاری نیزه باشینده دولاندور دوز ، کسیلمیش باشلاری زینبی آغلار قویوب ، باشه آتوردوز داشلاری مصطفانی خوار ایدوب ، سفیانی دوتدوز سیز عزیز بی حیالر ، ایسته دوز پیغمبر اولادین کنیز کربلا دشتینده طغیان ، ایلدوز ای اهل شام بارگاه احمد مختاری یاندوردوز تمام شارب الخمری ، ایدوبسوز ایندی اسلامه امام صور اسرافیل اولوب ، مردم گلنده محشره پس ندور اوندا جوابوز ، حضرت پیغمبره ؟ باش کسیرسوز ، داش توکورسوز،غرفه لردن داغلسوز حضرت زهرا قیزین ، ویرانه لرده ساخلسوز اشک تمساحی ، توکوب ، بیجا یئره قان آغلسوز سیز اسیر ایتدوز بیزی ، تحویل ویردوز دشمنه یدی قارداشیم ئولوبدور ، وای منه ایوای منه سقف سیز ویرانه ده ، محبوس و زندان ایلدوز سیز امام عابدی ، بو یئرده دربان ایلدوز زینبی ویرانه ی شامه نگهبان ایلدوز ناز پرورده اوشاقلاریم ، قالوب بو یئرده آج هم اسیرم هم غریبم ، قاموشام من لاعلاج گبر و ترسا و نصارا ، ایلیور حرمت بیزه ای آدین اسلام قویانلار ، ویرمدوز قیمت بیزه آز شماتت ایلیون سیز ، آز وورون تهمت بیزه مصطفی و مرتضانی ، زار و گریان ایلدوز حضرت زهرا قیزین ، سیز خانه ویران ایلدوز بیر بیله ظلم و فسادی ، اهل ایمان ایلمز سیز گورن بو ایشلری ، هیچ نامسلمان ایلمز هیچ بیر انسان ، اوز قوناقین ، قانه غلطان ایلمز کربلاده حسرت ایتدوز ، بو مباح اولموش سویا قویدوز آغلار بیزلری ، الله سیزی آغلار قویا پشت و پا ووردوز ، اصول دین و اسلامتیّته شرکه سوق اولدوز ، مخالفدور بو وحدانیّته واقعاً بیگانه سیز ، دنیاده انسانیّته تولادی دنیا سیزی ، سیز زر خرید اولدوز گیدون باخمیون نامحرمه ، ای شامین اهلی شرم ایدون (( نادری )) یاز مجلس اهلی سنله اولسون هم صدا ای حسینون باجیسی زینب سنه جانلار فدا سن او استبداد ایچینده ، خطبه لر قیلدون ادا بیدق خونین اسلامی ، او گون آلدون اله سن حجازیله عراق و ، شامه سالدون ولوله هر یئره گیتدون بو ظلمی ، خلقه اعلان ایلدون آل سفیانی شهامتله هراسان ایلدون قویمادون باتسون حسین قانین نمایان ایلدون قهرمانلیق مشقی ویردون ، قهرمان انسانلارا نوحه خوانلق اورگدوبسن نوحه خوان انسانلارا ✍مرحوم قدرت الله نادری
🔰 ورقی از دفتر دلدادگی خواهر به برادر... چند سطری از دفتر عشق بی‌مثل و مانند زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به سیدالشهداء علیه‌السلام را مرور کنیم: 🩸اولین نگاهش در دنیا ... وقتی که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به دنیا آمد ،چشم مبارک را برای هیچ یک از اهلبیت باز نکرد و در دامن هيچ کس آرام نگرفت. تا اینکه قنداقه او را در بغل امام حسین علیه‌السّلام قرار دادند که در این هنگام چشم مبارک را گشود و آرام و قرار گرفت.(۱) 🩸شرط ازدواج... قبل از ازدواج با عبداللّه بن جعفر قيد نمود كه من به برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» علاقه بسیار دارم و بايد همه روزه مرا اجازه فرمائى تا حسينم را زيارت كنم‌؛ عبدالله بن جعفر نیز شرط او را پذیرفت.(۲) 🩸عِتابِ به إبن‌عبّاس... إبن‌عباس وقتی که نتوانست مانع از حرکت امام حسین علیه‌السلام بشود، به آن حضرت عرضه داشت که دیگر زن‌ها را با خود نبرید! صدای او به داخل محمل زینب کبری علیهاالسلام رسید که در این هنگام آن بانوی مکرّمه سر از محمل بیرون آورد و فرمود: ای پسر عباس! می‌خواهی بین من و برادرم جدائی بیندازی!؟ هرگز من از او مفارقت نمی‌کنم... (۳) 🩸اگر درندگان مرا پاره پاره کنند... ... و در آخر لب‌هایش را به حلقوم بریده برادر گذاشت و اینگونه با او نجوا کرد: 📋 «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمُقامِ عِنْدَکَ لاَخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَلَوْ اَنَّ السُّباعَ تَأْکُلُ مِنْ لَحْمی». ▪️ برادرم اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن به سوی مدینه، مخیر می‌کردند، سکونت همراه تو را بر می‌گزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.(۴) 📚(۱)چهره درخشان قمربنی‌هاشم، ج۱ ص۸۷ 📚(۲)ریاحین الشریعة، ج۳ ص۴۰ 📚(۳)ریاحین الشریعة،ج۳ ص۴۱ 📚(۴)معالی السبطین،ج۲ ص۵۵ ✍ هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست در آسمانِ عاطفه اختر نبود و نیست دار و ندار تو همه وقف حسین بود مانند تو، به پای برادر نبود و نیست حتی تو از عصاره‌ی جانت گذشته‌ای در کربلا، شبیه تو مادر نبود و نیست آیینه‌ی شکسته‌ی صحرای کربلا! مانند ماجرای تو دیگر نبود و نیست بر شانه‌ی صبور تو بار رسالت است مانند تو کسی که پیمبر نبود و نیست در ذیل خطبه‌های فصیح تو گفته‌اند: اصلاً کسی شبیه تو "حیدر" نبود و نیست زینب شدی که زینت شیر خدا شوی یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست
🔰 شفاعت زن‌های مؤمنه در قیامت، با حضرت زینب کبراست ... در نقلی آمده است: حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در وصایای خود، به حضرت زینب سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: 📋 ...فَإذٰا شَفَّعَ الحُسَینُ رِجٰالَ أُمّةِ أَبي فَأَنتِ تَشفَعينَ نِساءَ أُمَّةِ أَبي في يَومِ القِيامَةِ 🔻وقتی‌که حسین «صلوات‌الله‌علیه» مردان امّت پدرم را در روز قیامت شفاعت کند، تو‌ نیز در آن روز ، زن‌های امّت پدرم را شفاعت خواهی کرد. 📚فواکه المتعلّمین، قائنی، ص۳۱۴. ✍ سَر، نه آن است که همواره پریشان تو نیست دل، نه آن است که سرگشته و حیران تو نیست ما به شکرانۀ عشق تو به صحرا زده‌ایم عاقلی شیوانۀ رندان بیابان تو نیست زینت دست خداوند تویی یا زینب! گوهری در صدف فاطمه هم‌سان تو نیست ای شفاعت گرِه معجر نورانی تو روز محشر چه کسی دست به دامان تو نیست؟ گردنم خم شده از بس که سرم سنگین است سر من، این سر بیچاره که قربان تو نیست به حسین و حسن از چشم خدا می‌افتد قدر بال مگس آن چشم که گریان تو نیست...
🔰 قنداقه زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها در دامن هيچ‌کس آرام نگرفت جز حضرت‌ سیدالشهداء عليه‌السّلام... مرحوم آیت الله مرعشی نجفی نقل می‌کردند: 🔹 هنگامی که حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، قنداقه‌ی حضرت زینب عليهاالسلام را به محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برد، این نوزاد چشم مبارک را برای هیچ یک از اهلبیت باز نکرد و در دامن هيچ کس آرام نگرفت. 🔸 تا اینکه قنداقه او را در بغل امام حسین علیه‌السّلام قرار دادند که در این هنگام چشم مبارک را گشود و آرام و قرار گرفت. 📚چهره درخشان قمر بنی هاشم علیه‌السّلام، ج۱ ص۸۷ ✍ نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب نشستم يادی از زهرا كنم دل گفت يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب زنی عاشق که زهراگونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را سلام ای روز ميلادت هم اشک چشم‌ها جاری سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم‌هايت شوق ديداری و اين يعنی حسينت را تو خيلی دوست ميداری هنوز ای خواهر عاشق! نخوردی شیر مادر را که می‌خواند طپش‌های دلت نام برادر را چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست میان سینه‌ام شوری ز شعر «مُنزوی» برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست ...