eitaa logo
طوبای عفاف
666 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
458 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
زنان جهنمی و (۷۶)هزار و یک نکته پیرامون از مولی الموحدین یعسوب الدین اسدالله غالب حضرت علیه السلام نقل شده: « روزی با حضرت سلام الله علیها محضر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم رسیدیم؛ دیدیم آن حضرت به شدت گریه می کند. گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا چرا گریه می کنی⁉️ فرمود: ! آن شب که مرا به معراج بردند گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است.) ☑️ زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد. ☑️ زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند. ☑️ زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند. ☑️ زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند. ☑️ زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود. ☑️ زنی را دیدم که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویزان است. ☑️ زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند. ☑️ زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد. ☑️ زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود. ☑️ و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند. سلام الله علیها عرض کرد: پدر جان❗️ این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند⁉️ صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: ✳️ دخترم❗️زنی که از موی سرش آویخته شده بود موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند. ✳️ زنی که از پستانش آویزان بود زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده. ✳️ و زنی که از زبانش آویزان بود شوهرش را با زبان اذیت می کرد. ✳️ و زنی که گوشت بدن خود را می خورد خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت. ✳️ و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد. ✳️ و زنی که کر و کور و لال بود زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است. ✳️ و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت. ✳️ و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت. ✳️ و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود او زنی سخن چین و دروغگو بود. ✳️ و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد زنی خواننده و حسود بود. ✨سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. 📚 منبع: داستانهای بحارالانوار، ج۵، ص۶۹ زبده القصص، ص۲۰۲ @toubaefaf
پیشگام‌ترین پیشگامان، درهم کوبنده تجاوزگران، بنیان‌کن مشرکان و تیری از تیرهای خدا بر ضد منافقان، زبان حکمت عابدان، یاور دین خدا، ولی امر خدا، باغ حکمت خدا و ظرف علم خدا، جوانمرد و بخشنده؛ بزرگوار و پاکیزه‌ای از سرزمین بطحا، راضی به حکم خدا و مورد رضای پروردگار. پیش آهنگ، رادمرد، شکیبا و بسیار روزه‌دار، پاکیزه و استوار، دلاور و پربخشش. برکننده ریشه ستمگران؛ پراکنده‌ساز احزاب. از همه مهربان‌تر، بخشنده‌تر و زبان‌آورتر، مصمم و سرسخت‌تر. شیر ژیان، ابر پرباران که هر گاه در میدان جنگ شرکت می‌کرد، دشمنان را درهم می‌شکست و آنان را چونان آسیاب خرد می‌کرد و چون تند باد، دشمنان را به سان خار و خاشاک پراکنده می‌ساخت. شیر حجاز، صاحب اعجاز، سپهسالار عراق، امام به نص و استحقاق، مکی، مدنی، ابطحی، تهامی، خیفی، عقبی، بدری، احدی، شجری، مهاجری، سرور مردم عرب و شیر میدان کارزار، وارث مشعر و منی، پدر دو سبط حسن و حسین علیهماالسّلام، مظهر عجایب، پراکنده‌ساز سپاه‌های زبده، برق جهنده، نور شتابنده، شیر پیروز خدا، خواسته هر جوینده و بر هر پیروزی پیروز. این جد من  علیهماالسّلام است. منم فرزند  سلام‌الله‌علیها، منم فرزند سرور زنان، منم فرزند پاکیزه بتول سلام‌الله‌علیها، منم فرزند پاره تن صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم». راوی گوید: او پیوسته «منم منم» گفت و خود را معرفی می‌کرد تا آن‌که صدای گریه و زاری مردم بلند شد و یزید از بیم برخاستن فتنه، به مؤذن دستور داد که برخیزد و اذان بگوید. پس سخن امام علیه‌السّلام قطع شد و حضرت علیه‌السّلام خاموش گشت. چون مؤذن گفت: « » علیه‌السّلام گفت: «بزرگی را بزرگ شمردی که هیچ کس را با او قیاس نتوان کرد و با حواس درک نگردد. هیچ چیز از خداوند بزرگ‌تر نیست.» مؤذن گفت: « » علیه‌السّلام گفت: «مویم و پوستم و گوشتم و خونم و مغزم و استخوانم به آن گواهی می‌دهد.» هنگامی که گفت: « » امام علیه‌السّلام از بالای منبر رو به یزید کرد و گفت: «ای یزید آیا این جد توست یا جد من؟ اگر بگویی که جد توست، دروغ گفته‌ای و اگر بگویی که جد من است، پس چرا خاندانش را کشتی؟ چون مؤذن از اذان و اقامه فراغت یافت، یزید پیش رفت و نماز ظهر را به جای آورد و تحولی عجیب در مردم رخ داده بود و همدیگر را و یزید را سرزنش می کردند. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۳۲ و خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ج۲، ص۷۶ و لهوف، سیدابن طاوس ره و شیخ طبرسی ره، الاحتجاج، ج۲، ص۳۹ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳ @toubaefaf