eitaa logo
اندکی تفکر
35.7هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
83 فایل
❣️مدیر @EidQadir ❣️ثبت‌نام دوره‌ها @ttafakor_mostafa ❣️چله‌ تفکر 👈 تکنیک‌های رهایی‌ از افکار منفی، گناه و استرس | تقویت‌ اراده‌ و اعتماد به نفس ❣️تربیت فرزند👈 زیر ۱۴سال ❣️خواستگاری 👈انتخاب همسر ایده‌‌آل توضیح بقیه دوره‌ها👈پیام سنجاق شده در کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام على _عليه‌السلام_: لا تُرَخِّصْ لِنفسِكَ في مُطاوَعَةِ الهَوى و إيثارِ لَذّاتِ الدُّنيا ؛ فيَفسُدَ دِينُكَ و لا يَصلُحَ ، و تَخسَرَ نفسُكَ و لا تَربَحَ . به نفْس خود در پيروى از هوس و برگزيدن لذّت‌هاى دنيا رخصت مده كه دين تو خراب مى‌شود و درست نمى‌شود و نَفْست زيان مى‌بيند و سود نمى‌برد. به نقل از غررالحکم، ۱۰۴۰۰ 🌷 @ttafakor
شخصی نزد بزرگی آمد و گفت: میدانی راجع به شاگردت چه شنیده‌ام؟ پاسخ داد: لحظه‌ای صبر کن. آیا کاملا مطمئنی که آنچه که می‌خواهی بگویی حقیقت دارد؟ مرد: نه گفت: آیا خبرخوبی است؟ مرد پاسخ داد: نه، برعکس. گفت: آیا آنچه که می‌خواهی بگویی، برایم سودمند است؟ مرد: نه گفت: اگر می‌خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر خوبی است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می‌گویی؟ مراقب نقل قول‌هایمان باشیم. 🌷 @ttafakor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای ساخت یک جامعه خوب، بی‌تفاوت نباشیم. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: كسی كه صبح كند و اهمیتی به كارهای مسلمانان ندهد، او از آنان نیست و كسی كه صدای مردی بشنود كه فریاد كمک‌خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد، مسلمان نیست. به نقل از کافی، ج۲، ص۱۶۳. 🌷 @ttafakor
در زمان‌های قدیم، مردمی بادیه نشین زندگی می کردند که در بین آنها مردی بود که مادرش دچار آلزایمر و نسیان بود و می‌خواست در طول روز، پسرش کنارش باشد. این امر، مرد را آزار می‌داد و فکر می‌کرد در چشم مردم کوچک شده است. هنگامی که موعد کوچ رسید، مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور، بگذار اینجا بماند. مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا گرگ او را بخورد یا بمیرد. همسرش گفت باشد، آنچه می‌گویی انجام می‌دهم. همه آماده کوچ شدند. زن هم مادرِ شوهرش را گذاشت و مقداری آب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک ساله خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند. آنها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقه فراوانی داشت و اوقات فراغت با او بازی می‌کرد و از دیدنش شاد می‌شد. وقتی مسافتی را رفتند، هنگام ظهر برای استراحت ایستادند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردن شدند. مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم. زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم. مرد به شدت عصبانی شد و داد زد که چرا این کار را کردی؟ همسرش پاسخ داد: ما او را نمی‌خواهیم، زیرا بعدها او تو را همان طور که مادرت را گذاشتی و رفتی، خواهد گذاشت تا بمیری. حرف زن مانند صاعقه به قلب مرد خورد و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادرش و فرزندش رفت، زیرا پس از کوچ، همیشه گرگان به سمت آنجا می‌آمدند تا از باقی مانده وسایل، شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند. مرد وقتی رسید، دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دور آنها هستند. پیرزن به سمت‌شان سنگ پرتاب می‌کند و تلاش می‌کند که کودک را از گرگ‌ها حفظ کند. مرد گرگ‌ها را دور کرده و مادر و فرزندش را باز می‌گرداند و از آن به بعد، موقع کوچ، اول مادرش را سوار بر شتر می‌کرد و خود با اسب دنبالش روان می‌شد و از مادرش مانند چشمش مواظبت می‌کرد و همچنین مقام و احترام زنش در نزدش بالا رفت. 🌷 @ttafakor
140.5K
صوت رو حتما گوش بدید
اگر نوبت مشاوره خواستید و یا بدون رجوع به مشاور، جواب بعضی از سوالات‌تان را به دست بیارید و همچنین جهت بالا رفتن سطح علمی و سطح فکری، حتما عضو کانال مشاور ما شوید. 🔴 لینک عضویت @ttafakorr👈👈😊
اندکی تفکر
#خبر_مهم اگر نوبت مشاوره خواستید و یا بدون رجوع به مشاور، جواب بعضی از سوالات‌تان را به دست بیارید
لینک کانال مشاور اندکی تفکر شبیه به کانال اندکی تفکر است فقط یه [ r ] به انتهای لینک اضافه شده لینک کانال اندکی تفکر @ttafakor لینک کانال مشاوره اندکی تفکر @ttafakorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا