eitaa logo
اندکی تفکر
39هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
❣️ مدیر @EidQadir ❣️ثبت‌نام دوره‌ها @mostafa_ttafakor ❣️چله‌ تفکر 👈 تکنیک‌های رهایی‌ از افکار منفی، گناه و استرس | تقویت‌ اراده‌ و اعتماد به نفس | خودشناسی و خداشناسی ❣️ تربیت فرزند 👈 زیر ۱۴سال ❣️ لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/11561338593 .
مشاهده در ایتا
دانلود
در گروهی نوشته شده است: آیت‌الله [سیّد محسن] خرّازی: «شخصی را می‌شناسم که سرطان بدخیمی داشت. او را عمل کرده و قسمتی از رودۀ بزرگ او را همراه غدّه‌ای که در آن بود، برداشتند. به همین منظور، ۶ بار او را شیمی‌درمانی کردند. ضعف و ناتوانی زیادی، بر او غلبه کرده بود. شبی در عالم خواب دید که به او می‌گویند: ‹امام سجّاد ـ علیه السّلام. ـ به عیادت شما آمده‌اند. از خواب بیدار شده و پس از آن خواب، حال او روز‌به‌روز به‌تر شد. هم‌اکنون که سال ۱۳۸۳ ه.ش. است و ۱۹ سال از عمل جرّاحی او می گذرد، اثری از سرطان در او وجود ندارد.» (روزنه‌هایی از عالم غیب، ص 97). نکته: روزی در حرم حضرت معصومه ـ سلام الله علیها. ـ از آیت‌الله خرّازی پرسیدم: «آیا آن شخص بیمار، خودتان بوده‌اید؟» گفتند: «بله.» (علیه السلام)، 🌷 @ttafakor
در گروهی نوشته شده است: آیت‌الله [سیّد محسن] خرّازی: «شخصی را می‌شناسم که سرطان بدخیمی داشت. او را عمل کرده و قسمتی از رودۀ بزرگ او را همراه غدّه‌ای که در آن بود، برداشتند. به همین منظور، ۶ بار او را شیمی‌درمانی کردند. ضعف و ناتوانی زیادی، بر او غلبه کرده بود. شبی در عالم خواب دید که به او می‌گویند: ‹امام سجّاد ـ علیه السّلام. ـ به عیادت شما آمده‌اند. از خواب بیدار شده و پس از آن خواب، حال او روز‌به‌روز به‌تر شد. هم‌اکنون که سال ۱۳۸۳ ه.ش. است و ۱۹ سال از عمل جرّاحی او می گذرد، اثری از سرطان در او وجود ندارد.» (روزنه‌هایی از عالم غیب، ص 97). نکته: روزی در حرم ـ سلام الله علیها. ـ از آیت‌الله خرّازی پرسیدم: «آیا آن شخص بیمار، خودتان بوده‌اید؟» گفتند: «بله.» (علیه السلام)، 🌷 @ttafakor
هدایت شده از یک دریا قطره‌
محمّدرضا فیض‌الاسلام، فرزند آیت‌الله سیّد علی‌نقی فیض‌الاسلام، شارح و مترجم «نهج‌البلاغه» و مفسّر قرآن، می‌فرمودند: «زمانی مرحوم پدرم، فیض‌الاسلام، مبتلا به زخم معده و زخم روده و اثناعشر شدند و از این بیماری‌ها بسیار رنج می‌بردند. ایشان نزد دکترهای متخصّص رفته، آن‌ها گفته بودند که ایشان باید ۳ عمل جراحی انجام دهند. یکی از دوستان به ایشان گفت: "امکاناتی در لندن دارم و می‌خواهم شما را به آن‌جا بفرستم و عمل جرّاحی شما انجام شود." ایشان با توجّه به رنجی که از این بیماری‌ها می‌بردند، این پیشنِهاد را قبول کردند. روزی که قرار بود برای گرفتن ویزا و بلیت بروند، شناسنامۀ خود، همسر و فرزندانشان را هم برداشتند و به دوستشان گفتند: "شما که قرار است برای رفتن بنده به لندن ویزا بگیرید، برای رفتن به عراق، بلیت تهیّه کن؛ که دکتر اصلی من نجف است." سال ۱۳۴۲ بود که همۀ خانواده با هم به نجف رفتیم. در نجف بین علما جلساتی برقرار می‌شد و خاطراتِ گذشته را زنده می‌کردند. در یکی از جلسات، یکی از علما از پدرم پرسید: "آقای فیض‌الاسلام! چرا شما به خود می‌پیچید؟" پدرم گفت: "فُلان بیماری را دارم." آن عالم به ایشان گفت: "از یکی علما شنیده‌ام که اگر کسی حاجتی داشته باشد و خداوند متعال را ۳ بار به حضرت زینب کبری (س) قسم دهد، حاجت او برآورده خواهد شد و شما که این‌قدر با مولا نزدیک هستید، چرا این کار را تا کنون نکرده‌اید؟!" ایشان می‌فرمودند: "پس از خروج از این جلسه، به حرم حضرت علی (ع) رفتم و این قسم را بر زبان جاری و نذر کردم که اگر از این بیماری بهبود پیدا کردم، یک کتابی در حالات حضرت زینب (س) بنویسم. ۲ ـ ۳ روز که از این قضیّه گذشت، دیگر آثاری از این بیماری، در من وجود نداشت." همه تعجّب کردیم. وقتی به ایران آمدیم، ایشان نزد پزشکی رفتند و علّت برطرف‌شدن درد را جویا شدند. پس از انجام ۲ بار رادیولوژی متوجّه شدیم که اثری از آثار این بیماری مزمن چندساله، در بدن ایشان نیست و بیماری برطرف شده است. مرحوم پدر بعد از این عنایت، اقدام به نوشتن کتابی با عنوان "خاتون دو سرا" در حالات حضرت زینب کبری (س) کردند.» (علیها السّلام)، ، @ghatreghatre 🌷