🛑 غیرت معکوس
یکی از پدیدههای عجیبی که در عصر حاضر با آن مواجهیم، «غیرت معکوس» است.
مردانی که در قبال تربیت و نظارت بر زیست عفیفانه دختر، همسر یا سایر بستگان خود هیچ خط قرمزی ندارند و اصلا مفهومی به نام #غیرت در نظام فکری آنها جایی ندارد، اما کافی است یک نفر در مورد پوشش نامناسب اطرافیان آنها در جامعه، تذکر-هرچند محترمانه- دهد. این جاست که #غیرت_معکوس به جوشش میآید و جوش و خروشی را که قرار بود در مسیر حفظ ارزشهای انسانی هزینه کند، در تقابل با دیدهبانهای حیا و عفت در جامعه قرار میدهد و گویی خود را در برابر حفظ «امنیت غیر اخلاقی» جامعه مسئول میداند.
برادر محترم! کسی که به ناموس شما تذکر میدهد، وظیفهای را که شما در انجام آن کوتاهی کردهای انجام داده است. پرخاش و تندی تو با او به این معناست که: «ای مردم از ناموس من لذت ببرید اما به روی من نیاورید. من با تمام وجود، مراقب هستم کسی مزاحم لذت بردن شما نشود».
#حجاب
نشر_گسترده
کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#محرم
روز جهاتی تنبلی رو براش محتوا تولید میکنن و اعلام میکنن ولی درباره روز عاشورا و محرم #امام_حسین که برای صدها میلیون یا حتی میلیارد نفر در دنیا مهمه، هیچ محتوایی تولید نمیکنن، اگه هم مطلبی بزنن یا تخریب میکنن یا نقد و انتقاد و سیاهنمایی.
پ.ن: یکی از نشانههای حماقت، غربزدگی است.
#غرب_زدگی
کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#داستان_بزرگان
اوج خونسردی!
بچـههـای محـل مشغـول بازی بودند که ابراهیـم وارد کوچه شد.🌿
بازی آنقدر گرم بود که هیچکس متوجه حضور ابراهیم نشد. یکی از بچهها، توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد؛ اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد، محکم به صورت ابراهیم خورد. بچهها بیمعطلی پا به فرار گذاشتند. با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت، باید هم فرار میکردند! صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود. لحظهای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد. همینطور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستیاش درآورد؛ کنار دروازه گذاشت و داد زد: «بچهها کجا رفتید؟! بیایید براتون گردو آوردم».
💗شهید ابراهیم هادی❣
بهنقلاز کتــاب سلام بر ابراهیم،ص۴۰
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#مینی_نسخه 🧠📝
#تفکر ۳۸
ریشهیابی علّتِ کاری که انجام میدی
کاری را که الان انجام دادی، قبلا بهش فکر کرده و تصمیم بر انجامش را گرفته بودی.
بنابراین به افکاری که در ذهن و دلت میگذرد، حساس باش. اجازهٔ اقامت و سکونت به هر فکر و اندیشهای را نده.
#کانال_اندکی_تفکر
#مصطفی
🌷
@ttafakor
اندکی تفکر
#مینی_نسخه 🧠📝 #تفکر ۳۸ ریشهیابی علّتِ کاری که انجام میدی کاری را که الان انجام دادی، قبلا بهش
🌷
مسئول ثبتنام دوره تفکر: @EidQadir
🌷
#سخنان_گوهربار_مولا
امیرالمؤمنین امام علی _علیهالسلام_:
از کسانی نباش که توی کارشون کوتاهی میکنن و توی خواستههاشون زیادهروی میکنن
به نقل از نهجابلاغه، حکمت ۱۵۰
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafako
#نکات_تربیتی #نکات_کاربردی
توقع بیجا از خود، مانع رشد است.
بعضی فکر میکنند، باید توقعاتشان را از خود بالا ببرند تا بتونند چند درصدی رشد کنند، اما در واقع چنین طرز فکری، اشتباه است. تو باید خودت و استعداد و تواناییهایت را کشف کنی تا به همان اندازه از خود، توقع و انتظار رشد داشته باشی.
توقع بیجا و غیر معقولانه است که فردی وقتی چشمی برای دیدن ندارد، از خود توقع دیدن داشته باشد.
توقع بیجا یعنی وقتی فردی استعداد ریاضی ندارد، خودش را سرزنش کند که چرا در ریاضی به جای خاصی نرسیده است.
#کانال_اندکی_تفکر
#مصطفی
🌷
@ttafakor
#داستان
پادشاهی دستور داد ۱٠سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری را که از او اشتباهی سرزد، جلوی آنها بیندازند و سگها او را با درندگی تمام بخورند.
روزی یکی از وزرا رأیی داد که مورد پسند پادشاه واقع نشد! بنابراین دستور داد او را جلوی سگها بیندازند.
وزیر گفت: ده سال خدمت شما را کرده ام، حالا اینطور با من معامله میکنید؟! حال که چنین است،۱۰ روز تا اجرای حکم به من مهلت دهید. پادشاه نیز پذیرفت.
وزیر پیش نگهبان سگ ها رفت و گفت: میخواهم به مدت ۱۰ روز خدمت اینها را بکنم. نگهبان پرسید: از این کار چه سودی میبری! گفت: به زودی خواهی فهمید. نگهبان گفت: باشد؛ اشکالی ندارد.
وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگها: غذا دادن، شستشوی آنها و ...
ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید. دستور دادند وزیر را جلوی سگها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظارهگر صحنه بود؛ ولی با چیز عجیبی روبرو شد!همه سگها به پای وزیر افتادند و تکان نمیخورند! پادشاه پرسید: با این سگها چکار کردی؟ وزیر جواب داد: ۱۰ روز خدمت اینها را کردم، فراموش نکردند؛ ولی ۱۰ سال خدمت شما را کردم، همه را فراموش کردید. پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی او داد.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor